eitaa logo
نسل آفتاب
948 دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
7.8هزار ویدیو
195 فایل
تنها رسانه مستقل کانال اصلی کپی کلیه مطالب آزاد است حرف دلتان رو به صورت ناشناس بفرستید https://harfeto.timefriend.net/17322071138633
مشاهده در ایتا
دانلود
بدتر از دجال حدیثی از علیه‌السلام درباره فتنه آمده است که می‌فرمایند: همانا از کسانی که مدعی مودت ما هستند کسی هست که در فتنه‌گری، برای ما از دجال شدیدتر است. (راوی میگوید) گفتم: برای چه؟ () فرمود: به خاطر دوستی با دشمنان ما و دشمنی با دوستان ما. چون چنین شد، حق با باطل آمیخته می‌شود و مؤمن از منافق بازشناخته نمی‌شود. وسائل‌الشیعه جلد ۱۶ صفحه ۱۷۹ نســـــ‌آفتاب‌ـــــل سروش is.gd/86eSCa ایتا is.gd/1TzlRl تلگرام is.gd/rQFsKp اینستاگرام is.gd/LtY4m9 کلوب‌دات‌کام is.gd/oFRdvh
در پاسخ به فتوایی پیرامون واکسن جناب عالم فقیه فاضل چگونه از کُبرایی سخن می‌گویید که از بدیهیات است ولی در صُغرای بحث وارد نمی‌شوید در این کبری که انسان باید برای درمان خود اقدام کند و عقل به تبعیت از علم حکم می‌کند شکی نیست و این اصلاً محل نزاع نیست بلکه محل بحث در این صغری است که آیا «تنها راه پیشگیری و درمان»، نمایی است که به اجبار همه را به آن فرا می‌خوانند؟ و حربه‌ای که با آن زندگی مردم دنیا را مختل کرده‌اند و تبعیت بی چون و چرا از آن را بر همگان واجب می‌شمارند علم است یا شبه علم؟ یا جهل مرکبی است که خود را به مدد رسانه‌های انحصاری، علم و تنها علم می‌نمایاند؟ وقتی با آمارسازی‌ها شما را بترسانند و با رسانه بازی تنها راه درمان را جلوه دهند، معلوم است شمایی که خود را صاحب فتوا می‌دانید راهی جز افتاء به وجوب تزریق از باب و نخواهید داشت برای اهلش مسلم است که کرونا درمان دارد، ولی راه درمان آن در خانه ماندن نیست که شما تجویز می‌کنید؛ راهش نگاهی عمیق و عالمانه به هزاران روایت درمانی عصمت و طهارت است که مع‌الاسف در میان انبوه نقض و ابرام‌های بی فایده و کم فایده‌ی اصولی و فقهی شما گم شده و به چشمتان نمی‌آید و به راحتی شارع مقدس را از معالجه‌ی عباد الله تعالی منع می‌کنید. این که دین را خلاصه می‌کنید در فقه و اصول و دیگر جواهرات مسلم دینی را به شمشیر فتوا سلاخی می‌کنید و می‌فرمایید "فلان موضوع و فلان موضوع و فلان موضوع ربطی به شارع ندارد"؛ اگر جدا کردن دین از زندگی و سکولاریسم در قالب فقاهت نیست شما بفرمایید چیست؟ ریشه‌ی اشتباه شما آن جاست که به شما قبولانده‌اند که: کرونا عامل کشتار ملت شده نه پروتکل‌های کرونا نه نوع درمان کرونا نه ترساندن مردم از کرونا باز به شما قبولانده‌اند که «تنها و تنها راه پیشگیری» از این همه گیری جعلی، است و لاغیر و به شما قبولانده‌اند که راه درمان دیگری برای این سرماخوردگی دست ساز بشر وجود ندارد، با آن که: «راه درمان وجود داشته و دارد» و نگذاشته و نمی‌گذارند عموم مردم از آن بهره ببرند که اگر می‌گذاشتند دیگر نیازی به این کشتار احتمالی با و جنابعالی به وجوب اکل گوشت خوک نبود فرزند برومند آیت‌الله العظمی فاضل لنکرانی وقتی راه‌های درمان بی خطر وجود دارد، پس دیگر نیازی به اکل میته نیست و در این حالت تزریق ماده‌ی ناشناخته به عموم مردم با نام جعلی ، آن هم با اجبار و اکراه، مصداقِ «القاء فی‌التهلکه و ضرر و اضرار» است و با استناد به ادله‌ی متقن و مخالفت علمی هزاران پزشک و متخصص مستقل با این ماده‌ی نوظهور تزریقی، خودداری از تزریق آن مصداقِ «قف عند الشبهات»، و فتوای به وجوب آن مصداقِ «افتاء بغیر علم» است ایتا تلگرام سروش @sunshinegeneration
بِسْم‌ربِّ‌المَھْدیٖ؏ـجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف در قدیم هر محله تهران قُرُق یک لات بود مثلاً یک قسمت با طیب بود یک قسمت هم با مصطفی پادگان یا مصطفی دیوونه البته به این دلیل بهش دیوونه می‌گفتند چون دیوونه بود ولی بهرحال یک لات بود لات‌های قدیم یک مرام‌ها و جوانمردی‌هایی هم داشتند یک شب جمعه‌ای مصطفی پادگان بهمراه نوچه‌هاش به شمال تهران (باغ‌های فرحزاد آن زمان) برای عیاشی و خوش‌گذرانی می‌روند اتفاقاً آسید مهدی قوام هم برای هوا خوری آنجا بود کسی آمد و به مصطفی خبر داد که آسید مهدی قوام هم آنطرف باغ است، بزن و بکوبتون رو کمتر کنید مصطفی رو به آن شخص گفت: ما نوکر بچه‌های فاطمه زهرا هستیم رفت پیش سید مهدی، صورتش رو بوسید و گفت ما نوکر شما هم هستیم ماجرای توبه سراینده شعر باباکرم و خود باباکرم را اینجا ببینید آسید مهدی گفت: مصطفی ما امشب اومدیم لات بشیم مرام لوطی‌گری و لاتی، اولین قانونش چیه؟ مصطفی گفت: حاج آقا اولین قانونش قانون حق نمک، اگه نمک کسی رو خوردی نمکدون نشکن سید مهدی گفت: حرفش رو فقط میزنی یا عمل هم می‌کنی؟ مصطفی ساکت شد و چیزی نگفت سید مهدی گفت: مصطفی مثل اینکه فقط حرفش رو می‌زنی، چقدر نمک خدا رو خوردی و نمکدون شکستی مصطفی همون جا و همون وقت به دست آسید مهدی قوام عوض شد بعد از آن قضیه تمام دارایی و ثروت خود رو تبدیل به پول نقد کرد و در چمدانی گذاشت و راهی قم شد، رفت خدمت آیت‌الله بروجردی رحمت‌الله‌علیه وقتی وارد منزل ایشان شد نزدیک ظهر بود دفتر دار آقای بروجردی در ایوان ایستاده بود در حالیکه مصطفی وارد حیاط شد رو به دفتر گفت می‌خواهم آقای بروجردی رو ببینم دفتر دار گفت: آقا، پیرمردی هستند و الآن هم نزدیک ظهر، ایشان اذیت می‌شوند برو وقت دیگری بیا مصطفی که تازه اول راه عوض شدن بود، درجواب گفت: برو کنار غلط نکن دفتر دار که ترسیده بود خدمت آیت‌الله رسید و گفت حاج آقا شخصی آمده که چاره‌ای نیست جز دیدنش همین حالا و گرنه زندگی‌مان را بهم می‌ریزد آقای بروجردی گفت مانعی ندارد بیایید داخل، ما را برای چنین وقت‌هایی گذاشتند مصطفی داخل شد چمدانش رو گذاشت جلوی آقا و دو زانو نشست به آقای بروجردی گفت: حاج عمو حالت خوبه؟ ایشان در جواب گفتند ممنون خدا را شکر مصطفی ادامه داد: حاج آقا من تمام دارایی‌ام رو تبدیل به پول درشت کرده و در این چمدان ریختم همه‌ی این پول نجس رو باج گرفتم از مردم، از شیره‌کش خونه‌ها، از قمار خونه و… کت و شلواری که به تن دارم هم نجس هست حاج آقا اومدم پیش شما تا ببینم باید چکار کنم؟ اگه دو روز دیگه مُردم چطوری تو چشم‌های امام حسین علیه‌السلام نگاه کنم؟ شما بگید من چه کار کنم؟ آقای بروجردی فرمودند: چمدونت رو بگذار اینجا کت و شلوارت رو هم در بیار و برو مگه نمی‌گی همه اینها نجس؟ همه رو بگذار و برو مصطفی کت و شلوار رو از تنش درآورد و با لباس زیر خواست برود (خوش بحال آنهاییکه مرد هستند وقتی در دین وارد می‌شوند مردانه می‌آیند و جو آنها را عوض نمی‌کند) به دم در که رسید صورت آقای بروجردی از اشک خیس شد رو به او گفت: جوون برگرد، تازه زیبا شدی، الآن دیدنی شدی التائب حبیب‌الله حالا رفیق خدا شدی برگرد اینجا کت و شلوارت رو بردار بپوش (نائب امام زمان بود، اختیاراتی داشت، ولی فقیه زمان بود) آقای بروجردی پنج هزارتومن، پنجاه سال پیش رو که پول زیادی بود، از پول دیگری به او داد و گفت این رو خرج زندگی‌ات کن الآن پاک شدی از این به بعد هم پاک زندگی کن نسل آفتاب