eitaa logo
تاملات
733 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
340 ویدیو
80 فایل
تاملاتی پیرامون آنچه در اکنون میگذرد... 🌐وبلاگ: http://noghte-sarkhat.blog.ir/ 👤ادمین: @rasoul1414
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 قطره‌ای از دریای قدر ✍️ امام موسی صدر 🔹 به اعتقاد من، معنی ، به‌شدت با مفهوم روزه در ماه مرتبط است. ملاحظه می‌کنیم که روزه، آماده‌سازی انسان روزه‌دار است برای اینکه در درجه‌ی اول حجاب را از برابر دیدگان عقل بردارد؛ پس سبب می‌شود که او ببیند و فکر کند و بیاموزد و بیشتر از روزهایی که زیاد غذا می‌‌‌خورد، بفهمد. از سوی دیگر انسان را نسبت به دردهای دیگران حساس می‌کند و این‌گونه عاطفه‌ی او را حساس‌تر و فراگیرتر می‌کند. 🔹 ماه رمضان، دوره‌ی آموزشی است که سرنوشت انسان را مشخص می‌کند و معنایش این است که سرنوشت او طی سال آینده بر اساس چارچوبی که در ماه رمضان طراحی می‌شود، در قلب و در آن درجه‌ای که مؤمن بدان می‌رسد، شکل می‌گیرد. این بدان معنی است که ماه رمضان ماه آموزش است و در نتیجه، ایام قدر آن هنگام که آدمی به این دوره‌ی آموزشی می‌رسد، به درجه‌ی کاملی رسیده است. 🔹 این درجه به طبیعت حال در دهه‌ی آخر ماه رمضان قرار دارد و بنابراین بسیاری از روایات تأکید دارد که شب قدر یکی از شب‌های دهه‌ی آخر ماه رمضان است. در برخی از آمده است که هر انسانی شب قدری دارد که با شب قدر انسان دیگر تفاوت دارد و این معنا کاملاً بر مفهومی که از ارتباط میان شب قدر و روزه برگرفتیم، منطبق است. ⚜️ @Taammolat74
❇️ تک‌نکته‌های قرآنی - تمدنی 🔖 «مسارعه»، «مرابطه»، و «مصابره» در قرآن (قسمت نهم) ✍️حبیب‌الله بابایی "يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ" 🔸علامه طباطبایی در المیزان در معنای مصابره می‌فرماید: مصابره عبارت است از اینکه جمعیتی به اتفاق یکدیگر اذیت‌ها را تحمل کنند و هر یک صبر خود را به صبر دیگری تکیه دهد (در صبر کردن خود از صبر دیگران استفاده کند) و در نتیجه برکاتی که در صفت صبر هست دست به دست هم دهد و تاثیر صبر بیشتر گردد و این معنا امری است که هم در فرد محسوس است و هم در اجتماع، چون باعث می‌شود که تک تک افراد نیروی یکدیگر را به هم وصل کنند و همه نیروها یکی شود. 🔹مرابطه از نظر معنا اعم از مصابره است، چون مصابره عبارت بود از وصل کردن نیروی مقاومت افراد جامعه در برابر شدائد و مرابطه عبارت است از همین وصل کردن نیروها، اما نه تنها نیروی مقاومت در برابر شدائد، بلکه همه نیروها و کارها، در جمیع شؤون زندگی دینی چه در حال شدت و چه در حال رخا و خوشی. ... اگر مرابطه نباشد گو اینکه صبر من و تو، به تنهایی و علم من و تو به تنهایی، و هر فضیلت دیگر به تنهایی سعادت آور است، ولی بعضی از سعادت را تأمین می کند و حقیقت سعادت تام را حاصل نمی کند. 💢براساس توضیح فوق از معنای مصابره و مرابطه در آیۀ مزبور، می‌توان نسبت بین «سعی و صبر»، و «مصابره و مسارعه» در قرآن را بهتر درک کرد. سعی و حرکت شتابان در قرآن بدون صبر و شکیبایی نشدنی است (حرکت شتابان همواره انرژی بیشتر و مقاومت بیشتری می‌طلبد) و مسارعه و شتاب‌گرفتن از یکدیگر نیز بدون مشارکت در صبر همدیگر ناتمام خواهد ماند. مسارعه در کنار مصابره می‌تواند شتاب اجتماعی ایجاد کند و در کوتاه‌ترین زمان، کنش‌های تمدنی متراکمی را خلق کند. ⚜️ @Taammolat74
🔰 تفسیر سوره قدر ✍️ علامه طباطبایی 📍در اين سوره آن شبى كه قرآن نازل شده را شب قدر ناميده، و ظاهرا مراد از قدر تقدير و اندازه گيرى است، پس شب قدر شب اندازه گيرى است، خداى تعالى در آن شب حوادث يك سال را يعنى از آن شب تا شب قدر سال آينده را تقدير مى كند، زندگى، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چيرهايى ديگر از اين قبيل را مقدر مى سازد، آيه سوره دخان هم كه در وصف شب قدر است بر اين معنا دلالت دارد: (فيها يفرق كل امر حكيم امرا من عندنا انا كنا مرسلين رحمة من ربك) چون (فرق)، به معناى جدا سازى و مشخص كردن دو چيز از يكديگر است، و فرق هر امر حكيم جز اين معنا ندارد كه آن امر و آن واقعه اى كه بايد رخ دهد را با تقدير و اندازه گيرى مشخص سازند. ⚜️ @Taammolat74 👇👇👇
تاملات
🔰 تفسیر سوره قدر ✍️ علامه طباطبایی 📍در اين سوره آن شبى كه قرآن نازل شده را شب قدر ناميده، و ظاهرا
✔️ ادامه... 🔸 از اين استفاده مى شود كه شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سالى كه قرآن در آن شبش نازل شد نيست، بلكه با تكرر سنوات، آن شب هم مكرر مى شود، پس در هر ماه رمضان از هر سال قمرى شب قدرى هست، كه در آن شب امور سال آينده تا شب قدر سال بعد اندازه گيرى و مقدر مى شود. 🔹براى اينكه اين فرض امكان دارد كه در يكى از شبهاى قدر چهارده قرن گذشته قرآن يكپارچه نازل شده باشد، ولى اين فرض معنا ندارد كه در آن شب حوادث تمامى قرون گذشته و آينده تعيين گر دد. علاوه بر اين، كلمه (يفرق ) به خاطر اينكه فعل مضارع است استمرار را مى رساند، در سوره مورد بحث هم كه فرموده : (شب قدر از هزار ماه بهتر است ) و نيز فرموده : (ملائكه در آن شب نازل مى شوند) مؤيد اين معنا است. 🔸بعضى ديگر گفته اند: كلمه (قدر) به معناى منزلت است، و اگر شب نزول قرآن را شب قدر خوانده به خاطر اهتمامى بوده كه به مقام و منزلت آن شب داشته، و يا عنايتى كه به عبادت متعبدين در آن شب داشته. بعضى ديگر گفته اند: كلمه (قدر) به معناى ضيق و تنگى است، و شب قدر را بدان جهت قدر خوانده اند كه زمين با نزول ملائكه تنگ مى گردد. و اين دو وجه به طورى كه ملاحظه مى كنيد چنگى به دل نمى زند. 💢 پس حاصل آيات مورد بحث به طورى كه ملاحظه كرديد اين شد كه شب قدر بعينه يكى از شبهاى ماه مبارك رمضان از هر سال است، و در هر سال در آن شب همه امور احكام مى شود، البته منظورمان (احكام ) از جهت اندازه گيرى است، خواهيد گفت پس ‍ هيچ امرى از آن صورت كه در شب قدر تقدير شده باشد در جاى خودش با هيچ عاملى دگرگون نمى شود؟ در پاسخ مى گوييم : نه، هيچ منافاتى ندارد كه در شب قدر مقدر بشود ولى در ظرف تحققش طورى ديگر محقق شود، چون كيفيت موجود شدن مقدر، امرى است، و دگرگونى در تقدير، امرى ديگر است همچنان كه هيچ منافاتى ندارد كه حوادث در لوح محفوظ معين شده باشد، ولى مشيت الهى آن را تغيير دهد، همچنان كه در قرآن كريم آمده : (يمحوا اللّه ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب). 🔹علاوه بر اين، استحكام امور به حسب تحققش مراتبى دارد، بعضى از امور شرايط تحققش موجود است، و بعضى ها ناقص است، و احتمال دارد كه در شب قدر بعضى از مراتب احكام تقدير بشود، و بعضى ديگرش به وقت ديگر موكول گردد، اما آنچه از روايات بر مى آيد و به زودى رواياتش از نظر خواننده خواهد گذشت با اين وجه سازگار نيست. ⚜️ @Taammolat74
🔉 سخنرانی 🔶 موضوع نشست | نگاهی نو به مبانی اخلاق در قرآن کریم 🎙حجت‌الاسلام امیر غنوی ویژه‌برنامۀ «آیه در آینه» سلسله گفت‌وگوهای اخلاقی با حضور اساتید حوزۀ اخلاق خانه اخلاق‌پژوهان جوان ⏰ چهارشنبه ۱۵ رمضان (۸ اردیبهشت) ⚜️ @Taammolat74 👇👇👇
آیه در آینه2.امیر غنوی(1).mp3
50.79M
🔉 سخنرانی 🔶 موضوع نشست | نگاهی نو به در کریم 🎙حجت‌الاسلام ویژه‌برنامۀ «» 🔹 حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر امیر غنوی عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه و مدیر گروه اخلاق این پژوهشگاه هستند. عمده تحقیقات ایشان در باب فقه الاخلاق و آیات و روایات مرتبط با این حوزه است. 🔗 برای شنیدن سخنرانی قبل این نشست، اینجا کلیک کنید. ⚜️ @Taammolat74
📎 ✅ امروزه قهرمانان اسطوره، تنها در میدان سیاست جمع‌اند و قهرمانان کوتوله ورزشی، علمی و هنری تنها در خدمت غول سیاست رقاصی می‌کنند. بازار مکاره سیاست چنان گرم است که اگر شما سرتان را در لاک سیاست فرو برید، همه چیز را می‌دانید و اگر سر در لاک دانش کن، فلسفه و هنر فرو برید، تنها یک چیز خواهید فهمید. 🏷 ⚜️ @Taammolat74
♨️ پایان روشنفکری! نقد و نظر درباره گفتگو اخیر دو روشنفکر! 🔸هفته گذشته در سپهر اندیشه‌ای ایران و در فضای دو چهره نام‌آشنا و به گفتگو درباره پرداختند. این جلسه که از سوی محفل آمریکایی برگزار شد، نتوانست حاشیه‌ای را ایجاد کند و بسیاری بی‌اعتنا از این نشست گذشتند و این نشان از تهی شدن ایده‌ها و بی‌مصرف شدن افکار این روشنفکران دارد. 🔹در این جلسه مصطفی ملکیان همان حرف‌های سابق خود را تکرار کرد. سروش هم از ایده‌هایی سخن گفت که شاید برای شاگردان مدرسه روشنفکری دینی تازگی داشته باشد، اما برای نسل جوان و کسانی که سالها پیش از او از پسامدرنیسم سخن می‌گفتند، هیچ رهاورد تازه‌ای در بر ندارد. این جلسه نشان داد که عصر روشنفکران و بلکه روشنفکر-آکادمیسین‌ها، به سر آمده و در سه دهه گذشته، هیچ روشنفکر یا روشنفکر-آکادمیسین تازه‌ای که بتواند هماورد روشنفکران پیشین باشد، سر بر نیاورده است. در ادامه برخی از نظرات اساتید و پژوهشگران دراینباره را تقدیم شما خواهیم کرد. ⚜️ @Taammolat74
تاملات
♨️ پایان روشنفکری! نقد و نظر درباره گفتگو اخیر دو روشنفکر! 🔸هفته گذشته در سپهر اندیشه‌ای ایران
🔰 آیا روشنفکری به تکرار مکررات افتاده است؟ ✍️ محمد صادق عبداللهی 🔘 بخش 1 از 2 🔸در روز‌های ابتدایی هفته جاری شاهد گفت‌وگویی میان دو متفکر معاصر جریان روشنفکری ایران آقایان عبدالکریم سروش و مصطفی ملکیان بودیم. گفت‌وگویی که عنوان «روشنفکری و حقیقت» را یدک می‌کشید و در اجرا از دو حیث بی‌نظیر بود: 1️⃣ بستر اجرا؛ این جلسه در ساعات پایانی شب و هم زمان در سه بستر کلاب هاوس، زوم و اینستاگرام پوشش داده می‌شد و مجموعاً می‌توان گفت قریب به ۵هزار نفر را (با نوسان) پای منبر مجازی آقایان کشاند؛ که این به نوع خود رکورد شکنی‌ای برای روشنفکران به حساب می‌آید، چرا که شبکه‌های اجتماعی موجب گشته آن‌ها از محافل روشنفکری و کافه‌نشینی خود و نهایتاً جلسات سخنرانی با صندلی‌های محدود خارج شوند و دیگر نه با واسطه بلکه مستقیماً با جامعه ارتباط گیرند. 2️⃣ نکته بی‌نظیر دیگر، رویارویی مستقیم آقایان سروش و ملکیان است. می‌توان گفت تقریباً هیچ گاه این مجال نبوده که این دو متفکر برخاسته از جریان نواندیشی دینی، در برابر یکدیگر به گفتگو نشسته و به نقد مستقیم آراء یکدیگر و بیان علنی انتقاداتی که در جمع‌های محدود بیان می‌شد، بپردازند. 🔹اما از این دو نکته که بگذریم با این سوال مواجه خواهیم شد که دستاورد این گفتگو چه بود و چه خروجی‌ای می‌توان برای آن متصور شد؟ به عبارت دیگر آن تقریبا ۵ هزار شنونده پس از شنیدن حرف‌های رد و‌بدل شده به چه دستاوردی رسیدند که در صورت نبود این گفتگو آن را از دست می‌دادند؟ متأسفم که پاسخ بگویم «تقریباً هیچ»! ⚜️ @Taammolat74
🔰 آیا روشنفکری به تکرار مکررات افتاده است؟ ✍️ محمد صادق عبداللهی 🔘 بخش 2 از 2 🔸در جریان این گفتگو جناب ملکیان به شرح مقاله‌ای از خود پرداخت که دو دهه پیش، یعنی در سال ۱۳۸۰، به نگارش درآمده و در برابر نقد‌های تکراری دکتر سروش نیز باز به مقاله دیگری اشاره کردند که آن نیز قریب به ۴ سال پیش نگاشته شده و جالب آنکه جناب ملکیان اشاره فرمودند که پاسخ تمامی نقد‌های دکتر سروش را در این مقاله آورده‌اند و یک مورد هم از قلم نیفتاده است، اما دکتر سروش با کمال تعجب از نگارش این مقاله ابراز بی‌اطلاعی کردند و حتی پاسخی هم به پاسخ‌ها و انتقادات آقای ملکیان جز تیکه پاره کردن تعارف ندادند! 🔹در واقع می‌توان گفت این دو متفکر معاصر که با تعاریفی که از روشنفکری ارائه دادند، خود را در زمره روشنفکران به حساب می‌آورند، بعد از گذشت دو دهه هیچ حرف جدیدی در موضوع، جز تکرار مکررات نداشتند و حرف‌های کهنه شده خود را روخوانی کردند! و این جمع‌بندی‌ای نگران کننده است که می‌توان ریشه به بن‌بست رسیدن روشنفکری در ایران و اختلالی کارکردیش را در آن جست! چطور می‌شود در این حوزه مهم سال‌ها حرف تکراری زد و نسخه تکراری پیچید؟! چطور می‌توان باور کرد حتی انتقادات و پاسخ به آن‌ها نیز تکراری باشد؟! 💢آیا با این حساب باید باور کنیم که روشنفکری در ایران فاتحه‌اش خوانده شده و به دام روزمره‌گی و تکرار مکررات افتاده است؟ اگر این باشد آیا دیگر این قشر می‌توانند برای امروز و فردای جامعه ایرانی که پر است از پیچیدگی‌های چند بُعدی مدعی راهبری باشد؟! 🔸آیا می‌شود بن بست موجود را حاصل اندیشمندی درجه دو روشنفکران در ایران به حساب آورد که نه تولید کننده اندیشه‌های دسته اول بلکه توزیع کننده اندیشه‌های غربی‌ها هستند و آنگاه که آن‌ها بحثی را واگذاشته یا گفته‌هایشان از مرز‌های قکری و فرهنگی ایران عبور نمی‌کند، این‌ها نیز دست بسته می‌مانند؟ آیا متفکران جریان روشنفکری، همان‌طور که بعضاً جغرافیایی از ایران دور یا در اتاق‌های خود مبحوس مانده‌اند، از امروز فکری و فرهنگی جامعه ایرانی نیز بی‌خبرند و در حلقه بسته شرح عرفانی حافظ و مولانا متوقف شده‌اند؟ 🔹آیا می‌توان راز اینکه باز هم دو روشنفکر بدون داشتن حرفی جدید حاضر می‌شوند به گفتگو نشسته و حرف‌های ۲۰سال گذشته را تکرار کنند، در شنوندگانی جست که بدون مطالعه منظم آثار و بی تفکر نقدی و مطالبه حرف جدید، «خیلی استفاده کردیم» و به به و چه چه نثار می‌کنند؟ به نظر می‌رسد این سوالات و ده‌ها سوال جدی دیگر می‌تواند فرصتی باشد که تفکر در خصوص آن‌ها جبران کننده دو ساعت و نیم شنیدن حرف‌های تکراری نشست «روشنفکری و حقیقت» باشد. ⚜️ @Taammolat74
🔰دربارۀ گفت‌وگوی مصطفی ملکیان و عبدالکریم سروش غایب بزرگ؛ مردمِ زمانه ✍️ علی ورامینی 📍روشنفکری در این سال‌ها شبیه حلقه‌هایی شده است که مریدان حول مرادی می‌گردند و هرکدام در جزیرۀ خویش زندگی می‌کنند و هر از چند وقتی بمبی هوایی بر جزیرۀ دیگری می‌افکنند. در این میان، نشریه‌هایی هم به توپخانۀ انحصاری جبهه‌هایی تبدیل شدند که مرادشان سرفه‌ هم بکند چون سخنی بُن‌برافکنانه در بوق و کرنا می‌کنند و به دیگر بدیل‌های فکری بی‌اعتنا هستند مگر برای تخطئه. در این فضای سَمی، اولین چیزی که به محاق می‌رود امکان گفت‌وگو به‌عنوان تنها راه عیارسنجی و توسعۀ یک اندیشه است. ⚜️ @Taammolat74 👇👇👇
تاملات
🔰دربارۀ گفت‌وگوی مصطفی ملکیان و عبدالکریم سروش غایب بزرگ؛ مردمِ زمانه ✍️ علی ورامینی 📍روشنفکری در
✔️ ادامه... به‌گمان من، به دو دلیل گفت‌وگوی سروش و ملکیان در آن شب دستاورد دیگری در پی نداشت. 🔸اولین دلیلِ بی‌حاصلی جلسه را باید در انتخاب عنوان جلسه جست: «روشنفکری و حقیقت». این دو مفهوم، همان‌طور که سروش هم اشاره کرد، مفاهیمی کاملاً واضح و خط‌کشی‌شده‌ نیستند. درباره هر دو واژه به‌اندازۀ تاریخِ پدید‌آمدنشان بحث و اختلاف‌نظر وجود دارد. انتخاب عنوان کلیِ «روشن‌فکری و حقیقت» آن هم برای جلسه‌ای که امکان تکرار آن اگر محال نباشد بسیار سخت است، به نظر فکرنشده می‌آید. در واقع این انتخاب، از پیش، هر دو طرف گفت‌وگو را در چاه ویل مفاهیمی کلی‌ انداخته که از یک سو صحبت درباره‌شان تمامی ندارد و از دیگر سو، بعد از دهه‌ها کار روشنفکری هر دو طرف، تقریباً برای همگان مشخص است که مرادشان از روشنفکر چیست و ابعاد حقیقت کدام است. 🔹دلیل دومِ بی‌حاصل شدن گفت‌وگویی که انتظار بیشتری از آن می‌رفت و بی‌ربط هم به دلیل اول نیست، گسست اندیشۀ دو روشنفکر از مختصات امروزی جامعه‌ای است که در بستر آن و دربارۀ آن صحبت می‌کنند و احتمالاً از پس همۀ این تلاش‌ها به ‌دنبال راهی برای زیست بهتر مردمانش هستند. درباره کلیات ایدۀ ناب «تقریر حقیقت و تقلیل مرارت» بارها، و در جاهای مختلف، مصطفی ملکیان و دیگرانی سخن گفته‌اند، یا این سخن سروش را هم که «در دنیای پست‌مدرن امروزی رسیدن به حقیقت دشوارتر شده است» بارها شنیده‌ایم و باز شنیدیم. 🔸 پرسش این است که این سخنان با وضعیت امروز ما، یعنی سو‌ژۀ ایرانی‌ای که در ابَربحران‌های بیماری، فقر، انزوا و یأس در حال مضمحل شدن است چه نسبتی دارد؟ آنقدر ساده‌اندیش نیستم که از سروش یا ملکیان بخواهم نسخه‌ای از جیبشان دربیاورند و راه برون‌رفت از این بحران‌ها را ترسیم کنند، ولی باید پرسید که اگر همین بحث پنجاه سال پیش شده بود یا پنجاه سال بعد می‌شد، به‌لحاظ پیوندی که با مسئله و مسئله‌های امروز دارد، چه تفاوتی داشت؟ مگر در نظر هر دو اندیشمند کار روشنفکری همین تلاش برای زیست بهتر مردمان معاصر نیست؟ مگر همین تفاوت کار روشنفکری با کار فیلسوفان و آکادمیسین‌ها در نظر آن‌ها نیست؟ 💢آنچه در این گفت‌وگو شنیدیم تکرار مکرات بود، بی‌آنکه احساس پیوندی میان گفته‌ها با مسائل امروز ما وجود داشته باشد. در واقع، گفت‌وگوی دو متفکر نه‌فقط روزنه‌ای برای برون‌رفت از انسداد کار روشنفکری نشان نداد که خود بازنمایی از همین وضعیت بود و شاید هم یکی از دلایل چرایی این وضعیت؛ وضعیتِ گسست روشنفکران از اکنونِ جامعۀ ایرانی و چرخش مدام حول مفاهیم و دال‌هایی که دیگر جز حظ سمعی برای شنوندگان حاصلی ندارد. ⚜️ @Taammolat74
🔰 گفت وگویی در نگرفت! نگاهی به روشنفکری و روشنفکری ایرانی به بهانه برنامه مشترک و مصطفی ملکیان ✍️ مسعود پورفرد عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی 📍نکته کلی و مهم این است که متاسفانه برای کسانی که پیگیر این مباحث هستند این دو متفکر، مطالب چندان جدیدی نداشتند و انتظار بیش از این می‌رفت تا مطلبی نو و جدید بگویند که بحث جدید دیده نشد. نکته دیگر این است که تعریف استاد ملکیان چیز جدیدی نبود و قبلا در مقالات مختلف بیان شده بود. وقتی مناظره بین دو متفکر برگزار می‌شود باید نکات جدید و مطلب جدید و تقریر جدیدی باشد که متاسفانه چنین چیزی در تعریف استاد ملکیان نبود. ⚜️ @Taammolat74 👇👇👇
تاملات
🔰 گفت وگویی در نگرفت! نگاهی به روشنفکری و روشنفکری ایرانی به بهانه برنامه مشترک و مصطفی ملکیان ✍️
✔️ ادامه... 🔸در نقد دکتر سروش هم باید گفت برای کسانی که این مباحث را پیگیری می‌کنند دور از انتظار بود چون برداشت خودشان را می‌گفتند و نظرات استاد ملکیان را مورد نقد قرار نمی‌دادند و براساس داده‌های استاد ملکیان نقدی صورت نمی‌دادند. ضمنا ورود از زاویه پست مدرن به قصد تخریب مفاهیم استاد ملکیان هم منطق علمی و مستحکمی نداشت. 🔹تقلیل دادن مبحث روشنفکری صرفا به حوزه اخلاقی و هنجاری به دور از انصاف علمی است. وقتی وارد انتظارات‌مان از استاد ملکیان در بحثی که انجام دادند می‌شویم، معتقدیم تقلیلی که استاد ملکیان در بحث تعریف روشنفکری انجام داده است صرفا به حوزه اخلاقی و هنجاری رفته است و این به دور از انصاف علمی است. 🔸تعریف استاد ملکیان از مبسوط ‌الید بودن روشنفکری در گفتمان‌های مختلف جلوگیری می‌کند و این گفتمان اعم از گفتمان فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است و اینها هم بر اساس شرایط و اقتضائات جامعه است. بنابراین ما دست روشنفکری را می‌بندیم و می‌گوییم تو صرفا باید وارد حوزه اخلاق و هنجار بشوی. ما روشنفکری را به این کارمان، از مبوسط ‌الید بودن و اختیارات روشنفکر در بسط دیسکورس‌ها جلوگیری می‌کنیم و می‌گوییم شما بیایید و در حوزه رفتار اخلاقی و هنجاری بحث کنید. 🔹البته ما می‌گوییم این مبسوط الید بودن براساس شرایط و اقتضائات جامعه است ولی وقتی دستش را کلا می‌بندیم و اجازه نمی‌دهیم دیسکورس‌های سیاسی و دیسکورس‌های اجتماعی و اقتصادی را بگوید، اینجا محل اشکال است و این نقدی بر تعریف استاد ملکیان است. 🔸از موارد دیگر، بحث تجربه مطالعه روشنفکری در غرب و ایران است که در تضاد با نظر استاد ملکیان است و ما توضیح کامل دادیم که اصلا برای چه آنها را می‌گوییم زیرا نشان از ورود این روشنفکران چه در غرب و چه در ایران به انواع دیسکورس‌ها است نه تک‌ساحتی فرهنگی. پس ما به‌لحاظ یک تجربه علمی که وجود دارد و بیان کرده‌ایم، نشان دادیم که ورود این روشنفکران به انواع دیسکورس‌ها بوده است وقتی شما آن را محدود می‌کنید در تعارض با مطالعه علمی در مورد نقش روشنفکری در غرب و ایران است. 🔹اگر ما صرفا تعریف استاد ملکیان را بپذیریم، در وضع کنونی جامعه ایران واقعا مشکل چیست؟ مشکل اقتصادی و معیشتی پیش‌روی مردم ایران است. حال شما تا صبح بحث فرهنگی و تقریر حقیقت و تقلیل مرارت در چارچوب گزاره‌های اخلاقی کنید، این فایده‌ای به حال جامعه و مردم فقیر نخواهد داشت و درنتیجه به‌طور ناخود آگاه بین طبقه فرودست و روشنفکری فاصله انداخته‌ایم. 🔗 برای مطالعه مبسوط این یادداشت، اینجا کلیک کنید. ⚜️ @Taammolat74
تاملات
♨️ پایان روشنفکری! نقد و نظر درباره گفتگو اخیر دو روشنفکر! 🔸هفته گذشته در سپهر اندیشه‌ای ایران
🔰 روشنفکری ملکیان یا سروش؟ (با تاملی بر دیدگاه دکتر بیژن عبدالکریمی در کتاب ما و جهان نیچه‌ای) ✍️ محمدجواد نصرالهی 📍 چند روزی است که از لایو دکتر سروش و دکتر ملکیان درباره روشنفکری و حقیقت میگذرد و بر آن شدم که نقدی بر آن بنویسم. با تمام علاقه ای که به هردو استاد دارم و اینکه بسیاری از اندیشه هایم را وامدار این متفکران میدانم، با اینحال به عقیده من هردو استاد، اسیر اشکالات بنیادینی هستند. هنگامی که تعریف هردو استاد( علی الخصوص استاد ملکیان ) را در مورد روشنفکری و حقیقت میشنیدم احساس میکردم که این عزیزان گویی در فضایی غیر از ایران زیست میکنند و گویی بحث، در سطح جهان است. ⚜️ @Taammolat74 👇👇👇
تاملات
🔰 روشنفکری ملکیان یا سروش؟ (با تاملی بر دیدگاه دکتر بیژن عبدالکریمی در کتاب ما و جهان نیچه‌ای) ✍️
✔️ ادامه... 🔘 بخش 1 از 2 🔸فکر میکنم مهمترین اشکال از همین جا برمیخیزد. متاسفانه هردو استاد از نگرشی غیر تاریخی نسبت به این دو موضوع برخوردارند. بر فرض مثال تعریف استاد ملکیان از وظیفه روشنفکر " تقریر حقیقت و تقلیل مرارت " تعریف زیبا و قشنگی است ولی بسیار کلی و اخلاقی است( البته منکر این نوع تعاریف نمیشوم و معتقدم کلیت و حقیقتی ورای تمام مسائل تاریخی هست ولی تا زمانی که بستر و کانتکست بحث معلوم نشود، تمام زیبایی و درستی این تعاریف روی هوا میماند، علی الخصوص موضوعی مثل روشنفکری). حال با این مقدمه، نقد را با کتاب استاد عبدالکریمی پی میگیرم. 🔹در ابتدا باید بدانیم ما از یک روشنفکری واحد صحبت نمی کنیم بلکه از روشنفکری درباره ایران صحبت می کنیم. روشنفکری ایران در دوره اول خود که تاثیر پذیرفته از مفاهیم عصر روشنگری و مدرنیته( مثل خرد گرایی، شکاکیت، سکولاریسم و...) بود حدود دو قرن پیش بوجود آمد و آنها تحت عنوان منورالفکران به دفاع از این اصول پرداختند و با وارد شدن به عرصه سیاسی، دولت شبه مدرن را در عصر پهلوی بوجود آوردند. 🔸در دوره دوم، جریاناتی به ظاهر جدا ولی در اصل زاییده همان تفکر، از دل مدرنیته بیرون آمد.1_ روشنفکری دینی به رهبری سید جمال که خواستار صلحی بین سنت و مدرنیته بود 2_ جریانات سوسیالیستی و مارکسیستی. در دوره سوم هم که البته در ایران به هیچ وجه شکل نگرفت، تعریفی است که روشنفکر در دولت های رفاه غربی دارد.به تعبیر دکتر عبدالکریمی روشنفکری در میان اضلاع سه گانه نسبت با خویشتن(ایدئولوژی و آرمان)، مخاطب(فرهنگ و توده ها) و قدرت سیاسی(قدرت و حقیقت) شناخته میشود. 1️⃣ ایدئولوژی و آرمان روشنفکر همواره آرمانی را در نظر دارد ولی اکنون روشنفکران ما همچون جامعه ما سرگردانند. آنان هم از سنت و هم از مدرنیته بریده اند و همچنین با ارزش های پست مدرن نیز اساسا نه آشنایی دارند و اگر هم آشنایی دارند بعضی پیوندهای آنان با سنت و مدرنیته مانع از رفتن آنان به سوی آن ارزش ها میشود. شاید آخرین روشنفکر آرمان گرای ما شریعتی بود. اما اکنون روشنفکران ما برای اینکه آرمان ها و نهضت هایشان امکان دارد به نهاد برسد به کلی قید آرمان را میزنند. ولی متوجه نیستند که هر نهضتی نهادی در پی دارد و این امری طبیعی است و تنها کار روشنفکر جلوگیری از ایدئولوژیک شدن این نهادهاست. شاید این جمله ای که در عوام زیاد گفته میشود، حال خیلی از روشنفکران ما باشد " آنان نمی دانند چه می خواهند ". ⚜️ @Taammolat74
تاملات
🔰 روشنفکری ملکیان یا سروش؟ (با تاملی بر دیدگاه دکتر بیژن عبدالکریمی در کتاب ما و جهان نیچه‌ای) ✍️
✔️ ادامه... 🔘 بخش 2 از 2 2️⃣ توده‌ها و فرهنگ با آمدن پست مدرنیسم دیگر آن وضعیت سلسله مراتبی که بین روشنفکر و توده بود از بین رفت و روشنفکر از اقتدار خود پایین آمد و اساسا تمام ارزش ها فرو ریخت. نکته بغرنج برای جامعه ما اینست که این پست مدرنیسم برای جامعه ما مثل یک شمشیر دو لبه عمل کرده، یعنی روشنفکر از آن برای مواجهه با قدرت سیاسی و سنت استفاده می‌کند ولی غافل از اینکه خود توده نیز از آن برای نقد خود روشنفکران استفاده می‌کند (این قضیه در استاد ملکیان به عقیده من واضح تر است زیرا ایشان از مواحهه پست مدرنیسم با بسیاری از مسائل سنت استفاده می کند ولی به عقلانیت روشنگری که می رسد پا پس می کشد). در یک کلام میتوان گفت بشر جهانی و تحت تاثیر آن، بشر ایرانی صرفا به یک رمه و گله به تعبیر نیچه تبدیل شده است که تنها می خورد و می خوابد. ولی روشنفکران ما متاسفانه این رمگی را تنها در قشر سنتی ما می‌بینند. 3️⃣ قدرت سیاسی روشنفکر ایرانی نه می تواند انقلابی باشد و نه درون ساختار سیاسی. نمی تواند انقلابی باشد چون اساسا آرمانی ندارد و نمی تواند مانند دولت های رفاه عمل کند چون قدرت سیاسی را شیطان می شمارد.( به گمان من روشنفکران ما برخلاف ایدئولوژیک خواندن قدرت سیاسی، خود اسیر ایدئولوژیک اندیشی و افکار انتزاعی هستند). در این نزاع بین قدرت سیاسی و روشنفکر هم تنها مردم هستند که زورقی شکسته بر آب شده اند... 💢در نهایت باید بگوییم که متاسفانه نه روشنفکرانی چون استادان، سروش و ملکیان بدین مسائل می اندیشند و نه قدرت سیاسی ما. شاید الان زمانی باشد که بیندیشیم چرا نهضت مشروطه به ثمر ننشست( نه صرفا با دعواها و جبهه گیری هایی مثل مشروطه و مشروعه دانستن آن). شاید الان زمانی باشد که تفکرات تئولوژیک و ایدئولوژیک کنار گذاشته شود و این دو به یک تعریف مشترک برسند، تعریفی که هم با بستر و سنت ما، و هم نسبت به توسعه یافتگی غربی همخوانی و گشودگی داشته باشد و بتواند توده را همراه خود بیاورد. ⚜️ @Taammolat74
🔉 سخنرانی 🔶 موضوع |میخی بر تابوت جریان روشنفکری در ایران 🎙 احمدحسین شریفی نشست «روشنفکری و حقیقت بدون روتوش در نقد گفت‌وگوی عبدالکریم سروش و مصطفی ملکیان» مجمع عالی علوم انسانی اسلامی ⏰ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ ⚜️ @Taammolat74 👇👇👇
روشنفکری و حقیقت بدون روتوش.mp3
30.14M
🔉 سخنرانی 🔶 موضوع |میخی بر تابوت جریان 🎙 نشست « بدون روتوش در نقد گفت‌وگوی عبدالکریم سروش و مصطفی ملکیان» 🔹ملاحظاتی درباره گفتگوی «روشنفکری و حقیقت» 🔹دنبال تعریف ماهوی و تعیین ذات روشنفکری بودن 🔹روشنفکری به مثابه ویژگی مشترک همه آدمیان 🔹اعلام جهل نسبت به حقیقت 🔻 این گفتگو نشان داد که این بزرگواران سالیانی است به عنوان سکانداران روشنفکری معرفی شده‌اند اصلاً خودشان هم نمی‌دانند که روشنفکر کیست و دنبال چیست؟ و حقیقت هم که اساسا امری شخصی و فردی است و هیچ معیار و ضابطه‌ای ندارد. بنابراین رابطه روشنفکری و حقیقت شد رابطه دو امر نامفهوم و نامعلوم و مبهم، با هم، که جناب دکتر سروش در همان جملات ابتدایی حرف پایانی خودش را زد و آن اینکه «هر دو مفهوم برای من مبهم‌اند. هنوز تعریف روشنفکری را نمی‌دانم. حقیقت هم برای من آشکار نیست. لذا نمی‌توانم رابطه روشنفکری و حقیقت را پرده‌برداری کنم» ⚜️ @Taammolat74
🗨 🔴 پایان روشنفکری! نقد و نظر درباره گفتگو اخیر دو روشنفکر! ✍️ سرآغاز ✍️ آیا روشنفکری به تکرار مکررات افتاده است؟ / محمد صادق عبداللهی ✍️ دربارۀ گفت‌وگوی مصطفی ملکیان و عبدالکریم سروش ؛ غایب بزرگ؛ مردمِ زمانه / علی ورامینی ✍️ گفت وگویی در نگرفت! نگاهی به روشنفکری و روشنفکری ایرانی به بهانه برنامه مشترک و مصطفی ملکیان / مسعود پورفرد ✍️ روشنفکری ملکیان یا سروش؟ (با تاملی بر دیدگاه دکتر بیژن عبدالکریمی در کتاب ما و جهان نیچه‌ای) / محمدجواد نصرالهی 🔉 میخی بر تابوت جریان روشنفکری در ایران / احمدحسین شریفی 📩 نظرات و پیشنهادات و مطالب خود را برای ما ارسال کنید. 🔶🔸 با کانال ما همراه باشید🔸🔶 ⚜️ https://eitaa.com/joinchat/2648178709C2169abb994
ما از چه مراحلی باید عبور کنیم؟.mp3
2.7M
🔉 سخنرانی 🔶 موضوع |شب‌های قدر و برنامه‌ریزی 🎙 استاد علی صفایی حائری ⚜️ @Taammolat74
به نام او که اولین معلم است🍃 اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ بخوان به نام پروردگارت که آفرید.(1) خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ انسان را از علق آفرید(2) اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ بخوان و پروردگار تو کریم ترین [کریمان] است (3) الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ همان کس که به وسیله قلم آموخت(4) عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ آنچه را که انسان نمی دانست به اوآموخت (5). (آیات 5-1 سوره علق) 🌸اولین معلم انسان ها خداست و معلمان برگزیدگان الهی و هدایتگران انسان ها روی زمین هستند. هدایتگرانی که گنج و سرمایه ی جهان آفرینش هستند. وجودشان روشنی بخش زندگی است از آن رو که اندیشیدن را می آموزند و ایمان و علم و صداقت و یقین و باور را در وجود بشر بارور ساخته و حیات بشر را با تمام فراز و نشیب هایش درزمین خاکی مفهومی آسمانی می بخشند. شان بی کران و وجود روشنی بخش معلمان را ارج نهاده و نه یک روز و یک هفته که تمام روزها و لحظه ها روز معلم و سپاس از وجود مقدس و هدایت گر معلم می باشد. 🌸 با گرامیداشت یاد و خاطره استاد فرهیخته شهید مرتضی مطهری ⚜️ @Taammolat74
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥معنویت در عصر تکنولوژی خطابه پر معنا و شنیدنی استاد مطهری 💭 وای به روزی که بگردی و یک علامه طباطبایی پیدا نکنی!! ⚜️ @Taammolat74
🔰 درک شب قدر ✍🏻 آیت‌الله جوادی آملی 🔸شب قدر «قلب» ماه مبارک رمضان است. ماه رمضان برای امت اسلامی معجزه‌ای قوی‌تر از معجزه سلیمان پیامبر (ع) است؛ زیرا اعجاز آن حضرت در مسلط بودن بر باد بود که: «غُدوّها شهرٌ و رواحها شهر» (سبا، ۱۲): راه یک‌ماهه را در بامداد یا در شامگاه طی می‌کرد؛ ولی اعجاز قرآن کریم در این است که سالک صالح در یک شامگاه در لیله‌القدر، راه هزارماهه را طی می‌کند: «لیلهُ القدر خیرٌ من الف شهر». با این تفاوت که او مسیر «مکان» را می‌پیمود و قرآنیان می‌توانند مسیر «مکانت» را طی کنند. وقتی این توان را داریم که یک‌شبه ره صدساله را طی کنیم، پایان سیر ما چه باشد و چطور بخواهیم؟ 🔹در شب نزول قرآن کریم، برکات فراوانی نصیب جامعه بشری شده و تا قیامت می‌شود. یکی اینکه قرآن و عترت مرده‌ها را زنده می‌کنند. بعد از حیات‌یابی، اگر کسی بیمار بود، بیمارها را درمان می‌کنند؛ اگر کسی کور بود، به او چشم بینا می‌دهند؛ کر بود، گوش شنوا می‌دهند؛ اهل سهو و نسیان بود، به او ذاکره و حافظه می‌دهند؛ اهل سفر نبود، به او زاد و راحله می‌دهند؛ همراهان خوبی نداشت، به او همسفران خوبی می‌دهند و مانند آن. اگر قرآن برای این معارف نازل شده است، ما چرا در شب نزول قرآن، این معارف را نگیریم؟ چرا زنده نشویم، سالم نشویم، چشم و گوش پیدا نکنیم، همراهان و همسفرانی نظیر انبیا و اولیا پیدا نکنیم؟ ⚜️ @Taammolat74
🔰 قدر و نظم اجتماعی ✍️حبیب‌الله بابایی (قسمت اول) 🔸موضوعات و مقولات مرتبط با نظم در قرآن بسیار متعدد و درهم تنیده و شبکه‌ای هستند که از آن جمله می توان به واژگان ذیل اشاره کرد: «ساعه» «عدل»، «اختلاف»، «تفریق»، و «قدر». اینکه کدامیک از این موارد و موضوعات قرآنی می‌تواند نقطه عزیمت مناسبی برای تحلیل نظم از منظر قرآن باشد، بستگی به مبنا و تحلیل فلسفی از موضوع دارد. آنچه جایگاه هر یک از مقولات را در تعریف نظم اسلامی معلوم می‌کند، غایت و هدفی است که از برقراری نظم، توقع می‌رود. 🔹اگر ایجاد سلسله مراتب در نظام اجتماعی و یا «امت اسلام» مورد نظر باشد، می‌توان در مفهوم نظم بر مفهوم «ترتیب» و «صف» تأکید کرد، اگر تحفظ بر زمان و صرفه‌جویی در آن در سطح کلان جهان اسلام مد نظر باشد، بالطبع مفاهیمی مانند «وقت» و «ساعت» اهمیت پیدا می‌کند؛ اگر ایجاد آشتی و دوستی از برقراری نظم منظور باشد، باید مفاهیمی مانند «عفو» و «احسان» و پرهیز از «اختلاف» و «تنازع» مورد تأکید قرار بگیرد؛ و اگر غایت از ایجاد نظم، ایجاد جامعه‌ و یا تمدنی مبتنی بر حدود وحقوق باشد، آنگاه مفاهیمی مانند «قدر»، «عدل» و «حد» را می‌توان در نظر آورد. 🔸آنچه در این هفته ‌و در ایام و لیالی قدر مورد تأکید قرار می گیرد، مقوله نظم به مثابه «قدر» و «اندازه» است. واژه قدر در قرآن، هم به معنای اندازه گیری حجمی به کار رفته است مانند آیه «و فجرنا الارض عیونا فالتقی الماء علی امر قد قدر (قمر/12)، و هم به معنای اندازه‌گیری طولی استفاده شده، مانند «وجعلنا بینهم و بین القری التی بارکنا فیها قری ظاهره و قدرنا فیها السیر سیروا فیها لیالی و ایاما آمنین (سبا/18)؛ 🔹گاهی نیز به معنای اندازه گیری زمانی به کار رفته، مانند (یدبر الامر من السماء الی الارض صم یعرج الیه فی یوم کان مقداره الف سنه مما تعدون (سجده 5))؛ گاه هم به معنای اندازه‌گیری (و حد و حدود) انسان (من نطفه خلقه فقدره (عبس/19)، یا (الذی خلق فسوی و الذی قدر فهدی (اعلی 2-3)، اندازه‌گیری و تحدید جهان (و الشمس تجری لمستقر لها ذلک تقدیر العزیز العلیم و القمر قدرناه منازل حتی عاد کالعرجون القدیم (یس 38-39)، اندازه‌گیری روزی (و جعل فیها رواسی من فوقها و بارک فیها و قدر فیها اقواتها فی اربعه ایام سواء للسائلین (فصلت/10)، اندازه‌گیری هلاکت (الا امراته قدرناها من الغابرین، نمل 57)، منزلت داشتن و منزلت دادن (و ما قدروا الله حق قدره، 65/زمر)، و به معنای قدرت و سلطه داشتن (فظن ان لن نقدر علیه 87/ انبیاء) مورد استعمال قرار گرفته است. 💢همین تعدد و شمولیت قدر و اندازه به گونه‌ای دیگر در روایات نیز مورد اشاره قرار گرفته است. این سخن که «رحم الله امرء عرف قدره و لم یتعد طوره»، «رحم الله امرء عرف قدر نفسه فوقف عنده» یا اینکه «هلک امرؤ لم یعرف قدره»، «العالم من عرف قدره و کفی بالمرء جهلا الا یعرف قدره»، و همین‌طور احادیث دیگر در این باره، می‌تواند نقطه عزیمتی برای شکل‌گیری نظم اجتماعی در جامعه باشد که در آن اندازه‌ها به اندازه‌ است و تعدی و تجاوز از حدود و حقوق رخ نمی‌دهد. ⚜️ @Taammolat74