سلام💐
برادر شهیدم سیدابراهیم،سالروز پرواز عاشقانه و همنشینی ات با حضرت سقا(ع) را به محضر حضرت ولیعصر ارواحنا فداه و مقتدایمان سید علی خامنه ای حفظه الله وخانواده محترم و دوستداران ورفقایت تبریک وتسلیت عرض می نمایم انشاالله ما جاماندگان را در محشر شفاعت بفرمایید🌺🌺🌺
#ارسالی_کاربر
@syed213
3712898_582.mp3
10.97M
آب به خیمه نرسید....فدای سرت...
حسین قامتش خمید... فدای سرت...
🎙 #حاجمحمودکریمی
@syed213
فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِى الدُّهُورُ ، وَ عاقَنی عَنْ نَصْرِک َ الْمَقْدُورُ ،
وَ لَمْ أَکُنْ لِمَنْ حارَبَک َ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَک َ الْعَداوَةَ مُناصِباً،
فَلاََ نْدُبَنَّک َ صَباحاً وَ مَسآءً ، وَ لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً ،
حَسْرَةً عَلَیْک َ ، وَ تَأَسُّفاً عَلى ما دَهاک َ وَ تَلَهُّفاً ،
حَتّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ ، وَ غُصَّةِ الاِکْتِیابِ ،
اگرچه زمانه مرابه تأخیر انداخت، ومُقدَّرات الهى مراازیارىِ تو بازداشت،
ونبودم تا با آنانکه با تو جنگیدند بجنگم و با کسانیکه با تو دشمنى کردند خصومت نمایم،
(درعوض) صبح وشام برتومویِه میکنم، و به جاى اشک براى توخون گریه میکنم،
از روى حسرت و تأسّف و افسوس برمصیبت هائى که برتو واردشد،
تا جائى که ازفرط اندوهِ مصیبت، وغم و غصّه شدّتِ حزن جان سپارم...!
فرازی از زیارت ناحیه مقدسه
( ذکر مصیبت به زبان مبارک مهدی فاطمه سلام الله علیها)
#شب_عاشورا
@syed213
#کتاب_قرار_بی_قرار
#قسمت_چهل_و_دو
#فصل_سوم_کتاب
#دلم_را_با_خودش_برد
#از_زبان_خواهر_بزرگوار_شهید
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
⚜ هر بار که میرفت سوریه، حسابی بیقرارش میشدم. برای همین مدام در تلگرام با هم در ارتباط بودیم.
⚜ یکبار میان حرفهایمان نوشت: «آبجی یه خواهشی بکنم، نه نمیگی؟»🙏
⚜ نوشتم: «جون بخواه داداش!»💕
⚜ برایم آیکون خنده فرستاد و بعد نوشت: «میشه همین الان بری پیش مامان و بابا از طرف من دست هر دوشون رو ببوسی؟»❣
⚜ یکروز مشغول کارهای خانه بودم که مامان زنگ زد و بعد از احوالپرسی گفت: «مصطفی برگشته!»😊
⚜ نفس راحتی کشیدم و گفتم: «خداروشکر»🙏
⚜ مامان کمی مکث کرد و گفت: «البته پاش مجروح شده. برو بهش یه سر بزن!»😔
⚜ تلفن را که قطع کردم زدم زیر گریه.😭
⚜ قرار شد با داداش محمدحسین برویم خانهشان.
⚜ وقتی چشمم به چشمانش افتاد، تمام دلتنگی دوماه دوری 💕 و پایی که بسته شده بود، بیتابم کرد و اشکهایی که تازه قطع شده بودند، دوباره روان شدند.😭
⚜ محکم بغلش کردم و او آرام و صبور دستش را دور کمرم انداخت و گفت: «آبجی دورت بگردم ببین من حالم خوبه»💞
⚜ میان حرفش پریدم و گفتم: «توروخدا دیگه نرو، 🙏 من طاقت دوریت رو ندارم. اگر خدایینکرده بلایی سرت بیاد چی کار کنم؟»😔
⚜ سرم را بوسید و گفت: «بهخدا حالم خوبه، اینقدر گریه نکن!»❣
🌀 فاصلهی خانههایمان با هم اندازه یک کوچه بود.
🌀 هر چند وقت یکبار فاطمه دخترش میآمد خانهمان تا با سارا بازی کنند.
یکبار آمد کنارم نشست و گفت: «عمه بیا کاردستی درست کنیم!»😊
🌀 سهنفری حسابی مشغول شدیم. مصطفی که آمد دنبال فاطمه، وقتی چشمش به کاردستیها افتاد گفت: «آبجی دیدی چقدر با بچهها به آدم خوش میگذره. 😁 بیا با هم مهدکودک بزنیم و حسابی با بچهها کیف کنیم!»😉
🌀 خندیدم و گفتم: «بله همهی بچهها آرزو دارن یه بابای باحال و با حوصله مثل تو داشته باشن، ولی مهدکودک راه بندازیم و بعد تو همهش سوریه باشی که نمیشه!»😉
🌀 کمی مکث کردم و ادامه دادم: «ببین الان هستی همهی ما خوشحالیم. خنده از رو لبای مامان و بابا، سمیهجون و فاطمه کنار نمیره. من بهخدا راهت رو قبول دارم و بِهِت ایمان دارم اما دوریت، دلهرهی نبودنت...»😔
🌀 دستش را انداخت دور گردنم و گفت: «من نمیتونم اینجا برای خودم آروم و راحت زندگی کنم، اما اونجا سر بچهی ششماهه رو ببرن!»😔
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔴 ادامه دارد...
📚 منبع: کتاب قرار بی قرار _ مجموعه مدافعان حرم _ انتشارات روایت فتح
@syed213
#چهل_شب_چهل_نکته
کربلا؛
جلوه وفاداریست
از مریدانِ عاشقِ حقیقت
در محضر اربابِ عاشقی تا پای جان
آری
وفاداری یکی از شاخصه های عیان و جلوه گر اهلِ کربلاست که پروانه وار در پای شمع وجود امامِ زمانشان تا آخرین نایِ جان به منصه ظهور میرساندند....
و در این میان، علمدار و سپهسالار قافله عشق،عباس بن علی علیه السلام اعتباری دیگر بخشید به وفاداری و ایثار، آنگاه که دست کشید از آبِ به دست رسیده، به عشق ارباب عطشان و مظلومش...
و چه زیبا کربلائیان با جان و ایمان و عشق شان آبیاری کردند صحرای خشک و لم یزرع وفای به بیعتِ امام و تا قیام قیامت عزتمندانه نام و یادشان را بر جریده عالم با صفت وذفادارترین عاشقان حقیقت ثبت کردند...
#سیداحمدرضوی
#حسینی_شویم
@syed213
دوباره #روضه_آخر خدا به خیر کند
دوباره #داغ_برادر خدا به خیر کند
دوباره بارش سنگ و دوباره پیشانی
حدیث #تیر_مکرر خدا به خیر کند...
#شب_عاشورا
#مکنایصبحطلوع...
@syed213