📚 کتابِ #تاریخ_عقائد_اقتصادی [دادگر]، فصل اول، بخش اول
🔸️ کشف آثاری از حیات به بیش از ۵۰۰ هزار سال پیش می رسد. در عین حال، زمانی که بشر توانایی ساختنِ #ابزارهای_اولیه را پیدا کرد و از نوعی #فرهنگ و #تمدن برخوردار شد، به ۶ تا ۱۲ هزار سال قبل از میلاد مسیح بر می گردد. [هنری لوکاس، تاریخ تمدن، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، انتشارات کیهان، ص ۳۴]
🔸️ به دلیل ظهور اولین #مکتب_اقتصادی در قرن ۱۶، این قرن می تواند جدا کننده ی خوبی در #اندیشه_های_اقتصادی باشد. قبل از قرن ۱۶ تنها اندیشه های کلی در حوزه ی اقتصاد وجود داشته است و مکتب اقتصادی به معنای مدرن و جدیدش مطرح نبوده است. قبل از میلاد مسیح و در قرون وسطی با وجود اینکه پرتوهایی از عقاید و خط مشی های اقتصادی گزارش شده است، تا آغاز قرن شانزدهم یک اندیشه نظام مند و فراگیر در آموزه های اقتصادی نقل نشده است. اما نقطه نظرها و کلیاتی از اندیشه های اقتصادی از سوی فیلسوفان، استادان اخلاق، سیاست مداران و دیگر اندیشمندان ابراز شده است که می تواند به نحوی بیانگرِ وجودِ #عقائد_اقتصادی باشد.
🔸️ در این یادداشت ابتدائا به اندیشه های اقتصادی #شرق_قدیم؛ تمدن های اولیه بشری پرداخته و سپس عقائد اقتصادیِ ایران، هند و چینِ باستان را اجمالا از نظر می گذرانیم. اسنادِ قابل اعتماد تاریخی، شکل گیری اولین تمدن ها را حداقل تا ۸۰۰۰ سال پیش از میلاد نشان می دهد. طبق برخی اسناد، تمدن مردمِ #کرت به ۳۸۰۰ سال پیش از میلاد، #سومر به ۳۶۰۰ ق.م، #مصر به ۳۵۰۰ ق.م، #اکد به ۲۸۰۰ ق.م، #عیلام به ۲۳۰۰ ق.م، #بابل به ۲۱۰۰ ق.م، #فلسطین ۱۸۰۰ ق.م و تمدن #آشور به ۱۷۰۰ سال پیش از میلاد بر می گردد.
🔸️ در سال ۹۷۳ پیش از میلاد، گزارش تجزیه دولت #یهود ثبت شده است. شکل گیری تمدن های #ماد و #لیدی حداقل به ۹۰۰ سال پیش از میلاد می رسد. در سال ۶۰۵ ق.م ورود آثار تمدن مصر به یونان گزارش شده است. آثار تمدن پارسیان مربوط به حدود ۶۰۰ سال پیش از میلاد است. گزارش شده است که #کرتها و #بابلیها بستر شکوفایی بسیاری از #صنایع را فراهم آورده بودند. به گونه ای که یونانیها امور #صنعتی را از آنها آموختند.
🔸️ بابلیها توسط #حمورابی [۲۰۷۱-۲۱۲۳ ق.م] اولین قانون را برای جهان تدوین نموده اند. این قانون ۲۸۵ ماده دارد و مقررات مربوط به اموال، تجارت، صنعت، خانواده، آزادی ها، ممنوعیت شکنجه و مانند آن بیان شده است. در این قانون همچنین #مالکیت_خصوصی به رسمیت شناخته شده و مجازاتِ دزدی و رشوه شدید بیان شده است. پس از بابل، جامعه آشور پا گرفت. از نظر اقتصادی بابلیها بیشتر به #بازرگانی علاقه داشتند، ولی آشوری ها بیشتر به #کشاورزی می پرداختند. آشوریان معتقد بودند که بازرگانی و تجارت کار پستی است و #تولید [مولد بودن] فعالیتی شرافتمندانه است.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
✅️ #مکتب_تاریخی؛ اندیشه های اقتصادی مکتب تاریخی ۱۸۴۰- ۱۹۱۷ میلادی [بخش اول]
🔸️ مکتبِ تاریخی، نخستین منتقدانِ #اقتصاد_کلاسیک هستند. می توان گفت که ظهور عقائد مکتب تاریخی در اقتصاد، با نوشته های #رشر و #لیست در دهه ی ۱۸۴۰ آغاز گردید و با مرگ #اشمولر در سال ۱۹۱۷ به پایان رسید. پیش از بیان عقائد اقتصادیِ این مکتب، مناسب است اجمالا به ریشه های آن در مکتب رمانتیک اشاره شود.
🔸️ سابقا اشاره شد که عقائد و مکتب های اقتصادی، #مبانی_فلسفی خاص خود را دارند. فی المثل پایه ی فلسفیِ فیزیوکراتها و سوداگرایان به دیدگاه های رنسانس پیوند دارد. پایه ی فلسفی مکتب کلاسیک به عقائد عصر روشنگری قرن هجدهم مربوط می شود. و پایه های فلسفی مکتب تاریخی، با رمانتیک گرایی مرتبط است؛ که خود منتقدِ فلسفه ی عصر روشنگری است. #رمانتیک_گرایی که در اوایل قرن نوزدهم بویژه در آلمان ظهور کرد، به طور کلی حرکتی عمومی علیه اندیشه های عقل گرایانه و روشنگریِ قرن های هفدهم و هجدهم میلادی بود. این حرکت در آلمان از گستردگی بیشتری برخوردار بود.
🔸️ رمانتیک گرایی با عقائد فردگرایانه و عقلانیت ابزاری به مخالفت پرداخت. [ بر اساس عقلانیت ابزاری افراد تنها تلاش می کنند منافع شخصی کوتاه مدت خود را حداکثر کنند.] رمانتیک گرایان، بر دیدگاه های کل گرایانه و جامعه نگر، برتری هدف جمعی بر فردی و اهمیت اوضاع تاریخی، جغرافیایی و نهادیِ خاص هر کشور تأکید داشتند. آنها از این جهت با دیدگاه و فرض های فردگرایانه و عقل گرایانه و جهان شمول کلاسیک ها مخالف بودند.
🔸️ بر مبنای عقائد رمانتیک گرایان، اقتصاد درجاتی از ابعاد ملی گرایی را در بر دارد. رمانتیک گرایی اهمیت ارزش های فرهنگی را در زندگی اقتصادی مورد تاکید قرار می دهد و تلاش می کند که رابطه ی بین یک سری فعالیت های فکری و رشد نیروهای مولد را توضیح دهد. [Vikor, D(1964), Economic Romanticism in the Twentieh Century, new book Society] این نکته لازم است بیان شود که شرایط و اوضاع و احوالِ فرهنگی و اجتماعی آلمان با انگلستان - در عصر رمانتیسم- تفاوت داشت و این خود زمینه را برای بروز نگرش های جدید در امور فلسفی و اقتصادی در آلمان فراهم می ساخت. برای مثال در سنت آلمانی- برخلاف انگلستان- اگر بحث #رفاه مطرح بود، رفاه جمع گرایانه مطرح بوده که بر رفاه فرد گرایانه ترجیح دارد.
🔸️ در اندیشه ی رمانتیک، جامعه و دولت صرفا مجموعه ای از افراد نبوده بلکه فراتر از آن است. در این اندیشه اصولا جامعه خود دارای روح، حیات، رشد و سقوط است. این اندیشه پایه ی فکریِ #مکتب_اقتصادی آلمان بود که به نامِ #مکتب_تاریخی معروف است. همچنین می توان ریشه ی عقائد مکتب اقتصاد ملی گرایی را نیز به تفکر رمانتیسم مرتبط دانست. طبق عقائد رمانتیکی، فلسفه قانون طبیعی و اندیشه ی #مطلوبیت گرایانه ی مرتبط با آن، رد می شود و مدیریت دولت بر اقتصاد بیشتر می شود.
@taammolatenazari