eitaa logo
|گردان‌سیدابراهیم|
508 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1هزار ویدیو
3 فایل
•﷽• . راه‌ِ‌شهدا‌رو‌باید‌رفت نه‌فقط‌دربارش‌حرف‌زد! آشناشو‌بااین‌راه‌بعدتوش‌قدم‌بردار‌ خودشھداهم‌کمکت‌می‌کنن🌿 . ◾️شرایط داره بلاخره✌️🏽(: " @sharayt " . ◾️اینجاحرف‌میزنیم " @brobach_gordan "
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 ❤️ نام: عبدالحسین‌برونسی🧔🏻 محل‌تولد: تربت‌حیدریه🏰 تاریخ‌تولد: ۱۳۲۱/۰۶/۰۳🦋 تاریخ‌شهـادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۳🥀 محل‌شهادت: شرق‌دجله💔 آدرس‌مزار: بهشت‌رضای‌مشهد♡ وضعیت‌تاهل: متاهل‌با‌هشت‌فرزند🧡 قبل‌از‌انقلاب:👇🏻🌿 وی پس از چند بار تغییر شغل نهایتاً به شغل بنایی روی می‌آورد و تا هنگام پیوستن به سپاه این شغل را ادامه داد. او همچنین از فعالان سیاسی مخالف حکومت پهلوی بود که چند بار توسط ساواک دستگیر و شکنجه شده و نهایتاً حکم اعدامش صادر گردید اما با وقوع انقلاب اجرا نشد. در‌جنگ:👇🏻🌿 گردان بلال با فرماندهی وی در جریان عملیات والفجر ۳ موفق به تصرف ارتفاعات کله قندی و به اسارت گرفتن سرهنگ جاسم یعقوب داماد و پسرخاله صدام گردید.و رهبر حزب بعث برای سر او جایزه تعیین کرد. قسمتی‌از‌وصیت‌نامه:👇🏻🌿 من با چشم باز این را پیموده‌ام و ثابت قدم مانده‌ام؛ امیدوارم این قدم‌هایی که در راه خدا برداشته‌ام، خداوند آنها را قبول درگاه خودش قرار دهد و ما را از آتش جهنم نجات دهد. فرزندانم، خوب به قرآن گوش کنید و این کتاب آسمانی را سرمشق زندگیتان قرار بدهید. باید از قرآن استمداد کنید و باید از قرآن مدد بگیرید و متوسل به امام زمان باشید. همیشه آیات قرآن را زمزمه کنید تا شیطان به شما رسوخ پنهانی نکند. •↻🔗🦋⇩ 𝖏𝖔𝖎𝖓➺°.•| @gordanseyedebrahim°•
حلول‌ماه‌رمضان‌‌مبارک💕🌸 •↻🔗🦋⇩ 𝖏𝖔𝖎𝖓➺°.•| @gordanseyedebrahim°•
بھ‌نام‌خدا؎شفیـع‌وصبـوࢪ‌؛ خداونـد‌دانش‌خداوند‌نوࢪシ!💙 بسم ربِّ الشهــــدان...💔 ،،🍀
🌙✨ بہ‌وصلِ‌خود‌دوایےڪن، دلِ‌دیوانہ‌ماࢪا 🙃💔 ❤️ •↻🔗🦋⇩ 𝖏𝖔𝖎𝖓➺°.•| @gordanseyedebrahim°•
|گردان‌سیدابراهیم|
#دلتنگے_شهدایے 🌙✨ بہ‌وصلِ‌خود‌دوایےڪن، دلِ‌دیوانہ‌ماࢪا 🙃💔 #شهید_مصطفے_صدرزاده  #پروفایل ❤️ •↻🔗
♥️🎙 یک روز به مصطفی گفتم: دوری از تو و نگرانی از یک طرف و بعضی زخم زبانها از طرف دیگر، خیلی عذابم می دهد! حتی به بابا میگویند فکرنکنم کمتر از ماهی هفت میلیون به آنها بدهند💔😞 مصطفی لبخند شیرینی زد و گفت: مامان مهم نیست که چه کسی چه میگوید مهم این است که ما بتوانیم از این موقعیتی که پیش آمده نهایت استفاده را کنیم و نگذاریم بدون بهره از روی این سفره که برای ساختن آخرتمان پهن شده بلند شویم!😇♥️✨  راوی مادرشهید  •↻🔗🦋⇩ 𝖏𝖔𝖎𝖓➺°.•| @gordanseyedebrahim°•
...🌿 هَـرکَـس عَــلاقـه مَـند و عـاشِـق شَـهـادَت بـــاشـــد 🌼🦋 و بـــرای او 🕊 نِــوشــتـه بـاشنَـد🐾 بــا یِــک نِــگــاه 😔 شَـہـادَت خــود را شِـش مــاه 🥀 عَــقَــــب مــے اَنــــدازَد ٠🌿 +ســہ دقـیـقہ دَر قیامت✨ خودسازی 🥀
❤️🌿 دل شهید وسیع وبی انتهاست زیرا هرگاه رود به اقیانوس متصل شود دیگر رود نیست اقیانوس است ... دل شهید است که به معدن عظمت الهی متصل است .... معدن عظمت هم که می دانی ....؟؟ بی انتهاست...❤️🌿 •↻🔗🦋⇩ 𝖏𝖔𝖎𝖓➺°.•| @gordanseyedebrahim°•
|گردان‌سیدابراهیم|
#دلتنگی_شهدایی ❤️🌿 دل شهید وسیع وبی انتهاست زیرا هرگاه رود به اقیانوس متصل شود دیگر رود نیست اقیانو
🎙🧡 دوستش می گفت:برای ما صحبت کرد:قمقمه هایتان را زیاد پر نکنید  .آخر ما به ملاقات کسی میرویم که تشنه لب شهید شده است. •↻🔗🦋⇩ 𝖏𝖔𝖎𝖓➺°.•| @gordanseyedebrahim°•
.... نشستن‌وژست‌گرفتن‌سرمزاررفیق‌شھیدت برای‌لایک‌جمع‌کردن....😑💔 یعنی‌نہ‌تنھاراهش‌وادامہ‌نمیدی‌بلکہ‌زدی‌تـو خاکی..!!!🚶‍♀ !!! گــردان‌سید‌ابــداهیم|بِـدون‌تعـاࢪف
السلام‌علیک‌یا‌علی‌بن‌موسی‌الرضا💛💔 •↻🔗🦋⇩ 𝖏𝖔𝖎𝖓➺°.•| @gordanseyedebrahim°•
2502436766.mp3
2.36M
امام‌رضا‌قربون‌کبوترات... یه‌نگاهیم‌بکن‌به‌زیر‌پات...💔 •↻🔗🦋⇩ 𝖏𝖔𝖎𝖓➺°.•| @gordanseyedebrahim°•
💔 ❤️ نام: علی‌تجلایی🧔🏻 محل‌تولد: تبریز🏰 تاریخ‌تولد: ۱۳۳۸/۰۵/۰۵🦋 تاریخ‌شهـادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۵💔 محل‌شهادت: شرق‌دجله 🥀 آدرس‌مزار: مفقود♡ وضعیت‌تاهل: متاهل🧡 تولد:👇🏻🌿 شهید علی تجلایی در روز پنجم مرداد ماه سال ۱۳۳۸ در تبریز دیده به جهان گشود. در سال ۱۳۴۴ قدم به عرصه علم و دانش نهاد و موفق به دریافت دیپلم از دبیرستان تربیت تبریز گشت. مبارزه:👇🏻🌿 از سال ۱۳۵۶ فعالیتهای مبارزاتی خود را آغاز نموده است.پس از مدتی توسط ساواک دستگیر شد. در سال ۱۳۵۸ وارد سپاه پاسداران شد و در لباس سبزگونه دشت شقایق، به عنوان مربی آموزش پادگان سید الشهدا (ع) انجام وظیفه نمود.برای مبارزه با نیروهای ضد انقلاب به کردستان رفته، سپس در مهاجرت به افغانستان، اولین مرکز آموزش فرماندهی مجاهدین افغانی در داخل کشور افغانستان را تأسیس نمود. آغازجنگ‌و‌شهادت:👇🏻🌿 با شروع جنگ تحمیلی به ایران بازگشت و در نبرد هلاویه و حماسه سوسنگرد با عنوان فرمانده عملیات و معاون عملیاتی سپاه شرکت کرد. در طول سالهای جنگ تحمیلی و در جبهه‌های پیرانشهر در عملیاتهای بسیاری شرکت نمود و مسئولیتهای مختلفی را بر عهده گرفت. او به عنوان مسئول طرح و عملیات قرارگاه خاتم (ص) در تاریخ  ۱۳۶۳/۱۲/۲۵ در شرق دجله و در عملیات بدر، بر اثر اصابت تیر به ناحیه قلب، به ملکوت سرخ شهادت رسید. •↻🔗🦋⇩ 𝖏𝖔𝖎𝖓➺°.•| @gordanseyedebrahim°•
بھ‌نام‌خدا؎شفیـع‌وصبـوࢪ‌؛ خداونـد‌دانش‌خداوند‌نوࢪシ!💙 بسم ربِّ الشهــــدان...💔
🌙✨ سرگذشت شب هجران تو گفتم با شمع! آنقدر سوخت که از گفته پشیمانم کرد... 💔  •↻🔗🦋⇩ 𝖏𝖔𝖎𝖓➺°.•| @gordanseyedebrahim°•
|گردان‌سیدابراهیم|
#دلتنگے_شهدایے 🌙✨ سرگذشت شب هجران تو گفتم با شمع! آنقدر سوخت که از گفته پشیمانم کرد... 💔 #شهید_م
♥️🎙 سال ۸۲ و در زلزله ی بم ، در حالی که فقط ۱۷ سال داشت! برای امدادرسانی با هلال احمر به بم رفت و تا مدت ها آنجا بود و به مردم کمک میکرد...  •↻🔗🦋⇩ 𝖏𝖔𝖎𝖓➺°.•| @gordanseyedebrahim°•
🌿حاج آقا پناهیان ؛ توی ماه رمضون وقتی که تشنت شد وایسا روبه کربلاش بگو حسین جان(ع)تشنمه...خیلی ثواب داره...💔 ...🌿
🌱|به گردن مان حق داری ، انتخابمان کردے تا راه را نشانمان دهے و ما از آنروز که شما را شناختیم دوباره متولد شدیم... تولدت مبارک آسمانی ترین رفیق🌈 🌟 🌿 🌸 •↻🔗🦋⇩ 𝖏𝖔𝖎𝖓➺°.•| @gordanseyedebrahim°•
myaudio۰.mp3
13.89M
🎙 محمدجان 💔 برو راحٺ ادامہ داره این راهت🥀 مداحی‌برای‌شهید محمد رضا دهقان...🌿 شهید‌محمد‌رضا‌دهقان
.... ببینم مامانت خارجیہ یا بابات/:🙄 ڪه چپ میرے راست میاے میگے :مرسے نگو «مرسے» بگو «خدا پدرتو بیامرزه» 🌱 گردان‌سیدابراهیم |بِـدون‌تعـاࢪف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|گردان‌سیدابراهیم|
🌈 #قسمت_دوازدهم 🌈 #هرچی_تو_بخوای بالبخند گفتم:☺️ _اونجا الان سرده.کاش میگفتی پالتو بردارم.😝 -خجال
🌈 🌈 سهیل هم کمک میکرد ولی ساکت بود. گفتم: _نمیخواین سؤالاتونو بپرسین؟ -اول غذابخوریم.وقتی گرسنه مه مغزم کار نمیکنه.😒 نگران شدم.صداش ناراحت بود... ✨خدایا✨ خودت بخیر کن.😥🙏 سفره رو آماده کردم که محمد با مریم و ضحی اومد.بالبخند گفت: _بالاخره راضی شد.😬 مریم به من گفت: _به زحمت افتادی.😊 گفتم: _ضحی مامانشو خیلی دوست داره. میخواست مامانش زحمت سفره رو نکشه. خیالش راحت شد سفره رو عمه پهن کرده اومد. باشوخی های محمد 😁و سهیل😃 وشیرین کاری های ضحی😍👧🏻 با شادی شام خوردیم. بعداز شام ضحی سریع بلندشد که بره پارک،کفشهاش رو پوشید و به من گفت: _عمه بیا بریم بازی. کفشهامو پوشیدم👟👟 و رفتم دنبالش. ضحی رو سوار تاب کردم که سهیل از پشت سرم گفت: _اجازه بدید من تابش میدم. سرمو برگردوندم... خیلی با من فاصله نداشت ولی نزدیکتر .ایستاده بود ومنتظر بود من برم کنار. نگاه کردم،بااشاره ی سر بهم فهموند که صحبت کنه. سهیل گفت: _آقا محمد گفتن بیام و حرفهامو بگم. گفتم:_باشه. رفتم کنار و سهیل بادقت ضحی رو تاب میداد. با فاصله نزدیک سهیل ایستادم.بعد از چند ثانیه سکوت گفت: _برای خدا فقط تو مراسم مذهبی حضور داره.برای شما خدا کجای زندگیتونه؟ یاد امروز توی دانشگاه افتادم.لبخندی روی لبم نشست.توی دلم گفتم ✨خداجونم! چرا امروز همه از من درمورد تو میپرسن؟ 💖انگار شهره ی شهر شدم به عشق ورزیدن.✨ سهیل گفت: _سؤال خنده داری پرسیدم؟😐 -نه،اصلا.آدم وقتی یه چیز شیرین و خوشمزه میخوره ناخودآگاه بعدش لبخند میزنه.🙂الان همچین حسی بهم دست داد. سهیل باتعجب و سؤالی نگاهم کرد.😟 گفتم: _خدا برای من زندگیمه.از وقتی میشم تا وقتی میخوام بخوابم. حتی توی هم گاهی با خدا حرف میزنم. سهیل بادقت گوش میداد... گفتم: _وقتی از خواب بیدار میشم نماز میخونم و از خدا میخوام روز خوب و پر از داشته باشم.وقتی میخورم به یاد خدا هستم.به نعمت هایی که دارم میخورم. تا به که درمورد غذا خوردن هست عمل کنم.مثلا زیاد نخورم،خوب بجوم وخیلی چیزهای دیگه.بعد هم خدارو میکنم که سلامت هستم و هر غذایی که بخوام میتونم بخورم.شکر میکنم که غذا برای خوردن دارم و خانواده ای که کنارشون غذا بخورم.گاهی چیزهای دیگه ای هم به میاد.بعد این آرزوهای خوب رو برای دیگران هم میکنم.همینجوری همه مسائل دیگه.مثل راه رفتن،لباس پوشیدن،درس خوندن، نگاه کردن،همه چیز دیگه... ضحی از تاب بازی خسته شده بود و میخواست بیاد پایین... تاب رو نگه داشتم و آوردمش پایین.بدو رفت سراغ سرسره.دنبالش رفتم.نگاهی به سهیل انداختم.همونجا ایستاده بود و به یه نقطه خیره شده بود و فکر میکرد...🤔 ضحی از پله ها بالا رفت و سرخورد. دوباره سرمو برگردوندم ببینم سهیل هنوز اونجاست یا....نبود. اطراف رو نگاه کردم،نبود.غیبش زده بود.پشت سرمو نگاه کردم،روی نیمکت نشسته بود و به من که اطراف رو دنبالش میگشتم نگاه میکرد و لبخند میزد.😊 سرمو برگردوندم و به ضحی نگاه کردم. ضحی چندبار از پله ها بالا رفت و سرخورد، اما خبری از سهیل نبود... ادامه‌ دارد... 📚 نویسنده : بانو مهدی‌یار منتظرقائم •↻🔗🦋⇩ 𝖏𝖔𝖎𝖓➺°.•| @gordanseyedebrahim°•