eitaa logo
طبس بانو
2.1هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
5.2هزار ویدیو
186 فایل
Admin1: @Kosarehagh Admin2: @Fs_hagh طبس بانویی ها 😍 📌نظرات، پیشنهادات و انتقادات خودتون رو بصورت ناشناس برای ما ارسال کنید https://harfeto.timefriend.net/16715135501235
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از طبس بانو
🍃امام غریب دلم گرفته و باز هم نمی‌شود. از نان به نرخ روز خوردن‌ بعضی‌ها همۀ وجودم پر از درد شده. از نام تو نان می‌خورند، از نسبتی که با تو برای خود تراشیده‌اند، نان می‌خورند، از شعر هایی که برای تو می‌خوانند، نان می‌خورند؛ اما وقتی نوبت به خرج شدن برای تو می‌رسد؛ بهانه‌ها یکی یکی از راه می‌رسد. تو غریب‌تر از آنی که در خیال ما بگنجد و هنوز هم پرده‌های دیگری از غربت تو هست که کنار نرفته و باید منتظرشان بود. شبت بخیر امام غریب!
🍃امروز دم غروب، عده‌ای از شیعیانت وقتی که دور عاشقی می‌زدند در حرم شاهچراغ، پادشاه عالم چراغ بختشان را روشن کرد و آنها را برای یک مهمانی ابدی پذیرفت. خوشا به سعادتشان و سر تو به سلامت. 🍃 برای عاقبت ما هم اگر شهادت در رکابت را مرحمت نمی‌کنی، شهادت در زیارت یا هیئت را رقم بزن. خون آنها بر زمین ریخت و دل تو خون شد؛ اما آقا! از عمق دلمان می‌گوییم: جان همۀ ما به فدایت که ما برای کشته شدن در راه شما، سر از پا نمی‌شناسیم. سرت به سلامت صاحب عزا! کانال @Tabasbanoo به ما بپیوندید...
🍃امام دلسوزم با اعتمادی که به خویش کردم، سال‌هایی از عمرم را از دست دادم که با هر کدامشان می‌شد روزگاری به خدا نزدیک شد. در این سال‌ها به جای صعود به قلۀ بندگی سقوط کردم به درۀ گمراهی. حالا منم و این سال‌های سوخته و عمری که نمی‌دانم تا کی دوام خواهد داشت. برای جبران عمر بر باد رفته، به چه کسی جز تو می‌شود امید بست؟ چشم انتظار جبران سال‌های از دست رفته‌ام هستم. شبت بخیر امام دلسوزم! @abbasivaladi
🍃روشنایی زندگی من اگر به تو هم اعتماد کنم، درستی و نادرستی اعتمادم را با عقل ناقص خودم می‌سنجم. اگر دنبال تو بودن، مرا به نتیجه‌ای که دلم می‌خواهد نرساند، احساس می‌کنم که در اعتماد به تو اشتباه کرده‌ام. مشکل من در اعتماد نکردن به تو همین است: من با فرض اعتماد به خود، به تو اعتماد می‌کنم. چه کار کنم با این قصۀ تو در تو و تاریک اعتماد به خویشتن؟! التماس می‌کنم تکلیف مرا روشن کن! شبت بخیر روشنای زندگی! 🌸⃟🕊 کانال @Tabasbanoo به ما بپیوندید...
🍃فریادرس بیچاره ها ما را چه می‌شود که بدون تو می‌توانیم نفس بکشیم و دنیا را تاب بیاوریم؟ مگر تپش قلب ما نباید بند تو باشد؟ و اگر بند تو باشد، می‌شود بدون تو مثل ساعت کار کند و از تپش‌هایش، فریاد فراق شنیده نشود؟ چرا کسی در صورت ما قیاقۀ آدم فراق زده را نمی‌بیند؟ این عاشق نبودن بناست تا کی امتداد پیدا کند؟ خودمان هم از دست خودمان خسته‌ایم. تو به فریادمان برس! شبت بخیر فریادرس بیچاره‌ها! 🌸⃟🕊 کانال @Tabasbanoo به ما بپیوندید...
🍃بزرگ ترین آرزوی عالم آرزویی داشتم که به قدری دور می‌دیدمش و دست نایافتنی که آن را گذاشته بودم در پستوی دلم زیر یک عالمه آرزوی دیگر. گاه گاهی به آن سر می‌زدم و آهی می‌کشیدم. بعد هم دوباره زیر بار آرزوهای دیگر رهایش می‌کردم. نداشتنش زیاد آزارم نمی‌داد. چون قبول کرده بودم که بعید است محقّق شود. چند روز پیش، کسی آمد به سراغم. اجازه گرفت وارد دلم شود. اجازه دادم. خواست به پستوی دلم سر بزند. منعش نکردم. رفت در پستوی دلم. آرزوها را یکی یکی زیر و رو کرد. معلوم بود که دنبال یک آرزوی معین می‌گردد. وقتی رسید به همان آرزویی که گفتم برداشت و روی دست گرفت. نگاهش کرد. سر و روی آرزویم پر بود از گرد و غبار زمان. رنگ رخساره‌اش خبر می‌داد از شب و روزهای زیادی که در پستوی دلم بوده و منتظر نشسته تا روزی به تحقّق نزدیک شود. آرزویم را روی یک دست گرفته بود و با دست دیگرش سر و رویش را تمیز می‌کرد. تمیز کردن آرزو که تمام شد از پستو بیرونش آورد و گذاشت دم در خانۀ دلم. گفتم: این جا چرا؟ گفت: دیگر این قدر دور نبین این آرزو را. این را گفت و رفت. حالا دیگر شب و روز من در تسخیر این آرزوست. صدای در می‌آید، می‌گویم کسی آمده تا بشارت تحقق این آرزو را بدهد. نامه‌رسان می‌آید، می‌گویم نامۀ امضای آرزویم را آورده. کسی با لبخند به دیدارم می‌آید شک نمی‌کنم که لبخندش به خاطر مژده‌ای است که از تحقّق این آرزو برایم آورده. آرام و قرار ندارم. لحظه‌ها یک جور دیگری برایم می‌گذرد. انتظار خبری از تحقّق این آرزو تازه به من فهمانده، انتظار چیست؟ این، بار چندمی است که به من فهمانده‌ای انتظار چیست و خوب‌تر از گذشته فهمیده‌ام حالی که به تو دارم نامش هر چه باشد، انتظار نیست. انتظار، حال آدمی است که آرزو دارد. باید قبول کنم که تو آرزوی من نیستی. حتّی آرزویی که در پستوی دلم جا داشته باشد. مرا ببخش که هنوز آرزویم نشده‌ای. شبت بخیر بزرگ‌ترین آرزوی عالم! 🌸⃟🕊 کانال @Tabasbanoo به ما بپیوندید...
🍃 پدر مهربان بچه‌ها با فطرتی الهی، مهمان خانه‌های ما می‌شوند. با تولدشان نسیم بهشت به خانه‌های ما می‌وزد و و در و دیوار خانه بوی تو را می‌گیرد. ما می‌شویم مأمور تربیت آنها؛ ولی در امانت خدا خیانت می‌کنیم و به جای تربیت، آنها را مثل خودمان غرق غفلت می‌کنیم. چه قدر ناشکریم ما و چه مظلوم‌اند بچه‌ها. آقا! کاش به مظلومیت بچه‌ها نگاه می‌کردی و دستی روی دلمان می‌کشیدی، بچه‌ها دارند در آتش غفلت ما می‌سوزند، ما را از گناه سوزاندن بچه‌ها برهان و این آتش را برایمان گلستان کن! شبت بخیر پدر مهربان! 🌸⃟🕊 کانال @Tabasbanoo به ما بپیوندید...
🍃همه هستی ام روز عید، از تو باید به اندازه کرمت عیدی بخواهم یا به اندازه لیاقتم؟ به اندازه لیاقتم اگر بخواهم، جز عقاب و عتاب و عذاب، لایق چیزی نیستم. به اندازه کرمت اگر بخواهم، چیزی جز تو را نخواهم خواست. به لیاقتم اگر نگاه کنم، یأس سایه سیاهش را می‌اندازد روی سرم. به کرم تو اگر چشم بدوزم، خودم را کنار تو می‌بینم. پس مثل همیشه به اندازهٔ کرم تو نگاه می‌کنم و از تو تو را می‌خواهم. فردا عید است. پس بگو کی تو را خواهم داشت؟! شبت بخیر همه هستی‌ام. @abbasivaladi 🌸⃟🕊 کانال @Tabasbanoo به ما بپیوندید...
🍃فرمانده به این امید قدم در راه زیارت اربعین می‌گذاریم که ناممان را در دفتر کسانی بنویسند که فدایی تو هستند؛ کسانی که برای بخشیدن هستی‌شان در راه تو، به اندازۀ چشم بر هم زدنی تردید نمی‌کنند. درست است که سیاهی لشکر تو بودن فیض اعظم است؛ اما ما دوست داریم از پیشقراولان سپاه تو باشیم. وقتی می‌شود در نوک لشکر تو باشیم، چرا به سیاهی لشکر شدن قانع شویم؟! آقا! شاید اربعینی‌ها که به عشق تو رنج سفر را بر خود هموار می‌کنند، به صف اول سپاه تو نزدیک‌تر باشند! درست می‌گویم؟ دلم می‌گوید تو برای انتخاب صف اول سپاهت، نگاه خاصی به اربعینی‌ها داری. آری؟ در این سال‌ها که گرما که نه، داغی آفتاب بنا دارد خلوص بیشتر ما را امتحان کند، کم نمی‌آوریم و مشتاقانه قدم در مسیر اربعین می‌گذاریم! گام‌های محکم ما را به حساب شوق سربازی ما برای خودت بگذار و ما را برای خودت سوا کن. شبت بخیر فرمانده! @abbasivaladi 🌸⃟🧕🏻 کانال @Tabasbanoo به ما بپیوندید...
گناه کردن خراب کردن خانۀ‌ ابدیت است. وقتی تو بیشتر از ما دلت نگران گناه‌های ماست، یعنی تو بیشتر از ما دلت به حال ما می‌سوزد؛ چون تو نگران ابدیت ما هستی و ما در دنیای خودمان گرفتاریم. ابدیت را به لحظه‌های کوتاه دنیایی می‌فروشیم و دل‌نگران نمی‌شویم و تو گناه‌های ما را می‌بینی و دنیایت را با غصۀ ما با اشک و آه طی می‌کنی. تو ما را بیشتر از خودمان دوست داری. ما آتش را برای خودمان می‌خریم و تو به جایمان استغفار می‌کنی تا پَرِ آتش جهنم، دامن‌مان را نگیرد. احساس تعلقی که تو به ما داری، مگر با احساس تعلقی که ما به تو داریم،‌ قابل قیاس است. ما گناه می‌کنیم و خیال هم نمی‌کنیم که مایۀ عار تو شده‌ایم؛ اما تو لکۀ ننگ گناه ما را روی دامن خودت می‌بینی! ما گناه می‌کنیم و تو شرمنده می‌شوی. چقدر فکر کردن به این همه مهربانی کشنده است آقا. ممنونم که این قدر دل‌سوز و مهربانی! شبت بخیر یار مهربانم! 🌸⃟🧕🏻 کانال @Tabasbanoo به ما بپیوندید...