taheri-sh-imam-sajad-93-04.mp3
3.03M
شهادت امام سجاد (ع) تسلیت باد...
🎙 #حاجمحمدرضاطاهری
@syed213
آقا مصطفی امشب کربلا به یاد همگی ما باشید...
سلام ما رو به اربابمون برسونید...
دعا کنید اربعین، کربلا قسمت ما هم بشه...
#شبتون_شهدایی
@syed213
4_5821213263555199872.mp3
4.52M
🍃🌸🍃🌸
✅ شباهت های تکان دهنده ی امام زمان عج و یوسف پیامبر
💠 ما تورا در قعر چاه انداختیم...
🎙 #استادرائفیپور
@syed213
#کتاب_قرار_بی_قرار
#قسمت_پنجاه_و_پنج
#فصل_چهارم_کتاب
#مصطفی_آینهای_صیقلخورده
#از_زبان_برادر_بزرگوار_شهید
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💠 با یکی از همکارهای بابا هم که آنجا غریب بودند، دوست شدیم و رفتوآمد خانوادگی داشتیم.
💠 یک روز دیدیم بابا و مامان دارند با هم پچپچ می کنند. ما هم که فضول، از میان حرفها فهمیدیم که قرار است مهمانی بیاید که بابا با آنها رودربایستی دارد.
💠 مامان صدایم کرد. صداکردنهایش هرکدام یک معنی داشت. تُن صدایی که هم محکم بود و هم کمی رنگوبوی خواهش داشت، یعنی محمدحسین خرید داریم. فهرست و پول را از مامان گرفتم که دیدیم مصطفی هم مثل فشنگ جلوی در حاضر شد که با من بیاید.
💠 اما مامان میگفت: «لازم نکرده مصطفی بیاد!» آخر میدانست با مصطفی رفتن یعنی با دعا و توسل برگشتن، اما اصرارهای من و مصطفی کارساز شد و مامان راضی شد.🙏
💠 در کوچه، پانصدمتری را جلو رفتیم که گفتم: «بیا بدویم تا زودتر برسیم!» 💠 مصطفی گفت: «تو بدو من همینطوری زودتر میرسم!»
💠 شروع به دویدن کردم، کمی سرم را چرخاندم دیدم مصطفی دارد برای خودش آرامآرام میآید. به بازارچه که رسیدم دیدم سر بازارچه ایستاده. نگو میان راه یک تریلی دیده و مخ راننده را زده که تا بازارچه او را برساند.😁
💠 بازارچه پر بود از انواع و اقسام میوهها. اهواز که بودیم همیشه جلوی مهمان سیب و خیار میگذاشتیم. از باقی میوهها هم دانهای گیر میآمد، اما اینجا همه نوع میوهای بهوفور بود.
💠 یک دفعه مصطفی چشمش به یک انجیر بزرگ افتاد که شبیه گلابی بود.😳 انجیر را هم خریدیم و رفتیم خانه. شکل انجیر برای مرتضی خیلی جالب بود. به همینخاطر مادرم انجیر را قاطی میوهها نگذاشت. مهمانها که آمدند، پدرم شروع به پذیرایی کرد. مصطفی هم بساط شطرنج را آورد تا با آقای مظفری بازی کند.
💠 خیال پدر و مادرم راحت بود که مصطفی به کاری مشغول است و شیطنت نمیکند.😊 مرتضی هم مدام بابت کلمهی حاجخانم که آقای مظفری به مادرم میگفت خندهاش میگرفت و نمیتوانست بیاید داخل سالن.😁 آبجی هم در آشپزخانه مشغول کار بود. بالاخره سفرهی شام جمع شد.
💠 موقع خداحافظی مصطفی انجیر را که در دستش قایم کرده بود جلوی چشم مرتضی به آقای مظفری نشان داد و گفت: «تا حالا از این انجیر بزرگا دیدید؟!»😉 تا چشم مرتضی به انجیر افتاد، زد زیر خنده.😂 از خندهی او من و آبجی هم خندهمان گرفت.😄 مامان و بابا هم از خجالت آب شدند.😔 آقای مظفری و پروانهخانم رفتند و ما هنوز داشتیم میخندیدیم.😄
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔴 ادامه دارد...
📚 منبع: کتاب قرار بی قرار _ مجموعه مدافعان حرم _ انتشارات روایت فتح
@syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 مأموریت مهم بچه هیئتیها و بچههای جبهه فرهنگی انقلاب در اربعین به روایت حاج حسین یکتا
🗓 دومین همایش ملی هیأتهای فعال درعرصه اربعین - ۲۷ مهر ۹۶
@syed213
#کتاب_قرار_بی_قرار
#قسمت_پنجاه_و_شش
#فصل_چهارم_کتاب
#مصطفی_آینهای_صیقلخورده
#از_زبان_برادر_بزرگوار_شهید
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔰 تازه آمده بودیم شهریار. فصل امتحانات هم بود، اما وقتی فرصت برفبازی بود و سیگارِت هم برای ترکاندن داشتیم،😉 دیگر جایی برای درس خواندن نمیماند. چند روزی با سیگارِتها کیف کردیم، اما کمکم جذابیتش را برایمان از دست داد.
🔰 یک روز مصطفی از مدرسه آمد و گفت: «داداش یه چیزی آوردم که حالش از سیگارت خیلی بیشتره!»😊 با نگرانی گفتم: «مصطفی نارنجک خیلی خطرناکه!»😱
🔰دست کرد داخل جیبش و دو تا کپسول با روکش سبز که یک فتیله داشت درآورد. با هم رفتیم در زمین خالی پشت خانه و منفجرش کردیم، اما به خاطر فضای باز خیلی هیجان نداشت. با طعنه گفتم: «این بود اون هیجانی که میگفتی؟!»😒
🔰 رفتیم خانه. میخواستم آن یکی را زیر پنجره کوچه بترکانم که مصطفی نگذاشت و گفت: «بیا میخوام هیجان رو نشونت بدم!»😉 رفتیم داخل توالت و فتیله را روشن کرد و کپسول را انداخت داخل سنگ توالت. یکدفعه صدای انفجار بلند شد.😱
🔰 همه آمده بودند پشت در تا ببینند که باز چه دسته گلی به آب دادهایم. مامان که دیگر عادت به این کارها داشت خندید، 😁 اما نمیدانستیم باسنگ ترک خوردهی توالت چه کنیم.
🔰 شب بابا آمد و با کمی سیمان سروتهش را همآورد، اما قضیه به همانجا ختم نشد.
🔰 صبح همسایهمان آمد درِ خانه و گفت: «از دیشب سقف دستشوییمون شرشر آب میده!»😡
🔰 بنده خدا بابا مجبور شد چند روز در خانه بماند تا لوله های ترکیده و سرامیک های زمین و دیوار و سنگ دستشویی را عوض کند. بعد از آن ماجرا حتی دمپایی های دستشویی هم نو شدند.😉
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔴 ادامه دارد...
📚 منبع: کتاب قرار بی قرار _ مجموعه مدافعان حرم _ انتشارات روایت فتح
@syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از سلفی حقارت، دروغگویی، حقوق های نجومی،رانتخوری و تهمت زدن به دیگران،چشممون به شوخی های سخیف درصحن علنی مجلس روشن
امثال همین نمایندگانِ نفهم نسخه فاجعه بارFATFروهم برای مملکت میپیچن
@syed213
#چهل_شب_چهل_نکته
کربلا؛
آغاز است،
از پیروزی خون بر شمشیر
که انتهایش گسترش عدالت است
به دست خونخواه کربلا...
آری؛ کربلا نقطه آغاز قیام پیروزمندانه منادیان اسلام حقیقی بود در مقابل مدعیان دروغین مسلمانی....
و خون شهداء کربلا، زنده ماند تا تمام شمشیرها را سر به زیر کند و فریاد هیهات منه الذله را بر بلندای تاریخ زنده نگاه دارد تا پرچم مقاومت در دستان خونخواه حقیقی نهضت عاشورا قرار گیرد...
و چه لذتبخش است زندگی پس از قیام صمصامِ منتقمِ کربلا با طعم عدالت و مهرورزی...
#سیداحمدرضوی
#حسینیم
@syed213
4-saam_be_teshnelab_midam_0.mp3
6.25M
سلام به تشنهلب میدم...
بَده برم تو صحنش آب بنوشم...
خدا میدونه میرسه...
صدای "هل من ناصر"ش به گوشم...
🎙 #سیدرضانریمانی
@syed213
🔴 خیرخواهی به سبک آمریکایی!
✅آقا یه سوال منطقی!!
⭕️تا حالا شده چیزی به #نفع ایران بوده باشه و آمریکا اصرار داشته باشه که ایران از اون بهره مند بشه؟!
⚠️وقتی آمریکا داره به ایران تشر میزنه که چرا عضو FATF نشدید، یعنی چی؟
یعنی میخاد اقتصاد ما در شرایط بهتری قرار بگیره؟😒
✅ یا میخاد با شفاف تر شدن پشت پرده اقتصاد ایران، یه راهی پیدا کنه که ایران را "موثر تر از قبل" #تحریم کنه؟!!
⭕️راستی چرا رئیس Fatf دقیقا همون کسی هست که ریاست کارگروه اقدام علیه ایران رو به عهده داره؟!
💢 یادتونه سر قضیه #برجام چقدر یه عده ای اظهار نگرانی و دلواپسی کردند و هشدار دادند اما بهشون هزار تا برچسب مثل کاسبان تحریم و از این دست زدند و بهشون گفتن برید به جهنم!!؟
⭕️ یادتونه چطوری نماینده ها بدون کارشناسی کامل، برجام را تصویب کردند و نتیجه تلخش رو دیدیم؟
⚠️ حالا دوباره سر موضوع FATF هم داره شبیه به همون داستان تکرار میشه
♨️ یه عده ی زیادی از محققین دارن اظهار نگرانی می کنند و بعضیا ها هم که معلوم نیست به کجا وصل هستن، به دلواپسان برچسب حامی تروریست میزنن😒
🆘 بعضی مقامات بلند پایه مجلس هم شبیه به همون برجام، بصورت جدی دنبال تصویب #FATF و بهره مند کردن کشور از مزایای برجام گونه اون هستند!!!
در این شرایط، هر انسان آزادمنشی باید نهایت تلاشش رو برای جلوگیری از تکرار یه برجام خسارت بار دیگه بکنه.
💢 همه با هم به طور گسترده علیه تصویب این قانون خائنانه فریاد خواهیم زد.
#نه_به_FATF
@syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴پالس آخر لاریجانی به نمایندگان حین اخذ رأی: "دولت و مجلس! موافق
@syed213
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
🔴پالس آخر لاریجانی به نمایندگان حین اخذ رأی: "دولت و مجلس! موافق @syed213
✅ شفافیت برای دشمن آری، برای مردم هرگز!!!
◀️مجلس بازهم به شفافیت آراء رأی نداد!
آقای لاریجانی ننگ بر شما و همراهانتان در مجلس!!! چگونه است که حاضر نیستید برای مردم آراء نمایندگانشان را شفاف کنید اما برای دشمنان ملت اسرار اقتصادی را فاش می کنید!
#نه_به_FATF
@syed213
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
🔴پالس آخر لاریجانی به نمایندگان حین اخذ رأی: "دولت و مجلس! موافق @syed213
🔑من فدای شما سرمایه های اسرائیل در ایران بشم الهی!
ماموریت عالی انجام شد.👏👏👏
#تلخند
@syed213
#کتاب_قرار_بی_قرار
#قسمت_پنجاه_و_هفت
#فصل_چهارم_کتاب
#مصطفی_آینهای_صیقلخورده
#از_زبان_برادر_بزرگوار_شهید
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌀 خوبی زمستان به برفبازیهای بعد از مدرسه بود و به تعطیلی مدارس.😊
🌀 هر روز با مصطفی و گاهی هم با مرتضی میرفتیم داخل زمین خالی پشت خانه برای برفبازی.
🌀 یک روز برمیگشتیم که از انتهای خرابه و پشت کانکسها صدای زوزه میآمد. کمی جلوتر که رفتیم ردِ خون روی برفها بود. زیر کانکس یک سگ بزرگ زخمی بود. مصطفی با دلسوزی گفت: «بیا بریمش خونه!» 🙏 گفتم: «سگ به این بزرگی رو روی سرمون جا بدیم؟»
🌀 تصمیم گرفتیم با بلوکهای کنار کانکس برایش یک چهاردیواری بسازیم و با گونی رویش را بپوشانیم.👏
🌀کارمان که تمام شد خواستیم برویم که دوباره صدای زوزه آمد. برگشتیم و دیدیم سگ تمام کرده است. 😔 مصطفی گفت: «داداش بیا بهش تنفس مصنوعی بده!» یکی زدم پس گردنش.😡
🌀 دوباره صدای زوزه آمد. خوب که گشتیم دیدیم زیر کانکس دو تا تولهسگ که هنوز حتی موهای بدنشان درنیامده، داشتند از سرما میلرزیدند.😔
🌀 از دیدن این صحنه اشک در چشمان مصطفی جمع شد 😢 و دوید داخل خرابه و با یک کارتن برگشت و با گریه گفت: «داداش بیا بذاریمشون اینجا ببریمشون خونه!»😭 وقتی حال بدش را دیدم دیگر چیزی نگفتم. جلوی در خانه که رسیدیم گفتم: «به مامان چی بگیم؟»⁉️ گفت: «هیچی، راستش رو!»
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔴 ادامه دارد...
📚 منبع: کتاب قرار بی قرار _ مجموعه مدافعان حرم _ انتشارات روایت فتح
@syed213
#چهل_شب_چهل_نکته
کربلا؛
وعده گاه است،
برای عاشقانی که آماده اند
در ره معشوق
از جان و مال و اهل بیت هم بگذرند
آری ؛ خداوند در وعده گاه کربلا،عاشقانش را می آزماید تا اخلاص را در ایمانِ به عشقش عیان دیده و هر آنکس که خالص تر و ناب تر بود را جایگاهی رفیع تر عنایت کند....
و این وعده گاه را جاری و ساری کرد بر عموم خلقِ بشر،تا همه به عدالت فرصت آزموده شدن در عشق را داشته باشند ....
و آنانکه ماندند دریافتند که غِش داشت قلبشان در عشق بازی با خدا...
#سیداحمدرضوی
#حسینیم
@syed213