eitaa logo
شهدا
382 دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
7.3هزار ویدیو
49 فایل
آن کس که ترا شناخت جان را چه کند فرزند و عیال خانمان را چه کند دیوانه کنی هردو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند «برای شادی روح شهدا صلوات» تاسیس: 1401/22 پایان:شهادت به حمایتتون نیاز داریم🌿 بمونین برامون🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀 در اوايل ورود به روستای فشم، وقتی سراغ مسجد محّل را از اهالی می‌گيرند با مکانی متروکه رو به رو می‌شوند که با تلاش بسيار، پس از 2 روز، موفق به گشودن درب آن می‌شوند، مکانی که کف آن به قدری پستی و بلندی داشته که به عنوان مصلّی قابليت استفاده نداشته اما ايشان به همراه فرزند (تنها مأمومشان) تا يک ماه به تنهايی به مسجد می‌رفتند، در حالی که هيچ‌کس برای اقتدا به ايشان، به مسجد نيامده و ايشان در بازگشت به منزل، به خاطر احتياط به سبب ناهمواری سطح مسجد، نماز را اعاده می‌کردند، اما رفتن به مسجد را تعطيل نمی‌کردند. يک شب به سراغ جوان پهلوان و کشتی‌گير محله می‌روند و با برقراری ارتباط با او و جوانان ديگر باب دوستی را می‌گشايند. سپس از همسر خود درخواست می‌کنند غذايی تهيه کرده و بدين ترتيب همراه با جوانان محله چندين شب متوالی به کوه‌نوردی می‌روند و آرام آرام پای آنان را به مسجد باز می‌کنند تا این که پس از مدتی آمدن به مسجد و نماز خواندن يا تنها نماز خواندن، به علاقه‌مند شده و به ايشان اقتدا مي‌كنند. ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉● 🥀 🌹🌴
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 یکی از همرزمانش از در خاطراتش با وی می گوید: به ندرت لباس فرم سپاه را می‌پوشید و اکثر وقت‌ها لباس خاکی بسیجیان بر تن داشت. روزی در قرارگاه با فرماندهان عالی رتبه جنگ مانند محسن رضایی و علی شمخانی جلسه داشت. مشاهده کردم که با همان لباس خاکی بسیج می رود تا در جلسه شرکت کند. گفتم بهتر نیست تا لباس فرم سپاه را بپوشید ؟ در جوابم گفت : فرزندم ! من این لباس را دوست دارم و به آن افتخار می کنم و از خدا می خواهم که همین لباس را کفنم قرار دهد. دوست دارم لباس رزم کفنم شود و در آن روز بزرگ که همه در پیشگاه محبوب سرافکنده می ایستیم در قافله پر شور شهیدان سربلند بر حریر خویش مباهات کنم. ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉● 🌹 🕊🥀
🥀🌴🕊🌹🕊🌴🥀 با شروع عملیات پیروزمندانۀ فتح‌المبین با قدرت هرچه تمام‌تر بر دشمن بعثی حمله برد و در تنگۀ رقابیه شاهد برادر کوچک‌ترش بود که در عملیات شرکت داشت و بیسیمچی فرمانده تیپ نجف‌‌اشرف بود. به خاطر ادامۀ عملیات چنان درگیر جنگ بود که نتوانست در مراسم تشییع و خاک‌ سپاری برادرش شرکت کند، فقط با نوشتن نامۀ کوتاهی با این مضمون بسنده کرد : سَلاَمٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ، برادر عزیزم و فرزند مبارز شما پدر و مادر گرامی را تبریک و تسلیت عرض می‌کنم . می‌دانم که خیلی سخت می‌گذرد ولی باید صبر کرد. کسی بود که واقعا از کوچکی ثابت کرده بود لیاقت چنین مقامی را دارد. آن روح با صفا و با محبت را چه جایی بهتر از بهشت ازلی ... فرمانده گردان زرهی لشکر8 نجف‌اشرف 🌹 🕊 🕊 🌹🕊 ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
🥀🌴🕊🌹🕊🌴🥀 فرمانده گردان زرهی لشکر8 نجف‌اشرف شب میلاد با سعادت امیرالمؤمنین، حضرت علی (ع) زیارت‌نامۀ امام حسین (ع) را با سوز خواند، چنانچه در سوسوی چراغ سنگر اشک‌هایش به وضوح دیده می‌شدو با التماس به معبود خویش گفت : امشب شب تولد علیِ‌ مرتضی است و من می‌خواهم امشب تولدی دوباره داشته باشم. با شروع مرحلۀ دوم عملیات الی‌بیت‌المقدس در حالی که فرماندهی گردان زرهی را برعهده داشت، در منطقۀ عملیاتی خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به پهلویش، به فیض شهادت نائل آمد و آسمانی شد . 🌹 🕊 ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
نحوه شهادت شهید حسین خرازی در عملیات کربلای ۵، زمانی مه در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشکل مواجه شده بود، خود پییگیر جدی این کار شد، که در همان حال خمپاره ای در نزدیکی اش منفجر شد و روح عاشورایی او به ملکوت اعلی پرواز کرد و این سردار بزرگ در روز هشتم اسفند ماه ۱۳۶۵ در جوار قرب الهی ماوا گزید. 🕊 ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
🥀💐🕊🌹🕊💐🥀 مےگفت : اگه جایے بمانی ڪہ دست احدے بهت نرسہ کسے تو رو نشناسہ باشے و هم بیاد سرتو روی دامن بگیره ، این خوشگلترین ... 🌴 🕊🥀 ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 برات در عالم خواب دیدم كه یك عده از بسیجی های آشنا پشت در ورودی مسجد جامع نارمك تهران جمع شده التماس می كنند كه داخل مسجد شوند، ولی اجازه نمی دادند. من و چند نفر از بچه های تفحص وارد مسجد شده، پشت سر امام جماعت نماز خواندیم، سپس پشت سرم را نگاه كرده ، دیدم بقیه نیروهای تفحص هم هستند، پرسیدم: شما هم آمدید؟ گفتند: بله، بالاخره اجازه ورود دادند. آنجا برگه هایی را امضاء می كردند یا شاید برای تأییدشان می كردند. یكبار هم خواب دیدم : سید سجاد به من گفت : عباس تو در فكه می شوی . وقتی وارد محور فكه شدم، كتاب حماسه قلاویزان را دیدم، با ناراحتی و برای متوجه شدن تعبیر خوابم به آن كتاب تفعلی زدم واین شعر آمد: تو را خلعتی تازه داد تو از سمت خورشید می آمدی راوی : خود 🌹 🕊 🥀 🕊🌹 ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
🥀🌴🕊🌹🕊🌴🥀 را بشناس و اشخاص را با بسنج حمایتها باید از باشد! اول ، بعد ... نه اول بعد ! یکی از مصیبت های زمان ما این است که دارند کم کم، جانشین می شوند . 🥀 🕊🌹 ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
🌹🕊🌺🌷🌺🕊🌹 دختر عزيزم! مي دانم كه حالا كوچكي و مرا به ياد نمي‌آوري. و ليكن دخترم، وقتي كه بزرگ شوي حتماً جوياي حال پدرت و علت شهادت پدرت خواهي بود. بدان كه پدر تو يك پاسدار بود و تو نيز بايد پاسدار خون پدرت باشي. دخترم! مي‌دانم يتيمانه زندگي كردن و بزرگ شدن در جامعه مشكل است و ليكن بدان كه حسين و حسن و زينب يتيم بودند. حتي پيامبر گرامي اسلام نيز يتيم بزرگ شد. دخترم! هر وقت دلت گرفت، زيارت عاشورا بخوان و مصيبت هاي سرور شهيدان تاريخ حسين(ع) را بنگر و انديشه كن... اميدوارم كه در آينده وارث شايسته‌اي براي پدرت باشي. پروردگارا! مرا و فرزندانم را برپادارنده نماز قرار ده و دعايم را بپذير. 🥀🕊🌹 ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 آخرین بار كه به منطقه می‌رفت هر لحظه ضربان قلبش تندتر می شد . با ورود به منطقه عملیاتی «والفجر1» همه به دنبال معبری به آسمان چشم دوخته بودند که یك مین والمری استتار شده در زیر خاكها راهی از زمین به آسمان گشود و پاهای قطع شدند, صدای « یاحسین» ، یكبار دیگر زائر منطقه فكه را مَحرم راز دیگری كرد و ، شد. راوی : 🌹 🕊 🌹 🕊🥀●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 ماجرای پای قطع‌شده در ساکِ آقای عکاس شب بود. تاریک بود. با چند پرژکتور، حیاط را روشن کرده بودند. شلوغ بود. همه می‌خواستند پیکر مطهر ( سومین خانواده‌ی ) را که تازه در تفحص، شده بود، ببینند. میزی در حیاط گذاشته بودند تا او را غسل دهند. حاج "بهزاد پروین قدس" که از راه رسید، مثل همیشه ساک بر دوش بود. ناگهان از داخل ساک، چیزی درآورد که همه از تعجب مات ماندند. بسته‌ای را گشود و پای قطع شده‌ی را که هنگام انفجار مین والمری به وسط میدان مین ارتفاع 112 فکه افتاده بود، پیدا کرده و با خود آورده بود. خودش می‌گفت: در اهواز، وقتی ساکم رو گذاشتم زیر دستگاه اشعه تا وارد فرودگاه شوم، بچه‌های سپاه تعجب کردند. درِ ساک را که گشودم، همه کُپ کردند. پای قطع شده داخل ساک باعث شد تا همه بیایند بالای سرم. وقتی توضیح دادم که امروز در فکه به‌ رسیده و پیکرش رو بردن تهران و حالا من می‌خوام زود برم تهران تا این پای جامانده را به پیکرش ملحق کنم، مات و مبهوت اجازه دادند تا سوار هواپیما شوم. و بهزاد پایی را که جا مانده بود، به صاحبش ملحق کرد. 🌹 🕊 ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉● 🌹 🕊🥀
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 ای امت شهیدپرور حالت انقلابی و مذهبی خودتان را حفظ کنید و در صحنه انتخابات شرکت فعال داشته باشید و صحنه را ترک نکنید که این خواست دشمن است. ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉● 🌹 🕊🥀