🔰انسان خودبنیاد، ایدئولوژی سلطه
✍️اسحاق سلطانی
🔸از زمانی که رنسانس در مغربزمین شروع به طلوع کرد، با قطع کردن رابطه زمین و آسمان بهآرامی ارزشهای خود را شکل داده و در بستر تجربه انسانی آن را متعین میکند. طرح شدن اموری مانند #تساهل و #آزادی از قبیل ارزشهایی است که در این دوران بهآرامی طرح شده و رفتهرفته تبدیل به اولویتدارترین ارزشهای انسانی میشوند.
🔹در این میان آن ارزش اساسی که منشأ سایر ارزشهای این ایدئولوژی است، درک انسان بهمثابه موجودی مستقل است که بر هستی سلطه دارد. چنین تصوری از انسان، که از ابتدای #رنسانس بهواسطه اکتشافات و رشد صنعتی آغاز شد، در #عصر_روشنگری به اوج خودش میرسد. در این زمان است که انسان حس میکند با تکیه بهعقل و توان خود میتواند بر سراسر هستی سلطه یابد.
🔸اعتمادبهنفس پدیدآمده برای انسان غربی، بهواسطه ارتقای بسیار سریع توان بهرهگیری بیشتر از طبیعت،این اعتقاد را در او ایجاد میکند که برای برطرف کردن تمامی مشکلات کافی است تنها بهخود اعتماد کند. لذا #انسان در این مسیر هرروز خود را مستقلتر و دارای سلطهای بیشتر و بیشتر بر هستی درک میکند.
🔹درک از انسان بهمثابه #موجودی_خودبنیاد که قرار است هستی را آنگونه که میخواهد بنا به اراده خود آزادانه بیافریند، سبب میشود تا آزادی بهمثابه ارزشی محوری در میان ارزشهای مختلف برای ایدئولوژی #لیبرال_سرمایهداری اولویت یابد. در مسیر تحقق سلطه انسان در #تمدن_غرب، اگر #تکنولوژی مهمترین ابزار تحقق سلطه بر طبیعت است، #طب_مدرن نیز یکی دیگر از قطعات گمشده این پازل را تدارک میبیند.
⚜️ @taammolat74