هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
💕 #داستان_کوتاه_آموزنده
در دبستانی،معلمی به بچه ها گفت آرزوهاشونو بنویسن . اون نوشته های بچه ها رو جمع کرد و به خونه برد .
یکی از برگهها ؛ معلم رو خیلی متاثر کرد . در همون اثنای خوندن بود که همسرش وارد شد و دید که اشک از چشمای خانمش جاریه . پرسید، چی شده؟ چرا اینقدر ناراحتی ؟
زن جواب داد، این انشا را بخوان؛ امروز یکی از شاگردانم نوشته . گفتم آرزوهایشان را بنویسند و اون اینجوری نوشته .
مرد کاغذ را برداشت و خواند. متن انشا اینگونه بود:
"خدایا، میخواهم آرزویی داشته باشم که مثل همیشه نباشد؛ مخصوص است. میخواهم که مرا به تلویزیون تبدیل کنی.میخواهم که جایش را بگیرم. جای تلویزیونی را که در منزل داریم بگیرم. میخواهم که جایی مخصوص خودم داشته باشم و خانوادهام اطراف من حلقه بزنند.میخواهم وقتی که حرف میزنم مرا جدّی بگیرند؛ میخواهم که مرکز توجّه باشم و بی آن که سؤالی بپرسند یا حرفم را قطع کنند بگذارند حرفم را بزنم. دلم میخواهد همانطور که وقتی تلویزیون خراب است و به آن میرسند، به من هم برسند و توجّه کنند. دلم میخواهد پدرم، وقتی از سر کار برمیگردد، حتّی وقتی که خسته است، قدری با من باشد. و مادرم، وقتی غمگین و ناراحت است، به جای بیتوجّهی، به سوی من بیاید. و دوست دارم، برادرانم برای این که با من باشند با یکدیگر دعوا کنند ... دوست دارم خانواده هر از گاهی همه چیز را کنار بگذارند و فقط وقتشان را با من بگذرانند. و نکتۀ آخر که اهمّیتش کمتر از بقیه نیست این که مرا تلویزیونی کن تا بتوانم آنها را خوشحال و سرگرم کنم. خدایا، فکر نکنم زیاد چیزی از تو خواسته باشم. فقط دوست دارم مثل هر تلویزیونی زندگی کنم."
انشا به پایان رسید.
مرد نگاهی به همسرش کرد و گفت، "عجب پدر و مادر وحشتناکیاند!"
زن سرش را بالا گرفت و گفت، "این انشا را دخترمان نوشته"....
#تلنگر
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتے
از خواص سیر غافل نباشیم🧄
سعی کنیم آنرا حتی المقدور
هفته ای یکبار در غذایمان استفاده کنیم..
ضد سرطان/آنتی بیوتیک قوی/مفید
برای بیش از هفتادنوع بیماری/
سیر معجزه طبیعت است🧄
✍فواید مصرف سیر بصورت ناشتا :
👈درمان عفونت های تنفسی
👈درمان زخم معده و درد ریه
👈برطرف کننده ی سرفه
👈بهبود سرماخوردگی
👈دشمن سنگ کلیه
👈کاهش فشار و چربی خون
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
بیشتر آدما با چنان عجله
و شتابی به سمت داشتن زندگی
خوب حركت می كنن
كه از كنارش رد می شن.
زندگی پر از فرصت هاست،
فرصت ها رو از دست نده...
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸مشکل اغلب آدمها اینه که همیشه به چیزی فکر می کنند
که دوست ندارند نه به چیزی که دوست دارند
🔸 ذهن فرق دوست داشتن و دوست نداشتن شما رو درک نمیکنه!
ذهن فقط چیزی که بهش فکر می کنید رو جذب می کنه !
🔸پس فقط به چیزهایی که دوست داری و میخوای اتفاق بیفته فکر کن! نه چیزهایی که دوست نداری و ازش میترسی!
❌ ️پس دیگه نگو: خدا کنه مریض نشم!
🔹بگو: خدا کنه لحظه به لحظه سالم تر از قبل بشم!
❌️دیگه نگو: فکر کنم فقیر میشم!
🔹بگو: خدا کنه برکت و ثروت الهی همه زندگیم رو فرا بگیره!
❌️نگو: خدا کنه دیر نرسم!
🔹بگو: خدا کنه به موقع برسم!
❌️نگو: خدا کنه امتحانم رو نیفتم!
🔹بگو: خدا کنه پاس بشم!
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘️امام علی(ع)
دنیا
فریب می دهد،
زیان می رساند،
و سریع می گذرد.
📖نهج البلاغه، حکمت۴۱۵
🕊 #نهج_البلاغه ای شویم
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و یٰا مَنْ یُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّداٰئِد👌🌼
و ای خدایی که تیزیِ مصیبتها و
سختی ها به دست تو شکسته میشود.
از درگه همچون تو کریمی هرگز
نومید کسی نرفت و من هم نروم🌼
امیدوارم راه براتون باز شه.
زندگیتون بدون غم و دل مشغولی باشه.
آمین🤲
#شبتون_آروم✨
┅✿❀♡❀🕊✿┅┅
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شکر گزاری ،
درهای بیشتری را باز می کند
تا خوبی های بیشتری
از راه برسد
خدایا🤲
شکرت برای این روز زیبا
آخر هفته تون پر از خیر و برکت
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
💎الهی به امیدتو💎
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃برای سلامتی و
🥀ظهور آقا امام زمان
🍃وسلامتی خودتون و
🥀خانواده محترمتون
🍃و شادی روح بلند
🥀سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی
🍃و از دست رفتگان حادثه کرمان
🥀و سانحه سقوط هواپیمای
🍃مسافربری اوکراین
🥀صلوات
🍃اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
🥀وَ آلِ مُحَمَّد
ٍ🍃وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فوق العاده زیبا
♥️نام زهرا يک جهان معنا بود
🔥نام زهرا احسن الاسما بود
♥️نام زهرا مشتق از نام خداست
🔥زينت کرسي وعرش کبرياست
♥️نام زهرا ذکر اهل دل بود
🔥نام زهرا حل هر مشکل بود
♥️نام زهرا يک مدينه ماتم است
🔥داستان رنج هاي عالم است
♥️نام زهرا نام يار حيدر است
🔥ياوري که بين ديوار و در است
♥️نام زهرا نام غمناکي بود
🔥من بميرم چادرش خاکي بود
♥️نام زهرا نام يک دلخسته است
🔥صاحب يک پهلوي بشکسته است
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
📸 #یاحسین_فرماندهی_ازآن_توست...
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️
🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
🌸السلام علیک یا امام الرئوف
🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز #شکرخداوخشنودی☝️
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #پنجشنبه 18 دی ماه 1399
🌞اذان صبح: 05:45
☀️طلوع آفتاب: 07:15
🌝اذان ظهر: 12:11
🌑غروب آفتاب: 17:07
🌖اذان مغرب: 17:27
🌓نیمه شب شرعی: 23:26
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
#درباب_استجابت_دعا🤲
🌸هنگامی که مرا بخوانند "
یعنی باید دعای دعا کننده از دل او برآید ولقلقه زبانش نباشد .
🌸 امام صادق علیهالسلام روایت فرموده اند:
"خداوند دعای قلب فراموشکار را مستجاب نمی کند ."
🔹 همچنین بنده در دعا کردن باید حاجت خودرا حقیقتا از خداوند بخواهد و دیگران را در کنار خدا ،حقیر و کوچک بشمارد واگر چه مخلوقات را واسطه می شناسد ،سر رشته امور را به دست خدا بداند .
🌸 در حدیث "قدسی " آمده است:
هیچ مخلوقی به غیر من تمسک نمی جوید مگر اینکه رشته اسباب آسمان ها و زمین را بر او قطع میکنم .اگر از من چیزی بخواهد به اونمی دهم واگر مرا بخواند دعایش را مستجاب نمیکنم وهیچ مخلوقی به من تمسک نمی جوید مگر اینکه آسمان ها وزمین را ضامن رزقش کنم .
اگر مرا بخواند اجابت می کنم واگر حاجتی بخواهد حاجتش را بر می آورم واگر از من طلب آمرزش کند او را می آمرزم.
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#درمکتب_امام_ره #روزانتقام☝️
🌸 #ذکرروزپنجشنبه🌸
🥀لٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ المَلِكُ الحَقُّ المُبين
💥معبودي جز خدا نيست
💥پادشاه برحق آشكار
➖➖➖➖➖➖
#سوره_درمانے
💎روز ۵شنبه ۲ رڪعت نمازبـہ
نیت ڪسب مال وثروت بخواند
و سپس《سوره یاسین》بخواند
و این عمل را تا ۳ روز انجام دهد بهتر است
📚گوهر شب چراغ ۱۵۷/ ۲
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_سلامتی
⚛#نسخه_شفاء_بخش⬇️
✨امام رضا علیه السلام:
🍯شفای هردردی درعسل نهفته است وهر کسی ناشتا اندکی عسل باکندر بخورد،
🔸بلغم راقطع می کند،
🔸صفرا رامی شکند
🔸زهره سودا را ریشه کن می کند.
🔸و ذهن را صفا می دهد
🔸و حافظه را تقویت می کند.
📚 فقه الرضا_ص347
✴️•⇦بمقدار مساوی عسل مرغوب را با کندر نر(سفید وشیرین است) مخلوط نموده و2 قاشق چای خوری صبح ناشتا مصرف کنید.
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنج شنبه است و ياد درگذشتگان😔
🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
#التماس_دعا
پنجشنبه ویادعزیزان سفر کرده😔
پنجشنبه و دلتنگی های عجیب💔
پنجشنبه و بغضهای یواشکی 😢
پنجشنبه وخاطرات به جامانده😔
🔸شادی روح عزیزان، پدران و مادران، وجانباختگان سانحه ی هوایی ، از دست رفتگان در کرمان و سردار حاج قاسم سلیمانی
بخوانیم فاتحه و صلوات🥀
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺امیدوارم امروزتون
❄️پر از زیبایی و امیـد
🌺و دلتون سرشار از
❄️مهـر و شـور زندگی باشه
🌺امیـدوارم روزتون
❄️از زیباترین و قشنگترین
🌺لحظات و موفقیت ها لبریز باشه
❄️تقدیم با بهترین آرزوها
🌺آخر هفته خوبی داشته باشید
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🍂🍃🌸🍂🍃🌸
🍂🌸🍂
🌸
#سرگذشت واقعی #سارا
#قسمت_بیست_و_پنج
🌸اوایل شهریور اومد تهران با دوستاش بیرون رفتیم.
بهرام هم بود .
داشتیم برمیگشتیم سمت خونه که علی گفت؛
_ خب عزیزم تو برو خونه من و بهرام میریم جایی کار داریم
مردد نگاش کردم حس میکردم داره دروغ میگه
_ چیکار؟ – میخوایم برای پریسا کادو بخریم تولدشه.
🌸بی رودروایسی جلو بهرام گفتم
_دوست دختر یکی دیگس تو واسش کادو بخری؟
بهرام هیچی نگفت سرش پایین بود
با خنده گفتم
_ علی آقا تو کسی هستی که حتی اجازه نمیدی من با دوستام یه پارک خشک و خالی برم فقط یک شب شک کردی با کسی دیگه صحبت میکنم آبرو برام نذاشتی اون وقت واسه دوست دختر دوستت خودشیرینی میکنی؟ عصبانی شد
_چی میگی دیوونه شدی؟
🌸بلندتر از خودش گفتم
_دیوونه تویی و هفت جد و آبادت در ماشینو کوبیدم و پیاده شدم
شبش پشت سر هم زنگ میزد ، تکس میداد
_ عزیزم سارا ی من به خدا اشتباه میکنی اصلا مامانم داره پس فردا با ما میاد یزد. بیا من و تو و مامانم با هم بریم .بیا که مطمئن شی چیزی نیست.
نه گفتم میام نه گفتم نمیام.
داشتم پیش خودم حساب میکردم ارزش رفتن رو داره اصلا؟
.
.
🌸پس فردا شد هیچکس به من خبر نداد که بیا بریم یزد
علی و مامانش تنهایی رفتن من یک هفته جوابشو ندادم… اومد تهران اومد دم خونمون.
پیام داد
_جوابمو میدی یا زنگ خونتونو بزنم؟
جواب دادم.
– چی میخوای از جونم؟ تو منو میخای چیکار؟ دست از سرم بردار…
-ترو خدا قهر نکن به خدا یهویی شد مامانم به یک سری دلایل موافق نبود تو بیای باهامون.
گفتم خیلی خب فردا صبح بیا بریم جایی صحبت کنیم
🌸
🍂🌸🍂
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🍂🍃🌸🍂🍃🌸
🍂🌸🍂
🌸
#سرگذشت واقعی #سارا
#قسمت_بیست_و_شش
🌸فرداش تا رسید پیشم
گوشی رو از دستش قاپیدم
خیلی سعی کرد مانع بشه
اما طوری نگاش کردم که حساب کار دستش اومد و رفت عقب ایستاد
کلی عکس دو نفری داشتن علی و پریسا و کلی عکس سه نفری پریسا، علی و مامانش مطمئن شدم.
مامانشم دستش با علی تو یه کاسس
هر چی میگفتم دلیل این عکس های صمیمی چیه جواب درستی نمی گرفتم ولی چون دوستش داشتم نمیخواستم قبول کنم که داره بهم خیانت میشه
🌸مثل بچه ی بودم که دلش نمیخواست اسباب بازیشو با کسی دیگه شریک بشه .
دلیل خیلی از رفتاراشونو نمیفهمیدم رفتار علی و مامانش
مامانش هفتگی رنگ عوض میکرد
هفته بعدش مامانش زنگ زد که بیا بریم مبل به سلیقه تو بخریم من میخوام پدر مادرتو دعوت کنم و کم کم روابطتون رو رسمی کنیم.
واسه خودمم جالب بود که اصلا خوشحال نشدم اما باهاشون رفتم خرید.
🌸بگذریم از اینکه تو مبل فروشی چقدر عشوه و ادا برای فروشنده درآورد که من پیش خودم گفتم پسره ی خر جای اینکه واسه من بیخود و بی جهت قفس بسازی یه نگاهی به مامانت بنداز شاید بفهمی رفتار من خیلی هم موجه و سنگینه.
یک ماهی گذشت و مامانش هر از چند گاهی میگفت _باید پدر و مادرتو دعوت کنم و من نه تایید میکردم و نه تکذیب اصلا روم نمیشد بعد از قضیه شمال مامانم رو باهاشون دوباره روبرو کنم .
🌸یک روز غروب که خونشون بودیم طبق معمول قهوه خوردیم و داشت فال قهوه ی منو میگرفت تو نعلبکی من با تفاله ها شمایل یه عروس درست شده بود
گفت
_وای چه قشنگ به زودی ازدواج میکنی… من لبخند تلخی زدم
علی گفت آخ جون عروسیه ما؟
مامانش چشم غره رفت و علی لال شد .
مدام تاکید میکرد که تو فالت اسم حمید رو میبینم … من هیچوقت به فال اعتقاد نداشتم فقط به چشم تفریح بهش نگاه میکردم موضوع ازدواج رو هم به شوخی و خنده گرفتم و تمومش کردم رفت.
🌸
🍂🌸🍂
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
.
#احکام_شرعی #احکام_بانوان
مواردی که اجازه شوهر برای #خروج از منزل بر #زن لازم نیست.
✅گرچه از حقوق مرد بر زن این است که زن بدون اذن او از خانه بیرون نرود، اما در موارد زیر اطاعت واجب نیست.
1⃣ در انجام واجبات عینی همچون حج واجب. 🕋
2⃣ برای فراگیری احکام واجب.
3⃣ اگر زن قبل از عقد 💍 باشوهر توافق کند به ادامه تحصیل 📝 و اشتغال 💰، مرد نمی تواند او رانهی کند.
4⃣ خروج برای مسائل ضروری همچون درمان بیماری.💉
5⃣ خروج برای فرار از ضرر جانی، 🔪 مالی و عرضی.
6⃣ خروج از منزل برای تظلم و دادخواهی.
7⃣ خروج برای #تامین_معاش، چنانچه شوهر او قادر به آن نباشد یا از انفاق سرپیچی کند.
📗 #منابع:
۱. فرهنگ فقه ج۳ ص ۴۵۲
۲. توضیح المسائل مراجع م ۲۴۱۲
۳. احکام خانواده وحیدی ج ۱ ص ۲۸۸
۴. احکام دو دقیقه ای محمود اکبری ج ۳ ص ۹۴
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حدیث
✨امام علی(ع):
دنیا مانند ماری است که پوستی نرم دارم اما زهری کشنده؛ 🐍
سفینه البحار، 3:127📖
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#تدبردرقرآن
▪️یَآ أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ (۲۷)
▫️ارْجِعِى إِلَى رَبِّکَ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً (۲۸)
▪️فَادْخُلِى فِى عِبَادِى (۲۹)
▫️وَادْخُلِى جَنَّتِى (۳۰)
▪️▫️▪️▫️▪️
▪️هان اى روح آرام یافته و متین
▫️به سوى پروردگارت بازگرد
▪️که تو از او خشنود و او
▫️از تو خرسند است.
▪️پس در جرگه بندگان من درآى
▫️و به بهشت من داخل شو
📚سوره مبارکه فجر
✍ آیات ۲۷تا۳۰
😭💧داستان زیبای مادر💧😭
💝در زمانهای قدیم مردمی بادیه نشین زندگی میکردند که در بین آنها مردی بود که مادرش دچار آلزایمر و نسیان بود😔 و میخواست در طول روز پسرش کنارش باشد و اين امر مرد را آزار ميداد😢.
🗯فكر ميكرد در چشم مردم کوچک شده است .هنگامی که موعد کوچ رسید مرد به همسرش گفت ؛مادرم را نیاور بگذار اینجا بماند و مقداری غذا هم برایش بگذار تا اینجا بماند و از شرش راحت شوم تا گرگ او را بخورد یا بمیرد😳😭!همسرش گفت باشه آنچه میگویی انجام میدهم!
😢همه آماده کوچ شدند زن هم مادر شوهرش را گذاشت و مقداری آب و غذا در کنارش قرار داد🥀
😭و کودک یک ساله ی خود را هم پیش زن گذاشت و رفتند. آنها فقط همین یک کودک را داشتند😭 که پسر بود و مرد به پسرش علاقه ی فراوانی داشت و اوقات فراقت با او بازی میکرد و از دیدنش شاد میشد💝.
🗯وقتی مسافتی را رفتند تا هنگام ظهر برای استراحت ایستاند و مردم همه مشغول استراحت و غذا خوردند شدند مرد به زنش گفت پسرم را بیاور تا با او بازی کنم زن به شوهرش گفت او را پیش مادرت گذاشتم🥀 !
🗯مرد به شدت عصبانی شد و سر او فریاد کشید که چرا اینکار را کردی😢...!همسرش پاسخ داد ما او را نمیخواهیم زیرا بعدها، او تو را همانطور که مادرت را گذاشتی و رفتی خواهد گذاشت تا بمیری😭😢..!
💔حرف زن مانند صاعقه به قلب مرد خورد😭و سریع اسب خود را سوار شد و به سمت مادرش و فرزندش رفت زیرا پس از کوچ همیشه گرگان بسمت انجا می امدند تا از باقی مانده وسایل شاید چیزی برای خوردن پیدا کنند. مرد وقتی رسید دید مادرش فرزند را بلند کرده و گرگان دور آنها هستند و پیرزن به سمتشان سنگ پرتاب میکند و تلاش میکند که کودک را از گزند گرگها حفظ کند😢.
💝مرد گرگها را دور کرده و مادر و فرزندش را بازمیگرداند و از آن به بعد موقع کوچ اول مادرش را سوار بر شتر میکرد و خود با اسب دنبالش روان میشد و از مادرش مانند چشمش مواظبت میکرد💝😍...
💝*انسان وقتی به دنیا می آید بند نافش را میبرند ولی جایش همیشه می ماند تا فراموش نکند که برای تغذیه به یک زن بزرگ وصل بود✨❤️!
🗯♥️🗯♥️🗯♥️🗯♥️
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌷کاش یه مغازه بود...
آدم میرفت میگفت:
ببخشید آقا این "خنده های از ته دل" چند اند؟ ✨
"صداقتِ" فروشي هم داريد؟ ✨
"عشق" را نوشتید دست نزنید... مال پشت ویترینه؟؟ فروشی نیس؟ ✨
"وفاداري" امروز متری چند شده؟! ✨
قيمت "صلح و دوستی" چنده؟ جنس چینی درجه دو نمیخوام...میخوام اصل باشه...
يه "دل بدون غصه" سیری چند؟ "آدمهای مهربون" در همه، یا میشه سوا کرد؟✨
یه مثقال "زندگی آروم" میخوام با یه چارک "حوض و پشه بند"! یه وجب "حیاطای قدیم"... عطر و بوی کاهگلش که نرفته؟
آقا از اون "آرامش هاي قديم" هم بهم بدین.... لحظه ای چند؟ ✨
این روزها که همه چیز گرون شده... قیمت اینام بالا رفته یا ثابت مونده؟؟
این"محبتا" که میپاشند روي زندگیا مشتی چند؟✨
از اون "روزایی که بی بغض اند" ، "روزای بچگی" هم دارین؟...
از اون "سالهاي بی رنج" اندازه دل ما دارین؟!✨
این "شادیها" دوام دارند؟! جنسشون مرغوبه؟ نه؟...✨
کاش یه عطر فروشی بود... آدم عطر گرم اقاقیا و یاس های قدیم" میخرید. عطر " خاک بارونخورده" ، عطر "آغوش مادر"با ماندگاری طولانی!✨
کاش یه جایی بود میشد رفت و گفت یك "زندگی" میخوام
از جنس خوبش...✨
#زندگیتون_بر_وفق_مراد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿🌾گویند:
دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و رفت!
درراه با پروردگار سخن می گفت:
( ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای )
در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت!
او با ناراحتی گفت:
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز!
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود؟
نشست تا گندمها را از زمین جمع کند درکمال ناباوری دید دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند!
ندا آمد که:
🌾تو مبین اندر درختی یا به چاه
🌾تو مرا بین که منم مفتاح راه
#مولانا
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
❣یک دقیقه تامل
خارپشتی از یک مار 🐍 تقاضا کرد که بگذار من نیز در لانه تو، مأوا گزینم و هم خانه تو باشم. مار تقاضای خارپشت را پذیرفت و او را به لانه تنگ و کوچک خویش راه داد. چون لانه مار 🐍 تنگ بود، خارهای تیز خارپشت هر دم به بدن نرم مار فرو میرفت و او را مجروح میساخت اما مار از سر نجابت دم بر نمیآورد.
سرانجام مار 🐍 گفت: «نگاه کن ببین چگونه مجروح و خونین شدهام. میتوانی لانه من را ترک کنی؟» خارپشت گفت: «من مشکلی ندارم، اگر تو ناراحتی میتوانی لانه دیگری برای خود بیابی!»
🔴 عادتها ابتدا به صورت مهمان وارد میشوند اما دیری نمیگذرد که خود را صاحب خانه میکنند و کنترل ما را به دست میگیرند.
🔻🔺🔻مواظب خارپشت ها یا عادت های منفی زندگیمان باشیم...!!!
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️عصر پنجشنبه دی ماهتون عالی
🍎امروز عصر برایتان
❄️اینگونه آرزو میکنم
🍎ان شاءالله
❄️خدای مهربون در خونه تک تک تون روبزنه
🍎وسبدی پر از خیر و برکت
❄️پرازشوق زندگی
🍎پرازحس خوشبختی
❄️پرازشادی وعمری با عزت
🍎وعاقبت بخیری به تک تکتون هدیه بده
❄️#عصرزمستونیتون_بخیر☕️🎂
هدایت شده از بنرها
اونقدرکه به دخترامون #ظرف_شستن #غذا_پختن یادمیدیم، سیاست یادنمیدیم
بعدمیرن #بی_تجربگی میکنن وبه مشکل میخورن!
بیا اینجا هم تجربه هم سیاست هم آموزش زناشویی رو یاد بگیر👇👇
http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
#کانال_آموزش_خانواده_بهشتی 👆
✨﷽✨
🌼حکایت شتر دیدی ندیدی
✍میگویند سعدی از دیاری به دیاری میرفت. در راه چشمش به زمین افتاد. جای پای یك مرد و یك شتر دید كه از جلوش رد شده بودند. كمی كه رفت ادرار كم جهشی روی زمین دید پیش خود گفت سوار این شتر زن حاملهای بوده بعد یك طرف راه مگس و طرف دیگر پشه به پرواز دید پیش خود گفت:
یكه لنگه بار این شتر شیره بوده لنگه دیگرش سرکه. باز نگاهش به خط راه افتاد دید علفهای یك طرف جاده چریده شده و طرف دیگر نچریده. باقی مانده. پیش خود گفت: یك چشم این شتر كور بوده، یك چشم بینا. حدسیات سعدی همه درست بود و ساربانی كه از جلوش گذشته بود به خواب میرود و وقتی كه بیدار میشود میبیند شترش رفته. او سرگردان بیابان شد تا به سعدی رسید. پرسید: شتر مرا ندیدی؟ سعدی گفت: "یك چشم شترت كور نبود؟" مرد گفت: "چرا" گفت: "بارش شیره و سرکه نبود؟" گفت: چرا
گفت: زن حاملهای سوارش نبود؟ گفت: چرا. سعدی گفت: من ندیدم. مرد ساربان كه همه نشانها را درست شنید اوقاتش تلخ شد و گفت: "شتر مرا تو دزدیدهای همه نشانیهاش را هم درست میدهی" بعد با چوبی كه در دست داشت شروع كرد سعدی را زدن. سعدی تا آمد بگوید من از روی جای پا و علامتها فهمیدم و اینها را گفتم چند تایی چوب ساروانی خورد. وقتی مرد ساروان باور كرد كه او شتر را ندزدیده راه افتاد و رفت. سعدی زیر لب زمزمه كرد و گفت:
سعدیا چند خوری چوب شتربانان را
میتوان قطع نظر كرد، شتر دیدی؟ نه
•┈••✾🍃💞🍃✾••┈•
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باور کن که می توانی به اوج برسی حرکت کن ، شروع کن ، باور کن می توانی به آرامش برسی مسائل برای همه هست برای همه.
کسی که قبول کند این رو باهاش کنار میاد زندگی بینهایت زیباست و تو آمدی تا از زیباییش استفاده کنی.
تو آمدی که از زیباییش لذت ببری زیبایی در هرچیزی هست اگر بخواهی باور کن تو لیاقتش را داری.
مهم این است که روز خود چگونه شروع کنیم. محکم و استوار اولین قدم را برداریم و یا سست اراده باشیم و تصور کنیم کاری از دستمون برنمی آید.
کافیست کمی در مورد وظایف و اهدافمون تفکر کنیم و بدانیم زیبایی در لذت اتمام و تحقق آرمان هايمون است.