eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.3هزار دنبال‌کننده
22.7هزار عکس
16هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شکر گزاری ، درهای بیشتری را باز می کند تا خوبی های بیشتری از راه برسد خدایا🤲 شکرت برای این روز زیبا آخر هفته تون پر از خیر و برکت 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 💎الهی به امیدتو💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃برای سلامتی و 🥀ظهور آقا امام زمان 🍃وسلامتی خودتون و 🥀خانواده محترمتون 🍃و شادی روح بلند 🥀سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی 🍃و از دست رفتگان حادثه کرمان 🥀و سانحه سقوط هواپیمای 🍃مسافربری اوکراین 🥀صلوات 🍃اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🥀وَ آلِ مُحَمَّد ٍ🍃وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ‎‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فوق العاده زیبا ♥️نام زهرا يک جهان معنا بود 🔥نام زهرا احسن الاسما بود ♥️نام زهرا مشتق از نام خداست 🔥زينت کرسي وعرش کبرياست ♥️نام زهرا ذکر اهل دل بود 🔥نام زهرا حل هر مشکل بود ♥️نام زهرا يک مدينه ماتم است 🔥داستان رنج هاي عالم است ♥️نام زهرا نام يار حيدر است 🔥ياوري که بين ديوار و در است ♥️نام زهرا نام غمناکي بود 🔥من بميرم چادرش خاکي بود ♥️نام زهرا نام يک دلخسته است 🔥صاحب يک پهلوي بشکسته است
📸 ... ☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
☝️ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 18 دی ماه 1399 🌞اذان صبح: 05:45 ☀️طلوع آفتاب: 07:15 🌝اذان ظهر: 12:11 🌑غروب آفتاب: 17:07 🌖اذان مغرب: 17:27 🌓نیمه شب شرعی: 23:26
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🤲 🌸هنگامی که مرا بخوانند " یعنی باید دعای دعا کننده از دل او برآید ولقلقه زبانش نباشد . 🌸 امام صادق علیه‌السلام روایت فرموده اند: "خداوند دعای قلب فراموشکار را مستجاب نمی کند ." 🔹 همچنین بنده در دعا کردن باید حاجت خودرا حقیقتا از خداوند بخواهد و دیگران را در کنار خدا ،حقیر و کوچک بشمارد واگر چه مخلوقات را واسطه می شناسد ،سر رشته امور را به دست خدا بداند . 🌸 در حدیث "قدسی " آمده است: هیچ مخلوقی به غیر من تمسک نمی جوید مگر اینکه رشته اسباب آسمان ها و زمین را بر او قطع میکنم .اگر از من چیزی بخواهد به اونمی دهم واگر مرا بخواند دعایش را مستجاب نمیکنم وهیچ مخلوقی به من تمسک نمی جوید مگر اینکه آسمان ها وزمین را ضامن رزقش کنم . اگر مرا بخواند اجابت می کنم واگر حاجتی بخواهد حاجتش را بر می آورم واگر از من طلب آمرزش کند او را می آمرزم. 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
☝️ 🌸 🌸 🥀لٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ المَلِكُ الحَقُّ المُبين 💥معبودي جز خدا نيست 💥پادشاه برحق آشكار ➖➖➖➖➖➖ 💎روز ۵شنبه ۲ رڪعت نمازبـہ نیت ڪسب مال وثروت بخواند‌ و سپس《سوره یاسین》بخواند و این عمل را تا ۳ روز انجام دهد بهتر است  📚گوهر شب چراغ ۱۵۷/ ۲
⬇️ ✨امام رضا علیه السلام: 🍯شفای هردردی درعسل نهفته است وهر کسی ناشتا اندکی عسل باکندر بخورد، 🔸بلغم راقطع می کند، 🔸صفرا رامی شکند 🔸زهره سودا را ریشه کن می کند. 🔸و ذهن را صفا می دهد 🔸و حافظه را تقویت می کند. 📚 فقه الرضا_ص347 ✴️•⇦بمقدار مساوی عسل مرغوب را با کندر نر(سفید وشیرین است) مخلوط نموده و2 قاشق چای خوری صبح ناشتا مصرف کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنج شنبه است و ياد درگذشتگان😔 🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ پنجشنبه ویادعزیزان سفر کرده😔 پنجشنبه و دلتنگی های‌ عجیب💔 پنجشنبه و بغض‌های یواشکی 😢 پنجشنبه وخاطرات به جامانده😔 🔸شادی روح عزیزان، پدران و مادران، وجانباختگان سانحه ی هوایی ، از دست رفتگان در کرمان و سردار حاج قاسم سلیمانی بخوانیم فاتحه و صلوات🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺امیدوارم امروزتون ❄️پر از زیبایی و امیـد 🌺و دلتون سرشار از ❄️مهـر و شـور زندگی باشه 🌺امیـدوارم روزتون ❄️از زیباترین و قشنگترین 🌺لحظات و موفقیت ها‌ لبریز باشه ❄️تقدیم با بهترین آرزوها 🌺آخر هفته خوبی داشته باشید
🍂🍃🌸🍂🍃🌸 🍂🌸🍂 🌸 واقعی 🌸اوایل شهریور اومد تهران با دوستاش بیرون رفتیم. بهرام هم بود . داشتیم برمیگشتیم سمت خونه که علی گفت؛ _ خب عزیزم تو برو خونه من و بهرام میریم جایی کار داریم مردد نگاش کردم حس میکردم داره دروغ میگه _ چیکار؟ – میخوایم برای پریسا کادو بخریم تولدشه. 🌸بی رودروایسی جلو بهرام گفتم _دوست دختر یکی دیگس تو واسش کادو بخری؟ بهرام هیچی نگفت سرش پایین بود با خنده گفتم _ علی آقا تو کسی هستی که حتی اجازه نمیدی من با دوستام یه پارک خشک و خالی برم فقط یک شب شک کردی با کسی دیگه صحبت میکنم آبرو برام نذاشتی اون وقت واسه دوست دختر دوستت خودشیرینی میکنی؟ عصبانی شد _چی میگی دیوونه شدی؟ 🌸بلندتر از خودش گفتم _دیوونه تویی و هفت جد و آبادت در ماشینو کوبیدم و پیاده شدم شبش پشت سر هم زنگ میزد ، تکس میداد _ عزیزم سارا ی من به خدا اشتباه میکنی اصلا مامانم داره پس فردا با ما میاد یزد. بیا من و تو و مامانم با هم بریم .بیا که مطمئن شی چیزی نیست. نه گفتم میام نه گفتم نمیام. داشتم پیش خودم حساب میکردم ارزش رفتن رو داره اصلا؟ . . 🌸پس فردا شد هیچکس به من خبر نداد که بیا بریم یزد علی و مامانش تنهایی رفتن من یک هفته جوابشو ندادم… اومد تهران اومد دم خونمون. پیام داد _جوابمو میدی یا زنگ خونتونو بزنم؟ جواب دادم. – چی میخوای از جونم؟ تو منو میخای چیکار؟ دست از سرم بردار… -ترو خدا قهر نکن به خدا یهویی شد مامانم به یک سری دلایل موافق نبود تو بیای باهامون. گفتم خیلی خب فردا صبح بیا بریم جایی صحبت کنیم 🌸 🍂🌸🍂 🍃🍂🌸🍃🍂🌸
🍂🍃🌸🍂🍃🌸 🍂🌸🍂 🌸 واقعی 🌸فرداش تا رسید پیشم گوشی رو از دستش قاپیدم خیلی سعی کرد مانع بشه اما طوری نگاش کردم که حساب کار دستش اومد و رفت عقب ایستاد کلی عکس دو نفری داشتن علی و پریسا و کلی عکس سه نفری پریسا، علی و مامانش مطمئن شدم. مامانشم دستش با علی تو یه کاسس هر چی میگفتم دلیل این عکس های صمیمی چیه جواب درستی نمی گرفتم ولی چون دوستش داشتم نمیخواستم قبول کنم که داره بهم خیانت میشه 🌸مثل بچه ی بودم که دلش نمیخواست اسباب بازیشو با کسی دیگه شریک بشه . دلیل خیلی از رفتاراشونو نمیفهمیدم رفتار علی و مامانش مامانش  هفتگی رنگ عوض میکرد هفته بعدش مامانش زنگ زد که بیا بریم مبل به سلیقه تو بخریم من میخوام پدر مادرتو دعوت کنم و کم کم روابطتون رو رسمی کنیم. واسه خودمم جالب بود که اصلا خوشحال نشدم اما باهاشون رفتم خرید. 🌸بگذریم از اینکه تو مبل فروشی چقدر عشوه و ادا برای فروشنده درآورد که من پیش خودم گفتم پسره ی خر جای اینکه واسه من بیخود و بی جهت قفس بسازی یه نگاهی به مامانت بنداز شاید بفهمی رفتار من خیلی هم موجه و سنگینه. یک ماهی گذشت و مامانش هر از چند گاهی میگفت  _باید پدر و مادرتو دعوت کنم و من نه تایید میکردم و نه تکذیب اصلا روم نمیشد بعد از قضیه شمال مامانم رو باهاشون دوباره روبرو کنم . 🌸یک روز غروب که خونشون بودیم طبق معمول قهوه خوردیم و داشت فال قهوه ی منو میگرفت تو نعلبکی من با تفاله ها شمایل یه عروس درست شده بود گفت _وای چه قشنگ به زودی ازدواج میکنی… من لبخند تلخی زدم علی گفت آخ جون عروسیه ما؟ مامانش چشم غره رفت و علی لال  شد . مدام تاکید میکرد که تو فالت اسم حمید رو میبینم … من هیچوقت به فال اعتقاد نداشتم فقط به چشم تفریح بهش نگاه میکردم موضوع ازدواج رو هم به شوخی و خنده گرفتم و تمومش کردم رفت. 🌸 🍂🌸🍂 🍃🍂🌸🍃🍂🌸