eitaa logo
روشنای تبیین✔️
24.6هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
6.8هزار ویدیو
364 فایل
امام‌خامنه‌ای:جهادتبیین‌یک‌واجب‌فوری‌وقطعی‌ست. باذهن‌فعال‌وزبان‌گویا،امیدآفرین‌هستی. موسسه‌جهادی‌رسانه‌ای‌روشنای‌ تبیین،مردمی‌‌است‌ومتعلق‌به‌‌هیچ‌ نهادیاگروه‌سیاسی‌‌نیست. 💌مدیر: @jehadetabyien 💌ادمین: @tabyienadminn عضویت‌؛ارسال‌عدد۲۰به۳۰۰۰۱۴۲۲۰۰
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅و خُزان العلم؛ گنجینه های علم🔅 در توضیح خزینه علم بودن باید گفت: 🔸ائمّه(ع) در مرتبه نورانیت و ولایت کلیّه، که حقیقت امامت آنهاست، به عنایت الهی مسلّط بر همه عوالم هستی هستند و چیزی از احاطه علمی آنان مخفی نمی‌ماند. یعنی تمام حوادث بزرگ و کوچک نظام هستی، حتی پلک زدن انسان‌ها، افتادن برگی از درخت و... در معرض دید آنهاست و چیزی به نام زمان گذشته، حال و آینده برای آنان معنا ندارد. 🔸لیکن به مرحله ماده و عالم طبیعت که می رسند، مانند دیگران هستند؛ بدین معنا که شاید چیزی را نخواهند بدانند و از سیطره‌ی علم کنونی آنها خارج باشد. تفاوتشان با دیگران این است که دیگران به آن خزانه بی پایان راهی ندارند، امّا امامان معصوم (ع) که کلیددار و خازن آن خزانه بی پایانند، هر چه را که بخواهند می‌توانند بدانند، یعنی همان طور که چیزی از حیطه علم بی‌پایان خدا مخفی نمی ماند گستره علم ائمّه اطهار (ع) نیز همه موجودات نظام هستی را در بر می گیرد. 🔸 لیکن علم الهی استقلالی بوده، اما علم ائمّه اطهار (ع) تبعی و عرضی است و به منبع لایزال علم الهی مرتبط است و اساساً اگر تعلیم الهی واتصال به علم بی پایان او نباشد ائمه (ع) نیز مساوی دیگران خواهند بود. لذا در برخی روایات آمده است: اگر امام بخواهد چیزی را بداند، خدا آن را به او می آموزد؛ إذا أراد الإمام أن یعلم شیئاً أعلمه الله ذلک. ✅ تذکر1: چیزی که در خزینه، حفظ و نگه داری می‌شود ممکن است به دیگران برسد و آنان نیز بهره مند گردند، لیکن چون در اختیار خازن و کلیددار است حساب و برنامه ای دارد؛ همانند چشمه جوشان نیست که معمولا ً از اختیار انسان خارج است و هر کسی می‌تواند به آن دسترسی پیدا کند بلکه اولاً، در اختیار خود خازن و نگهبان است که هرگاه بخواهد از آن استفاده می‌کند. ثانیاً از دسترسی و دست بُرد دیگران خارج است. ثالثاً، هر مقدار که خود خزانه دار بخواهد به دیگران می‌دهد بدون این که از اختیار و کنترل او خارج شود. ✅تذکّر 2: باید توجّه داشت که اگر چه علم امام به اراده و خواست او بستگی دارد و هر چه را بخواهد بداند، خواهد دانست، لیکن اراده‌ی آنان تابع اراده و مشیّت خداست و تا خدا اراده نکند، آنان نیز اراده نخواهند کرد. از امام هادی (ع) روایت شده است: خداوند، قلوب ائمّه را محلّ اراده خویش قرار داده است. هرگاه خدا چیزی را بخواهد، آنها نیز می‌خواهند. معنای کلام خدا که فرمود: «شما چیزی را نمی خواهید مگر آن که خدا بخواهد» همین است. 📚، ج۱ 🆔 eitaa.com/tabyien
🔅و منتهی الحلم؛ و غایت حلم و بردباری🔅 «» به معنای مکانی است، که بعد از آن دیگر حرکت و اقدامی صورت نمی‌گیرد. «» به معنای منضبط کردن نفس از هیجان غضب و احساسات است به گونه‌ای که حالت سکون، طُمأنینه و صبر در مقابل ناملایمات به انسان دست می‌دهد و از سبک مغزی، اقدامات نابخردانه، بی‌پروایی و خشم پرهیز می‌کند. پس حلیم، کسی است که اهل افراط و تفریط در اِعمال قوه غضبیه نباشد. در نتیجه کسی که با داشتن قدرت بر انتقام و کیفر، عجله نکند، حلیم نامیده می‌شود. بدین ترتیب، معنای این جمله این است: شما به غایت و آخرین درجه حلم و بردباری رسیده‌اید، یعنی آن مقدار خویشتن داری که برای مخلوق های الهی ممکن است شما دارا هستید. 🔸همراهی علم و حلم زمانی انسان می‌تواند میوه شیرین علم را بچیند که با حلم مقارن و همراه گردد: زیرا با حلم، بردباری و تأمّلْ علم آدمی پخته‌تر می‌شود و عالِمی که حلیم است به مصلحت و نتیجه کامل‌تری دست پیدا می‌کند. پس علم و حلم به گونه‌ای است که علم، بدون حلم به بار نخواهد نشست و حلم نیز بدون علم بر پایه‌ای محکم، استوار نخواهد بود در نتیجه، ثبات و دوام حلم به علم وابسته است. 🔸سیره عملی ائمه اطهار (ع) شاهد عینی منتهای حلم بودن آنهاست؛ زیرا با این‌که می‌توانستند در یک چشم بر هم زدن آثار فراوانی در نظام آفرینش ارائه نمایند، در برابر شکنجه روحی و جسمی، زندان رفتن و... عکس العملی از خود نشان نمی‌دادند و چون مأمور به استفاده از آن قدرت لا یزال نبودند، اقدامی نمی‌کردند. 📚 🆔 eitaa.com/tabyien
🔅و أصول الکرم؛ و ای ریشه‌های کرامت🔅 «» جمع اصل، به معنای پایه و اساس هر چیز است، خواه در جمادات باشد یا نباتات یا حیوانات، یا... . اصل هر چیزی موجب قوام و ثبات آنست که باید متناسب با همان چیز باشد. لذا بر هر اصل و بنیانی نمی‌توان هر بنایی نهاد. مثلاً نمی‌توان برپایه سستِ دیوار عادی، برج آسمان خراش ساخت. «» کرامت شیء، نفیس و عزیز شدن آن است و کرامت در مقابل هوان و حقارت می آید. پس هر چیزی به هر اندازه از هوان و حقارت مبرّا باشد، به همان مقدار کرامت داشته، مورد تقدیر و ستایش است و همان گونه که برائت از حقارت و پستی مراتب دارد، کرامت نیز دارای مراتبی است و هر موجودی به اندازه برائت خود از هوان و حقارت، کریم خواهد بود. 🔸سفره داران کرامت سرّ این که در جمله مزبور، ائمّه (ع) اصول و ریشه های کرامت معرفی شد‌ه‌اند، اینست که تمام خیرات و برکات موجود در نظام هستی، اعم از برکات مادی و معنوی، به وساطت آن ذوات مقدس افاضه می‌شود: « خداوند بوسیلهٴ شما باران نازل می‌کند و بوسیلهٴ شما آسمان را نگه می‌دارد که بر زمین نیفتد مگر به اذن او ...» و یا اینکه «اگر خیری ذکر شود، شما اوّل، اصل، فرع، معدن، جایگاه و منتهای آن هستید (زیارت جامعه کبیره). علّت این که ملائکه به کرامت رسیدند و بندگان مکرم خدا شدند؛ آنست که افتخار شاگردی ائمّه اطهار (ع) را دارند، همان طور که ماسوی الله از جمله انبیای الهی شاگرد آنها هستند، بدین ترتیب مجموعه عالَم امکان بر سر سفره کرامت ائمّه (ع) نشسته است. 📚، ج۱ 🆔 eitaa.com/tabyien
🔅 🔅 🔸 ائمّه اطهار (ع) به عنوان قائد و رهبر اُمم معرفی شده‌اند. قیادت، عام است و شامل هرگونه رهبری مادی و معنوی می‌شود، چنان که امم نیز عام است و امت‌های گوناگون را در بر می‌گیرد. بنابر‌این، هر امتی در هر زمان و مکانی از فیضی مادی یا معنوی بهره‌مند شد، از برکت وجودی ائمّه اطهار (ع) است. سرّش آن است که آن پیشوایان نور، مجاری هرگونه خدا هستند و به واسطه آنها ارتباط بین عالم امکان و واجب تعالی برقرار می‌شود و چون فیض خدا عام است، همه امت‌ها را به واسطه ائمه اطهار دربر می‌گیرد. 🔸 لکن مهم‌ترین فیض الهی، یا پیدا کردن مسیر حرکت الهی است؛ که عام است و تنها شیعیانشان، بلکه نیز در گرو اطاعت از ائمّه اطهار (ع) است، لیکن به واسطه اطاعتی که از پیامبران خودشان داشتند. یعنی انبیای گذشته در بهره گرفتن از فیض وحی الهی واسطه‌ای داشتند که آن واسطه، نور وجود ائمّه (ع) بود و اگر نور وجود آنها وساطت نمی‌کرد، انبیای سابق از وحی محروم می‌شدند. 🔸بدین ترتیب اگرچه امت های گذشته، ظاهراً پیامبران خودشان را اطاعت یا عصیان می‌کردند و بر سبیل هدایت یا ضلالت قرار می گرفتند، لیکن در واقع این اطاعت و عصیان یا هدایت و ضلالت به نور پاک چهارده معصوم (ع) باز می‌گشت. 🔸 همچنین شعاع رهبری و زعامت آن ذوات نورانی از عالم بشریت فراتر رفته و مجموعه نظام کیهانی با همه موجودات و مخلوقاتش را دربرمی‌گیرد. 📚، ج۱ 🆔 eitaa.com/tabyien
🔸و‌أولیاء النّعم؛ «» جمع ولْیْ به معنای واقع شدن چیزی پشت سر چیز دیگری که بدون فاصله می‌آید و نوعی رابطه بین آن دو برقرار باشد. «» جمع نعمت است و اصل ماده «نِعَم» به معنای خوش گواری در زندگی و نیک حال بودن است، خواه در امور مادی باشد یا در امور معنوی. 🔸 چگونگی ولی نعمت بودن ائمّه اطهار (ع): به طور خلاصه می‌توان گفت: نعمت یا مادی است یا معنوی و «النعم» هر دو قسم را شامل می‌شود. فیوضات الهی که همان نعمت‌های مادی و معنوی اوست، توسط ملائکه که مدبرات امر در نظام عالم هستند به بندگان خدا و سایر موجودات می‌رسد. امام، انسان کاملی است که ملائکه تحت فرمان او قرار دارند و برای انجام هر کاری خدمت او شرفیاب می شوند: « هیچ فرشته‌ای نیست جز این که خدا او را برای کاری که نازل می‌کند ابتدا خدمت امام زمان می‌رسد و آن کار را بر او عرضه می‌کند».(بحار، ج26، ص357) بنابراین بهره‌مندی از فیوضات و تحت نظر، اراده و اجازه آنهاست، اگر در موردی یا موجودی اجازه دادند فرشتگان نیز در آن باره نازل می‌شوند و اگر اجازه ندادند یا مصلحت ندانستند، نازل نمی‌شوند. 🔸بدین ترتیب این حضرات، ولی نعمتی هستند که گستره‌ی خوان نعمت مادی و معنوی آنان نظام هستی را فراگرفته است. از این رو در دعای عدیله راجع به امام زمان (عج) آمده است: «ببقائه بقیت الدنیا وبُیمنه رُزق الوری و بوجوده ثبتت الأرض والسماء؛ به بقای او دنیا باقی است، به برکت او خلق روزی می خورند و به وجود او آسمان و زمین پابرجاست». 📚، ج۱ 🆔 eitaa.com/tabyien
🔅و عناصر الأبرار؛ واساس و ریشه‌ی نیکوکاران 🔅 «عناصر» جمع عُنصُر به ریشه و نسب هر چیزی می گویند. «ابرار» جمع بَرّ و از ریشه «بِرّ» است که به معنای نیکوکاری در مقابل غیر می‌آید و در موارد مختلف، جلوه مناسب آن مورد را دارد. 🔸 (ع) عنصر ابرار بودن ائمّه اطهار (ع) این گونه قابل تصویر است: ابرار دارای دو بُعد جسمی و روحی هستند. تفاوت آنان با دیگران در بُعد روحی است و در بُعد جسمی فرقی میان آنها و دیگران نیست؛ چون انسان ها با یکدیگر فرقی ندارند، جز در برخی خواص ظاهری، مانند رنگ، قد، وزن و... که تأثیری در تقسیم صالحان و طالحان ندارد. روح این گونه افراد با یک سری صفات نیک و پسندیده عجین شده و در حقیقت، تکوّن روح و شخصیت روحی آنها به این صفات و خصال نیک است و کاربُرد واژه «ابرار» برای چنین افرادی ناشی از همین اتصاف روحی و معنوی است. 🔸 ائمّه اطهار (ع) ریشه هر خیر و نیکی و اساس هر خصلت نیک و پسندیده هستند: «إنْ ذُکر الخیرُ کنتم أوّلَه وأصلَه وفرعَه ومعدنَه ومأواه ومُنتهاه» بنابراین هر خصلت صحیح و صفت نیکی ریشه در بیت رفیع آن‌ها دارد و عالَم بشری، مدیون خصال نیک و صفات کمال آن پیشوایان نور است و اساساً نورانیت و حقیقت امامت چیزی جز صفات نیک و خصال پسندیده انسانی نیست. 🔸 بنابراین، اگر کسی به خصلت پسندیده ای متّصف بود و به واسطه‌ی این اتصاف در زمره‌ ابرار قرار گرفت، از کوثر جوشان امامت سیراب شده است؛ چون ائمّه اطهار (ع) ریشه، اصل و نَسَب ابرار هستند. 📚، ج۱ 🆔 eitaa.com/tabyien
🔅و‌ساسة‌العباد؛ و سیاستمداران بندگان🔅 🔸سیاست در لغت به معنای تدبیر چیزی و به مصلحت آن اقدام کردن می‌آید که در اینجا با اضافه شدن ساسة به «العباد» ظاهراً همان تدبیر اجتماع و اداره آن مراد است. عباد جمع عبد است و عبد بودن نهایت تذللی است که انسان در مقابل مولا از خود نشان می دهد، در صورتی که این اظهار تذلّل همراه با اطاعت باشد. این تذلل گاهی تکوینی و یا تشریعی است و گاهی با جعل و قرار داد بین انسان هاست، مانند «الحرّ بالحرّ والعبد بالعبد...؛ آزاد در برابر آزاد و برده در مقابل برده [باید قصاص شود] »(بقره/ 178) در این گونه موارد نه تشریع است، نه تکوین، بلکه قرارداد اجتماعی محض است. عبادت، عمل و حرکتی است که این تذلل را نشان می‌دهد. 🔸در مقابل عبادت، استکبار و گردن کشی قرار دارد و از اِباکنندگان عبادت، به مستکبر تعبیر شده است: «إنّ الذین یستکبرون عن عبادتی..؛ کسانی که از عبادت استکبار می‌ورزند.. »(غافر/60) بدین ترتیب عبد، کسی است که اعمال و حرکات همراه با اطاعت از مولی، از او سر می زند. ✅نیاز جامعه به حکومت هدف نهایی از وحی و تشریع الهی، و و سایر مسائلی که گاهی به عنوان اهداف رسالت مطرح می‌شود، نظیر رفع اختلاف، اقامه قسط و امثال آن، اهداف متوسط رسالت است که در مسیر آن هدف اصلی و نهایی قرار می‌گیرد. بنابراین، کار اصلی انبیا و ائمه طاهرین (ع) که تعقیب کننده اهداف رسالت هستند، نورانی کردن بندگان خداست و کتاب آسمانی ابزار و وسیله‌ای در همین راستاست. 📚، ج۱ 🆔 eitaa.com/tabyien
🔅 و أرکان البلاد؛ و ارکان و پایه‌های سرزمین‌ها🔅 خدا ائمّه (ع) را ارکان زمین قرارداد تا اهلش را به این طرف و آن طرف نلغزاند؛ زیرا این لغزش و تحرک موجب می‌شود که زمین اهلش را فرو ببرد. امام معصوم (ع) مایه‌ی آرامش زمین است بدین معنا که اگر او نباشد، زمین اهلش را می‌بلعد. در حقیقت بقای ظاهری و معنوی نظام هستی از جمله زمین از برکت وجود امام معصوم (ع) است. پس آنان ارکانی هستند که زمین به یمن وجود و برکت آنها قابل سکونت و بهره برداری برای ساکنان آن است. این مقام، از شؤون ولایت کلیه‌ی الهیه‌ی آنان است و حضور و غیبت امام (ع) در این جهت تفاوتی ندارد؛ زیرا از سنخ تکوین و حقیقت است نه تشریع و اعتبار. لذا نه در غدیر و مانند آن نصب می‌شود و نه در سقیفه و نظیر آن غصب می‌گردد. 🔸البته برخی از موجودات، موجب نزول تفضلات و نعمت‌های الهی بوده، مایه دفع بلاها می‌گردند. در روایات آمده است: « اگر بهایم و چهارپایان چرنده، اطفال شیرخوار و پیران قد خمیده نمی‌بودند، بی‌درنگْ باران عذاب الهی بر شما می‌بارید و با ضربات سنگین و سهمگین خود، شما را می‌کوبید و خُرد می‌کرد».(بحار، ج70، ص344) 🔸، علما علوم و احادیث انبیا (ع) را به ارث می‌برند: «إنّ العُلماءَ ورثَةُ الأنبیاء» (اصول کافی، ج1، ص32) و نقش انبیای الهی را در مقیاسی کوچکتر ایفا می‌کنند. از این جهت آنان نیز ارکان زمین هستند که زمین را از لغزشهای ویرانگر حفظ می‌کنند، لیکن امامان معصوم (ع) در سطحی وسیع‌تر و گسترده‌تر رکن و امان هستند. 📚، ج۱ 🆔 eitaa.com/tabyien
🔅و أبواب الإیمان؛ و دروازه‌های ایمان🔅 أبواب جمع باب و به معنای «دروازه» است، که برای امور مادی و نیز امور معنوی و غیرمحسوس به کار می‌رود. ایمان از ریشه‌ی «امن» به معنای طمأنینه‌ی نفسانی و زوال ترس می‌آید و مؤمن به وسیله‌ی ایمان، اعتقادات خود را از آفاتِ آن، یعنی ریب، اضطراب و شک ایمِن می‌سازد. چنان‌که ایمان نیز شخص مؤمن را در دِژ مستحکم قرار می‌دهد تا از گزند گناه در دنیا و از آسیب دوزخ در آخرت در امان باشد. ✅ معنای ابواب ایمان بودن ائمّه (ع) حقیقت ایمان تسلیم است. انسان مؤمن، از خود عزم مستقل و تصمیم جداگانه و خودسرانه‌ای ندارد، بلکه تسلیمِ اراده و تصمیمِ خداوند عالَم است تا ذات اقدس الهی، تکلیف او را به وسیله‌ی پیامبر (ص) روشن کند. مؤمن واقعی، نه تنها تسلیم محض در مقابل فرمان خدا و دستور رسول اوست و کلمه‌ای را از روی اعتراض بر زبان جاری نمی‌کند، بلکه پس از داوری و قضاوت پیامبر (ص) هیچ گونه گرفتگی و ناراحتی در اندرون خود نیز احساس نمی‌کند و از صمیم قلب به قضاوت او رضایت می‌دهد. ✅ بنابراین، ایمان نورانیتی است که اگر درون آدمی مستقر گردد، او را به تسلیم محض در برابر خدا و وحی وادار می‌کند و آثار این تسلیم قبل از هر چیز در اندیشه و فکر آدمی ظاهر می‌شود و سپس بر تمایلات وی اثر می‌گذارد و ثمره‌ی آن بر تک تک اعضا و جوارح انسان ظاهر می‌گردد و هر چه درجه‌ی تسلیم انسان بیشتر باشد، ایمان او بیشتر است، همانند خونی که خود را از قلب، به یکایک سلول‌های بدن می‌رساند و آنها را تغذیه می‌کند. 📚، ج۱ 🆔 eitaa.com/tabyien
🔅و أمناءالرحمن؛ و امانت‌داران [خدای] رحمان🔅 🔸امناء از ریشه‌ی امن و به معنای طمأنینه‌ی نفسانی و زوالِ ترس است. رحمان اسم خاص خداوند و بیانگر رحمت عامه است، در مقابل رحیم که اسم عام خداوند و شامل رحمت‌های ویژه‌ای است که اختصاص به مؤمنان دارد. 🔸ائمّه(ع) امنای‌الهی ظرفیت وجودی أئمه به قدری گسترده است که هر فیضی که از غیب می‌آید، با عبور از مجرای وجودی آن انوار مقدّس به سایر موجودات می‌رسد و آن ذوات نورانی، معصوم از هر گناه و مصون از هر خطایی هستند و قصور و تقصیر در ایصال امانت از جانب آنان فرض ندارد. 🔸حفظ امانت و ادای آن یکی از توصیه‌های اساسی اسلام و ملاک تمایز ایمان راستین از ایمان ادعایی است. پیامبر اکرم (ص) فرمود: به کثرت نماز، روزه، حج، زکات، کارهای نیک و طنین ناله‌های شبانه‌ی افراد نگاه نکنید، به راستگویی و ادای امانت آنان بنگرید(بحار، ج72، ص115) در حقیقت حفظ امانت و ادای آن یکی از حقوق بین‌المللی اسلام است و خیانت در آن هرگز روا نیست. 🔸برخی از مصادیق امانت عبارتند از: اموال و ثروت مردم؛ پست و مقام؛ اعضا، جوارح و جان انسان؛ مجالس و محافل دوستانه؛ وحی الهی؛ دین و قرآن؛ و....خلاصه هر چیزی که از آن انسان نباشد و به منظور استفاده‌ی صحیح از آن و بازگرداندن به صاحب اصلی یا رساندن به دست دیگران در اختیار او قرار داده باشند، عاریه یا امانت است و هر کس به مقتضای شغل و زندگی خود، امانت‌های متعدّدی را در اختیار دارد که باید به صاحب اصلی آن یعنی خداوند برگرداند. 📚، ج۱ 🆔 eitaa.com/tabyien
🔅و سلالة النّبیین و صفوة المرسلین و عترة خیرة ربّ العالمین؛ عصاره‌ی انبیا، برگزیده و خلاصه‌ی رسولان و خاندان برگزیده‌ی پروردگار عالم‌ها🔅 🔸سلالة النبیین به معنای «عصاره و خلاصه‌ی انبیا»ست. صفوة دلالت بر خلوص از هرگونه ناخالصی می‌کند. مرسلین جمع مرسل و به کسانی گفته می‌شود که افزون بر دریافت وحی و اخبار آسمانی، وظیفه‌ی ابلاغ آن را نیز بر عهده دارند، که همان «پیامبران» هستند. در حقیقت «صفوة المرسلین» به معنای «گزینش شده و برگزیده‌ی از پیامبران» است و چون سفیران الهی با توجه به عصمتی که دارند، چیزی جز فضائل ندارند، عصاره و برگزیده‌ی آنها در حقیقت به منزله‌ی گلابی است که عطرِ فضائل آن خرمن‌های گُل را در خود گردآورده است. عترت انسان همان نسل اوست. خِیَرة هم از ریشه‌ی خیر است. ربّ یا ربوبیت، سوق دادن چیزی به سمت کمال و رفع نقایص از آنست و کار و شأن او همین است. 🔸 در اینجا تعبیر به «خیرة ربّ العالمین» شده تا دلالت کند بر این که ربوبیتِ خدای سبحان، چنین گزینشی را اقتضا کرده است و این ربوبیت به سراسر هستی، یعنی «العالمین» دلالت می‌کند که این برگزیده‌ی خدا مأموریتی در راستای به کمال رساندن تمام موجودات نظام هستی دارد و اساساً نقش «خلیفة الله» که واسطه‌ی بین واجب تعالی و ممکنات است، بهره مند کردن ماسوی الله از فیض ربوبی حق تعالی است. بنابراین، عترت خیرة رب العالمین، به معنای «فرزندان برگزیده‌ی ربّ العالمین» است و آن برگزیده کسی جز پیغمبر اکرم (ص) نیست. 📚، ج۱ 🆔 eitaa.com/tabyien
🔅و رحمة‌الله و برکاته؛ و رحمت و برکات او بر شما باد🔅 «برکات» جمع برکت است و در طلب برکات، نه تنها افزایش و زیادیِ نعمت، مطلوب است، بلکه دوام و بقای آن نیز طلب می‌شود. با جمله‌ی «السلام علیکم» سلامت قلب و بی نقص و عیب بودن آن طلب می‌شود، لیکن سلامت و بی‌نقصیِ قلب، هدف نیست؛ این که بعد از «السلام علیکم» جمله‌ی «ورحمة الله وبرکاته» را اضافه می‌کنیم برای آنستکه می‌خواهیم بعد از طلب سلامتی برای قلب، از رحمت ویژه و برکات خاصه‌ی الهی هم بهره‌مند شویم؛ زیرا رحمت عامه‌ی الهی شامل همه‌ی موجودات می‌شود. بنابراین در این جا جلب رحمت خاص الهی مورد نظر است. یکی از توصیه های اخلاقی دین مقدس اسلام این است که احسان و نیکی دیگران، بدون پاسخ نماند. پس ردّ سلام به این است که مانند همان جمله‌ی سلام کننده، تکرار شود اما جواب اَحسن این است که انسان چیزی هم بر آن اضافه کند، مثلاً ورحمة الله. اگر چه فرموده اند: «السلام علیکم» ده حسنه، «السلام علیکم ورحمة الله» بیست حسنه و «السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته» سی حسنه دارد ولی به سلام کننده توصیه شده است، به گونه‌ای سلام کند که برای جواب دهنده تحیتِ اضافه امکان داشته باشد. 📚، ج۱ 🆔 eitaa.com/tabyien
🔅السلام علی ائمّة الهدی؛ سلام بر امامان هدایت🔅 🔸 سلامِ مطلق، ذات اقدس باری تعالی است و هرگونه سلام که به غیر خداوند نسبت داده می‌شود از او نشأت می‌گیرد، سپس به دیگران می‌رسد و در نهایت، مانند همه‌ی کمال‌های وجودی دیگر به او بر می‌گردد. بنابراین، اگر دیگران بهره‌ای از آن دارند، همان مقداری است که از فیض الهی دریافت کرده‌اند. 🔸 «ائمّه» جمع امام و هر کسی که مورد اقتدا باشد و در کارها جلو انداخته شود، امام است. «هدی» و هدایت که در مقابل ضلال و ضلالت است، به معنای بیان راه رشد و دلالت و راهنمایی کردن به چیزی می‌آید. امام در کتاب خدا دو قسم است: امام عدل و امام ظلم. معیار عادل یا جائر بودن امام هم، حکم راندن بر اساس کتاب خدا یا مطابق هوای نفس و تمنّیات حیوانی و شیطانی است. البته بیشترین استعمال این کلمه در قرآن کریم مربوط به پیشوایان نور و رهبران الهی است. 🔸 همچنین هدایت گاهی خصوص تکوینی است و گاهی خصوص تشریعی، مثل « إنّا هدیناه السّبیل إمّا شاکراً وإمّا کفوراً »(انسان/3) از آنجا که واژه‌ی امام، مطلق است و بر هر یک از پیشوایان نور و پیشروان ظلمت اطلاق می‌شود. از این رو در این جمله‌ی زیارت، با وصف «الهدی» مشخّص کرده که اهل بیت عصمت و طهارت(ع) پیشوایان نور هستند. 📚، ج۱ 🆔 eitaa.com/tabyien
🔅و مصابیح الدّجی؛ و چراغ‌های [روشنی بخش درظلمتها🔅 مصابیح جمع مصباح از ریشه «صَبَحَ» به معنای انکشافی است که در ظلمت و تاریکی مادی یا معنوی رخ می‌دهد و روشنایی ظاهری یا باطنی ایجاد می‌گردد و دُجی به معنای فراگیری است. پس «مصباح الدجی» به معنای چراغی است که تاریکی‌ها و ظلمت‌ها را روشن می‌کند. خواه چراغ، روشنایی و تاریکی مادی باشد، خواه معنوی. ✅ پیشوایان نور مراد از ظلمت یا ظلمتِ عدم است که پس از شکافته شدن آن به وسیله‌ی نور وجود، موجودات پدید آمده‌اند؛ یا ظلمت جهل، نادانی، کفر و... است که با نور علم و آگاهی شکافته می‌شود. در هر دو معنا ائمّه (ع) به عنوان چراغی که به برکت آنها این روشنایی ایجاد شد، مطرح خواهند بود یعنی ائمّه اطهار (ع) از یک سو با خدا مرتبط هستند و ازسوی دیگر با سایر موجودات. بدین گونه که فیض الهی را از ذات اقدس ربوبی دریافت می‌کنند و به سایر موجودات می‌رسانند. پس آنان واسطه‌ی فیض خدا هستند و هر فیضی که در هر نقطه عالم هستی در هر زمان و هر مکان به هر موجودی می‌رسد، به برکت وساطت آنان است. علم و آگاهی، بخشی از این فیض است که به برکت آن، ظلمت جهل و تردید شکسته می‌شود، چنان که اصل وجود و هستی نظام، بخش دیگری از این فیض است که از یُمن آن، ظلمت عدم و نیستی رخت بر می‌بندد، همان طور که چنین شد. شرط بهره‌مندی از نور هدایت کسی که خواهان روشنایی در دل تاریکی است ناچار به استفاده کردن از چراغ است. از این جهت انسان هدایت طلب باید از نور هدایت ائمّه (ع) استفاده کند. 📚، ج۱ 🆔 eitaa.com/tabyien
🔅و أعلام التّقی؛ ونشانه های پرواپیشگی🔅 أعلام جمع «عَلَم» اسمی برای هر چیزی که به وسیله آن مطلبی دانسته شود. تقوی عبارتست از دفع کردن خطر از چیزی به وسیله چیز دیگر و نگه‌داری و حفاظت از آن. در مسیرهای معنوی زندگی انسان مهلکه‌هایی وجود دارد، که در بیان شرع مقدّس به صورت احکام واجب، حرام، حلال و... بیان شده و سالک این مسیر موظّف به انجام واجبات، پرهیز از محرّمات و رعایت سایر احکام است. هر عالِم دینی که احکام الهی را بیان و مردم را با مرزهای واجب و حرام آشنا می‌کند، در حدّ خود عَلَم هدایت و تقواست، لیکن ائمّه اطهار (ع) در این زمینه نیز مانند سایر زمینه‌ها در مرتبه و مرحله‌ای هستند که دیگران را نمی‌توان با آنها مقایسه کرد؛ زیرا ائمّه (ع) گذشته از عصمت در مقام علم و عمل، مبیّن و مفسّر حقیقی قرآن هستند که ایشان را از دیگران ممتاز می‌کند. ائمّه اطهار (ع) مصداق کامل و نمونه بارز عَلَم تقوا و معیار ایمان هستند. از این جهت تعلّق و وابستگی به آنان نشانه ایمان و تقواست، همان طور که بیگانگی، بغض، کینه و عداوت با آنان، علامت کفر، نفاق و بیگانگی از ایمان و تقواست. تقوای منفی و مثبت تقوای منفی به معنای عزلت و گوشه‌نشینی زندگی است تا دامنش به گناهان آلوده نگردد. امّا تقوای مثبت آنست که انسان نیرو و قدرتی در خود ایجاد کند تا بتواند به کمک آن ضمن ایفای مسئولیتهای اجتماعی خویش، با کژی‌ها و انحرافهای جامعه مبارزه کند و برای اصلاح و هدایت خود و جامعه اسلامی تلاش کند که همین مورد تایید اسلام است. 📚، ج۱ 🆔 eitaa.com/tabyien
🔅و ذوی النهی و أولی الحجی🔅 «و صاحبانِ خرد و فرمانروایانِ عقل کامل» ذو به معنای صاحب و مالک می‌آید. نُهی از ماده «نهی»، به معنای عقل است که از زشتی نهی می‌کند. «أُولوا» نیز به معنای صاحب و مالک است. «حجی» به معنای عقل آمده که ریشه در قصد و آهنگ چیزی کردن دارد. 🔸 صاحبان عقل کامل همه‌ی انسان‌ها به لحاظ اصل آفرینش، دارای این دو نعمت الهی (حجی و نهی) هستند، لکن غیر معصومان، گرفتار مخالفت و فرمانروایی نیروی مخالف (هوایِ نفس و طبیعت) در مقام اندیشه و انگیزه هستند و به لحاظ معصوم نبودن، ممکن است گرفتار انحراف و لغزش شوند، اما امامان معصوم(ع) مصون از کژاندیشی و محفوظ از کج رفتاری هستند. بدین ترتیب یکی از برجسته‌ترین کمالات ائمّه اطهار(ع) برخورداری آنان از عقل ویژه است. پس این فتوای عقل ناب نَبَوی و عَلَوی است که هم حکمت و کلام را تغذیه می‌کند و هم اخلاق و حقوق را فربه می‌سازد و در نتیجه، تعلیمِ کتاب و حکمت را با تزکیه، قرین می‌نماید و هر چه غیر این باشد، سفاهت است و ضلالت؛ که هر دو ناشی از نبودِ عقل کمیاب و از دست دادنِ گوهر خردورزی است. 🔸 آن دسته از عالمان دین که معارف دین را فقط در ذهن حفظ می‌کنند و به همین روال، آنها را به دیگران منتقل می‌سازند، عقلشان از دین، عقل روایت است، نه درایت. لکن سیره اهل بیت (ع) بر این است که مآثر دین را گذشته از حفظ ذهنی و نقل و نشر لفظی و مفهومی، کاملاً تعقّل و معانی آنها را به خوبی تحلیل و تحقیق کنند. عقل اینان از دین، عقل درایت و روایت است، نه صرف روایت. 📚، ج۲ 🆔 eitaa.com/tabyien