مسلّم است، هر اندازه بهتر متوجّه جایگاه و خاستگاه #زبان_قرآن باشیم، به همان اندازه رویکرد ما به قرآن بهتر خواهد بود و متوجّه نحوهی «بودنی» میشویم که آیات الهی به آن اشاره دارد و آن را در مقابل ما میگشاید.
ما باید آمادهی حضوری شویم که #قرآن بناست در ما ایجاد کند، تا اینکه از همان ابتدا بدانیم گمشدهی ما در نسبت به قرآن چیست و #قرآن به عنوان کلام الهی چه انتظاری از ما دارد؟
@tafakkor_qurani
📁 #سلسله_مباحث_تفکّر_قرآنی ۱
در بحثهایی که تحتِ عنوانِ #تفکّر_قرآنی خدمت عزیزان قرآنی هستیم، تلاشمان این است که از آن موانعِ فکری که ما را از روبروشدن با قرآن محجوب میکند عبور کنیم.
در ارتباط با قرآن، گاهی ما به موانعِ اخلاقی به عنوانِ مثال، موانعِ روحی توجّه داریم و آن اینکه، بالاخره روبروشدن با قرآن یک طهارت و پاکی خاصّی نیاز دارد، امّا شاید کمتر به موانع فکری در مواجهه با قرآن دقّت داشته باشیم!
امّا باید پرسید که، ما در بینش و نوعِ نگاهِمان به مسالهی #قرآن، چه چالشهایی داریم و چه چیزهایی سبب میشود که ما اصلاً قرآن را قرآن نبینیم؟!
@tafakkor_qurani
📁 #سلسله_مباحث_تفکّر_قرآنی
📁 #ادامه_قبل_مطلب_شماره ۲
▫️وقتی به قفسهی کتابهایمان نگاه میکنیم، میبینیم که در بین این همه کتاب، کتابی به نام #قرآن هم وجود دارد که هنوز که هنوز است، شاید جایگاهش درست برایمان معلوم نیست! ما این را میگوییم: بیشتر یک مانع فکری است؛ یعنی مانع، نوعِ نگاهِ ما به مسالهی قرآن است! ما جایگاهِ قرآن را در میانِ کتابهایِ خودمان نمیدانیم چیست!
▫️ما وقتی یک مسالهی فکری پیدا میکنیم یا زمانی که میخواهیم یک کار علمی انجام دهیم، شاید کمتر سراغ قرآن برویم! گاهی جایگاه کتابهای حکمت و عرفان و کتابهایی از این دست را بیشتر درک میکنیم تا خودِ کتابِ قرآن!
▫️البته ما در پی این نیستیم که بخواهیم جایگاه کتابهای حکمت و عرفان را لغو کنیم؛ مسالهی اصلی این است که ما چه سروکاری با کلام الله داریم؟ درواقع شاید نکتهٔ اصلی در قصهٔ قرآن و تفاوت اصلی آن این است که این کلامالله است و بقیّه کلام بشر است؛ هرچند که در اوج تعالی است و هرچند که خیلی از این کتابهایی که ما داریم، در فضای آن کلامالله تنفّس کرده است.
▫️امّا شاید نکتهٔ اصلی این است که ما کمتر به این معانی توجّه داریم که اصلاً کلامالله چیست؟ خدا زبان باز کرده و سخن گفته، قضیّهاش چیست؟ چهقدر به اینها فکر میکنیم؟
@tafakkor_qurani
📁 #سلسله_مباحث_تفکّر_قرآنی
📁 #ادامه_قبل_مطلب_شماره ۳
▫️بعضی وقتها راجع به اینها در علوم قرآنی بحث میکنیم، امّا بحثِ علوم قرآنی هم شاید به یک سری پژوهشهایِ ذهنیِ ما تبدیل شود! خیلی مسألهی #قرآن را در پیش ما زنده نمیکند! بالاخره یک زمانهایی ما به مباحثی میپردازیم.
▫️مثلاً میگوییم: حدیث قُدسی با کلام الله با "قرآن" چه تفاوتی دارد؟ سخن پیامبر با سخن خدا چه تفاوتی دارد؟ اصلاً آیا ضرورت داشت خدا زبان باز کند و کلامی برای بشر بگوید؟!
▫️ما قائلیم که #قرآن کلماتش هم وحی است و از جانب خداست. در قرآن به خلاف احادیثِ قدسی، الفاظ هم از جانب خداست. چه شده که مثلاً خدا زبان باز کرده و کلمات جاری شده است و البته پیامبر شنیده و برای ما گفته است قضیّه چه بوده است؟ آیا ضرورتی بوده است؟
▫️اگر کلامالله نمیآمد، ما همین آدمها میبودیم؟ پیامبر بود، حدیث قُدسی بود، همه اینها بود، امّا کلامالله نبود، قرآن نبود! اگر اینها نبودند آیا ما کمبودی احساس میکردیم یا نه؟!
▫️در فکر و نوعِ نگاه ما، شاید هنوز نمیفهمیم واقعاً قضیّه و مسالهی #قرآن چیست؟! اگر این کلامالله نیامده بود، ما چه چیز کم داشتیم؟ و اکنون که کلامالله در بین ماست چه توجّهی به آن داریم!؟
🆔 @tafakkor_qurani
🆔 @grat1401
📁 #سلسله_مباحث_تفکّر_قرآنی
📁 #ادامه_قبل_مطلب_شماره ۴
▫️من احساس میکنم همهی این مباحث را میشود ذیل این مسألهی فکری یا موانع فکریِ ما نسبت به قرآن طبقهبندی کرد و گفت: ما باید متوجّه شویم که این قرآن و #زبان_قرآن چیست؟
▫️البته شاید بگوییم که خود #قرآن هم بهآرامی زبانِ خودش را به ما نشان میدهد، امّا دستِکم شاید اگر مقداری روی این موارد بحث کنیم، شاید آمادگی بهتری برای اینکه قرآن هم خودش را به ما نشان دهد پیدا کنیم.
▫️حالا اوّلین بحثی که در این متن خدمت دوستان هست، بحث #زبان_قرآن اصیلترین زبان است که استاد طاهرزاده سعی میکنند این را در یک نکاتی تبیین کنند که زبان قرآن اصیلترین زبان است.
▫️این به این معناست که گویی اگر قرآن نبود بشر زبان نداشت! یعنی گویا زبانِ بشر در پرتو #زبان_قرآن باز شده است. حالا ممکن است شما بگویید این همه سال قرآن نبوده است و مردم زبان داشتند، قضیه چیست؟ در این باره کمکم در متن صحبت میکند...
🆔 @tafakkor_qurani
🆔 @grat1401
✉️ #زبان_قرآن از آن جهت که زبانِ فطرت است، جایگاهِ وجودِ ماست و میتوانیم بودنِ خود را در آن جستجو کنیم و در رجوع به قرآن به کمتر از آن قانع نباشیم و بتوانیم همواره بینِ خود و آنچه #قرآن در مقابل ما میگشاید در رفت و آمد باشیم.
✉️ این نحوهای از اُنس و نزدیکی با خود و حقیقت است از آن جهت که #زبان_قرآن موجبِ بسطِ وجودِ انسان میگردد تا خود را نسبت به همهچیز گشوده نگه دارد و این چیزی است که امکانِ تحقّق آن با اُنس با #قرآن فراهم میشود.
✉️ من یک مواجههای را که به صورت معمول با زبان داریم میگویم تا زبانِ فطرتی که اینجا میگویند یک مقدار آشکارتر شود. من حالا با دو مثال که یک مقداری با هم تفاوت دارد، سعی میکنم این نکتهی زبانِ فطرت را بگویم.
✉️ مسألهی اصلی این است که همهی ما این را قبول داریم که فطرت داریم. بحثهای کلامی و… را کنار میگذاریم، امّا یک نکتهای شاید همیشه برای ما جای سؤال دارد که، بالاخره این فطرت چیست و این فطرت کجا به کار ما میآید و ما کجا میتوانیم سراغ فطرت برویم!؟
✉️ شاید بگوییم در بیانهای مرسومی که داریم این است که، راهِ سعادتِ بشر از فطرتش آغاز میشود؛ یعنی اگر بشر بتواند به فطرت برگردد، این بشر راهِ سعادت و کمال را طی میکند؛ نکتهٔ عجیب این است که پیدا شدن این فطرت با #زبان_قرآن شدنی است.
📁 #سلسله_مباحث_تفکّر_قرآنی
📁 #ادامه_قبل_مطلب_شماره ۵
🆔 @tafakkor_qurani
🆔 @grat1401
📁 #سلسله_مباحث_تفکّر_قرآنی
📁 #ادامه_قبل_مطلب_شماره ۶
💌 برای نمونه، فرض کنید ما همه استعداد ریاضی داریم، امّا چه زمانی متوجّه این استعداد ریاضی میشویم و این ریاضی را در وجود خودمان درک میکنیم؟ وقتی که شروع میکنیم کتاب ریاضی بخوانیم.
💌 وقتی که به یک نوجوان بگوییم شما استعداد ریاضی داری و میتوانی ریاضیدان بشوی، او میگوید که چطور ریاضیدان بشوم؟ میگویید خیلی خوب! شروع کن این کتابها را بخوان و این مسائل را حل کن. بهآرامی در این ممارستی که با این کتابهای ریاضی دارد، متوجّه آن استعداد ریاضی در خودش میشود؛ یعنی یکدفعه میتواند ریاضی حل کند و به تعبیری میتواند نگاهِ ریاضی به پیرامون خودش داشته باشد.
💌 نگاه ریاضی چیزی بود که برای خودش وجود داشت و در وجود خودش بود، امّا کتاب ریاضی و آن زبانِ ریاضی را وقتی در بیرون با آن مواجه شد، بهآرامی آن چیزی که در درون خودش بود پیدا کرد.
💌 اگر کتاب ریاضی نمیخواند، تا آخر عمرش هم که با او حرف میزدی که شما استعدادِ ریاضی داری، او ریاضی نمیفهمید و نمیفهمید که ریاضی چیست، نمیفهمید که مثلاً یک ریاضیدان چکار میکند؛ ولی وقتی با کتاب ریاضی روبرو میشود و آن را میخواند و با آن ارتباط میگیرد ، آن زبانِ ریاضی که در وجودش هست را آرامآرام پیدا میکند.
🆔 @tafakkor_qurani
🆔 @grat1401
📩 یک نمونهی دیگر بچّهها هستند؛ بچّهها وقتی میخواهند واردِ دنیایِ صحبتکردن بشوند، شما بهطور مستمر شروع به حرفزدن با او میکنی، مثلاً از او مدام میپرسی: این چیست یا آن چیست؟ مثلاً به او میگویید: بگو بابا و او تکرار میکند.
📩 از یک جایی میبینی او زبان باز کرد! یعنی دیگر لازم نیست که شما به او چیزی بگویید، گویا خودش از وجودِ خودش زبان باز کرده است. در درون خودش سخنگفتن را آغاز کرده و دارد همینطور حرف میزند و نیازی ندارد که شما به او چیزی بگویید! ولی ابتدا چه چیز را نیاز داشته است؟ یک اُنس با سخنگفتن که در آن اُنس، بهآرامی زبان خودش باز میشود.
📩 حالا اینجا بحث همین است؛ ما اگر میخواهیم فطرتمان به سخن در بیاید، در اُنس با #قرآن فطرتِ ما به سخن درمیآید. فطرت یعنی، آن بنیادیترین لایهٔ وجودی ما وقتی میخواهیم آن را پیدا کنیم، وقتی میخواهیم ببینیم که چیست، مسامحه دارد ولی مثل همان ریاضی به آن نگاه کنی، یکمقدار که کتاب ریاضی میخوانید یا به تعبیری اُنس با کتاب ریاضی و زبان ریاضی میگیرید بهآرامی زبان ریاضی را پیدا میکنید.
📩 حالا اینجا دارد میگوید: آن فطرتی که ما همه به دنبال آن هستیم که میخواهیم فطرت ما زبان باز کند آن سخنگفتن یعنی چه؟ یعنی وقتی میخواهیم از پایگاهِ فطرت خودمان با جهان، طبیعت و آدمهای دیگر روبرو شویم و نسبت به خدا ارتباط بگیریم، با فطرتمان ارتباط میگیریم و این یعنی زبان بازکردن یعنی سخنگفتن.
📩 در واقع معنای سخنگفتن ارتباط برقرارکردن است. وقتی میگوییم زبان باز میکنیم یعنی میتوانیم ارتباط بگیریم. میگوییم حالا میخواهیم از فطرت ارتباط بگیریم، میخواهیم زبان باز کنیم، میگوییم راهش این است که با #قرآن مأنوس بشویم
🆔 @tafakkor_qurani
🆔 @grat1401
📖 #قرآن زبان فطرت است و زبان فطرت، زبانِ بودنِ ما در جهان است؛ یعنی ما میگوییم که: فطرت یعنی آن چیزی که ما براساسش در این جهان سرشته شدهایم و مأنوسشدن با #قرآن، این زبانِ فطرت را برای ما باز میکند.
📖 اگر فطرت برای ما مهمّ نباشد و اگر بودنِ ما براساس فطرت و آن چیزی که براساسش سرشته شدهایم نباشد، پس #قرآن هم برایمان مهمّ نیست! یعنی طبیعتاً آنجا هم بهدنبال اینکه با قرآن مأنوس باشیم و زبان فطرت باز بشود، اصلاً برایمان معنادار نیست و اهمیتی برایمان ندارد.!
📖 حالا اینجا یک نکتهای هست اینکه شاید بتوانیم فضای موجودی که در آن زندگی میکنیم بررسی کنیم ببینیم که، ما بودن خودمان را امروز به چه چیز میدانیم؟ آیا بودنمان را براساس فطرت میدانیم یا براساس چیز دیگری؟
📖 فرهنگی که بهصورت مرسوم ما داریم در آن زندگی میکنیم، چه نحو از بودنی را برای ما به ارمغان آورده است؟ اینطور بگویم که ما کجا احساس میکنیم که هستیم؟ این طرح بحث اوّلیه در شماره دو هست که مسألهی اُنس با #قرآن، بازشدن زبان فطرت است.
🆔 @tafakkor_qurani
🆔 @grat1401
ج۳_تفسیرسوره قدر.mp3
16.29M
💌 تفسیر سورهی قدر
💌 استاد اصغر طاهرزاده
💌 زندگیدرزمانانفُسیقدر
💌 جلسه۳ اول مهر ۱۴۰۲
🆔 @tafakkor_qurani
🆔 @grat1401
📒 این #زبان_فطرت که باز شود چه اتفاقی میافتد؟ ویژگیهای آن چیست؟ یکی از نکات اصلی همین است که وقتی زبانِ فطرت باز شود، تازه معلوم میشود که چیست؛ از قبل نمیدانیم که چیست! مثل همان ریاضی است.
📒 برای نمونه اگر کسی بخواهد مثلاً ریاضی بخواند، از شما بپرسد که اگر من ریاضی یاد گرفتم چه میشود!؟ شما میگویید: ریاضی را یاد بگیر تا بفهمی چه میشود؛ یعنی شما نمیتوانید قبل از اینکه ممارستی با زبان ریاضی داشته باشید به او بگویید که چه میشود.
📒 در دنیای امروز هیچکس نیست که بگوید لازم نیست من مثلاً ریاضی یاد بگیرم. همه میگویند باید ریاضی یاد بگیریم! بدانید کتاب ریاضی هم برایشان خیلی اهمیت دارد، همیشه با کتاب ریاضی روبرو میشوند. چرا نسبت به #قرآن و زبانِ فطرت این سؤال را داریم که اگر قرآن یاد بگیریم چه اتفاقی میافتد؟
📒 در مورد ریاضیخواندن ما چنین سؤالی نداریم ولی در مورد قرآن و فطرت این سؤال را داریم، یعنی میگوییم: فطرت زبان باز کند چه میشود؟ ما در دنیایی زندگی میکنیم که، زبانِ ریاضی بازکردن برایش مهمّ است ولی زبانِ فطرت بازکردن برای او مهم نیست! لذا همانطور که عرض کردم #قرآن هم تنها یکی از کتابهای قفسهکتاب ما است!
📒 شما ریاضی را ببینید که ما چقدر برای آن تلاش میکنیم که آن را یاد بگیریم؛ از اوّل دبستان شروع میشود، اعداد و چیزهای مختلف را به ما یاد میهند، مدام مقدّمه و مقدّمه و مقدّمه، خلاصه رهایمان نمیکنند! هرچه جلوتر برویم کتاب ریاضی داریم ولی کسی به فکر #قرآن نیست!
📒 چرا به فکر #قرآن نیست، چون نگاه ریاضی کردن به جهانِ امروز برای ما از اصول زندگیکردن در این دنیاست ولی براساس فطرت زندگیکردن، از اصول زندگیکردن نیست!
📒 در دنیای امروز اگر ریاضی بلد نباشیم واقعاً زندگیمان پیش میرود؟ نه! همه چیزمان به یک معنی به ریاضی و به نگاه ریاضی وابسته است و همهچیز را میخواهیم از آن منظر ببینیم، لذا برایمان اهمیّت دارد و کتاب ریاضی هم اهمیّت دارد؛ امّا وقتی پای فطرت بهمیان میآید، انگار فطرت چیز مبهمی است که شاید اصلاً به دردمان هم نخورد! شاید اصلاً سروکاری هم با آن نداشته باشیم، اما ریاضی اینطور نیست!
📒 علّت این سؤالی که ما معمولاً در مورد فطرت داریم این است که، درواقع در جهانی داریم زندگی میکنیم که این جهان، جهانی است که سروکاری با فطرت ندارد!
🆔 @tafakkor_qurani
🆔 @grat1401