وقتی قرآن را خوب یاد گرفتم مادرجان :
گفت خب حالا باید تدریس کنی.🌿
خودش برای ما شاگرد و کلاس درس جور می کرد؛ بچه های دوست و فامیل و آشنا که کم سن تر از خودمان بودند را به ما می سپرد.
یا مدرسه ای پیدا میکرد که مدیرش مذهبی بود و علاقه مند به قرآن.🤍✨
توی بعضی از مدارس بعد از مدتی که از کلاسمان میگذشت مدیر مدرسه بهمان میگفت دیگر نیایید.
ساواک بهشان هشدار داده بود که باید کلاس قرآنشان را تعطیل کنند. فقط به خاطر این که ما کنار قرآن ترجمه اش را هم میخواندیم.
ساواک هر کلاس قرآنی را که در آن غیر از متن عربی چیز دیگری خوانده میشد تعطیل می کرد.🍂
البته مادرجان و ما هم به تبع ایشان آرام نمی نشستیم و جای دیگر دوباره به کار خود ادامه میدادیم.🌱
برشی از زندگی مرحومه منصوره مقدسیان🌱
#بانوی_تراز
#فعال_اجتماعی
#مربی_قرآن
🔺@tabeen113
تدریس قرآن جزء علاقه ها و دغدغه های همیشگی مادرجان بود.🤍
مسجد، حسینیه ،مدرسه و هر کجا که نیاز بود برای آموزش میرفت.
از وقتی نوه دار شد و نوه هایش روزبه روز بیشتر و بزرگتر میشدند به این فکر افتاد که کلاس قرآنی برای نوه ها تشکیل دهد.
نزدیک تابستان که میشد علاوه بر بچه های خودش به همۀ فامیل و دوست و آشنا هم پیغام میفرستاد که اگر دوست دارید بچه هایتان را بیاورید کلاس قرآن.🍃
خانه پر میشد از بچه هایی که مشتاق دیدار مادر جان و کلاس های قرآنش بودند.
کلاسهای قرآن مادر جان پر از شادی و بازی و هیجان بود.🌿
تلاش می کرد بچه ها راحت باشند و در آرامش و نشاط قرآن بیاموزند.✨
برشی از زندگی مرحومه منصوره مقدسیان🌱
#بانوی_تراز
#مربی_قرآن
🔺@tabeen113