eitaa logo
سید یاسر جبرائیلی
37.4هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
736 ویدیو
86 فایل
🔸️استادیار تمدن اسلامی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ارتباط با ما: @jebraily_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از هاد
دیدار دو شوکر 🔸یک سال و نیم پس از شروع آزمایش ایده‌های مکتب اقتصادی شیکاگو در شیلی، زمانی که اکثر مردم از سرمایه‌داری افراطی در عذاب بودند، میلتون فریدمن به دیدار پینوشه رفت. مطبوعات، تحتِ کنترل شورای نظامیِ کودتاچیان بود و هر سخن و دیدار فریدمن به سرخط روزنامه‌ها تبدیل می‌شد و سخنرانی‌های او از تلویزیون ملی پخش می شد. دیدار خصوصی او با پینوشه از هر خبری مهم‌تر بود. 🔸فریدمن در طول اقامتش در شیلی سعی داشت این نکته را در مغزها فرو کند که شورای نظامی کودتاچیان خوب شروع کرده است، اما لازم است که از گذشته‌ها کلا دست بشوید و به‌طور دربست از بازار آزاد استقبال کند. 🔸او خواستار "شوک درمانی" بود و می‌گفت این "تنها دارو است و به طور قطع، دارویِ درمانگر همین است و هیچ داروی دیگری وجود ندارد". 🔸فریدمن، پینوشه را متقاعد کرد که بودجه خدمات رفاهی و اجتماعی دولت را "به میزان ۲۵ درصد ظرف ۶ ماه و به صورت فراگیر" کاهش دهد و مدعی بود صدها هزار نفری که در نتیجه این سیاست از بخش دولتی اخراج می شوند، سریعا مشاغل جدیدی در بخش خصوصی خواهند یافت! او به ژنرال اطمینان داد که در صورت پیروی از توصیه هایش می‌تواند اعتبار یک "معجزه اقتصادی" را به نام خود ثبت کند و ظرف چند ماه به تورم خاتمه بخشد. ضمن آنکه بیکاری مسئله ای کوتاه‌مدت چند ماهه است و متعاقب آن اوضاع سریعا بهبود می یابد. او بر اهمیت شوک اصرار داشت و تاکید کرد که اصلاحات تدریجی امکان‌پذیر نیست. باید به شکل برق آسا این اصلاحات اجرا شود. ۲۸ @haad1442
هدایت شده از هاد
سیاست‌های بنیان برافکن 🔸پینوشه با اجرای سیاست‌های بازار آزاد عامداً کشورش را دچار رکودی عمیق کرد و مردم در فقری جمعی فرو رفتند. بحران بیکاری شیلی ماه‌ها نَه، که سال‌ها به درازا کشید. 🔸تحت حکومت پینوشه، ۷۴ درصد درآمد خانوار فقط صرف خرید نان می شد، خانواده مجبور بود از اقلامی همچون شیر و کرایه اتوبوس برای رفتن به محل کار صرف‌نظر کند، در حالی که هزینه نان و شیر و کرایه اتوبوس ۱۷ درصد حقوق یک کارمند دولتی در حکومت آلنده بود. 🔸 مدارس چارتر و کوپنی جایگزین نظام مدارس دولتی شد، نظام بهداشت و درمان پولی شد، مهدکودک‌ها و قبرستان‌ها خصوصی‌سازی شدند و حتی نظام تامین اجتماعی شیلی هم خصوصی سازی شد. 🔸شورای نظامی کودتاچیان که به استعاره‌های فریدمن درباره "بیماری" کذایی دلبسته بود، از مردم پوزش نمی خواست، بلکه توضیح می‌داد که "علت برگزیدن این راه این است که تنها راهی است که منشاء بیماری را مستقیما هدف می گیرد" و فریدمن موافق بود. ۳۰ @haad1442
هدایت شده از هاد
فروپاشی اقتصاد شیلی 🔸اقتصاد شیلی در سال ۱۹۸۲ فروپاشید. میزان بدهی‌های شیلی به حد انفجار رسید، اقتصاد یک‌بار دیگر با تورم لجام‌گسیخته رو‌به‌رو شد و میزان بیکاری به ۳۰ درصد رسید. بنگاه‌های مالی که از قید هرگونه قانون و مقررات رها شده بودند، با گرفتن وام، دارایی‌های کشور را خریده بودند و بدهی سنگین در حد ۱۴ میلیارد دلار بالا آورده بودند. 🔸جمع کوچکی از خواص ظرف مدتی فوق‌العاده کوتاه از ثروتمند به فوق ثروتمند تبدیل شدند. بسیاری از شیلیایی‌ها اقدامات پینوشه را جنگ توانگران علیه تهی‌دستان و طبقه متوسط می دانند. 🔸تنها چیزی که مانع از سقوط کامل اقتصاد شیلی شد، این بود که شرکت دولتی مس که آلنده آن را ملی اعلام کرده بود، هیچ گاه مشمول خصوصی‌سازی نشده بود. اوضاع چنان متزلزل شد که پینوشه مجبور شد دقیقا همان کاری را بکند که آلنده کرده بود: او بسیاری از شرکت‌ها را دوباره ملی کرد. 🔸حتی در سال ۱۹۸۸ که اقتصاد نهایتا تثبیت شد و سریعا در حال رشد بود، ۴۵ درصد جمعیت شیلی به زیر خط فقر غلتیده بودند. در حالی که بالاترین دهک جامعه به لحاظ ثروت شاهد افزایش ۸۳ درصدی درآمد بود. حتی در سال ۲۰۰۷ شیلی همچنان یکی از نابرابرترین جوامع جهان بود. ۳۱ @haad1442
هدایت شده از هاد
بازترین بازار جهان 🔸خشونتِ خیلی زیاد به طریقی مانع دیدن منافعی می شود که خشونت در خدمت آن است. 🔸پس از فروکش کردن بمباران‌های وحشتناک، تاریخ عراق بار کامیون می‌شد و می‌رفت. طلاها و دیگر اشیای عتیقه را از موزه ملی عراق ربودند، هشتاد درصد از ۱۷۰ هزار شی ارزشمند موزه به یغما رفت. کتابخانه ملی ویرانه شد.قرآن‌های با قدمت هزار ساله ناپدید شدند و جز قفسه‌های سوخته چیزی باقی نماند. خاطرات عمیق از کل یک فرهنگ، فرهنگی که هزاران سال جریان داشته، از میان برداشته شد. 🔸امحاء انجام شد. حال نوبت جایگزینی رسید. مرز‌ها گشوده شد و وسایل ارزان‌قیمت خانگی و واردات مواد غذایی بنجل شروع شد. واردات بی قید و شرط، بدون تعرفه، بدون حقوق و عوارض، نه بازرسی، نه مالیات، آزادِ آزاد. 🔸 پل برمر که بوش او را به سمت رئیس حکومت اشغالگران در عراق منصوب کرد، دو هفته بعد از ورودش به بغداد، عراق را آماده کسب و کار اعلام کرد. عراق یک شبه از یکی از بسته‌ترین کشور‌های جهان، بازترین بازار جهان شد. 🔸در حالی که وانت‌های پر از غنائم مسروقه به سوی مال‌خران خارج از کشور روان بودند، از سوی مقابل کاروان کامیون‌های انباشته از تلویزیون، لوح فشرده‌ی فیلم‌های هالیوودی و آنتن‌های ماهواره‌ای در حرکت بودند و بار خود را در پیاده‌رو‌های محله کراده بغداد تخلیه می‌کردند‌. دقیقا همان‌گونه که یک فرهنگ می سوخت، فرهنگ دیگری در بسته‌بندی‌های از پیش آماده، برای جانشینی آن سرازیر می شد. ۳۷ @haad1442
هدایت شده از هاد
قوانین چپاول به سبک بازار آزاد 🔸پل برمر (حاکم نظامی عراق که پس از اشغال از طرف آمریکا منصوب شد) مجموعه ای از قوانین را تصویب کرد که در مجموع، برنامه سنتی و کلاسیک شوک‌درمانیِ "مکتب اقتصادی شیکاگو" را تشکیل می‌دهد. 🔸اقتصاد عراق پیش از تهاجم آمریکا بر شرکت ملی نفت و ۲۰۰ شرکت دولتی اتکا داشت که مواد غذایی و مواد اولیه صنایع عراق_از سیمان تا کاغذ و روغن خوراکی_ را تولید می کردند. 🔸برمر اعلام کرد که ۲۰۰ شرکت دولتی باید بی‌درنگ خصوصی‌سازی شود. به گفته او: "برای احیای عراق، تسلیم بنگاه‌های دولتی ناکارآمد به بخش خصوصی اقدامی ضروری است" 🔸بعد نوبت به قوانین اقتصادی رسید. برمر برای نشان دادن درِ باغ سبز به سرمایه‌گذاران خارجی برای شرکت در حراج دارایی‌های دولتی عراق، یک سلسله قوانین ریشه‌ای تصویب کرد که مجله اکونومیست با عنوان "فهرست آرزوهای سرمایه‌گذاران خارجی در بازارهای نوظهور" از آنها یاد کرد. 🔸یکی از این قوانین که مستقیما برگرفته از کتاب میلتون فریدمن است، قانون کاهش مالیات بر شرکت‌های عراقی از ۴۵ درصد به نرخ ثابت ۱۵ درصد بود. قانون دیگر به شرکت‌های خارجی اجازه می‌داد که سهام شرکت‌های عراقی را تا سقف ۱۰۰ درصد تملیک کنند. این یعنی جلوگیری از تصاحب دارایی‌های دولت توسط بخش ثروتمند عراقی. 🔸بهتر از اینها قانونی بود که اجازه می‌داد سرمایه‌گذاران همه سود حاصل از عملیات خود را از عراق خارج کنند، بدون آنکه ملزم به سرمایه‌گذاری دوباره آن و یا پرداخت مالیات باشند. همچنین قید شده بود که سرمایه‌گذاران می توانند قراردادهای اجاره یا پیمان‌های چهل‌ساله‌ای منعقد کنند که بعد از این مدت هم تمدیدپذیر است. 🔸همه این اقدامات زمانی انجام می‌شد که ۵۰ درصد مردم عراق هنوز آب آشامیدنی نداشتند، چراغ‌های راهنمایی کار نمی‌کرد و جرم و جنایت فراگیر شده بود. ۴۰ @haad1442
هدایت شده از هاد
نابودی کسب و کار از محاسن بازار آزاد است! 🔸در حالی که شرکت‌های خارجی به عراق هجوم می‌آوردند، ماشین‌آلاتِ دویست شرکت دولتی عراق عاطل مانده بود و به علت خاموشی‌های طولانی برق، گرد و خاک می خورد. بزرگترین موسسات عراق نمی‌توانستند حتی یک پیمان دست سوم هم در بازسازی کشور خود به دست آورند. 🔸شرکت‌های آمریکایی ترجیح می‌دادند مواد اولیه خود را، مانند کارگران خود، به قیمتی تا ده برابر قیمت داخلی، از خارج وارد کنند. یکی از دستورات اقتصادی بازار آزادی برمر مربوط به منع بانک مرکزی عراق از دادن اعتبار به بنگاه‌های اقتصادی دولتی عراق بود. 🔸 موسسات خصوصی عراقی که تاب رقابت با واردات سرازیر شده از مرزهای گشوده شده را نداشتند، دسته دسته تعطیل می‌شدند. در گردهمایی بازرگانان عراقی به آنها گفته شد که این امری بدیهی است که کسب و کار آنها در برابر رقابت خارجی از بین برود، اما این نابودی یکی از محاسن بازار آزاد است. فقط بهترین شما ادامه حیات خواهد داد. چه اشکالی دارد؟ کسی که دارد می‌میرد مستحق مردن است. 🔸عراقی‌ها بازسازی تحت هدایت شرکت‌های بزرگ را شکل نوین چپاول می‌دیدند. میزان مقاومت مردم در مقابل این نوع بازسازی افزایش پیدا می کرد و نظامیان خارجی با سرکوب بیشتر به آن پاسخ می‌دادند. 🔸از منظر بسیاری از عراقی‌ها طرح امریکا برای خصوصی‌سازی شرکت‌های دولتی عراق، اقدام جنگی دیگر آمریکا تلقی می شد و می گفتند اگر مجبور شویم کارخانه‌ها را به آتش می کشیم اما نمی گذاریم خصوصی‌سازی رخ دهد. ۴۲ @haad1442
هدایت شده از هاد
قواعد بازار سرمایه: عدالت، گران‌بهاست، می‌فروشیم؛ وضع موجود، خوب است، می‌خریم. 🔸دولت ماندلا می‌توانست با تلاش برای راه انداختن یک جنبش آزادیبخش ثانوی، خود را از شرِ رشته تارهای خفقان‌آوری که طی "دوران گذار" به دورش تنیده شده بود رها کند. گزینه دیگر این بود که می‌توانست قدرت محدود شده‌اش را بپذیرد و نظم جدید اقتصادی را پذیرا شود. 🔸رهبری کنگره ملی آفریقا راه دوم را برگزید و هنگامی که به عنوان دولت زمام امور را در دست گرفت، این منطق حاکم را پذیرفت که تنها امیدِ ممکن جستجوی سرمایه‌گذاران جدید خارجی است تا ثروت جدیدی بیافرینند و تنگدستان نیز با ریزه‌خواری، سهمی جزئی از آن نصیبشان شود. اما برای آنکه مدل اقتصادِ ریزه‌خواری شانس موفقیت داشته باشد، رفتار دولت باید تغییر ریشه‌ای می‌کرد تا برای سرمایه‌گذاران جذابیت داشته باشد و این کار ساده‌ای نبود. 🔸 به مجرد آزادی ماندلا از زندان، بازار سهام آفریقای جنوبی از شدت هراس سقوط کرد و ارزش رَند (واحد پول آفریقای جنوبی) ۱۰ درصد کاهش یافت. چند هفته بعد شرکت الماس‌دوبیرز مقر خود را از آفریقای جنوبی به سوئیس منتقل کرد. 🔸نه فقط آزادی ماندلا باب طبع بازار متلاطم نبود، که حتی صِرف بیان چند کلمه نابجا از دهان وی یا سایر رهبران ممکن بود به رمیدن گله‌ی سهام‌داران بیانجامد. رمیدن بازار سهام پس از آزادی ماندلا در واقع گفت‌گویی از سمت بازار سهام با رهبران بود که قواعد جدید بازی را به رهبران می‌آموخت. هر بار که یکی از مسئولان ارشد دولت به امکان استفاده از "منشور آزادی" به عنوان مبنای سیاست‌های حزب اشاره‌ای می‌کرد، بازار با وارد آوردن شوک واکنش نشان می‌داد و باعث سقوط آزاد واحد پول کشور می‌شد، زیرا که از منظر سفیدپوستان، منشور آزادی تهدیدی برای منافع آنان محسوب می‌شد. وقتی ماندلا در یک مهمانی خصوصی ناهار با تحار برجسته، بار دیگر از ملی کردن صنایع سخن گفت، شاخص بورس ۵ درصد سقوط کرد. 🔸قواعد بازیِ بازار ساده و عاری از ظرافت بود: عدالت، گران‌بهاست، می‌فروشیم؛ وضع موجود، خوب است، می‌خریم. ۸۵ @haad1442
هدایت شده از هاد
سقوط شوروی به دره بازار آزاد 🔸در آغاز دهه ۱۹۹۰، گورباچف در روسیه با پیش گرفتن سیاست‌های "فضای باز سیاسی و تغییر ساختار"، اتحاد شوروی را در مسیر یک روند استثنائیِ دموکراسی‌سازی هدایت کرد: مطبوعات آزاد شدند، نمایندگان پارلمان روسیه، شوراهای محلی، رئیس‌جمهور و معاون رئیس‌جمهور را مردم انتخاب کردند و دادگاه قانون اساسی استقلال یافت. 🔸در عرصه اقتصاد، گورباچف به سوی آمیزه‌ای از "بازار آزاد" و یک چتر حفاظتیِ قویِ دولتی پیش می‌رفت که در آن صنایع کلیدی تحت کنترل دولت باقی می‌ماند. روندی که تکمیل آن، طبق پیش‌بینی‌ِ وی، ده تا پانزده سال زمان می‌برد. 🔸هدف نهایی او بنا نهادن سوسیال دموکراسی با استفاده از الگوی کشورهای اسکاندیناوی بود: سرمشقی سوسیالیستی برای همه بشریت 🔸ابتدا به نظر می‌رسید که غرب نیز خواهان موفقیت گورباچف در گشودن اقتصاد شوروی است. کمیته نوبل جایزه صلح نوبل سال ۱۹۹۰ را به او داد و صراحتا اعطای این جایزه را نوعی پشتیبانی از "گذار" به اقتصاد بازار توصیف کرد. 🔸در گردهمایی سران هفت کشور صنعتی موسوم به گروه ۷، اتفاقی غیرمنتظره روی داد. سران کشورهای آمریکا، انگلیس، کانادا، ژاپن به گورباچف اعلام کردند که در صورت عدم پذیرش فوریِ "شوک‌درمانیِ" ریشه‌ای اقتصادی، آنها به سقوط شوروی کمک خواهند کرد. 🔸گورباچف درباره این رویداد چنین نوشت: "پیشنهادهای آنان چه از نظر شتاب و چه از نظر روش‌های گذار حیرت‌آور بود." در همان زمان لهستان تازه نخستین دور "شوک‌درمانی"‌اش را تحت نظارت صندوق بین‌الملل پول به پایان برده بود و کشورهای نامبرده اتفاق نظر داشتند که اتحاد شوروی، حتی با آهنگی شتابان‌تر باید راه لهستان را در پیش گیرد. ۸۹ @haad1442
هدایت شده از هاد
غوغاگران شوک‌درمانی همیشه از کامل نبودن شوک می‌نالند و تقاضای شوک بیشتر دارند 🔸وقتی شوک‌درمانی در روسیه در اوج بود، غوغاگران شوک‌درمانی کاملا متقاعد بودند که تنها با تخریب کاملِ تک‌تک نهادهاست که موقعیت لازم برای نوزاییِ کشور ایجاد خواهد شد. تاریخدان دانشگاه‌ هاروارد می‌نویسد: "مطلوب این است که فروپاشی ساختارهای نهادی در روسیه تا محو کامل ادامه پیدا کند" و اقتصاددان دانشگاه کلمبیا در سال ۱۹۹۵ می‌نویسد: "اصلاحات باید چنان مخرب باشد که در تاریخ بی‌سابقه باشد. هر آنچه از پیش (سوسیالیسم) بر جای مانده است، از جمله تمام نهادهای اقتصادی و بیشترِ نهادهای سیاسی و اجتماعی‌اش باید کنار گذاشته شود و سرانجام با تخریب ساختار فیزیکیِ تولید، سرمایه و فناوری عملیات تخریب را باید به پایان برد" 🔸بدون توجه به اینکه یلتسین چگونه هر چیزی را که حتی کوچکترین شباهتی به دموکراسی داشت، شدیدا به مبارزه می‌طلبید، حکومت او در غرب همچنان بخشی از "گذار به دموکراسی" شناسایی می‌شد. 🔸برنامه اقتصادی روسیه همیشه به عنوان "اصلاحات" توصیف می‌شد، درست مانند عراقِ پس از حمله آمریکا که تا ابد تحت "بازسازی" است. حتی با وجود شواهد قاطع مبنی بر اعمال شکنجه، جوخه‌های اعدامِ خارج از اختیار و سانسور فراگیر مطبوعات. 🔸در روسیه در نیمه دهه نود هر کس که جرئت می‌کرد در عقلانیت اصلاحگران تردید کند، به نام کسی که حسرت دوران استالین را دارد طرد می‌شد، درست همچون منتقدان اشغال عراق که سال‌ها متهم می‌شدند که گویا فکر می‌کرده‌اند که زندگی در حکومت صدام بهتر بوده است. ۱۰۶ @haad1442
هدایت شده از هاد
القای بحران با حقه‌بازی‌های ریاضی و مقایسه‌های نامناسب با سایر کشورها 🔸در کانادا دو سال بعد از آنکه تبِ ساختگیِ کسری مالی به اوج خود رسید، روزنامه‌نگار کاوشگر لیندا مک کویگ با دلایل کافی آشکار کرد که تعداد انگشت‌شماری از اندیشکده‌ها و رسانه‌ها با حمایت مالی بزرگترین بانک‌ها و ابرشرکت‌ها در کانادا، با کمال دقت و در جهت منافع خود به احساس وجودِ بحران دامن زده بودند و بر آتش آن می‌دمیدند. 🔸کانادا در واقع مشکل کسری بودجه داشت. اما مسبب آن مخارج بیمه بیکاری یا دیگر برنامه‌های اجتماعی نبود. علت کسری بودجه کانادا، با استناد به آمار مرکز آمار کانادا، نرخ بالای بهره بود که میزان بدهی را به حد انفجار رسانید. 🔸تلاش‌های عمده‌ای صورت می‌گرفت که دولت را زیر فشار بگذارند که با قطع مخارج برنامه‌های اجتماعی مانند بهداشت و درمان و آموزش و پرورش، مالیات‌ها را کاهش دهد 🔸تنها راه توجیه قطع این هزینه‌ها این بود که اعلام شود که گزینه دیگر پیش رو چیزی جز پاشیدگی اقتصاد ملی یعنی بحرانی تمام عیار نخواهد بود 🔸در این میان سرمایه‌گذاران با دریافت پیام‌های متضاد، سردرگم می‌شدند اما مطبوعات کانادا پیوسته وضع مالی کشور را فاجعه‌آمیز گزارش می‌کردند. 🔸در واقع هزینه‌های کانادا "خارج از کنترل" نبود. حقه‌بازی‌های ریاضی‌ای وضعیت کسری بودجه کانادا را بی‌اندازه بزرگ جلوه می‌داد. بعضی ارقام را دو بار منظور می‌کردند و در برخی مقایسه‌های نامناسب بین‌المللی می‌کردند. این موارد در گزارش ویژه موسسه مودیز فاش شد. 🔸با انتشار این گزارش این سخن همه جا پیچید که "دیوار بلند بدهی" در راه نیست. البته دیگر علم به این موضوع اهمیتی نداشت، زیرا که بودجه‌های اجتماعی کاهش یافته بود و کاری نمی‌شد کرد. ۱۱۱ @haad1442
هدایت شده از هاد
طرفداران بازار آزاد چه زمانی کند‌ذهن می‌شوند؟ 🔸 میلتون فریدمن در اوج بحران آسیا می‌گفت: «بحران تمام خواهد شد و شما شاهد بازگشت رشد اقتصادی به آسیا خواهید بود اما اینکه چقدر زمان ببرد، یک سال، دو سال، سه سال کسی نمی‌داند». واقعیت این است که بحران آسیا بعد از یک دهه (زمان نگارش کتاب) هنوز پایان نیافته است! 🔸وقتی ۲۴ میلیون نفر طی دو سال شغل خود را از دست می‌دهند، درماندگی جدیدی در سراسر منطقه به اشکال گوناگون نمود پیدا می‌کند. در اندونزی، مالزی و کره جنوبی نرخ اشتغال هنوز به حد سال‌های پیش از سال ۱۹۹۷ نرسیده است و مسئله این نیست که کارگرانی که شغل خود را از دست دادند هرگز آن را بازپس نگرفتند، بلکه مالکان خارجی جدید که سود بیشتری برای سرمایه‌گذاری خود می‌جویند، به اخراج کارگران ادامه دادند. 🔸خودکشی‌ها نیز ادامه یافت. چهارمین عامل عمده مرگ و میر در کره جنوبی خودکشی است. در کره جنوبی بیش از دو برابر میزان پیش از بحران، یعنی سی و هشت نفر در روز خودکشی می‌کنند. 🔸جمعیت زاغه‌نشینان افزایش محسوس پیدا کرد که پایان کارشان یا به فاحشه‌خانه‌ها ختم می‌شود یا در کانتینرهای متروک حمل بار زندگی می‌کنند. 🔸در اندونزی از قبل احساساتی ضد چینی علیه اقلیت چینی‌تبار وجود داشت. حاکمان سیاسی که دوست داشتند توجه‌ها را از خود دور کنند، آتش این احساسات را تند می‌کردند. بعد از آنکه سوهارتو قیمت برخی از اقلام اساسی را در اندونزی افزایش داد، این احساسات تندتر شد. بلوا و شورش سراسر کشور را فراگرفت و عده زیادی از اقلیت چینی در معرض خشم مردم اندونزی قرار گرفتند. ۱۲۰۰ نفر کشته شدند و ده‌ها زن چینی‌تبار مورد تعرض گروهی قرار گرفتند که آنها را باید در زمره قربانیان آرمان مکتب اقتصادی شیکاگو قلمداد کرد. 🔸 سرانجام خشم و عصیان در اندونزی متوجه سوهارتو و کاخ ریاست جمهوری شد. با درخواست صندوق بین‌المللی پول از سوهارتو برای افزایش قیمت بنزین، بنزین بر آتش خشم مردم ریخته شد و سورهارتو را از قدرت به زیر کشیدند. 🔸 با این همه هدایت‌کنندگان نهضت تهاجمیِ «بازار آزاد» هنگامی که به پیامدهای ناخواسته سیاست‌هایشان می‌رسند، دانش‌آموزانی کند ذهن می‌شوند. ۱۲۵ @haad1442
هدایت شده از هاد
خلق فاجعه به دست نامرئیِ بازار واگذار می‌شود 🔸ده‌ها سال دیدگاه رایج این بود که جنگ‌ها و بحران‌های طبیعی و غیرطبیعی بار سنگینی را بر اقتصاد جهانی تحمیل می‌کند. اما بعد از سال ۲۰۰۰ این رابطه کاملا برعکس شده است. وقتی کارشناسان روابط بین‌الملل پدیده‌ای (مانند جنگ) را ناخوشایند توصیف می‌کنند، سرمایه‌داران می‌گویند از این بهتر نمی‌شود؛ و این خروجی مکتب اقتصادی فریدمن است. 🔸امروزه بی‌ثباتی جهانی صرفا به نفع گروه کوچکی از دلالان اسلحه نیست، بلکه برای صنایع امنیتی، صنایع ساختمانی، شرکت‌های خصوصی درمانی، بخش نفت و گاز و البته پیمانکاران نظامی سودهای هنگفت به همراه دارد. 🔸میزان سرمایه‌های درگیر در سرمایه‌داریِ فاجعه‌محور برای تغذیه و تحرک بخشیدن به رونق اقتصادی کافی است. برای مثال ارزش سهام شرکت‌های فعال در حوزه ساخت و سازهای سنگین، از جمله موسسات بزرگ مهندسی که پیمان‌های نان و آبدار را پس از جنگ‌ها و بلایای طبیعی بدون برگزاری مناقصه به چنگ می‌آورند، بین سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۷ دویست و پنجاه درصد افزایش یافت. 🔸اکنون «بازسازی» چنان کسب و کار بزرگی شده که از هر تخریب و بلای جدیدی، با عرضه داغ و پرهیجانِ سهام اولیه مرتبط با آن بلا، به گرمی استقبال می‌شود. حملات تروریستی و جنگ که معمولا باعث سقوط شدید بازار سهام می‌شد، اکنون به همان شکل، نوید صعود قیمت‌ها را می‌دهد! 🔸حقیقت موضوع بیش از آنکه از پلیدی حکایت کند حاکی از خطر است. یک نظام اقتصادی که نیازمند رشد پایدار است با بکار بستن انواع ترفندها، زنجیره‌ای از بلایا را اعم از نظامی، محیط‌زیستی یا مالی را می‌آفریند. 🔸اشتها برای سودهای سهل‌الوصولِ کوتاه مدتِ منبعث از سرمایه‌گذاری‌های سوداگرانه، عرصه‌هایی چون بازارهای سهام، ارز و مستغلات را ماشین‌هایی بحران‌زا کرده است. در واقع خلق فاجعه به دست نامرئیِ بازار واگذار می‌شود. این حوزه‌ای است که بازار واقعا به وعده خود عمل می‌کند و فاجعه می‌آفریند. ۱۷۶ @haad1442