#کتاب_قرار_بی_قرار
#قسمت_سیزدهم
#فصل_اول_کتاب
#نذر_عمویم_عباس
#از_زبان_مادر_بزرگوار_شهید
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔱 به پیشنهاد یکی از دوستان افغانیاش، یک گذرنامهی افغانستانی گرفت تا بتواند به سوریه برود.
🔱 در مدت کوتاهی زبان و لهجهشان را یاد گرفت و با آن لهجه صحبت میکرد تا هویتش فاش نشود.😁
🔱 همین باعث شد تا مصطفی بتواند از راه مشهد با اسم مستعار #سید_ابراهیم که نام پدربزرگ همسرش و نام شهید مورد علاقهاش #شهید_ابراهیم_هادی بود، وارد سوریه و گروه #فاطمیون شود.👏🏻
🔱به خاطر خلق و خوبی که داشت، کمکم بچههای فاطمیون شیفتهاش شدند.💗
🔱 مدتی بعد همه متوجه شدند او فردی دورهدیده است، به همین دلیل یک آموزش تیراندازی هم برایش گذاشتند و او هم با پشتکار، به سرعت این مرحله را پشت سر گذاشت و در مقام تکتیرانداز مشغول شد، اما این مقطع هم چندان دوام نیاورد و مسئولیت جدیدی به او دادند.
🔱 کمکم تیپ فاطمیون بزرگ و به لشکر تبدیل شد.
🔱 یک بار که دیگران دربارهی علت رفتنش به سوریه پرسیدند، جواب داد: «براچی ۱۴۰۰ ساله داریم روضه میگیریم؟ برای اینکه به ائمه و شیعیان توهین نشه. برای اینکه اصالت اسلام باید خفظ بشه. کاری که امام حسین (ع) در عاشورا کرد، زنده نگهداشتن دین پیغمبر بود و با اسلامی که معاویه عَلَم کرده بود جنگید. پس وظیفهی شرعی من اینه که برم. من که هیچ، زن و بچه و تمام جد و آبادم فدای یک کاشی حرم حضرت زینب (س)»✨🍃🌸🍃
🔱 من و پدرش به راهش اعتقاد داشتیم و هیچوقت نمیگفتیم نرو.
🔱 حتی چند بار که برای سرزدن آمد، به او گفتم: « من و بابات از حق خودمون گذشتیم. تو باید سمیه جان رو راضی کنی!»
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔴 ادامه دارد...
📚 منبع: کتاب قرار بی قرار _ مجموعه مدافعان حرم _ انتشارات روایت فتح
@syed213
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
#خاطرات_رهبر_انقلاب #قسمت_دوازدهم در دوران ریاست جمهوری که مرحوم پدر و مادرم در منزل خودشان زندگی
#خاطرات_رهبر_انقلاب
#قسمت_سیزدهم
از جمله خصوصیاتی که هم مرحوم والد و هم مرحوم مادر ما داشتند و واقعاً از چیزهای عجیب بود و هر وقت فکر میکنم، در کمتر کسی نظیر این را میبینیم، بیرغبتی آنها به افزایش زخارف دنیایی بود.
همهی ما واقعاً باید این خصوصیت را تمرین کنیم.
مرحوم شهید قاضی طباطبایی، امام جمعهی تبریز، سال ۵۱ این جا آمده بود؛ رو کرد به ما و گفت من چهل سال قبل با پدرم از تبریز به مشهد آمدم و برای دیدن آقا سری به ایشان زدیم. آقا در چهل سال پیش همان جایی نشسته بود که الان نشسته، و من همان جایی نشستهام که پدرم نشسته بود، و این اتاق و این خانه کمترین تغییری نکرده است. یک نسل عوض شده بود، اما ایشان مثل همان چهل سال پیش بود.
وقتی اخوی- حسین آقا- میخواست داماد شود، چون جایی نداشتیم، آن اتاق را خراب کردند و از آن، دو اتاق کوچکتر ساختند. زیرزمین پایین یک در داشت. در آنجا حمامی درست کردند و خانه شد حمامدار. البته آن موقع، دیگر ماها نبودیم. آن وقت جای میهمانها در اتاق بزرگ بود.
۱۳۷۱/۰۱/۱۶
#خاطرات
#سید_علی_خامنهای
#حضرت_ماه
@syed213
قرار بی قرار ۱۳.m4a
زمان:
حجم:
5.84M
✅ قصه ی #مصطفی_باصدای_من...
#کتاب_قرار_بی_قرار
#فصل_دوم_کتاب
#قسمت_سیزدهم
#چقدرپدرشهیدشدنبهشمامیآید
#از_زبان_پدر_بزرگوار_شهید
✅ ارسالی از الف.میم کارشناس آزمایشگاه از تهران
@syed213
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم
#قسمت_سیزدهم
اگه میخوای یه عبادت درست و حسابی داشته باشی اول باید از خداوند متعال حساب ببری....
✅🔹🔸🌍🔸
#استاد_پناهیان...
قدم اول برای اینکه خوب نماز بخونیم اینه که
باید #نگاهمون رو به نماز درست کنیم..
👀
ببین خدا میخواد با نماز حالتو بگیره.
"تو هم حالتو بده به خدا"
💠 بگو خدایا حالمو بگیر قبولت دارم
💠 میخواد بزنه بذار بزنه
🚩تازه مگه چقدر سختی داره نماز ..؟
❗چقدر سختی داره به موقع بلند شدن و نماز خوندن؟!
مگه چقدر سختی داره از نماز دزدی نکردن...
"به اندازه کافی وقت بذار..."
آقا عجله دارم!
وایسا ! کجا میخوای بری..؟
🔹 بترس از خدا
🔸یکی به من گفت: حاج آقا شما قبلا از عشق به خدا و اینجور چیزا حرف میزدید
حالا دیگه افتادید رو اینکه بترس از خدا و پا بکوب و... گفت روال رو عوض کردید...!!!
💢گفتم : آخه هرچی از عشق خدا صحبت کردیم مردم فقط لذت بردن اما #رفتارشون تغییر پیدا نکرد.
❗💠❗
😯 بابا "خدایی که ازش حساب نبری رو نمیتونی عبادتش کنی...."
#نمیتونی_عبادتش_کنی....
متاسفانه بعضیا هستن که خدا پیششون بزرگ نیست...
💢💠💢💠💢💠
@syed213
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
به نام خداوند مهربانی ها🌸🌱 #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر #قسمت_دوازدهم سومین شرط وجوب #امر_به_معرو
به نام خداوند مهربانی ها🌸🌱
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#قسمت_سیزدهم
چهارمین شرط وجوب امر به معروف عدم مفسده اهم هست✅
عدم مفسده اهم یعنی چی؟؟🤔
اهم و مهم کردن رو که قبلا شنیدید ؟!😊
اهم به معنای مهم تر هست✅
مفسده هم یعنی خطر و ضرر
و عدم هم که معلومه یعنی نبودن
پس معنای عبارت میشه نبودن خطر و ضرر مهمتر😊
حالا مهمتر از چی؟ ؟🤔
مهمتر از گناهی که در حال انجام هست.
مثلا یک نفر یک جلد شکلات رو میاندازه زمین و یه چاقوی بزرگ دستشه، جون ما مهمتر از انداختن یه جلد شکلات هست🌸🌸🌸
.
.
.
.
اما ....
نکته مهم ...
اینکه بعضی ها میگن هرجا #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر ضرر داشت نمیخواد بگی😳😳
این کاملا غلطه👆🏻👆🏻❌❌
هر #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر یه حداقل ضرری داره بالاخره ، حالا ممکنه یه فحش شنیدن باشه یا ...
یا با یه مثال بگم 😊👇
مگه قیام امام حسین علیه السلام که به منظور #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر بود ، ضرر نداشت؟
مگر پسر شش ماهه اش و دختر سه ساله اش و...و یارانش را در این راه نداد؟؟؟
پس هر ضرری جلوی ما را نمیگیرد😉😉
این قسمت ادامه دارد...
این پیام رو منتشر کنید....🌹