این متن را چند بار بخوانید👇
در سال ۱۹۶۸ اگر از کسی پرسیده میشد که در سال ۱۹۹۰ کدام کشور، صنعت ساعتسازی را تحت سلطهی خود خواهد داشت؟ همواره انتظار شنیدن نام سوئیس را داشتیم زیرا طی ۶۰سال گذشته صنعت ساعتسازی سوئیس برترین بود. هرکس میخواست یک ساعت خوب و دقیق بخرد، ساعت ساخت سوئیس تنها انتخاب بود. سوئیسیها همواره در حال بهبود صنعت ساعتسازی خود بودند و برای این منظور ابتدا عقربهی دقیقهشمار و سپس عقربهی ثانیه شمار را ابداع کردند. آنها همواره به منظور یافتن راههای بهتر برای تولید فنرهای ساعتهای مدرن در حال تحقیق بودند. تحقیقات آنها منجرّ به تولید ساعتهای ضدّ آب شد. سپس ساعتهایی را که به صورت خودکار کوک میشدند، عرضه کردند. آنها همواره تلاش داشتند تا ساعتهای بهتری را عرضه کنند. در سال ۱۹۶۸ این کشور موفق شد که بیش از ۶۵درصد فروش جهانی ساعت و بیش از ۸۰درصد سود آن را در اختیار بگیرد.
اما...
سال ۱۹۸۰ سهم بازار جهانی صنعت ساعتسازی سوئیس از ۶۵درصد به کمتر از ۱۰درصد کاهش یافت!
چرا؟!
به راستی چرا؟!
سوئیسیها با یک الگوی جدید در ساعت روبرو شده بودند و آن یعنی دگرگون شدن اصول اولیه ساعت سازی.
حالا دیگر سیستم چرخدندهای جای خود را به سیستم الکترونیکی داده بود و به همین دلیل تمامی آنچه که سوئیسیها در آن سرآمد بودند دیگر قابل استفاده نبود.
به همین دلیل ساعتسازی سوئیس در حالت فروپاشی قرار گرفت و طی سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۱ از ۶۲هزار ساعتساز سوئیسی، حدود ۵۰هزار نفر کار خود را از دست دادند و چنین عددی برای کشور کوچکی مثل سوئیس یک فاجعه بود.
اما همین مساله برای کشور ژاپن بزرگترین موفقیت شد. ژاپن در سال ۱۹۶۸ کمتر از یک درصد یازار صنعت ساعتورا د اختیار داشت، اما پس از بروز الگوی ساعتهای الکترونیکی، حدود ۳۳درصد بازار را در اختیار گرفت.
نکتهی بسلر جالب و البته تاسفانگیز اینجاست که ابتدا این خودِ سوئیسیها بودند که بنای اولیهی ساعتهای الکترونیکی را در انستیتو تحقیقاتی #نوشاتل در سوئیس بنا نهادند، اما وقتی این ایده و الگو را در سال ۱۹۶۷ با تولیدکنندگان ساعت درمیان گذاشتند، هیجکس ان را جدی نگرفت و تشکر ساعتی که نه فنر و نه بنده بخواهد برای آنها معنا نداشت...
(رونوشت از کتاب نگرش سیستمی به دین اثر استاد واسطی)
خب این متن خیلی جای تامل، درس و عبرت دارد.
کل متن را باید در فضای موضوع آیندهپژوهشی و ترسیم آینده که خود یک علم و فن مستقل و بسیار ضروری است، دید.
اگر از تغییرات و تحولهای آینده غفلت کنیم، محکوم به فنا خواهیم بود.
مردم و ملت و کشور و حزب و گروه و آدمهایی ماندگار خواهند بود که آینده را با همهی تغییرات و تحولهایش برای خودشان ترسیم کرده و بر اساس آنها برای خود برنامه، نقشه، راهبرد و در یک کلام استراتژی داشته باشند.
حالا به این موارد دقت کنید:
۱. لزوم فرزندآوری
۲. استفادهی حداکثری از نیروی جوان کشور تا ۲۰سال آینده
۳. اقتصاد مقاومتی
۴. بینیازی کشور از نفت
۵. تاکید زیاد بر غنیسازی اورانیوم و دستیابی به انرژی هستهای
۶. تاکید فوقالعاده بر نهضت نرمافزاری و جهش علمی
۸. تاکید بر فناوریهای نظامی در عرصههای مختلف
۹. محور قرار دادن سبک زندگی اسلامی
۱۰ تحول در نظام آموزش و تربیت بر اساس الگوی اسلامی_ایرانی
۱۱. لزوم تدوین و اجرای سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
۱۲. برجسته کردن آرمان های انقلاب و حرکت به سمت آنها
و...
همهی این موارد و دهها موردی که گفته نشد، همه تاکیدات، دستورات و فرامین رهبر انقلاب بوده که متاسفانه خیلی جدی هم گرفته نشد.
اینها همه از آیندهنگری رهبر انقلاب و ترسیم برنامهی کشور بر اساس تغییرات و تحولهای آینده ایران و جهان، خبر میدهد.
اسماعیل فخریان
۹۸/۹/۹
@tabyin_tahlil_ejtehad