eitaa logo
علمداران سرو قامت تعالی (طلاب جانباز
26 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
8.1هزار ویدیو
41 فایل
بیان معارف دین و فرهنگ جهاد و دفاع
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خوبان
💫📗کتاب 💫🌷زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 7️⃣8️⃣قسمت هشتاد و هفتم 💫🌹حضرت امام(رضوان اله علیه) در جمله ای بسیار زیبا می‌فرمایند: ... 🔺این قبور شهدا تا ابد دار الشفا خواهند بود. 💫🟢یعنی راه را به آیندگان نشان می‌دهد که برای حل مشکلات دین و دنیای خود 🔺به سراغ چه کسانی بروید. 💫⚪️احمد آقا تا زمانی که زنده بود مانند یک طبیب به دنبال بندگان خدا بود تا دست آنها را بگیرد 🔺و راه آسمان را به آنها نشان دهد. 💫🔴خداوند متعال هم شهیدان را زنده خطاب کرده. پس او کنون هم دنبال هدایت است... 🔺اگر کسی در این دوران هم به سراغ او برود یقینا دست خالی برنمی گردد. 💫🌹من تا روز های آخر همیشه همراه احمد اقا بودم. به یاد دارم یک روز از مریضی مادرم به او شکایت کردم. گفتم : هر کاری کردیم مادرم خوب نشده. دکترها جوابش کردن و بعد گریه ام گرفت.... 🔺احمد نگاه خاصی به من انداخت و گفت: ناراحت نباش، مادرت خوب میشه! 💫🌸فردای آن روز مادرم خوب شد! مادرم دیگر دچار بیماری نشد تا یکسال بعد... ⬅️ ادامه دارد ... 💫🥀با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
هدایت شده از خوبان
💫📗کتاب 💫🌷زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 8️⃣8️⃣قسمت هشتاد و هشتم 💫🟢سال بعد و در روزهای آخری که با احمد آقا بودیم دوباره رفتم سراغ احمد آقا. به خاطر مریضی مادرم ناراحت بودم. لبخندی زد و گفت: خوب میشه ان شاءالله 🔺و بعد به طرز عجیبی مادرم خوب شد! 💫⚪️یک سال از شهادت احمد آقا گذشت. دوباره مریضی مادرم برگشت حال مادرم بسیار بد شده بود. 🔺این بار رفتم سر مزار احمد آقا در بالای قبر شهید چمران. 💫🔴گفتم: احمد آقا فدات بشم. این مریضی مادر ما شده یک سال یک سال! شما زنده‌ای و از همه چیز خبر داری. 🔺شما از خدا بخواه که این مریضی مادرم برای همیشه حل بشه!! 💫🌹این را گفتم و برگشتم. احساس می‌کردم که دوباره احمد آقا لبخندی زد و گفت: خوب میشه ان شاءالله! مادرم فردای آن روز خوب شد. همه پزشکان از مادرم قطع امید کرده بودند اما با دعای احمد آقا مادرم شفا یافت. 🔺مادرم با گذشت سال‌ها از آن ماجرا دیگر دچار مریضی نشد!! ⬅️ ادامه دارد ... 💫🥀با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
هدایت شده از خوبان
🌙📗کتاب 🌙🌷زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 9️⃣8️⃣قسمت هشتاد و نهم 🌙🟢هر سال دوم عید به منزل شهدای مسجد به خصوص شهید نیری می‌رویم. 🔺امسال یکی از بچه‌های بسیجی جوان اصرار داشت به همراه ما بیاید. 🌙⚪️وقتی به منزل شهید نیری آمد برای من گفت: من هشت سال پیش ازدواج کردم 🔺اما بچه دار نمی‌شدم. 🌙🔴تا یک به بار به توصیه بسیجیان قدیمی مسجد به سراغ مزار شهید نیری 🔺در بهشت زهرا رفتم. 🌙🌷شنیده بودم که نزد خداوند متعال خیلی آبرو دارد برای همین گفتم: من اعتقاد دارم شما زنده اید 🔺و به خواست خدا می‌توانید گره از کار مردم باز کنید. 🌙🌹بعد از او خواستم دعا کند که خدا به من هم فرزندی بدهد. این بنده خدا مکثی کرد و با صدایی بغض الود ادامه داد: 🔺بعد از آن ماجرا، خانم بنده بار دار شد و چند روز قبل فرزندان دوقلوی من به دنیا آمدند... 🌙🟢از این دست ماجراها بسیار از زبان دوستان و آشنایان و حتی کسانی که ایشان را نمی‌شناخته‌اند شنیده‌ایم 🔺که از بیان آنها صرف نظر می‌کنیم. ⬅️ ادامه دارد ... 💫🥀با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
هدایت شده از خوبان
🌙📗کتاب 🌙🌷زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 0️⃣9️⃣قسمت نودم (وصیت نامه) 💫🌹عارف و سالک الی الله شهید احمد علی نیری بنا به توصیه بزرگان دین چند سطری را به عنوان وصیت نامه از خود به یادگار گذاشته است. 💫🟢درباره وصیت ایشان ذکر این نکته خالی از لطف نیست که ایشان با اینکه سه ماه در مناطق مختلف عملیاتی حضور داشتند اما فقط چند ساعت قبل از شهادت مشغول به نگارش وصیتنامه می شوند! 💫⚪️ایشان در مقدمه وصیت خود پس از حمد پروردگار واقرار به شهادتین، با این آیه وصیت خود را آغاز میکند:الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور...والذین کفرو اولیاءهم الطاغوت...یخرجونهم من النور الی الظلمات...اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون 💫🔴پس از عرض سلام وتهیت به پیشگاه ارواح مقدس انبیا و ائمه معصومین بالاخص حضرت بقیة الله ارواحنا له الفداء چند سطری به عنوان سنتی از رسول اکرم که ان شاءالله تعالی تذکری برای ما و برایم باشد مینویسم. 🔺ان شاءالله باقیات و صالحاتی برایم باشد. 💫🌷شکر پروردگار عالمیان که ما را بر انگیخت و ما را لایق دانست و هدایت کرد. و رسولان متعددی بلاخص رسول اکرم و ائمه معصومین را بر ما ارزانی داشت تا بتوانیم ره گشای خوبی در این جهان باشیم در مقابل شیاطین. 💫🌸خوشا به حال کسانی که شناختند وجود خویشتن را در دنیا و عمل میکنند به وظایف خود، به امید تزکیه نفس و ترفیع درجه و لذت درعبادت و خشوع قلب.! کسی به آن می‌رسد که مراقبت های سختی بر اعمال و گفتار خود داشته باشد. 🔻🔻🔻
هدایت شده از خوبان
🌙📗کتاب 🌙🌷زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 1️⃣9️⃣قسمت نود و یکم ( یادی از برادر شهید حمید رضا نیری ) 🌙🌹جوانی بود با سواد. تحصیلات دانشگاهی در دانشگاه تربیت معلم تهران داشت. بسیار مذهبی بود. 🌙🟢یعنی کسی که در مسجد امین الدوله و در محضر آیت الله حق شناس رضوان الله علیه بزرگ شود 🔺یقینا انسان کاملی شد. 🌙⚪️خوش تیپ و ورزشکار بود. در تیم جوانان تاج «استقلال» فوتبال بازی می کرد. خلاصه همه چیز را باهم داشت. 🌙🔴حمید رضا در دوران انقلاب یکی از محور‌های برنامه‌های انقلابی و فرهنگی مسجد بود. در همه تجمعات و برنامه‌های انقلابی حضور داشت. 🌙🌷دیپلم ریاضی داشت و دانشجوی رشته ریاضی بود. با پیروزی انقلاب اولین گروه‌های دانشجویی را برای مقابله با ضد انقلاب تشکیل داد. 🌙🟢دانشگاه تربیت معلم در خیابان مفتح مرکز فعالیت‌های او و دوستانش بود. 🌙⚪️او در دوران جوانی در جلسات بسیاری از علما نظیر علامه نوری و دیگر بزرگان تهران حضور می‌یافت.او اسلام را درست شناخته بود. 🔺برای همین کسی نمی‌توانست در اعتقاداتش خللی وارد کند. ⬅️ ادامه دارد ... 🔻با کسب اجازه از ناشر کتاب 🥀 ( انتشارات شهید هادی )
هدایت شده از خوبان
🌙📗کتاب 🌙🌷زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 2️⃣9️⃣قسمت نود و دوم ( یادی از برادر شهید حمید رضا نیری ) 🌙🟢بارها دیده بودم که تابلویی به دست می گرفت و در تجمعات دانشجویی شرکت می کرد. 🔺او از بنیان گذاران گروه دانشجویان پیرو خط امام بود. 🌙⚪️وارد جمع گروه های کمونیستی میشد. شروع می کرد با آن ها بحث کردن. کسی تاب مقابله با استدلال های قوی و فن بیان او را نداشت. 🔺او به حق یکی از ذخایر انقلاب بود. 🌙🔴مدت کوتاهی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که ضد انقلاب محیط دانشگاه را هدف قرار داده بود. 📌درگیری به این محیط علم و دانش کشیده شد. می خواستند دانشگاه تربیت معلم در مرکز تهران را تصرف کنند. اما به آنها اجازه نداد. 🔺با جمعی از دوستان هم فکر خود در آنجا مشغول مقاومت شد. 🌙🌹دانشگاه تربیت معلم تهران از گزند حمله مخالفان در امان ماند. حالا ساختمانی که از آن محافظت میکرد به نام خودش نام گذاری شده. 🔺به نام شهید حمید رضا نیّری... ⬅️ ادامه دارد ... 🔻با کسب اجازه از ناشر کتاب 🥀 ( انتشارات شهید هادی )
هدایت شده از خوبان
🌙📗کتاب 🌙🌷زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 3️⃣9️⃣قسمت نود و سوم ( یادی از برادر شهید حمید رضا نیری ) 🌙🟢جنگ افغانستان آغاز شد. کشور اسلامی همسایه ما مورد حمله قرار گرفت. به یاری آنها رفت. می گفت: اسلام مرز ندارد. با پسر عمویش راهی دیار غربت شد. مدتی بعد برگشت. اما پسر عمویش محمد حسین در این نبرد به شهادت رسید. 🔺پیکر او هرگز بازنگشت. 🌙⚪️ضد انقلاب شهرهای ایران را نا امن کرده بود. برای برنامه تبلیغی و دفاع از نظام راهی شمال کشور شد. در آن سالها لحظه ای آرامش نداشت. قلب تپنده او برای انقلاب و اسلام می تپید. با شروع جنگ از خانواده خداحافظی کرد. 🔺به آبادان رفت و به نیروهای ارتش پیوست. 🌙🔴اما مدتی بعد از آنها جدا شد و به نیروهای سید مجتبی هاشمی پیوست... روزهای اول جنگ بود و مناطق عملیاتی بسیار ناهماهنگ. تنها گروه جنگ‌های نامنظم بود که در خوزستان فعالیت می‌کرد. 🔺به آن ها پیوست و با دوستانش جلوی پیشروی ارتش عراق را گرفت. 🌙🌷حمیدرضا در یکی از روزهای سرد زمستان ۱۳۵۹ به آرامش رسید. او پس از مبارزه‌ای سخت و نفس‌گیر 🔺در کنار جاده‌ی آبادان ماهشهر به شهادت رسید. 🌙🌹پیکر حمیدرضا تا سال بعد در مناطق عملیاتی ماند. با عملیات شکستن حصر آبادان پیکر او پیدا شد. اکنون حمیدرضا نیری در اطراف مزار برادر در قطعه ۲۴ بهشت زهرا آرمیده است. 🔺تا روزی که برای یاری امام منتظر از جا برخیزد. ⬅️ ادامه دارد ... 🔻با کسب اجازه از ناشر کتاب 🥀 ( انتشارات شهید هادی )
هدایت شده از خوبان
🌙📗کتاب 🌙🌷زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 4️⃣9️⃣قسمت نود و چهارم (نامه) 🌙🟢یکی از کارهای زیبایی که احمد آقا برای دوستان و شاگردانش انجام می داد نوشتن نامه بود. این نامه ها سرشار از ارشادات عرفانی و معرفتی بود. در ادامه نامه ای که را که سال 1362 برای آقای ماشاءالله محمدشاهی ارسال شده است، 🔺به اختصار می خوانیم؛ 🌙⚪️اما به اعتقاد همه دوستان این نامه ها گویی برای امروزه‌ی ما نگارش شده. پس وقتی به این نامه ی عارفانه نظر می‌افکنید به این دیدگاه باشید که احمد آقا این نامه را برای ما نوشته است. 🌙🌷بسم الله الرحمن الرحیم 🌙🟢و مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً (سوره اسراء :79) 🌙⚪️و قسمتی از شب را (از خواب برخیز) و قرآن (و نماز) بخوان این یک وظیفه ی اضافی برای توست. امید است پروردگارت تو را به مقامی در خور ستایش برساند. 🌙🌹مردی از امیرالمؤمنین (علیه السلام) از پاداش آن که شب به پا خیزد تا (نماز و قرآن) بخواند پرسید. آن حضرت در جواب مرد فرمودند: 🌙🌷مژده اش بده که، هرکس یک دهم شب را با اخلاص به خاطر جلب رضای پروردگار نماز بگذارد پروردگار به فرشتگانش می‌فرماید: 🔺از برای بنده ی من بنویسید پاداشی به شماره هر چه نی و خار و چراگاه و... است. 🌙🌷کسی که یک نهم شب را نماز بگذارد، پروردگار به او دعای مستجاب عطا می فرماید 🔺و روز قیامت نامه عملش را به دست راستش می دهد. 🌙🌷کسی که یک هشتم شب را نماز بگذارد، در روز رستاخیز از قبرش که بیرون می آید صورتش مانند شب چهارده است 🔺و به همراه امان یافتگان از صراط می گذرد. 🔻🔻🔻
هدایت شده از خوبان
🌙📗کتاب 🌙🌷زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 5️⃣9️⃣قسمت نود و پنجم (نامه) 🌙🌷و کسی یک چهارم شب را نماز بگذارد فرشته‌ای نمی‌ماند مگر آنکه به مقام و منزلت او نزد پروردگار حسرت می‌برد و گفته می‌شود 🔺از هر کدام از درهای هشت گانه بهشت می‌خواهی وارد بهشت شو. 🌙🌷کسی که یک سوم از شب را نماز بگذارد، اگر هفتاد هزار بارِ طلایش بدهند، با پاداش او برابر نخواهد بود 🔺و این کار افضل است از اینکه هفتاد بنده از اولاد اسماعیل آزاد کرده باشند. 🌙🌷کسی که یک دوم شب را نماز گذارد، به اندازه ریگ بیابان از برای او حسنه است که کمترین حسنه‌اش 🔺یازده برابر از کوه احد سنگین‌تر است. 🌙🌷و کسی که یک شب تمام به نماز ایستد، در حال تلاوت کتاب پروردگار عزوجل و در رکوع و سجود و ذکر باشد چنان پاداشی به او داده می‌شود که کمترین آن‌ها این است که مانند روزی که مادرش او را زایید از گناهان بیرون می‌رود. و به شماره‌ی مخلوقات پروردگار برای او حسنه نوشته می‌شود 🔺و به همین اندازه درجه برای او منظور می شود و... 🌙🌹و چون سر از خاک برآورد از جمله ایمنی یافتگان خواهد بود و پروردگار تبارک و تعالی به فرشتگانش می‌فرماید: ای فرشتگان من، بنده‌ی مرا بنگرید، که شبی را به خاطر رضای من بیدار مانده او را در بهشت فردوس جا دهید. و برای او در بهشت صدهزار شهر است که در هر شهری همه آنچه دلها بخواهد و دیده‌ها از آن لذت برد و به خاطر کسی خطور نکند مهیا است. 🔺و همه‌ی اینها نیمی از کرامت‌ها و افزایش‌ها و مقام‌های قربی است که برای او آماده کرده‌ام. ⬅️ ادامه دارد ... 🔻با کسب اجازه از ناشر کتاب 🥀 ( انتشارات شهید هادی )
هدایت شده از خوبان
🥀📗کتاب 🥀🌷زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 6️⃣9️⃣قسمت نود و ششم 🔥توصیف جهنم از لسان مبارک شهید نیری(رضوان الله علیه) 🥀🟢ای خدای ارحم الراحمین به من رحم کن. هنگامی که از میان شعله‌های آتش دوزخ فریادی برآید که (احمد نیری) کجاست؟ همان کسی که با آرزوهای دراز و امروز و فردا کردن وقت گذرانی کرد و در کارهای زشت، 🔺عمر خود را تلف کرد. ♨️پس از این آواز، ماموران دوزخ با عمود آهنین شتابان و هول انگیز به سوی من آیند و مرا کشان کشان به سوی عذابی سخت برده و با سر در قعر دوزخ اندازند و می گویند بچش! که تو همانی که در دنیا آن چنان خود را عزیز و گرامی می‌داشتی و (من را) در جایی مسکن دهند که اسیر در آنجا برای همیشه اسیر است 🔺و آتش آن همواره شعله ور. ⭕️نوشابه آنجا جحیم و جایگاه همیشگی‌ام دوزخ و حمیم باشد. شعله‌های فروزان مرا از جای بر کند ولی قعر دوزخ باز مرا در کام خود کشد. 🔺نهایت آرزویم آن باشد که بمیرم ولی از مرگ خبری نباشد. 💢پاهایم بر پیشانی بسته شده و روی من از ظلمت گناه سیاه گشته، به هر طرف که روم فریادی می‌کشم. به هر سو رو آورم صیحه زنم که؛ ای مالک، وعده‌های عذاب درباره‌ی من محقق شده. ای مالک، از سنگینی زنجیرهای آهنین توان ما از دست رفته است، ای مالک پوست‌های تن ما کباب شده، 🔺ای مالک ما را بیرون بیاور که دیگر به کارهای زشت باز نخواهیم گشت. 📌پاسخ بشنوم که هرگز! اکنون هنگام امان یافتن نیست و از این جایگاه ذلت، روی تافتن نیست، زبان در کشید و سخن نگویید. گر به فرض محال از اینجا بیرون روید، 🔺باز به همان اعمال زشتی که از آن‌ها نهی شده بودید بازخواهید گشت. 🔻🔻🔻
هدایت شده از خوبان
🥀📗کتاب 🥀🌷زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 7️⃣9️⃣قسمت نود و هفتم (نامه) 🥀🟤پس از عرض سلام خدمت برادر گرامی و عزیزم ماشاءالله محمدشاهی امیدوارم حالت خوب باشد و در پناه حق تعالی، معرفت الهی را کسب کرده باشی. 🥀⚪️ماشاءالله جانم، همان طوری که به عرضتان رساندم انسان باید حق تعالی را خوب بشناسد. وقتی که حق تعالی را شناخت دنبال اطاعت و بندگی او می رود. 🥀🟤اما بعضی از ما خوب پروردگار را نشناختیم. با فکر خودمان اعمالی از ما سر می زند که اگر این اعمال را انجام دهیم به پروردگار نزدیک می شویم، 🔺ولی این طور نیست. 🥀⚪️بلکه هر لحظه از که این اعمال را انجام دهیم از حق تعالی دورتر می شویم. 🥀🟤پس برادرم باید بیاییم و بسنجیم، اعمالی که ما از صبح تا شب و یا از شب تا صبح انجام می دهیم 🔺خوب وارسی کنیم. 🥀⚪️ماشاءالله، این چندین ساعت که در پیش تو بودم خیلی از دستت ناراحت شدم؛ چون کلی اخلاق تو فرق کرده! ماشاءالله خیلی عقب افتادی. 🔺بکوش، خودت را نجات بده. 🥀🟤اگر باز تنبلی به خرج دهی، عقب تر می افتی. آن وقت است که آن طور که پروردگار (باید) به شما عنایت بکند نمی کند. 🔺آن وقت است که گرفتار نفس و شیاطین می شوی. ⬅️ ادامه دارد ... 🔻با کسب اجازه از ناشر کتاب 🥀 ( انتشارات شهید هادی )
هدایت شده از خوبان
🥀📗کتاب 🥀🌷زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 7️⃣9️⃣قسمت نود و هفتم (نامه) 🥀⚫️ماشاءالله فکر کنم (علت این مشکل) در اثر برخورد با زنان است که معاشرت می‌کنی، و در اثر برخورد با برادرانی است که هنوز در دامن نفس غوطه‌ور هستند. 📌وقتی به برادران هم سن خودت می‌رسی عوض اینکه یک چیزی یاد بگیری و یا یاد بدهی، همه‌اش در خنده‌های بیهوده و صحبت‌هایی که شما را سرگرم کند و حرف‌هایی که حجاب می‌آورد مشغول هستی! ⭕️یا اینکه در تنهایی که هستی عوض اینکه به پروردگار قرب پیدا کنی با فکرهای بیهوده وقت خود را می‌گذرانی. 💢ماشاءالله یک فکری کن. یک کمی به عقب برگرد. ببین وقتی در تهران پیش رفقا و دوستانت بودی چه عنایتها داشتی، چقدر در یاد پروردگار بودی. هر روز حداقل چیزی یاد می گرفتی و یا به کسی چیزی یاد می دادی. اما حالا نه! 🔴به جای اینکه وقتی با کسی هم صحبت می شوی و چیزی (برای گفتن) نداری سکوت کنی، مدام حرف می زنی، 🔺ماشاءالله، خیلی ناراحت می شوم که تو را این گونه ببینم. ⬅️ ادامه دارد ... 🔻با کسب اجازه از ناشر کتاب 🥀 ( انتشارات شهید هادی )