eitaa logo
تابلو🖌 یادداشت‌های یک نویسنده دون‌پایه
288 دنبال‌کننده
253 عکس
18 ویدیو
2 فایل
🟢خودم را جا کرده‌ام میان نویسنده‌های مدرسه "مبنا" 🟢برای ارتباط با من: @Shirin_Hezarjaribi
مشاهده در ایتا
دانلود
هو نوشته‌های دوستانم را می‌خوانم و مداد دست می‌گیرم. حتما باید چیزی بنویسم. من هم عزادارم. من هم نشسته‌ام در روضه. نذری داده ام. نیت کرده‌ام. سختی نگهداری از بچه در هیئت را به جان خریده‌ام. چیزی نمی‌آید روی کاغذ. مشتی روایت‌های نصفه و نیمه. روایتهایی که ناگهان متوقف می‌شوند و دیگر کلمه‌ای توی دستم نیست. کتاب باز می‌کنم و می‌خوانم. مثل همه وقتهایی که چیزی برای نوشتن ندارم. بارها در این ده روز این چرخه را تکرار کرده‌ام. حالا دو سه روزی‌ست فهمیده‌ام نوشتن از امام و برای امام، پیش‌نیاز می‌خواهد. آنها که این روزها واژه‌ها بر قلمشان جاری‌ست، از قبل دلشان را صاف کرده‌اند. چیزی را درونشان پرورش داده‌اند که خریدنی بوده و شایسته عنایت.