eitaa logo
سید یاسر جبرائیلی
37.4هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
727 ویدیو
86 فایل
🔸️استادیار تمدن اسلامی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ارتباط با ما: @jebraily_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
ظاهرا در هرجای جهان، ولو آمریکا، سیاستمداری سخن از کنترل قیمت‌ها برای جلوگیری از چپاول ملت‌ها توسط شرکت‌ها بگوید، سرمایه‌داران یک برچسب برایش سفارش می‌دهند! @syjebraily
📌از ۴۱ میلیون سهامدار فعال در بورس، فقط ۳۴۷ هزار سهامدار حقیقی (کمتر از یک درصد) پرتفوی بالای ۲۰۰ میلیون تومان دارند. @syjebraily
بورس چگونه مردم را ذینفع بدبختی خود می‌کند؟ متیو دسموند (Matthew Desmond) جامعه‌شناس سرشناس آمریکایی در فصلی از کتاب «فقر محصول آمریکا» -که ان شاءالله به زودی ترجمه آن منتشر خواهد شد- نشان داده که چگونه سازوکارها و نهادهای سرمایه‌داری، لشکری از فقرا را برای تامین منافع سرمایه‌داران ایجاد می‌کند. او می‌نویسد: «سود شرکت‌ها هنگامی افزایش می‌یابد که هزینه‌های کار کاهش یابد. به همین دلیل است که هنگامی که شرکت‌ها دستمزدها را افزایش می‌دهند، بورس اوراق بهادار نیویورک (مشهور به وال استریت) به سرعت آن‌ها را مجازات می‌کند. وقتی در سال 2015 شرکت والمارت (بزرگترین فروشگاه زنجیره‌ای مواد غذایی در جهان) در واکنش به فشارهای مردمی اعلام کرد که قصد دارد حداقل دستمزد کارگران خود را به 9 دلار در ساعت برساند، سرمایه‌گذاران بورسی از سهام آن روی گرداندند. سهام این شرکت تا 10 درصد سقوط کرد و 20 میلیارد دلار از ارزش بازار آن از بین رفت. این رخداد، رکورد بزرگ‌ترین ضرر و زیان را در یک روز شکست. همین اتفاق در سال 2021 نیز افتاد. بعد از اینکه والمارت قول داد میانگین دستمزد ساعتی خود را به 15 دلار برساند، سهام‌داران سرمایه خود را بیرون کشیدند و ارزش سهام در یک صبح پنج‌شنبه 6 درصد سقوط کرد. سهامداران با این کار خود داشتند به والمارت و هر شرکت دیگری هشدار می‌دادند: اگر دستمزدهایتان را افزایش دهید، باید منتظر عواقبش باشید. چه کسی از این وضعیت نفع می‌برد؟ خب معلوم است، سهام‌داران. اما آن‌ها چه کسانی هستند؟ آدم وسوسه می‌شود که آن‌ها را مردانی با کت‌وشلوارهای مشکی راه‌راه و کراوات تصور کند که در اتاق‌های هیئت رئیسه در آسمان‌خراش‌های نیویورک دور هم جمع می‌شوند. اما واقعیت این است که بیش از نیمی از خانوارها در ایالات متحده در بازار سهام سرمایه دارند. خود ما سهام‌دار هستیم!». اما آنچه دسموند گفته، فقط یک روی سکه است. اینکه نیمی از مردم آمریکا سهامدار بازار سرمایه هستند و از سود شرکت‌های بورسی نفع می‌برند، کمی گمراه‌کننده است. چون انسان تصور می‌کند اگر شرکت بزرگی مانند والمارت دستمزدها را افزایش ندهد، سود آن افزایش می‌یابد و نفع این افزایش سود را بیش از نیمی از خانوارهای آمریکایی که در بورس سهام دارند، می‌برند. یا اگر دستمزدها افزایش یابد، درست است که حقوق کارگران این شرکت افزایش می‌یابد، اما سهامداران این شرکت که خود «مردم» هستند، زیان می‌کنند. اما واقعیت این است که در آمریکا 10 درصد از ثروتمندترین خانواده‌ها بیش از 80 درصد ارزش کل سهام‌ها را در اختیار دارند. به عبارت دیگر، یک سیاه لشکری از سهامداران در آمریکا ایجاد شده که در مقایسه با سرمایه‌داران آمریکایی، ارزش سهام‌شان «تقریبا هیچ» است، اما نامشان «سهامدار» است و بدون اینکه سرمایه‌داران زحمتی بکشند، سر بزنگاه‌هایی مثل افزایش حقوق کارگران، سر و کله‌شان پیدا می‌شود و دسته‌جمعی برای حفاظت از سودهای نجومی سرمایه‌داران آمریکایی تلاش می‌کنند، چون خودشان نیز از این دریای پول، قطره‌ای کاسب می‌شوند! این قصه، شباهت زیادی به سهامداری بخشی از مردم ایران در بورس دارد. چندین میلیون ایرانی، سهامدار شرکت‌های فولادی، پتروشیمی، پالایشی، معدنی و... هستند. اما واقعیت این است که 99 درصد سهامداران، سهامدار خرد محسوب می‌شوند. 41 میلیون ایرانی در بازار بورس سهامدار هستند، اما طبق آماری که چندی پیش از یک مسئول دولتی گرفتم، فقط حدود 350 هزار نفر ارزش سهامشان بالای 200 میلیون تومان است! اینجاست که وقتی می‌گوئیم نباید فولاد و پتروشیمی ایرانی به دلار به داخل فروحته شود، یا اینکه باید نرخ ارز تثبیت شود، لشکری میلیونی از سهامداران خُرد بورس در مقابل ما صف می‌کشند! این بندگان خدا، که قاعدتا از قشر حقوق بگیر جامعه نیز هستند، فریب سود کاذب و ناچیزی را می خورند که در بورس به دست می آورند. چرا؟ اولا نمی‌دانند که بیشترین زیان را خود اینها از دلاری فروشی مواد اولیه ایرانی می‌بینند(چون با افزایش نرخ ارز، یا افزایش قیمت‌های جهانی، هزینه‌های زندگی‌شان از مسکن تا مرکب گران می‌شود). ثانیا متوجه نیستند که اگر جلوی دلاری‌فروشی گرفته شود و نرخ ارز تثبیت شود، بیشترین نفع را خود اینها می‌برند(چون ارزش پول ملی افزایش می‌یابد. در نتیجه هم قدرت خرید حقوقی که سر ماه می‌گیرند بیشتر می شود، هم اینکه ارزش پولی که در سهام دارند، افزایش می‌یابد). بله عزیزان! بورس، همانگونه که در آمریکا لشکری از فقرا را برای حفاظت از منافع سرمایه‌داران بسیج کرده، در ایران نیز همین اتفاق را رقم زده است. رهایی از این وضع، فقط و فقط با بیداری ملت ممکن است. کمک کنید مردم را آگاه کنیم... @syjebraily
هدایت شده از هاد
بازترین بازار جهان 🔸خشونتِ خیلی زیاد به طریقی مانع دیدن منافعی می شود که خشونت در خدمت آن است. 🔸پس از فروکش کردن بمباران‌های وحشتناک، تاریخ عراق بار کامیون می‌شد و می‌رفت. طلاها و دیگر اشیای عتیقه را از موزه ملی عراق ربودند، هشتاد درصد از ۱۷۰ هزار شی ارزشمند موزه به یغما رفت. کتابخانه ملی ویرانه شد.قرآن‌های با قدمت هزار ساله ناپدید شدند و جز قفسه‌های سوخته چیزی باقی نماند. خاطرات عمیق از کل یک فرهنگ، فرهنگی که هزاران سال جریان داشته، از میان برداشته شد. 🔸امحاء انجام شد. حال نوبت جایگزینی رسید. مرز‌ها گشوده شد و وسایل ارزان‌قیمت خانگی و واردات مواد غذایی بنجل شروع شد. واردات بی قید و شرط، بدون تعرفه، بدون حقوق و عوارض، نه بازرسی، نه مالیات، آزادِ آزاد. 🔸 پل برمر که بوش او را به سمت رئیس حکومت اشغالگران در عراق منصوب کرد، دو هفته بعد از ورودش به بغداد، عراق را آماده کسب و کار اعلام کرد. عراق یک شبه از یکی از بسته‌ترین کشور‌های جهان، بازترین بازار جهان شد. 🔸در حالی که وانت‌های پر از غنائم مسروقه به سوی مال‌خران خارج از کشور روان بودند، از سوی مقابل کاروان کامیون‌های انباشته از تلویزیون، لوح فشرده‌ی فیلم‌های هالیوودی و آنتن‌های ماهواره‌ای در حرکت بودند و بار خود را در پیاده‌رو‌های محله کراده بغداد تخلیه می‌کردند‌. دقیقا همان‌گونه که یک فرهنگ می سوخت، فرهنگ دیگری در بسته‌بندی‌های از پیش آماده، برای جانشینی آن سرازیر می شد. ۳۷ @haad1442
🔹اقتصاد لیبرال و آزاد، یعنی آزاد برای سرمایه‌دار؛ اما زندان و حبس و فشار برای طبقه مظلوم و فقیر| رهبر حکیم انقلاب اسلامی @syjebraily
20.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در روزگاری که شبکه های ماهواره ای با ظواهر و هدایت رسانه ای در صدد فریب شماست ما برای ششمین بار در شبکه چهار سیما حرف دل مردم را در قالب نت های علمی به قلب میزهای کارشناسی برده ایم. زمانی جمله ی «درآمدها ریالیه، هزینه ها دلاریه» به عنوان شعار کف خیابان بود، من در طی سالها مطالعه کلاف سردرگم مشکل اصلی اقتصاد ایران یعنی تورم را با چارچوب علمی به حقیقت زندگی مردم متصل کرده ام و برخلاف خیلی ها که حرفهای مبهم با واژه های نامفهوم به کار می برند، سعی کرده ام حقیقت علم را به زبان ساده بیان کنم تا همه بدانند ریشه ی اصلی تورم در این کشور چیست. پس اگر عزیزان این استدلال را از طریق بازنشر آن به گوش همگان نرسانند این موضوع در لابلای زر و زیور رسانه های زرد گم و به فراموشی سپرده خواهد شد. اگر شما کمک نکنید آنها که با مکیدن زندگی شما برای خود، حال خوشی رقم می زنند کمافی السابق با جملات زیبای فریبنده زندگی فرزندان این سرزمین را به غارت خواهند برد، امیدوارم وقت بگذارید و این مطالب را گوش کنید. @hemmatgholizadeh
درسی از سیره سیاسی حضرت آقا برای جریان انقلابی با رویکردها و مواضع غلطی که افراد مؤثر سیاسی مطرح و پیگیری می‌کنند، چه کنیم؟ در این باره، بخش عمده‌ای از شخصیت‌های سیاسی کشور را می‌توان به دو گروه تقسیم کرد. گروهی از شخصیت‌ها جایگاه و شأنی برای خود قائل‌اند که اساساً درباره مسائل مهم مبتلابه کشور، هیچ‌گونه موضعی نمی‌گیرند. ملاحظه‌شان هم این است که مثلاً اگر درباره فلان کار غلط یک دستگاه دولتی موضع‌گیری نمایند، چون مسئول آن دستگاه تخریب می‌شود، وارد منازعات سیاسی شده‌اند و این منازعه، دور از شأن آن‌ها و بلکه به ضرر وحدت و همدلی و آرامش کشور است. در مقابل این گروه، گروه دیگری نیز قرار دارند که موضع‌گیری می‌کنند، اما مواضعشان، مستقیماً ناظر به اشخاصی است که عملکرد غلطی داشته‌اند یا موضع غلطی گرفته‌اند. به نحوی که بعضاً موضوع مورد نقد کنار گذاشته می‌شود و برای نمایش یک رویکرد و عملکرد غلط، به نقایص شخصیت صاحب آن رویکرد و عملکرد پرداخته می‌شود. نتیجه چنین فضایی این است که از یک جماعت قابل توجهی، در برابر اقدام‌ها و مواضع غلط، هیچ صدایی بلند نمی‌شود؛ و جماعت دیگری هم که موضع می‌گیرند، چون اشخاص را محور نقد قرار می‌دهند نه افعال را، موضع‌گیری‌شان بی اثر می‌شود. در نتیجه آن راه غلطی که باید جلویش گرفته می‌شد، طی می‌شود. یکی از درس‌هایی که از سیره سیاسی حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای باید آموخت، این است که اولاً هرگز درباره مسائل مهم و اساسی کشور سکوت نکرده‌اند، ثانیاً هنگام موضع‌گیری درباره رویدادها و مسائل، اشخاص را محور اظهار نظر خود قرار نداده‌اند، بلکه فعل یا قول غلط را نقد کرده و عمل صحیح و سخن صحیح را بیان کرده‌اند. یعنی ایشان به هیچ عنوان سکوت نکرده‌اند، اما بدون اسم بردن از افراد، قول را، یا فعل را با منطق و استدلال قوی نقد کرده‌اند. یکی از مصادیق این رویکرد، ناظر به کارهای غلطی است که مهدی هاشمی معدوم (برادر داماد آقای منتظری) در خارج از کشور به نام نهضت‌های آزادیبخش انجام می‌داد. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در واکنش به این رویکرد غلط، سکوت نکردند، بلکه در مهم‌ترین تریبون سیاسی کشور، یعنی تریبون نماز جمعه موضع جدی گرفتند. مفهوم صدور انقلاب را تبیین کرده و تصریح کردند که مراد از صدور انقلاب، یک اقدام فرهنگی است، نه نظامی. اما هیچ اشاره‌ای به نام مهدی هاشمی نکردند. تصور بفرمائید حضرت آقا در تریبون نظام جمعه بجای تبیین مفهوم صدور انقلاب و نفی اقدامات غیراصولی مهدی هاشمی، از او نام می‌بردند و به شخص او حمله می‌کردند. آیا ابعاد منازعه سیاسی که ممکن بود آغاز شود، با توجه به حمایت‌های تمام قد آقای منتظری از مهدی هاشمی، در تصور می‌گنجد؟ اگر این روش اسلامی، برای شخصیت‌های مؤثر کشور مبنا باشد، هم از سکوت در برابر انحرافات و اشتباهات رنج نخواهیم برد، هم شاهد منازعات سیاسی بی‌حاصل نخواهیم بود. سیاست‌ورزی در پستوهای محفلی از یک سو و پنجه‌کشی در پست‌های مجازی از سوی دیگر، نسبتی با وظیفه امر به معروف و نهی از منکر ندارد. @syjebraily
این تصویر، بخشی از گزارش رسمی پالایشگاه نفت اصفهان است که به همراه صورت‌های مالی این پالایشگاه منتشر شده است. این شرکت، از جمله شرکت‌هایی است که محصولات خود را به دلار قیمت‌گذاری کرده و به ملت ایران می‌فروشد. در این گزارش رسما اعلام شده است که با قیمت جهانی نفت ۷۳.۸ دلار، اگر نرخ دلار ۴۳ هزار تومان باشد، سود هر سهم پالایشگاه ۷۸۴ ریال خواهد بود و اگر نرخ دلار به ۴۹ هزار تومان افزایش یابد، سود هر سهم به ۲۴۱۱ ریال افزایش خواهد یافت. یعنی با افزایش قیمت دلار از ۴۳ هزار به ۴۹ هزار، سود هر سهم پالایشگاه اصفهان حدود ۲۰۷ درصد افزایش می‌یابد. سوال ما این است که چرا یک شرکت ایرانی باید محصولات خود را به دلار قیمت‌گذاری کرده و به مردم ایران بفروشد؟ چرا یک شرکت باید از محل کاهش ارزش پول ملی سود کند؟ بله عزیزان! گرانی دلار در داخل این کشور ذینفع دارد. اگر با گرانی دلار زندگی شما گران‌تر می‌شود، اگر با گرانی دلار از خودرو و مسکن تا فرش زیر پایتان و گوشت و مرغ و لبنیات سر سفره‌تان گران می‌شود، صاحبان سهام پالایشگاه‌ها و پتروشیمی‌ها و شرکت‌های معدنی و فولادی، سودهای نجومی به جیب می‌زنند. ما حرف عجیب و غریبی نمی‌زنیم که اینهمه ناسزا می‌شنویم. ما می‌گوئیم درآمد این ملت به ریال است. قیمت‌گذاری دلاری نفت و گاز و محصولات پتروشیمی و پالایشی و معدنی (که همگی مواد اولیه تولید هستند)، باعث شده دخل این ملت به ریال و خرج‌شان به دلار شود. باعث شده مردم نتوانند از عهده هزینه‌های زندگی برآیند. در پاسخ، فقط ناسزا و تمسخر و تخریب شنیده‌ایم. اما سفره این ملت، کمتر از مرز این سرزمین نیست. تا پای جان می‌جنگیم...
هدایت شده از دکتر علی سعیدی
منشأ تورم در ایران نظریات اقتصادی مختلفی درباب منشأ و علل پیدایش تورم در کتاب‌های درسی اقتصادی وجود دارد که البته هیچ‌کدام از آنها مربوط به اقتصاد ایران نمی‌شود، چون همه این نظریات اقتصاد مبتنی بر واقعیت‌های مشاهده شده (Fact) از اقتصادهای غربی و به‌ویژه آمریکا تولید شده‌اند. اما متاسفانه برخی از اقتصادخواندگان سطحی و کم‌مایه گمان می‌کنند هر جا اصطلاح آمد یعنی یک گزارۀ جهانشمول که در همه زمان‌ها و مکان‌ها صادق است. بگذریم از این ... علت تورم در ایران براساس واقعیت‌های مشاهده‌شده در ایران بیشتر از همه متأثر از نرخ تبدیل دلار به ریال است. بسیاری از شرکت‌های پتروشیمی و فولاد و... از تقریبا دو دهه پیش با شیطنت و فریب، محصولات خود را با نرخ دلار بازار سیاه (که امروزه برای تطهیر آن، بازار آزاد خوانده می‌شود) قیمت‌گذاری می‌کنند و به داخل کشور می‌فروشند و این در حالی است که عمدۀ هزینه‌های این شرکت‌ها در داخل کشور به صورت ریالی پرداخت می‌شود. نتیجه این آن شده است که آحاد مردم ریالی درآمد دارند ولی مجبورند دلاری هزینه کنند. به‌رغم چنین ظلم آشکاری، متاسفانه شاهد آن هستیم که همین مافیای گرانکن، با تسلط بر رسانه‌ها، توانسته است تحت لوای ناترازی یا یارانه پنهان یا حتی عدالت در بهره‌مندی از منابع، عموم نخبگان و مردم را با سیاست‌های گرانسازی خود همراه کند. حل ناترازی و برقراری عدالت در بهر‌ه‌مندی از منابع و جلوگیری از اسراف راه‌حل بسیار ساده‌تری هم دارد و آن تقویت ریال است نه نرخ دلار! 🆔 @DrSaeedi
دوست بزرگواری این مطلب سایت تابناک را فرستاده و با تعجب پرسیده که شما مگر عضو پایداری بوده‌اید؟! متاسفانه فضای رسانه‌ای کشور چنان مملو از بی‌اخلاقی است که اگر کسی بخواهد برای این قبیل مطالب تکذیبیه بدهد، باید یک سازمان برایش تاسیس کند. این زردنگاری‌ها سند بی‌اعتباری یک رسانه است. @syjebraily
اوایلِ بعد از رحلت امام که [شروع] این مسئولیّت جدید ما بود، این آقایان جناح چپ -که آن وقت هنوز چپ بودند، هنوز به این طرف منحرف نشده بودند- مثل آقای موسوی‌خوئینی، مثل آقای خاتمی می‌آمدند پیش ما [میگفتند] که آن جریان راست میگویند رهبری مال ما است؛ گفتم خب من چه بکنم، من چه کار کنم که وقتی آنها میگویند؛ خب، شما بگویید رهبری مال ما است. گفتم علاجش این است که شما که چپ هستید بگویید رهبری مال ما است؛ من انکار خواهم کرد؟ مسلّماً انکار نمیکنم؛ من رد خواهم کرد؟ نه، استقبال هم میکنم| رهبر حکیم انقلاب اسلامی، 30 تیرماه 1388