🔰نظم تکنیک جهان و خطرات پیشرو
✍️ رضا داوری اردکانی
🔸در صد سال اخیر جنگها و بلایا در نظر، #ادب و #تفکر اروپایی تفاوت آشکار داشته است تا آنجا که چشمانداز پیشرفت پدیدآمده در قرن هه بهتدریج پوشیده و پوشیدهتر شد و بالاخره در اندیشه #پستمدرن امید به آینده نظم کنونی جهان، دیگر جایی ندارد. گویی در این جهان معنای زندگی گم شده است و مردمان با سودای گذران عمر در #فضای_مجازی دلخوشند و احیانا آن را نشان کمال آدمی میدانند. با اینکه شعر، ادب و فلسفه معاصر ابتلای ما را به این توهم بزرگ و خطرناک گوشزد میکند، کمتر به آن پرداخته میشود یا با آنها تفنن میکنند.
🔹زمانه ما #زمانه_عسرت بیشتر دانستن و کمتر اندیشیدن است. در این زمان #علم به #اطلاعات تبدیل شده و اطلاعات جهان را پر کرده است و کار جهان با این اطلاعات که به صورت کالا درآمده و خرید و فروش میشود، میگردد. مردمان هم با آن خو گرفتهاند و خو میگیرند و نمیپرسند چرا زمانه چنین شده است و آدمی به کجا میرود؟
🔸وقتی گفته شود که زمان، زمان فکرکردن نیست؛ #تفکر به معنی متداول مراعات نشده است؛ زیرا تفکر به معنی حساببری و مصلحت بینی، جربزه داشتن و حتی #پژوهش و جستجوی دلایل وجود دارد و بیش از همیشه نیز در کار است. علم، #تکنیک و دولت الکترونیک هم هست؛ اما کسی نمیپرسد این جهان چیست و سرانجامش چه میشود و کمتر به این میاندیشند که وقتی همه نیروهای طبیعت که شیرة آن را کشیدهاند، چه بر سر آدمی میآید و آنها در برهوت خاک و افلاک و اخلاق چه خواهند کرد؟
🔹#غفلت از آغاز و انجام و بهسر بردن در «اکنون تهی» امری عادی است و در نظر کسانی به عین کمال تلقی میشود. وقتی علم به کالای مصرفی تبدیل میشود، اختیارش دیگر در دست دانشمندان و دانشگاهها نیست و معلوم نیست که تا چه اندازه در جهت تأمین صلاح بشر قرار دارد. اکنون بزرگترین کارگردانهای #بازار_علم، قدرتهای نظامی و شرکتهای چندملیتی هستند که رقم بزرگ بودجه پژوهش را آنها تأمین میکنند و پژوهش را به راه و سمتی که مسائل و منافع آنها را تأمین کند، میبرد.
🔸چون علم قدرت است، کشورها و ملتها در رقابت با هم به کار علم وارد شدهاند. گویی بازار #مقالهنویسی هم به این بازار بازمیگردد. نه اینکه این مسابقه را دانشمندان و #دانشگاهها برای توسعه و پیشرفت علم طراحی کرده باشند! نمیگویم که علم از دست دانشمندان خارج شده و در دست قدرتهای سوداگری قرار گرفته است. پژوهش کار دانشمندان است، اما به این هم باید اندیشید که مسائل علم از کجا میآید و چگونه طرح میشود و پژوهشی که در بازار دادوستد میشود، چه مصارفی میتواند داشته باشد؟
💢متأسفانه جهانی که «فکر» نمیکند و گاهی حتی خطر نزدیک به پیدا را نمیبیند و به جای اندیشیدن به خطر، شکوه و شکایت میکند و همچنان میگوید بگذار علم به #تکنولوژی پیش برود، بر سر جهان و آدمی هرچه میخواهد، بیاید! البته به عصر قبل از تکنولوژی نمیتوان بازگشت، اما باید اندیشید که تکنیک ما را کجا میبرد و آیا میتواند شر بلایایی مثل #کرونا را از سر آدمی رفع کند؟
⚜️ @taammolat74
🔰شبکههای اجتماعی و مغزهای کوچک خسته
✍️ مجتبی شکوری
1️⃣ شبکههای اجتماعی محاسن زیادی دارند؛ باعث شفافیت میشن، بعضی جاها مسئولان مختلف رو وادار به پاسخگویی میکنند، ضعفها رو نشون میدن و... اما برای فردیت آدمها، معایب زیادی دارند که مهمترین آنها مرگ عمق هست!
2️⃣ ما به دلیل حضور زیاد در شبکهها، امکان تفکر رو از دست دادیم. مطالعات نشان میده انسان امروزی بیشترین زمانی که میتونه بدون سرزدن به #تلفن_همراه تحمل کنه ۲۳ دقیقه هست!
3️⃣ انسانی رو تصور کنید که در ۱۰ سال قبل متمرکز میشد و مثلا ۲ ساعت #کتاب میخوند یا #فیلم میدید یا به یک موضوع فکر میکرد، اما الان توجهش قطعه قطعه شده به زمانهای ۲۳ دقیقهای!
4️⃣ در #شبکههای_اجتماعی اخبار زیادی منتشر میشه، اما ما الان به #اخبار نیاز نداریم. نیازمند تحلیل هستیم. با حضور شبکههای اجتماعی تحلیلها از بین رفت و همه چیز در سطح حرکت میکنه!
5️⃣ وقتی ما از اتفاقات و جریانات تحلیل نداریم، ریشه درد و درمان رو پیدا نمیکنیم و در دنیایی از #اطلاعات شنا میکنیم بدون اینکه دستاویزی داشته باشیم که ما رو به ساحل امنی برسونه!
6️⃣ مغز ما اونقدر در برابر خبر بد و پرتنش قرار گرفته که به حالت خواب رفته و برای حفاظت از بدن ما تصمیم گرفته به این حجم از خبر بد واکنش نشون نده و خنثی عمل کنه. درباره #کرونا هم همین اتفاق افتاد.
7️⃣ اوایل مغز آماده بود، اما به مرور انقدر درباره کرونا صحبت شد، انقدر همه ابراز اطلاعات کردند و اخبار ضد و نقیض منتشر شد که الان بیشتر مردم دیگه در برابر کرونا و توصیههای بهداشتی منفعل شدند!
8️⃣ این رو به همه اتفاقات زندگی میشه تعمیم داد. باید نگران مغزمون باشیم، نگران این که دیگه بین بد و خوب واکنش نشون نده!
⚜️ @taammolat74
تاملات
📍 یادداشت | آخرین سنگر آموزش ایستادن در برابر ابتذال آموزش ماشینی ▪️در هیاهوی روزافزون #پلتفرم ه
🔹 پلتفرم، ما را در جهانی بیمرز و بیزمان معلق میکند؛ جاییکه هیچ تعهدی به #اکنون نیست، و هیچ ضرورتی به بودن. اما کلاس، اکنونِ زیسته را احضار میکند؛ اکنونی که در آن هر غیبت، #معنا دارد؛ هر #سکوت، گفتوگوست؛ و هر نگاه، افقی برای ادراک. کلاس، تمرینی است برای بودن در #جهان.
🔸 کلاس، شاید آخرین سنگر آموزش بهمثابه زیستن است؛ جایی که دانش نه از جنس داده، که از جنس تجربهی مشترک است. در پلتفرم، #آموزش به #اطلاعات تقلیل مییابد؛ به صوت و تصویر، به اسلاید و سرعت. اما در کلاس، آموزش، اتفاق است. رخداد است. یک رخداد انسانی، میان دو آگاهی.
🔹 آموزش در کلاس، تجربهای پدیداریست: نوعی از همنفسی وجودی. شکلی از باهمبودگی در راه فهمیدن. چیزی که هیچ اتصال اینترنتی، هیچ یادگیری شخصیسازیشدهای، و هیچ ویدئوی پربازدیدی، نمیتواند آن را تولید کند.
🔸 کلاس، #حافظ فرم است. فرمی که در خود #نظم دارد: زمانبندی دارد، انتظار دارد، #صبر دارد، و حتی سکوت. این همان چیزیست که در فضای پلتفرمی رو به زوال است؛ آنجا که همهچیز باید بیوقفه و بیتأمل در جریان باشد. در جهانی که #شتاب ارزش است، کلاس کند است. در زمانی که سرعت معیار #موفقیت است، کلاس مجال #درنگ است. در کلاس، زمان فقط گذرِ دقیقهها نیست؛ زمان تجربه است. زمان اندیشیدن.
🔹 کلاس، واپسین شکل #مقاومت است؛ در جهان تسریعشدهی پلتفرمها، که در آن زمان «فشرده» است، صبر «بیمعنا» شده، و تجربه «غیابپذیر»، کلاس نوعی نوعی #ایستادن در برابر تسلیمشدن به آسانسازی، در برابر #مصرفگرایی آموزشی، و در برابر ماشینیشدنِ تجربهی #دانایی. در کلاس، ما هنوز میتوانیم انتخاب کنیم که حاضر باشیم، درگیر شویم، و بهجای #مصرف معنا، آن را بسازیم.
💢کلاس، مهمترین اقلیم تنفسیِ زیستن است؛ تا وقتی هنوز کلاس هست، هنوز امکان «مواجهه» باقیست. کلاس، نه صرفاً حافظ آموزش، بلکه حافظ امکان #انسان بودن در #عصر_پساآموزش است.
⚜️ @Taammolat74