eitaa logo
💗زندگی بانوی بهشتی
9.9هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
37 فایل
از کانال خوشتون اومد یه فاتحه برای همه اموات خلقت از ازل تا ابد بفرستید کانال ما به خاطر راحتی اعضا تبادل نداره و تبلیغات لازمه رشد کانال هست از صبوری شما متشکرم ادمین @Yaasnabi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸سلام به ستایش جان و اعضای کانال🌸 📿ماه مبارک رمضان رو بهتون تبریک میگم 📿 از شما دعا ویژه میخوام و اینکه هر کی میتونه سوره یاسین رو بخونه واس مریضی که انشالله شفا پیدا کنه🙏🏻❤ من میخواستم بپرسم یکی از اعضای خانواده ما زن هستش حدود ۴۳ سالشه روی سینش قرمز شده انگار پشه زده باشه میگه کع یکم میسوزه و درد میکنه ۲ سال پیشم اینطور شد بعد درست شد میخواستم بپرسم بره دکتر بهتره ؟؟؟؟؟ یا حساسیته؟؟ وزنتونو کم کنین چون چربی اضافه رخوت میاره ،حال بلند شدن ندارید نشاط ندارید. اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🟤🟢🔴🟣❅┅┅┄ @t_banooo
سلام ستایش خانوم ❤ من تازه انتخاب رشته کردم رشتم علوم انسانیه قبلا خیلی بدم میومد اما الان بهش علاقه مند شدم چون اصلا ریاضیم خوب نیست و نمومه ثبت نام کردم و برای انتحانا خیلی استرس دارم چون میگم شاید نتونم و قبول نشم اصلا حوصله درس خوندن ندارم اگه میشه راهکار برین من بتونم با شور و نشاط درس بخونم و ریاضیم هم بهتر بشه ممنون از همه اعضا که خوب مشاوره میدین ❤❤❤❤ وزنتونو کم کنین چون چربی اضافه رخوت میاره ،حال بلند شدن ندارید نشاط ندارید. اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🟤🟢🔴🟣❅┅┅┄ @t_banooo
سلام دیدم خیلی تو فکرن برا انتخاب رشته خاستم قصه خودمو بگم. بچه ها من الان پایه ۱۱هم هستم یعنی ۱۶سالمه. قبل ششم میگفتم مربی مهد میخام بشم کلن تو باغ این چیزا نبودم سعی میکردم بازی کنم هفتم که شد میگفتم میخام برم مریخ بعد هفتع بعد نظرم تغییر میکرد میخاستم اهنگ پیانو اینا بزنم. چندین تا دیگم میگفتم که مدرسمو عوض کردم رسید به پایه هشتم دوستای جدید پیدا کردم و بگی نگی در مورد رشته حرف میزدیم و تو حال و هوای بودیم مثل دیونه ها از ارزوها میگفتیم یکم شروع کردم تو خونه گفتن بهم گفتن الان وقت فکر کردن نیست بعدا تصمیم میگیری خلاصه بگم اخرای هشتم افسرده شدم فکر میکردم یه ادم بی کار و بی ارزش که به درد هیچ چیزی نمیخورم رسیدم نهم که جدی جدی باید تعیین کنم...و چه کاره سختی! ۸عدد دوست بودیم نصفشون میدونستن برن چه رشته ای اما نصف دیگمون سر درگم بودیم! همه از رشته های خودشون میگفتن و مارو وادار میکردن این رشته بریم یه روز پلیسی فتا یه روزی معلمی یه روزی تربیت بدنی یه روزی گرافیک یه روزی معماری یه روزی کامپیوتر یه روزی تجربی هر روز یک شخص جدیدی که ذ‌وق یه رشته جدیدی داشت! انقدر تو خونه گفتم گفتم گفتم که از بابام مامانم خواهرام داداشم اسم تعیین رشته میومد سرشونو میگرفتن! تو مدرسه دوستم میگفت تو که هر روز یه رشته ای! خیلی اعصابم خورد بود و سرم در حال انفجاااار از مشاور تحصیلی گرفته تا خاهرم میگفتن باید ببینی علاقت چیه! خب وقتی من خودمو نشناختم هدفی ندارم همه درسا رو بالای ۱۵پاس میکنم به چی علاقه داشته باشم! صبرکردم مارو بردن دبیرستان که بازدید کنیم از رشته ها بردن هنرستان که اونجا رو هم ببینیم ولی تصمیمی....نگرفتم یکی از دوستای صمیمیم تو کلاس جز اون ۸نفر بود خانوادگی رشته خیاطی میرفتن .مغز منو پر کرد که خیاطی خوبه و فلان و بی صار... اومدم به خاهرم گفتن ایشون استقبال کرد! ولی کسی نپرسید دختره بی تجربه ایا تو استعداد داری!ایا تحمل یه جا نشستن و ساعت ها دوختن داری؟! منم که خیلی پر شده بودم نظر دوستمو قبول کردم اما بین تربیت بدنی که ذاتن یه جا نمیتونم بشینم و همش از این ور به اون ور و علاقه داشتم...فهمیدم راهش دوره چون یک مدرسه هست دخترونه در استان قیدو زدم دیگه انقدز روانی بودم اخراش همه تصمیم هارو گرفته بودنو من با سه تا دوستام مونده بودیم به بابام گفتم میخام خیاطی برم ناراحت شدو گفت باید تجربی بری دندون پزشک شی چون ارزوی بابام بود ولی من از خون میترسیدم به هزار سختی که مدرسه پر نشه رفتیم ثبت نام تا من فکر کنم تا اول مهر اینم بگم که هدایت تحصیلی اولش انسانی بود و مادرم و خاهر دیگم میگفت خیاطی چیزی نیست من خودم پولو میدم برو بیرون یاد بگیر برو رشته های نظری کسی شو برا خودت اینم بگم که خانواده ما همشون تجربی یا انسانی رفتن و کسی رشته های هنری نرفته یعنی تو کل فامیل هیچچ کسی نرفت جز من ... منم با دوستم پیامک بازی میکردیم من میگفتم تو چی میری اون میگف تو چی میری و میزدیم تو سرمون که انقدر به درد نخوریم! کلافه شده بودم میگفتم اخه مادره من بچه که به دنیا میارن میرن کشفش میکنن.. گذشت...که یک هفته قبل شروع مدرسه ما راهی مشهد شدیم و تو فکر رشته نبودم چون ناراحت میشدم انگار رفتیم و باز گشت ما ۲مهر بود و دو روز گذشته بود از مدرسه چون خیلی خسته بودم فرداشم نرفتم مامان و خاهرم میگفتن اشکال نداره برو ببین اگه خوشت نیومد انسانی ثبت نامت میکنم خاهر دیگم از اون ور..داری اشتباه میکنی نرو ولی من گوش نکردم ... هفته بعد رفتم خیاطی یه جورای دنبال دوستم . و دوستی که نمیدونس چی بره رفت کامپیوتر هم مدرسه ای من شد خلاصه بگم تعیین رشته تا چن ماه گذشته بامن بود و مادرم و من رفتیم انسانی ثبت نام کنیم که نمیشد چون اولای یازدهم بودم دیگه رد داده بودم دوستمم که به اشتباه کامپیوتر بود اونم دیونه شده بود .انقدر که تیغ زد دستشو.... انقدر که حرس خورده بودم میگفتن رشته مهم نیست دانشگاه عوض کن.... منی که رشته مورد علاقمو پیدا نکردم چه جوری دانشگاه رو انتخاب کنم! خیلی زجر اور شد ببینی همه میدونن چی برن اما تو.... فقط میخاستم بگم که الان فهمیدم که میگفتن پی علاقت باش یعنی چی اینکه چی دوست داری یعنی چی دوست عزیز اینارو گفتم بدونی خیلی فکر نکن هر چی خدا بخاده تو فقط درستو بخون درحد خودت من بارها شده خیاطی رو میخاستم عوض کنم اما نمیشد! انگار مصلحت این بود و من دلمو دادم به خدا گفتم تو بساز بسازی قشنگ تره به امیدت... اینم بگم که خیاطی برا کسای که دوست دارن عالیه اما برا منی که یه جا بند نمیشم سخت فقط بدون بین رشته ها تو نت جست وجو کن و پی گیر باش چون بگزره نمیشه برگشت ببخشید طولانی شد امیدوارم هر چی صلاح باشه یاعلی مدد وزنتونو کم کنین چون چربی اضافه رخوت میاره ،حال بلند شدن ندارید نشاط ندارید. اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🟤🟢🔴🟣❅┅┅┄ @t_banooo
با سلام خدمت استادگرامی،سوالاتی ازخدمتتان داشتم:۱-فرزندی دارم، حدوددوونیم سال،بسیار فعال وپرانرژی،درطول روز اکثراوقات به قدری به من چسبیده وآویزان است که کارهای ضروری منزل رانمیتوانم انجام دهم، نمیدانم چه کنم؟مدتی است به فکرپرستار کودک افتاده ام۲-ماازهمان ابتدای زندگی تلویزیون نداشته ایم،برای سرگرم کردن فرزندم برای ساعات کمی درطول روزآیادرست است که تلویزیون بخریم ۳-درمقابل کارهای اشتباهی که انجام میدهد به عنوان مثال درجمع شلوارش رادرمی آورد ویاتوصورت خودم یا بقیه بچهای میزندچگونه بایدبااورفتارکنم،وچه موقع وچگونه باید تنبیه شود؟درضمن ویس تربیت فرزند و تربیت جنسی گوش کردم،ممنونم 🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
😛داستانِ مرخصیِ تازه عروس😝 بخونید قشنگهههه همسر يکي از فرمانده‌هانِ پاسگاه، که به تازگي ازدواج کرده، و چندين ماه از زندگي‌شان، دور از شهر و بستگان، در منطقه‌ی خدمتِ همسرش مي‌گذشت، بدجوري دلتنگِ خانواده‌ی پدري‌اش شده بود... او چندين بار از شوهرش درخواست ميکند که براي ديدنِ پدر و مادرش، به شهرشان، به اتفاقِ هم، يا به تنهايي مسافرت کند، ولي شوهرش، هربار، به بهانه‌اي از زير بارِ موضوع شانه خالي مي‌کرد.. زن که در اين مدت، با چگونه‌گيِ برخوردِ مامورانِ زير دستِ شوهرش، و مکاتبه‌ی آن‌ها برايِ گرفتنِ مرخصي و سایر امورِ اداری، کم و بيش آشنا شده بود، به فکر مي‌افتد که حالا که همسرش به خواسته‌ی وي اهميت نمي‌دهد، او هم به‌صورتِ مکتوب، و همانندِ سایرِماموران، براي رفتن و ديدار با خانواده‌اش، درخواست مرخصي بکند. پس دست به کار شده و در کاغذي، درخواستِ کتبي‌ای، به اين شرح، خطاب به همسرش مي‌نويسد: از :سمیرا به :جناب آقای حسن . . . فرمانده‌ی محترم پاسگاه . . . موضوع : درخواستِ مرخصی احتراما به استحضار می رساند که اين‌جانب سمیرا همسرِ حضرت‌عالي، که مدت چندين ماه است، پس از ازدواج با شما، دور از خانواده و بستگانِ خود هستم، حال که شما به‌دليلِ مشغله‌ی بيش از حد، فرصتِ سفر و ديدار با بستگان را نداريد، بدين‌وسيله از شما تقاضا دارم که با مرخصيِ اين‌جانب، به مدتِ 15 روز، برای مسافرت و ديدنِ پدر و مادر واقوام، موافقت فرمایيد.... با احترام همسر دلبند شما سمیرا و نامه را در پوشه‌ی مکاتباتِ همسرش ميگذارد... چند وقت بعد، جوابِ نامه، به اين مضمون، به دست‌اش رسید: سرکار خانم سمیرا همسر عزیز من عطف به درخواستِ مرخصيِ سرکارِ عالی، جهت سفر، برايِ ديدار با اقوام، بدین‌وسیله اعلام می‌دارد، با درخواستِ شما، به‌ شرطِ تعیينِ جانشين، موافقت ميشود.... فرمانده‌ی پاسگاه . . .😜 😂😂 🔰🔰🔰🔰🔰 @khandehpak
✅ چرا برکت از زندگی می رود؟🤔 ✍ استاد فاطمی نیا: مشاجره ها و نزاع ها، نور باطن را خاموش میکند. بسیاری از بی حالی ها و عدم نشاط ها به جهت مشاجرات است. کم منزلی داریم که درآن پرخاش و تندی نباشد! روزی چندتا پرخاش باشد، برکات را از منزل میبرد. حتی اگر حق هم با تو بود ، در امور جزیی وشخصی مشاجره نکن ، چون کدورت می آورد.مرحوم علامه جعفری از صاحب دلی نقل کرد: در موضوعی که گمان میکردم حق با من است ،داشتم با همسرم مشاجره میکردم؛ ناگهان صورت باطنی غضبم را نشانم دادند ! بسیار کریه وزشت بود! آن صورت نزدیکم آمد و گفت : کثیف! ساکت شو! همین که متنبه شدم فورا "دست همسرم را بوسیدم و عذرخواهی" کردم. 🌼✨ شیـــــــــخِ شـــــــــوخ ✨🌼 🌼✨ @sheykhe_shukh ✨🌼 🤲اگه لذت بردید یه صلوات بفرستید🤲
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
اینجا فقططططط مخصوصِ کوچولوهای خوشمزه ست😘😁😋 🇮🇷 😎 💪 💌 تااااازه😍خرید میکنی بر اساس امتیازت هدیه🎁میگیری👏👏👏اونم با انتخاب خودت👌😇 فقط کافیه یه سر بزنی☕️🍮 http://eitaa.com/joinchat/2640183298C00de59ddad
براساس امتیاز خرید،از کانال هدایا خودتون هدیه انتخاب کنید😁☝️
سلام ادمین جان ارزون فروشی هایه نیشابور من چندتاخوبشوسراغ دارم 😜😁😁 پاساژامیران فروشگاه اوین لباس ومانتوومجلسی یعنی مفت میده. بعدی بوتیک دلکش خیابان دانشگاه بین دانشگاه 8و9تقریبابالاترازپاساژکیان سنتر مفت میده مجلسی . بعدی گالری اس اونم عالیه. بعدی ارزون سرایه اقارضاچهارراه عدالت. پوشاک طلایی چهارراه ارگ وپوشاک امین.البته این چهارتااخری هابچه گونه هستن بیشتر. کفش فروشی خیابون ایستگاه کفش قناری خیلی ارزون. وکفش فروشی دیگه کوچه سرسنگ مغازه قدیم پوشاک طلایی کوچه کناری مسجدچهارراه ارگ. ودرنهایت پوشاک شوک روبه رویه الماس سنترویه شعبه اش خیابون فضل خدایی خیلی شیکه وبه نسبت قیمت هاش خوب. وراجب استوک درسته خیلی جنسهایه خوبواورجینالیه ولی بازم گرونه اخه یا ماهه پیش شوهرمن یه جفت کفش استوک خریده براخودش 700تومن😱😱😱😱لوازم خونگی وجهیزیه اخرمیدان باغات فروشگاه نیرابادی قیمتهاشون به نسبت بقیه خیلی بهتره . وقالی فروشی حامدکنارموزه قیمتهاش عالیه وتخفیفات ویژه داره . دوتااخری روگفتم اخه تازه جهیزیه ام تموم شده گفتم شماهم برین لذت ببرین😁😁😁😁ببخشیدطولانی شدش عینه من باشین بقیه روتبلیغ کنین نه خودتون رو🤪🤪🤪والاواسه منم دعاکنین دارم مدرک هایه ارایشگریمومیگیریم ادمین مدیونی وقتی گرفتم ارایشگاه زدم بیام تبلیغ کین برام بگی نه هااااا😁😅موفق باشین دوستان. وزنتونو کم کنین چون چربی اضافه رخوت میاره ،حال بلند شدن ندارید نشاط ندارید. اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🟤🟢🔴🟣❅┅┅┄ @t_banooo
✨رهبر معظم انقلاب:✨ 📛باید تصمیم بگیرید که گناه نکنید و وقتی تصمیم گرفتید، این کار بسیار آسانی خواهد شد. ماه رمضان، بهترین فرصت است که همه این را تمرین بکنند. ┄┅┅❅🟤🟢🔴🟣❅┅┅┄ @t_banooo
نیمه ی گمشده ی عزیز این ماه رمضونم میگذره و توی بی لیاقت پیدات نمی شه تا برات ازاین دلبریا بکنم 😒همانا که از زیانکارانی *جمعی از دختران هنرمند😜 ┄┅┅❅🟤🟢🔴🟣❅┅┅┄ @t_banooo
2777794.mp3
4.05M
تند خوانی ترتیل جز دوم قران کریم ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 ✨ وقتی دری به تخته‌ای بخورد 1️⃣ داستانی را که می‌خواهم برایتان بنویسم مربوط است به چندین سال پیش. دقیقاً زمانی که من هم مثل همه‌ی شما جوان بودم وکله‌ام پر بود از شور و شوق جوانی و البته فکر نکنید یک جوان معمولی بودم؛ نخیر! خیلی هم به قول امروزی‌ها فرهیخته و با کمالات بودم که مطمئنم بعد از شنیدن داستانم به همه چیز پی خواهید برد. القصه خانه‌ی ما در یک منطقه‌ی قدیمی و اصل و نسب‌دار تهران به نام «حلبی آباد» بود، در همین جا لازم است به یک مسئله‌ی مهم اشاره کنم و آن هم این‌که فکر نکنید محله‌ی ما جای بی‌کلاس و بی‌در و پیکری بود. اصولاً همه‌ی شما عزیزانِ دل باید بدانید با تحقیق و تفحص‌های بی‌شمار نمی‌شود کسی را شناخت چه برسد به این‌که فقط اسمش را بدانی. فی‌المثل در همین محله‌ی قدیمی ما زنی زندگی می‌کرد به نام «زیبا خاتون» که آدم خوف می‌کرد به قیافه‌اش نگاه کند چه برسد به این که زیبا هم باشد. حضور همین «زیبا خاتون» باعث شد تا من در همان عنفوان جوانی مقاله‌ای را در مورد ملاک‌های زیبایی در اقوام مختلف به رشته‌ی تحریر درآورم، که البته مورد حسادت مشتی حسود قرار گرفت و موجبات اجرای مراسمی به نام گیس‌کشان در محله شد. صد البته مادر توانمند و مغرورم «آرام خانم» به خوبی از پس کشیدن گیس‌های نداشته‌ی «زیبا خاتون» که به بنده اهانت کرده بود، بر آمد و بار دیگر به جهانیان اثبات کرد که اسم نمایان‌گر شخصیت انسان‌ها نیست. البته بعدها خواهم گفت که همین مقاله‌ی داغ چه تغییرات اساسی‌ای را در زندگی چهار نفره‌ی ما به وجود آورد. خانواده‌ی ما شامل من یعنی «گل‌نار» معروف به «بمانی»، مادرِ پدرم معروف به «بی بی»، پدرم که طبق عادت کودکی «دادا عروج» صدایش می‌کردم و مادرم «آرام جان» بود. تا اینجا حتماً متوجه تک فرزند بودن من شده‌اید و احتمالاً جرقه‌هایی ناشی از شناخت در ذهن‌تان زده شده است. دیدید ما هم مثل بالا نشین‌های تهران و همه‌ی شهرها، مزایا و وجوه مثبت تک فرزندی را شناخته و نه تنها به آن معتقد بودیم، بلکه آن را به اجرا هم درآوردیم. هرچند مادرم بعد از شش فرزند بالاخره مرا به دست آورده بود ولی مهم این است که جز من فرزند دیگری نداشتند. خلاصه محله‌ی ما برای خودش برو بیایی داشت که تماشایی بود. روزی نبود که دختری با شادی زایدالوصفی راهی قصر خوش‌بختی نشود. یا آوای محبت زن و شوهری از خانه‌شان به کوچه و خانه‌های اطراف نرسد. گاهی اوقات هم می‌شد که برادران عزیز نیروی انتظامی که آن موقع به « کمیته» معروف بودند با خدم و حشم برای احوال‌پرسی به منطقه‌ی ما تشریف فرما شده، به اصرار زیاد، یکی از همسایگان را برای نوشیدن چند جرعه آب تگری و خنک به هتل‌های بزرگ می‌بردند. در این میان مادر وپدرم بیش از همه نگران آینده‌ی من بودند که مبادا این همه هیجان برای دختر یکی‌یک‌دانه‌شان خطر داشته باشد و نتواند به راحتی و از میان این همه شلوغی، افق‌های روشن آینده را دید زده، راهش را در میان همسایه‌های محترم گم کند و به خطا برود. به این دلیل و به دلایل بی شمار دیگر از جمله تهدیدهای جوروا جور «زیبا خاتون» که هنوز کینه به دل داشت، پدرم تصمیم گرفته بود هر طور که شده از محله‌ی قدیمی‌مان به روستا مهاجرت کند و در هوای پاک و دل‌انگیز آنجا روزگار بگذرانیم. «بی‌بی» و مادرم مخالف این جریان بودند چرا که مادرم به هیچ وجه نمی‌توانست تمسخر و ادا و اطوارهای هم محل‌هایش در روستا را تحمل کند و «بی‌بی» هم می‌خواست آخر عمرش را در خوشی تهران نشینی بگذراند. ادامه دارد... ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
🔵 🌞 ⚡️اگه خودارضاییو ترک کنی، خیلی از عوارضش خوب میشه👌🏻 🌈درد کمرت خوب میشه ☺️ ❎جوش صورتت از بین میره 🍂ریزش موت متوقف میشه ⚜لرزش دستت کم میشه👋🏻 🔻دیگه عذاب وجدان نداری 💝عشقت به خدا بیشتر میشه❤️ 🌈امید به زندگیت بیشتر میشه💖 ♻️و هزار تا فایده ی دیگه😊😊 👈هیچوقت برای دیر نیست‼️‼️ 🌈اگه میخوای طعم شیرین رهایی رو بدست بیاری،
خدا ازآدمایی ‌که تاگناه ‌میکنن بعد‌از ‌گناه ‌سریع ‌میگن‌ خدایا غلط ‌کردم ‌خوشش ‌میاد (: خدایا تومیدونی ‌که‌ دست ِ‌دلمون ‌بند‌ِگناهه !! تو‌که ‌هم‌بلدی هم‌میدونی ..💔 هم‌میتونی یه ‌کاری‌کن ‌بیشتر‌ا‌زاین‌خراب‌نکنیم‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مواظب فیشینگ باشید اینترنت هدیه کد ملی لازم نداره تا حالا از طریق همین بنر ۲۷ میلیون تومان از مردم کلاه برداری شده قربانی با وارد کردن اطلاعات حیاتی حسابش عملا دست کلاهبرداران را برای دسترسی به حسابهایش باز میگذارد
سلام ستایش خانم خوب هستین🔮♥️ دختر ۱۵ ساله ی که یه خاستگار داشتن و صورت خاستگارشون لک داره🙂 گلم اگه واسه لکه های صورتش میگی که باید بهت بگم کارتون اشتباهه 🙂ادم بایدببینه اون فرد اخلاق داره به قول های که میده توی عمل انجام میده یا نه صورت که دست خود ادم نیست🙂اگه واسه صورتش میگید خوب میتونید بهشون جواب مثبت بدین و بعد به دکتر و اینا مراجعه کنید🙂البته باید ببینید به بلوغ عقلی رسیدین یا نه🙃و میتونید بعدا با شیطنت و کار های عاشقانه اگه خدا خواست ازدواج کردین بهشون بگید که به خودشون برسن البته خودتت هم پیش دکتر پوست برو بگو دوست داری پوستت چطوری بشه و به بهونه ی خودتت واسه شوهرت هم سوال کن اینطوری هم بهش میگی که به فکر زیبایی برای خودمم هم به فکر خودتت 😉یه جور دلبری هم به حساب میاد که به یادشونید🙂اگه واسه لکه های صورتشون میگید که با دکتر پوست شاید حل بشه🙂و گلم بهشون بگو که عملی بهتون قول هاشو نشون بدن از همین اول هم سیاست داشته باش اگه ازدواج کردین🙂و فکر کنم اختلاف سنی هم خیلی دارید🌻من خودم میگم اگه یه روزی ازدواج کردم حتما حتما از اولش از مشاور کمک میگیرم و تا اخر زندگیم ولی خوب شمارو نمیدونم😉♥️و اینکه اگه خودتون هم دوستشون دارید به ظاهرشون نگاه نکنید به باطن ادم نگاه کنید🙂 وزنتونو کم کنین چون چربی اضافه رخوت میاره ،حال بلند شدن ندارید نشاط ندارید. اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🟤🟢🔴🟣❅┅┅┄ @t_banooo
سلام ستایش خانم خوب هستین🔮♥️ دختر ۱۶ ساله ی که خالشون فوت شدن😔 تسلیت میگم عزیزم🌻دختر خانم گل عزیزم ما همه مهمان امروز و فردایم 🙂ممکنه امشب بخوابیم فردا بیدار نشیم 🙂من نمیگم فوت شدن عزیزان رو نباید ناراحت شد🙂بلخره دوستش داشتی ولی باید بدونی که شاید خودت هم تا فردا زنده نباشی🙂والا من از خدامه بمیره توی جوانی تا بیشتر از این گناه نکنم😞و سرافکنده ی امام زمان نشم😭نمیخواد زیاد به خالتون فکر کنید دیگه تمام😓میدونی مشکل ما ادم ها چیه اینکه هیچوقت فکر نمیکنیم کسی از عزیزان خودمون فوت کنه ولی این ما باید بریم بگیم خدایا هر وقت خودتت دوست داشتی مارو بیار پیش خودتت تا بیشتر گناه وار نشیم🙂😭 چشم واسشون صلوات هم میفرستیم 🙂ولی حواست به خودتون و خانواده تون باشه یه وقت افسرده نشید😕 وزنتونو کم کنین چون چربی اضافه رخوت میاره ،حال بلند شدن ندارید نشاط ندارید. اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🟤🟢🔴🟣❅┅┅┄ @t_banooo
سلام ستایش خانم خوب هستین🔮♥️ دخترخانم 16ساله ی که میگن بینیشون یکم بزرگ شده🙂فکرکنم مال سن بلوغ هستش 🌺من خودم الان داره بینیم بزرگ میشه😕ولی دخترخالم توی سن14🍃ودخترداییم توی سن16سالگی بینیشون بزرگ شده🙂 و اینکه من میگم شاید مال سن بلوغه حالا دیگه شاید بقیه خانم ها بدونن🙃🍂که مال چیه گفتم بگم شاید مال بلوغ باشه💎 وزنتونو کم کنین چون چربی اضافه رخوت میاره ،حال بلند شدن ندارید نشاط ندارید. اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🟤🟢🔴🟣❅┅┅┄ @t_banooo
سلام خدمت استاد گرامی.مدت ۱۰ ساله که ازدواج کردم از زمان عقد تا الان شوهرم بیشتر اوقات بیکاره.همش برای بیکاریاش بهونه تراشی میکنه.قبلا توی مشاور املاک کار میکردن بعدش کار ساختمانی مثل کاشکاری ونما کاری رو دست گرفتن.ولی تو اینکارا خیلی کند کار میکنن و تا بیاد چند متری کار کنه شرکاء چون تند کار میکنن بیشتر دستمزد رو گرفتن.در کل آدم خیلی بیمسئولیت وتنبلیه.اعتیادم داره.یه دختر سه ساله دارم گاهی فکر طلاق بسرم میزنه ولی بخاطر دخترم منصرف میشم .نمیدونم چکار کنم.در ضمن خودمم آدم خیلی ولخرجیم واصلاهیچ گونه مدیریت توی زندگیم و احساساتم بلد نیستم وخودمم رو هم توی این آشفتگی اوضاع زندگیم صد در صد مقصر میدونم.التماس دعا. 🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
از یه ماجرای واقعی من یک دختر مذهبی هستم و خیلی پایبند عقاید اسلامی ... نماز اول وقتم ترک نمیشه الحمدالله حتی در سختترین شرایط.. همیشه یه بطری کوچیک تو کیفم هست ،هر جا صدای اذان میشنوم وضو میگیرم و نماز میخونم اخه از نماز اول وقت خیلی چیزها دیده بودم جونم بند نماز اول وقت بود.😍 معتقد نماز اول وقت بودم اگر نیم ساعت میگذشت واقعا دلم میخواست داد بزنم از ناراحتی ... دانشگاه یک شهردیگه قبول شدم و در رفت و امد بودم ، باوجودی که خیلی مراقبت داشتم نمازهام اول وقت باشه بااین حال گاهی چنان از دستم در میرفت با تاخیر نماز میخوندم که خودم شوکه میشدم اخه چرا؟🤔 من که خیلی مراقبم 😔 مثلا وضو میگرفتم یهو تلفن زنگ میخورد یا همچین اتفاقایی پیش می اومد که باعث تاخیر نمازم میشد چون دست خودم نبود یه جور سلب توفیق بود انگار😢 دیگ بعد چند بار از خودم بدم اومده بود، دلم زنگار گرفته بود قلبم سبک نبود، تا باخودم گفتم باید بفهمم علتش چیه؟🤔 اومدم تاریخ تاخیرهای که داشتم یادداشت کردم، از ده دقیقه تاخیر نماز اول وقت داشتم تا نیم ساعت...😭 داشتم دیوونه میشدم چرا من باید بعد نیم ساعت از اول وقت نماز بخونم من که مدام مراقبم، همه رو سعی کردم به یاد بیارم تا نتیجه بگیرم بعد یادداشت کردن تاریخ ها، اومدم فک کردم چند ساعت قبلش چه کارا کرده بودم و کجاها رفته بودم ؟ بعد صرف یکی دوساعت تموم شد.. حالا باید یه چیز مشترک از تو اونها میکشیدم بیرون... بعد نگاه کردن به همه اونها یه چیز نظرمو جلب کرد تو بیشتر اونها یه نکته مشترک بود😳 میپرسید چی؟ میگم عجله نکنید نکته مشترک تو بیشتر اون تاریخ ها، رستورانی بود که من تو شهر دانشگاهم اونجا میرفتم برای غذا خوردن🙄 اخه هم قیمتش مناسب بود هم حس میکردم طعم غداهای مامانمو میده برای رفع دلتنگی اونجا میرفتم غذا میخوردم چه رازی در اون رستوران بود؟ آیا علتو اونجا باید پیدا کنم؟🤔 تصمیم گرفتم ریشه ای برم تحقیق کنم گفتم باید سر دربیارم چه ارتباطی هست ؟ اولین کار تحقیق در باره اون رستوران بود رفتم داخل رستوران از گارسنی که اونجا منو میشناخت پرسبدم اینجا چندتا آشپز داره؟ گفت یه دونه سراشپز داریم گفتم چند سالشه گفت ۳۰ سالشه گفتم میشه بیشتر درباره ش بگی گفت کارشو خوب بلده تو این سن و سال آشپز قابلی هستو ما مشتریامونو مدیون او هستیم گفتم ادرس خونه شو میدین؟ خلاصه با کلی اصرار و التماس و جلب اعتماد ادرسو داد منم سریع رفتم در خونه ش،دستمو رو زنگ خونه گذاشتم یه پیر زن اومد درو باز کرد گفتم منزل فلانی گفت بله گفتم .... دارد آشپزی اسلامی کانال اشپزی متفاوت👇 🍎🍏🍎🍏🍎 @menoeslami
سلام ستایش جون شبتون بخیر و سلامتی 🌹 راستش من در حدی نیستم که بخوام به کسی توهم کنم یا اظهار نظر کنم وقتی هنوز خودم مشکلات و مسائل زندگی متاهلی رو تجربه نکردم، خیلی خوبه که به فکر باشیم، اما واقعا ما مجردا بهتره تو بعضی از مسائل دخالت نکنیم و بسپریم به بزرگتر ها چه بسا ما از زندگی متاهلی غافلیم و حرف و تجربه و نظرمون بهبود بخش نه تنها نباشه بلکه باعث راهنمایی اشتباهی باشه. منظورم این نیست که خانم یا آقا یهو به حرف ما گوش کنن اما خب شاید تو شرایط بدی باشن و اون کار رو انجام بدن و بدتر بشه شرایطشون یا علی در پناه حق به نظرم خوب نیس که اینطوری دخالت کنیم، پختگی خوبه ولی نه اینکه هنوز هیچی نشده در این مباحث اظهار نظر کنیم🙊 رفقای عزیزنر از جان اندکی شرم و حجب و حیا نيازمنديم 🙃 وزنتونو کم کنین چون چربی اضافه رخوت میاره ،حال بلند شدن ندارید نشاط ندارید. اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🟤🟢🔴🟣❅┅┅┄ @t_banooo
جمله زیبایی که مفهوم ، ، رو برامون آشکار میکنه وقتی پدر 50 ساله‌ای از پسر پانزده ساله‌اش می‌خواهد که دو سال دیگر صبر کند تا صاحب اتومبیلی برای خودش شود، این فاصله ی 730 روزه، فقط 4 درصد عمر پدر را تشکیل می‌دهد اما این دو سال، 13 درصد از عمر پسر را در بر می‌گیرد. پس عجیب نیست اگر برای پسر، این مدت، سه یا چهار بار طولانی‌تر باشد. به همین صورت، دو ساعت از زندگی یک کودک 4 ساله، مساوی است با دوازده ساعت از زندگی مادر 24 ساله‌اش یعنی اگر از کودک بخواهیم که برای گرفتن یک آب نبات، دو ساعت صبر کند، مثل این است که از مادرش بخواهیم برای خوردن یک فنجان قهوه، دوازده ساعت انتظار بکشد. ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak