eitaa logo
خاطرات تفحص شهدا
194 دنبال‌کننده
566 عکس
168 ویدیو
3 فایل
جستجوگران نور شهید حاج علیرضا گلمحمدی شهید ابراهیم احمدپوری فعالی .............. آدرس کانال👇👇👇 @tafahos31 آدرس اینستاگرام 👇👇👇 @tafahhos31.31 ............... آدرس ارسال خاطرات و محتوای شما @Rezghi_d
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطره: ابراهیم علاقه شدیدی به نوشابه داشت محل کار زیر تختش همیشه چند تا شیشه نوشابه خالی بود اما در کاروان پیاده(ازتبریزتاحرم حضرت امام) آب هم کم میخورد. بعد از شهادتش یک بار در خواب دیدم در یک باغ سرسبز هستیم که دستش نوشابه بود و داشت با خنده میومد سمت بنده گفتم ابراهیم اینجا هم دست از نوشابه خوردن برنداشتی با خنده گفت بابا نوشابه های اینجا با نوشابه های اونجا کلی فرق داره هر چقدر هم بخوام میخورم. روحش شاد و شفاعتش شامل حال تمام دوستان. 🤲 راوی:داود دائمی ...................... ................... حال و هوای شهدایی به کانال ما بپیوندید 👇👇👇 @tafahos31
ـ نجوای شبانه       خورشید آرام‌ آرام از پشت کوه‌ها سر به خاک می‌سایید و بچه‌ها هنوز با پای پیاده از تبریز در رسیدن به مرقد مطهر امام (ره)، خستگی را به تنگ آورده بودند... تا هوا تاریک شد، ‌در کنار رودخانه اطراق کردیم تا صبح زود به راه خود ادامه دهیم... نصف شب از چادر بیرون زده و به طرف رودخانه حرکت کردم. نجوای شبانه و زمزمه‌هایی سوزناک که با صدای جریان آب در هم آمیخته بود، مرا به سوی خویش خواند. نزدیک‌تر که رفتم، شهید ابراهیم احمدپوری را دیدم که در دل شب، دور از چشم همه با خدای خویش درد دل می‌کرد و اشک می‌ریخت. لحظاتی ایستادم و همین‌طور نگاهش کردم؛ و در حالی‌که به حال او غبطه می‌خوردم، به همسفر بودن با او نیز به خود می‌بالیدم. دوست شهید ................. .................. حال و هوای شهدایی به کانال ما بپیوندید 👇👇👇 @tafahos31
31.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام بر ابراهیم ................... هدیه به روح مطهر شهید والامقام جستجوگر نور شهید ابراهیم احمدپوری فعالی ................... اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ................... ................... ................... حال و هوای شهدایی به کانال ما بپیوندید 👇👇👇 @tafahos31
زندگینامه،در يك نگاه ولادت: ۱۳۵۵/۰۲/۰۱ – تبريز نام: ابراهيم نام خانوادگي: احمد پوري فعالي ميزان تحصيلات: ديپلم رياضي سوابق فعاليت‌ها: حضور در گروه تدوين تاريخچه ل ۳۱ عاشورا ـ كنگره بزرگداشت سرداران شهيد آذربايجان ـ پادگان آموزشي ۰۸ـ‌ نيروي فعال پايگاه مقاومت مسجد حضرت علي (ع) عضويت:پاسدار رسمي (فارغ‌التحصيل دبيرستان سپاه مکتب الحسین(ع) تبریز مدت حضور در تفحص: يك هفته (مناطق عملياتي فكه) تاريخ و محل شهادت: منطقه عملياتي والفجر1ـ فكه ۱۳۷۴/۰۴/۱۲ محل دفن: گلزار شهدا ـ وادي رحمت تبريز ............... ................ عشق اینجا اوج پیدا می کند قطره اینجا کار دریا می کند ................ حال و هوای شهدایی به کانال ما بپیوندید 👇👇👇 @tafahos31
11.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺شهیدان برگزیدگانند🌺 فرمايشات حضرت آقا در مورد شهدا ................ ............... @tafahos31 در ایتا @tafahhos31.31 در اینستاگرام
با سلام و عرض ارادت خدمت دوستان عزیز 🔸شهید احمد پوری🔸 احترام خاصی به پدر و مادر خویش قائل بودند. چندین مورد شاهد بودم ایشان موقع صحبت کردن با تلفن از جای خود بلند شده و بصورت ایستاده صحبت می کردند. برایم سوال بود که چرا در بعضی تماس ها اینکار رو انجام می ده؟ ازش سوال کردم و در جواب. (با تکیه کلام داش گلم.😊 که معمولا در محاوره استفاده می کرد) گفت: آدم وقتی با فرمانده کل(پدر) صحبت می کنه باید به احترامش بلند بشه. 🔸شاید یکی از رموز عاقبت بخیری ایشان همین احترامی باشه که به والدین قائل بودند🔸 راوی: برادر عابدینی .............. ............... @tafahos31 ایتا @tafahhos31.31 اینستا
🌷میزبان دیروز،‌ میهمان امروز 🌷    نامش "ابراهیم احمدی پور"‌ بود. از تبار "ابراهیم (ع)"  و از سلاله "احمد(ع)." در سال 1355 از موطن اصلی به خاکدان تنگ دنیا قدم گذاشت. در حالی که هنوز یازده بهار از عمر پربارش نگذشته بود،‌ با شور و شوق زایدالوصفی،‌ علیرغم ممانعت همگان، خود را به دیار عشق و صفا یعنی منطقه عملیاتی بیت‌المقدس 2 رساند و با اشتیاق وصل در جمع مسافران والا، منتظر ندای "ارجعی" معشوق شد. اما گویی مصلحت خداوندی در چیز دیگری بود. پس از رجعت مصلحتی از جبهه، مشغول فعالیت‌های فرهنگی، عقیدتی، هنری و ورزشی شد، تا جایی که در و دیوار پایگاه شهید کربلایی، شاهد حضور پربار و شبانه‌روزی وی بوده و فضای پایگاه با نفس‌های رحمانی او آکنده از عشق و معنویت گشته بود. لحظه‌ای آرامش نداشت. هوای کوی دوست، شعله‌ای در خرمن وجودش افکنده بود که همواره بی‌صدا می‌سوخت و می‌گداخت. پس از اتمام دفاع مقدس، خلأ درونی او را سفرهای به یاد ماندنی جنوب نسبتاً‌ پر می‌کرد و او را ارضاء می‌نمود. اما این اواخر گویی در سر اندیشه‌ای دیگر داشت. سر از پا نمی‌شناخت. حتی در سالگرد حضرت امام (ره) در سال 74، پای پرآبله‌اش حکایت از سیر عاشقانه وی می‌نمود. آری او به همراه کاروان عشاق امام، صدها کیلومتر تا حرم را پیاده، نه، پابرهنه طی کرد تا بلکه جواز ورود به حریم حرمش را برای همیشه بگیرد و گرفت. چه گرفتنی!    بلافاصله پس از مراجعت از حرم، که شعله‌های وصل سراسر وجودش را گرفته و در اندرونش غوغایی عجیب به پا ساخته بود، مصرّاً تقاضای پیوستن به گروه تفحص شهدا را می‌کرد. ممانعت مسئولین اصرار وی را به دنبال داشت و بالاخره بعد از سه روز، عشق زایدالوصفش حصار ممانعت را می‌شکند و او را به همراه گروه، راهی منطقه عملیاتس فکه می‌نماید. اظهارات او در منطقه  به مسئول گروه حاکی از التهاب درونی و اشتیاق بیش‌از حد آن بزرگوار می‌باشد. به طوری که با چهره معصومانه ابراز می‌دارد من حاضرم ده هزار تومان قرض‌الحسنه که گرفتم به شما بپردازم تا لطف نمایید مرا سه ماه در منطقه نگه دارید.    گرمای سوزان تفتیده جنوب در مقابل آتش درون آن دل‌سوخته عاسق، عاجزانه جبین بر خاک می‌سایید و آن مرد مسافر با کوله‌باری مملو از عشق و ایثار و اخلاص و محبت و پایمردی، با کدّ یمین و عرق جبین همچنان در تلاش و سیر الی‌الله بود،‌ مگو که آینده‌ای نه چندان دور،‌ میهمانی را به میزبانی ترجیح خواهد داد و در ضیافتی عارفانه بر کنار خوان عاشقان رحل خواهد افکند. حجاب سیاهی شب دریده شده و آفتاب صبح دوشنبه دوازدهم تیرماه بی‌تابانه رخ می‌نماید تا خورشید عشق را در مشرق مقتل به تماشا نشیند.    ساعت دوازده ونیم ظهر است گرمای هجیر،‌ ارتفاع 145 منطقه فکه را به تلّی سوزان مبدل ساخته است. بچه‌ها سرگرم تفحص‌اند و ابراهیم مشغول تجسس تا، خداگونه‌ها را یافته و خود را گم کند. شهیدی را پیدا و خویش را نهان سازد. دیدگان تیز و جستجوگر عاشقی از خود رسته و به خد‌ا پیوسته، خیره بر خاکی است که با بیل مکانیکی آهسته به کناری ریخته می‌شود و ناگهان تلاقی گاه معصوم و بی‌قرار با پیکری مطهر،‌ ناگاه هم‌آغوشی میزبان و میهمان و با برخورد دو نور، انفجاری سترگ و تشعشع پرتو سرخی از خون و سپس انتشار زمزمه  یاحسین (ع) در فضایی آکنده از شمیم عشق.    جعفر یکی از همراهان گروه و دوست ابراهیم، شتابان خود را به بالای سر او رساند، گریه جعفر با خنده مستانه‌ای پاسخ داده شد که "ما هم رفتیم..."    جعفر مات و مبهوت با بچه‌ها در تلاش حمل پیکری خون آلود به سوی آمبولانس و ابراهیم خیره بر افقی که به سویش بال خواهد گشود و لحظاتی بعد عروجی سرخ در عصر نومیدی و ماندن، عروجی که پیام نویدبخشی را به سایرین گوش‌زد نمود که "هنوز امیدی هست و عروجی میسر،‌ و آن گاه میزبان دیروز شهدا، میهمان امروز و..." بهزاد پروین قدس @behzadparvinghods ایتا @behzad_parvin_gods اینستا ............... ............... @tafahos31 ایتا @tafahhos31.31 اینستا
894.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شھادت اتفاقے نیست… سعادتے ست ڪہ نصیب هرڪسے نمیشود.. باید شهیدانہ زندگے ڪنے تا شهیدانہ برے… ................... ............. @tafahos31
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ... 💐 امروز ۱۲ تیر ماه سالروز شهادت شهید جستجوگرنور «ابراهیم احمدپوری فعالی» گرامی باد. ................... 🌹اینجا معراج شهداست👇 @tafahoseshohada
یادی که در دلها هرگز نمی میرد یاد شهیدان است ................ .................. @tafahos31