حجاب، یعنی من بسیار محترمتر و ارزشمندتر از آن هستم که در معرضِ التذاذِ چشمهایِ هرزه مردان خیابانی قرار گیرم...
@syjebraily
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
🔰دور باطل و فقر واژه ها در لیبرالیسم ایرانی
دکتر موسی نجفی :
✅لیبرال های وطنی در مقابل نظام دینی که مدام به استبداد و انحصار متهمش می کنند یک مشکل و بن بست تئوریک دارند و آن این است که در فلسفه لیبرال از انقلاب به معنای براندازی و ساختارشکنی خبری نیست ، آنان از یک طرف ، مزایای قوه مجریه و دولت را خواهانند و از طرفی فاقد "نظریه انقلاب" هستند لذا جبرا به اصطلاح روغن ریخته را نذر امامزاده می کنند ؛ ژست مخالف و قهر می گیرند ولی همیشه در سهم خواهی و استفاده از مزایای دولتی پیشتاز و حریص هستند۰ وقتی هر دو راهی برای آنها بن بست باشد ( نه توانایی انقلاب مردمی و نه کنار رفتن از قدرت ) لاجرم پشت شعار و ایده رفورم یا همان اصلاحات قرار می گیرند، در این میانه هم حالت نه قهر و نه آشتی یا همان طلبکار بودن را ادامه می دهند ، فرصت طلبانه میخواهند شریک امکانات نظام شده و با سیاست یک بام و دو هوا ، فقدان و محال بودن توانایی نظریه انقلاب را زیرکانه پنهان و یا بهتر بگوییم معامله کنند۰ به نظر می رسد لیبرالیسم برانداز ایرانی فاقد مبانی نظری منطقی و روشن برای توصیف یک نظام دینی شیعه که تقریبا شبیه هیچ نظام سیاسی در جهان نیست ، می باشد ۰ این عجز فلسفی در لیبرالیسم دینی و فقر واژه ها در مورد لیبرالیسم سکولار نیز قابل تسری است ۰
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
در اوج تنشهای این ایام چین-آمریکا تامل در این سه شماره اکونومیست در اوان صدارت شی جین پینگ عبرتآموز است. تلاش کردند که او را به اصلاحات آمریکایی تحریص کنند و یک گورباچف چینی بسازند. دشمن اگر به شما نوید فروپاشی کشورتان را دهد اطاعتش نمیکنید؛ از شما اسطوره اصلاحات و تغییر میسازد.
@syjebraily
در جریان فتنه ۸۸، پندار طراحان انقلاب رنگی این بود که میتوان با رنگ، در عین قلت، توهم کثرت ایجاد کرد و کار نظام را ساخت. امروز پندارشان این بود که میتوانند با لشکر فیک مجازی، این توهم کثرت را ایجاد کنند. این حضور سوم مهر لازم بود تا چون نهم دیماه ۸۸، سیل خروشان واقعیت ملت، باطلالسحر توهم کثرت ضدانقلاب باشد.
ملت بصیر ایران میداند دشمن، نه درد زن دارد و نه مسئلهاش گشت ارشاد است؛ در جای دیگر متواتر نشان داده است که مجرم بزرگ جنایت در حق زن است.
درباره درستی یا نادرستی سیاستهای فرهنگی، در جای خود بحث خواهیم کرد، اما امروز، نباید اشتباه کرد، نباید دچار خطای محاسباتی شد، گناه همراهی و سکوت امروز در برابر فتنه، اگر بیشتر از گناه سکوت و همراهی با فتنه ۸۸ نباشد، کمتر نیست.
@syjebraily
جای بحث و حتی اعتراض به سازکارهای قانونی و شیوههای اجرای قانون، دانشگاه و کرسیهای آزاداندیشی است، نه کف خیابان. این منطق مستحکم، مهر پایانی بر دوقطبیسازی و فتنهانگیزی به نام اعتراض است و انشاءالله مراکز فکری-فرهنگی با کنشگری فعالانه، عرصه را بر تفکر باز و بر توحش خواهند بست.
@syjebraily
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 موضع صریح رهبر انقلاب دربارهی حوادث اخیر: درگذشت دختر جوان دل ما را هم سوزاند / واکنش بدون تحقیق، ایجاد اغتشاش و ناامنی برای مردم و حمله به قرآن و مسجد و حجاب و بانک و ماشین مردم عادی نبود و برنامهریزی شده بود
🔻 در این حوادث چند روز اخیر بیش از همه به سازمان انتظامی کشور ظلم شد، به بسیج ظلم شد، به ملت ایران ظلم شد. ظلم کردند. البته ملت در این حادثه هم مثل حوادث دیگر قوی ظاهر شد، کاملاً قوی، مثل همیشه، مثل گذشته. در آینده هم همین جور خواهد بود. در آینده هم هر جا دشمنان بخواهند اختلالی ایجاد کنند، آنی که بیش از همه سینه سپر میکند و بیش از همه اثر میگذارد، ملت شجاع و مؤمن ایراناند. وارد میدان میشوند و وارد میدان شدند.
🔹 بله ملت ایران، مظلوم است، اما قوی است، مثل امیرالمؤمنین، مثل مولای متقیان سرور خودش علی علیهالسلام، که هم قوی بود، قویترین بود و هم مظلومترین.
🔺 این حادثهای که پیش آمد، دختر جوانی درگذشت. خب حادثهی تلخی بود. دل ما هم سوخت. ولی واکنش به این حادثه بدون اینکه تحقیقی شده باشد، بدون اینکه هیچگونه امر مسلّمی وجود داشته باشد، این نبود که یک عدهای بیایند خیابان را ناامن کنند، ناامنی را برای مردم به وجود بیاورند، امنیت را به هم بزنند، قرآن را آتش بزنند، حجاب از روی سر زن محجبه بکشند، مسجد و حسینیه را به آتش بکشند، بانک را به آتش بکشند، ماشینهای مردم را آتش بزنند. این واکنش به یک قضیهای که حالا تأسفآور هم هست، این موجب نمیشود که یک چنین حرکاتی انجام بگیرد این حرکات عادی نبود، طبیعی نبود. این اغتشاش برنامهریزی شده بود. ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
🏷 #بسته_خبری
💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
156901122_999079382.mp3
18.81M
🎙 بشنوید | بیانات رهبر انقلاب در مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح. ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
39.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | فیلم کامل روایت امروز رهبر انقلاب از پشت پرده حوادث اخیر و ظلم به ملت ایران
💻 Farsi.Khamenei.ir
انقلاب اسلامی نهالی کوچک بود که همه شیاطین عالم برای از زمین کندن آن متحد شدند و در خون پاک جوانهای مدافعش غرق گشتند. آن نهال دیروز، درخت تنومند امروز است و شیاطین، فرتوت و ناتوان. فتنه امروز اما کارگاه آموزشی دشمنشناسی، و دفاع مقدس دهه هشتادیها و دهه نودیهای این انقلاب است.
@syjebraily
1_1769896518.pdf
169.4K
من هم مقصرم...
این روایت خواندنی برادر عزیزم محمد علیان از کف خیابان را بخوانید
@syjebraily
سرو است و به ایستادگی متهم است
از شش جهت آماج هزاران ستم است
شعرم همه ارزانی این یک مصراع:
جمهوری اسلامی ایران، حرم است
"میلاد عرفانپور"
@syjebraily
هدایت شده از هاد
🌿معروف تغافل و منکر غفلت
...وقتی کسی را دوست داشته باشیم، نقاط قوت او را برجسته میکنیم و هرچه افراد با نقاط قوتشان شناخته شوند، چون احساس پذیرش و دوست داشته شدن در آنها بالا میرود، سعی در بیشینهسازی نقاط اوج خود میکنند. این روند بهجایی میرسد که همه هویت فرد یا جامعه همان نقاطقوت میشود و نقاطضعف مضمحل میشود. هر جامعهای، مجموعهای از درستیها و نادرستیهاست. جامعهای زنده است که دائم از کفه نادرستیهای خود بکاهد و به کفه درستیهایش بیفزاید و این چگونه ممکن است؟ پاسخ همین اصل تربیتی است که مربی در خطاهای متربی، خود را به تغافل بزند و به او بهخاطر رفتارهای درستش افتخار کند. لذاست که میبینیم رهبر انقلاب همیشه ما مردم ایران را با نقاط اوجمان میشناسند و به ما افتخار میکنند. گویا اشکالات ما را نمیبینند. نتیجه این شده که ما با دیدن خود در آیینه کلام او به خود افتخار میکنیم و دنبال توسعه آن بخش از وجود خود میرویم. رشد جامعه در بستر محبت و علاقه و افتخار اتفاق میافتد، در بستر احساس محبتی که بین مربی و متربی وجود دارد، در بستر علاقهای که بهخوبیها در دل متربی روییده میشود و افتخاری که باعث میشود متربی با دیدن لحظههای رشد خود، حرکتش را سرعت ببخشد.
هر عملی القای محبت و علاقه و افتخار نکرد، ناگزیر در رشد دادن فرد و جامعه ناموفق است؛ اسمش را هرچه میخواهیم بگذاریم و هرچقدر با قوانین محکمش کنیم، باز هم ناموفقیم...
ادامه یادداشت را در روزنامه فرهیختگان بخوانید👇
https://farhikhtegandaily.com/news/74777/
✍اسماء اسدی پور
@haad1442
ما کجائیم در این بحر تفکر تو کجایی!
مجله فارین افیرز شماره جولای/آگوست سال جاری خود را به پاسخ به این پرسش اختصاص داده بود که «قدرت چیست؟». یکی از مقالات خوب این پرونده را مایکل مازار (Michael Mazarr) از متخصصان علوم سیاسی موسسه رند (RAND) نوشته بود. مازار در مقاله خود به درستی استدلال کرده بود که «در تقلا برای کسب برتری در میان قدرتهای جهانی، آنچه موجب تمایز اساسی میشود، نه قدرت نظامی و اقتصادی، که ویژگیهای اساسی یک جامعه است: مجموعهای از خصوصیات ملی که منجر به تولید اقتصادی، ابداع فناوری، انسجام اجتماعی و عزم ملی میشود». درباره این مجموعه خصال ملی که زیربنای قدرت یک کشور را تشکیل میدهند و موجبات پیشرفت اقتصادیاش را فراهم میآورند، بحث بسیار است. اما در این یک نکته تردیدی نیست که فردگرایی (Individualism) و سودگرایی (Utilitarianism) به عنوان دو ستون اصلی ایدئولوژی لیبرالیسم در جهان ترویج شدند تا جوامع را از هم گسیخته و اتمیزه سازند و تصرف آنها توسط سرمایهداری را تسهیل کنند. جامعهای که در آن مردمش بر حقوق فردی متمرکز و از وظایف اجتماعی غافل باشند، افراد دغدغهای جز منافع شخصی و اینجا و اکنون خود نداشته باشند، بر استقلال فرد از جامعه تاکید شود و هویت افراد نه بر اساس دستاوردهای ملی که برپایه موفقیتهای شخصی تعریف شود، آن جامعه از روحیه جمعی نیرومندی که شرط لازم پیش رفتن و قدرتمندتر و مرفهتر شدن است، محروم گشته و مهیای سلطه بیگانه خواهد شد.
شاید صاحبنظران پرشماری، مهمترین و اصلیترین جبههای که غرب علیه ایران گشوده را اقتصاد ببینند و تحریمهایی که در طول یکی دو دهه اخیر، به اوج خود رسید. اما واقعیت این است که اصلیترین هدف دشمن در همه این سالها، زدودن خصال ملی-مذهبی ایرانیان و از هم گسیختن جامعه ما و زدودن پیوندهای اجتماعی ما بوده است و تحریم و ترور و غیر آن، به عنوان ابزاری در این جهت به خدمت گرفته شدند. تحریممان کردند تا امیدی که در قاموس یک ملت برای رسیدن به قله داشتیم، مبدل به ناامیدی شود و این جمع به هم پیوسته که دست در دست هم در حال حرکت به سمت موفقیتهای ملی است، متفرق و مهیای هزیمت شود. اگر قهرمانهای ملی ما، از شهدای هستهای تا حاج قاسم عزیز ترور شدند، به این نیت بود که این ملت، احساس کند کشورش از قهرمان خالی شده و احساس حقارت کند و وا بدهد.
🖋ادامه این یادداشت را در روزنامه کیهان بخوانید
https://kayhan.ir/fa/news/251369/
@syjebraily
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رئیسجمهور باید برای آنچه در تهران تصمیم میگیرد، از میدان دریافت روشنی داشته باشد.
هنری مینتزبرگ نظریهپرداز شهیر مدیریت، نظریهای دارد تحت عنوان استراتژی سرشتن (Crafting Strategy). تماشای کوزهگری همسرش جرقه ارائه این نظریه را در ذهن او زد. مینتزبرگ میگوید کوزهگری که مشغول سرشتن کوزه است، با انگشتانش گل را لمس میکند، با مغزش آن حس دریافتی را پردازش میکند و مجددا به انگشتان فرمان میدهد که چگونه حرکت کنند تا طرح کوزه آنگونه که باید، طراحی شود. کسی که میخواهد استراتژی تدوین کند و سیاست بنویسد و در سطح ملی تصمیم بگیرد، در اتاقهای دربسته و کتابخانهها نخواهد توانست استراتژی موفقی بنویسد. باید میدان عمل را لمس کند و پس از لمس واقعیات، برای تغییر و ارتقا دادن واقعیت، اندیشه کند و طرحریزی نماید. آنکه فقط در میدان است و با عالم نظر و اندیشه و معرفت بیگانه است نیز، وضع مشابهی دارد. باید طرحی کلی در ذهن داشته باشید که بتوانید آن را در میدان عمل پیاده کنید. برای سیاستگذاری و تصمیمگیری صحیح، هم باید فهم و نگرش راهبردی و کلی داشت و هم صحنه عملیات را لمس کرد...
@syjebraily
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مدیریت چادرمسافرتی همواره درگیر حل بحران است. ما عادت کردهایم که به جای مدیریت کشور، بحران مدیریت کنیم...
@syjebraily
⚡درسهای زغال...
غربیها توافق پاریس را با این پیشفرض پخت و پز کردند که کشورهای صنعتی دیگر از وابستگی به سوختهای فسیلی رها شدهاند؛ و اقتضای تداوم استعمار است که نباید اجازه داد سوخت فسیلی موتور پیشرفت دیگران را حرکت دهد. اما به محض اینکه مشخص شد محاسبات اولیهشان برای عبور از سوختهای فسیلی اشتباه بوده و نتوانستهاند انرژیهای تجدیدپذیر را به اندازه رشد تقاضای انرژی تولید کنند، همه فلسفههایی که درباره گرم شدن زمین و رفتن برخی کشورها به زیر آب و انقراض گونه انسان و... بافته بودند، وحشیانه و بیملاحظه کنار گذاشتند و سراغ آلودهکنندهترین سوخت فسیلی یعنی زغالسنگ رفتند و به ریش همه آنانکه برای نجات زمین! استحمار شده و موتور پیشرفتشان را خاموش کرده بودند، خندیدند.
تجارت آزاد هم همین است. غربیها با حمایت از تولید داخلی به بام پیشرفت رسیدند و وقتی ماشینشان (خرشان؟!) از پل گذشت و یقین پیدا کردند که کسی را در جهان یارای رقابت با آنها نیست و به سادگی میتوانند رقبای ضعیف و نوپا را از دور خارج کرده و بازارهای جهان را تصرف کنند، گفتند حمایتگرایی خیلی خطای بزرگی بود که ما مرتکب شدیم و دیگران این خطا را نباید تکرار کنند و مرزها را باید برداشت و تجارت را آزاد کرد که رفاه همه ملتها اینگونه حداکثر میشود و اصلا ریشه جنگ در حمایت از تولید داخلی است و تجارت آزاد شاهکلید صلح بینالمللی است! این بود که آموزههای علم اقتصاد را بر اساس این آرمان بازنویسی کردند و تبدیل به #جریان_اصلی اش کردند و حتی وفق این آموزهها اقتصاددان تربیت کردند و راهی همان کشورهایی کردند که تحریمشان کردهاند و حتی اجازه صادرات یک قطعه! به اقتصاد آنها را نمیدهند و با هر متخلفی از این تحریم، چون جنایتکار جنگی برخورد میکنند. اما همینکه دیگرانی از میان مستعمرات سابق به قدرت رقابت رسیدند و توانستند در بازار اینها حضوری موثر بیابند و تولید ملی اینها را تهدید کردند، وحشیانه و بیملاحظه حمایتهای تعرفهای و غیرتعرفهای را از سر گرفتند و به ریش همه آنانکه در نتیجه تزویر اینها، "حداکثرسازی رفاه جهانیان و صلح بینالمللی با تجارت آزاد" آرمانشان شده بود و تولید ملیشان را در پای این آرمان ذبح کرده بودند، قاه قاه خندیدند.
ننگ بر شاه سلطانحسینهای تاریخ که بیتوجه به تجربه غرب، تسلیم تجویز غرب میشوند و خنجر آرمانها و ارزشهای استعمارگر را بر قلب پیشرفت کشورشان فرو میکنند؛ و میان این شاهسلطانحسینها که تسلیم تزویر میشوند، با آن شاهسلطانحسین که تسلیم زور شمشیر شد، شاید آن یکی شرف داشته باشد.
@syjebraily
پیش از این، دولتهای غربی برای حل و فصل مسائل سیاست خارجی از نیروی نظامی استفاده میکردند، که به رشد اقتصادیشان کمک میکرد. اکنون که قادر به استفاده از نیروی نظامی نیستند، به تحریم اقتصادی متوسل شدهاند، که نتیجهاش یک بحران تمام عیار در داخل این کشورهاست...
@syjebraily
🔅چرا حماسه اربعین خشم دشمن را برانگیخت؟
مایکل سندل فیلسوف معاصر آمریکایی کتابی به نام «عدالت» دارد که در آن به مرور و نقد نظریههای رایج درباره عدالت پرداخته است. او به زیبایی تمام، کاستیهای نظریههای فایدهگرایانه و آزادیمحور درباره عدالت را به تصویر میکشد و ضمن تاکید بر برتری نظریه «فضیلت محور» عدالت، جامعه عادل را جامعهای توصیف میکند که در آن «تعقل جمعی در باره مفهوم زندگی خوب» جریان دارد. سندل در صفحات پایانی کتابش این سوال را پیش میکشد که «چه نوع گفتمان سیاسی می تواند ما را در آن جهت پیش ببرد؟» اما پاسخش این است: «پاسخ حاضر و آمادهای برای این سوال ندارم» و با چند پیشنهاد پیرامون ایثارگری و خدمتگزاری، کتابش را به پایان میرساند.
در چنین جهانی که فردگرایی و سودمحوری، حتی امکان «تعقل جمعی» درباره زندگی خوب و برپایی یک جامعه عادل را از مردمان غرب سلب کرده، در این سو، یک امت با تعهد به گفتمان سیاسی مهدوی، نه تنها تصویر روشنی از «مفهوم زندگی خوب» در ذهن دارد، بلکه با تمام توان در حال تمرین این زندگی است؛ و تجلی بزرگ این تمرین را میشود در پیادهروی اربعین مشاهده کرد که در مناسکی چند ده میلیونی، «سودجویی»، از آن تخت پادشاهی که جرمی بنتام برایش ساخت و زنجیر علت و معلول ها را به پای آن بست، به زیر کشیده می شود و پایه های تمدن متکی بر این مکتب را می لرزاند.
فهم این پدیده ها، بلاتردید از عهده مغزهای سبکی که از فرمان دادن به چشم برای نگریستن به تاریخ استعمار و غارتگری غرب عاجزند و تحریم را به «سیاست کلی معارضه با آمریکا و غرب» نسبت میدهند، برنمیآید؛ اما همه اینها برای غرب غارتگری که امید بسته بود این ملت از هم گسسته شود، از حرکت بایستد، از اهدافش دست شوید و به آغوش غرب پناه ببرد، کاملا معنی دار است. کاملا طبیعی است که همه کفر، نقشه چهل ساله خود را بر آب دیده و با همه توان، برای انتقام از این ملت به میدان بیاید تا بلکه با آشوب و اغتشاش و منازعه خیابانی، این ملت را زمین زند.
✨متن کامل را در وب سایت مجمع تشخیص مصلحت نظام مطالعه فرمایید.
http://maslahat.ir/index.jsp?siteid=3&fkeyid=&siteid=3&pageid=383&newsview=1775
@syjebraily
⚡️اگر با آزادی نفت کنار آمدند، با آزادی ایران هم کنار میآیند!
آمریکاییها چند سال پیش اسناد نقش خود در کودتای 28 مرداد32 و سرنگونی محمد مصدق را منتشر کردند، اما مطلب مهمی که در واکنش به این اسناد مورد تغافل قرار گرفت، «چرایی سرنگونی مصدق توسط واشنگتن» است.
محمد مصدق با آمریکاییها رابطه بدی نداشت. اتفاقا وعده آمریکاییها را که به او گفته بودند میخواهند به دوران استعمار پایان دهند، باور کرده بود. پروژهاش این بود که با آمریکا ارتباط بگیرد و انگلیس را به حاشیه ببرد. مصدق نه به دنبال تشکیل حکومت اسلامی بود، نه فعالیتهای منطقهای ثباتزدا داشت، نه در تدارک موشک بالستیک بود، نه برنامه هستهای داشت، و نه اینکه حقوقبشر آمریکایی را نقض کرده بود، اما کاخ سفید با یک کودتا او را حذف کرد.
فهم اینکه مصدق چرا سرنگون شد، نیاز به ضریب هوشی فوقالعادهای ندارد، اما کسی که در یک نقطه کور ایستاده و به عالم مینگرد و ارادهای برای دیدن ندارد، قطعا از درک این چرایی بازخواهد ماند و از آن درسی نخواهد گرفت. به قول مرحوم شریعتی، برای دیدن برخی رنگها و فهمیدن بعضی حرفها از نگریستن و اندیشیدن کاری ساخته نیست. باید از آنجا که نشستهایم برخیزیم؛ قرارگاهمان را در جهان عوض کنیم. مساله کاملا روشن است: محمد مصدق قصد داشت از همه اقتصاد و سیاست و فرهنگ ایران که در اسارت غرب بود، فقط یک قلم «نفت» را آزاد کند... و سرنگون شد!
نظام جمهوری اسلامی حتما در ابعاد و اهداف با دولت محمد مصدق قابل مقایسه نیست. «آزادی ایران» رهاورد انقلاب اسلامی است و چرا نباید آمریکا و انگلیس که تاب «آزادی نفت» را نیاوردند، با «آزادی ایران» کنار بیایند و در پی سرنگونی جمهوری اسلامی نباشند؟ استقلال یعنی آزادی در ابعاد یک ملت. به قول رهبر حکیم انقلاب، اگر فرض کنیم یک نظامی غیر نظام جمهوری اسلامی هم سر کار بود و بنا بود مستقل باشد، اینها با آن مشکل داشتند.
@syjebraily
وَمَكَروا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرينَ
نظرسنجی دانشگاه نوتردام در آستانه انتخابات میاندورهای ایالات متحده: بیش از نیمی از جمهوریخواهان، بیش از یک سوم دموکراتها و قریب به یک چهارم مستقلها معتقدند آمریکا در آستانه #جنگ_داخلی است.
https://phys.org/news/2022-11-brink-civil-war-survey-highlights.html
🔆وسائط سرمستی و براندازی جمهوری اسلامی!
شهرت نیچه در ایران بیشتر به خاطر این جمله معروفش بوده که «خدا مرده است»؛ بسیاری نیز او را فردی ضد خدا میدانند که اعتقادی به وجود خدا نداشته و این مسئله، روح حاکم بر نوشتهها و جهانبینی وی را تشکیل میدهد. اهل نظر اما آگاهند که مراد نیچه از مرگ خدا، حذف اعتقاد به خدا از جامعه غربی و مسیحی است. در این میان، آنچه مهم است و نیچه نیز در کتاب «اراده قدرت» بدان میپردازد، احوال جامعه غربی «پس از مرگ خدا»ست.
نیچه علت مرگ خدا در جامعه مسیحی را در واقع فروپاشی مسیحیت و «اخلاق مسیحی» در مواجهه با «واقعیات جهان» میداند. مسیحیت کلیسایی در نظر او نه توانسته این جهان را به انسان غربی بشناساند و نه آن جهان را. این است که او میگوید، پس از هزاران سال تازه فهمیدهایم آنچه کلیسا به ما گفته دروغ بوده و همین، به ناباوری به خدا منجر شده است: «آن زمان که ما باید تقاص دو هزار سال مسیحی ماندن را پس بدهیم، فرا رسیده است؛ داریم گرانیگاهی را که به ما امکان زیستن میداد، از دست میدهیم؛ برای مدتی گمگشته میشویم. به ناگاه در ارزشگذاریهای متضاد فرو میرویم... اکنون همه چیز سراسر دروغ است».
اما فیلسوف نیهیلیست در عین حال معتقد است انسان، نمیتواند از یک مرجع فوق انسانی که اهداف و وظایف و مقصد و مقصود او را تعیین می کند، بی نیاز باشد. او مینویسد: «چون آدمی ایمان به این امر [خدا] را از یاد برد، همچنان این عادت کهن را دنبال می کند و مرجعی دیگر میجوید که بتواند بیقید و شرط سخن گوید و هدفها و وظایف را فرمان دهد. اقتدار «وجدان» اینک به ردیف نخست گام مینهد تا کمبود یک اقتدار شخصی را جبران نماید».
نیچه معتقد است «اخلاق» و «وجدان» در جامعه مسیحی و اروپایی جای خدا را گرفته است، اما «هر نظام ارزشی صرفا اخلاقی به هیچ انگاری منجر میشود: در اروپا چنین انتظار میرود. آدمی هنوز به امید آن است که بدون زمینه مذهبی با اخلاق گرایی کنار بیاید؛ اما این ضرورتا به هیچ انگاری میانجامد».
در چنین شرایطی است که هیچ انگاری و نیهیلیسم حادث می شود و بشر غربی، پس از انکار خدا، برای فرار از این پوچی و بیهدفی و بی سر و ته بودن «جهان بی خدا»یی که ناچار است در آن زندگی کند، دنبال راهی برای توجیه زیست خود میگردد، راهحلهایی «این جهانی» مییابد تا بلکه فقدان یک نظام فکری منسجم را که هستی او را معنی بخشد، جبران شود. در نگاه نیچه، «تخدیر»، این راه حل است: «در واقع و در نهایت نمیدانیم به کجا میرویم: خلاء. تلاش میکنیم با بیخودی و سرمستی از این خلاء بیرون آئیم. سرمستی به صورت موسیقی؛ سرمستی به صورت بیرحمی در لذت فاجعه آمیز از نابودی شریفترین موجودات؛ سرمستی به صورت اشتیاق کور (یا کینه) نسبت به برخی موجودات انسانی یا نسبت به دورانی معین؛ هنر برای هنر و «دانش محض» به عنوان حالات تخدیر آلود».
در واقع، بشر غربی به سبب تضاد و تباین مسیحیت با عقلانیت، راهی جز توسل به تخدیر برای رهایی از اندیشه درباره هستی نداشته است. تفاوت اساسی اسلام ناب و مسیحیت تحریف شده در همینجاست که عقل و ایمان در مسیر تکامل، همواره در تلائماند، نه تباین. این است که جامعه اسلامی، بر خلاف جوامع غربی، هرگز دچار خلاء اقتدار الهی نمیشود که گرفتار بحران هیچانگاری شده و نهایتا برای رهایی از آن، به تخدیر متوسل شود. لذا وسایل تخدیر جمعی که امروز تبدیل به یکی از مهمترین ابزارهای مدیریت سیاسی در غرب شدهاند، در جامعه اسلامی مردود و ناکارآمدند. انسانی را که مسیرش روشن، هدفش معلوم و مرجع بایدها و نبایدهایش مشخص و مقتدر و در تلائم با عقل است، نمیتوان با اسبابی که یک انسان پوچانگار مدیریت میشود، تحت فرمان درآورد و به مسیر دلخواه کشاند. جان کلام اینکه وسائط "سرمستی" ابزار براندازی مناسبی در یک جامعه مسلمان نیست؛ دنبال راه بهتری باشید!
@syjebraily
⚡قانون یا شرع؟!
بتپرستان مکه نه تنها به وجود خدا اعتقاد داشتند، بلکه خدا را خالق جهان نیز میدانستند؛ اما از دید قرآن مشرك بودند چون در همین مرتبه توقف کرده بودند و در تشریع و تدبیر و حاکمیت و... برای خدا شریک قائل بودند.
سیاست، تدبیر امور مملکت است و سیاستمدار نه تنها با «تدبیر»، که با سه مقوله مهم دیگر از
مراتب توحید یعنی «حاکمیت» و «تشریع» و «اطاعت» نیز مستقیماً سر و کار دارد. چه، سیاستمدار حکومت میکند و قانونگذاری و مردم نیز از او اطاعت.
لذا قسم بسیار مهمی از اولی ترین اصل اسلام، یعنی توحید، با امور سیاسی و مملکت داری ارتباط تنگاتنگ دارد و اگر فردی برای غیر خدا حق تدبیر امور و قانونگذاری و حاکمیت قائل باشد و از وی اطاعت کند، به خدای متعال شرک جلی ورزیده و نمیتوان او را در شمار مسلمانان و موحدان قرار داد.
در مقابل، مسلمان موحد به کسی اطلاق میشود که در کنار توحید ذاتی و خالقی و عبادی - که مسائلی شخصی هستند - در امور اجتماعی خود نیز موحد باشد. توحید در امور اجتماعی یعنی قائل شدن حق حاکمیت، تشریع و تدبیر به فرد ماذون از جانب خدا و اطاعت از او.
لوازم و شرایط چنین توحیدی نیز در قرآن و سنت به وضوح تبیین شده و تدوین نظام سیاسی مبتنی بر «ولایت فقیه» در ایران مستند به این منابع است.
📃برشی از مقاله «بازنمایی تاریخی روند شکل گیری سکولاریسم با تأکید بر نقد امکان سکولاریسم اسلامی»
http://ensani.ir/fa/article/download/373044