eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.3هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐روزتان معطر به ذکرصلوات برمحمدوآل محمد        (علیهم السلام)💐 💚🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدوَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌺💚السلام علیک یابقیة الله    (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 💚🌺السلام علیک یااباعبدالله        الحسین (علیه السلام) 🌺💚السلام علیک یا علی ابن         موسی الرضا(علیه السلام) 💐السلام علیکم یا اهل البیت النبوه         جمیعا" ورحمة الله وبرکاته💐 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 قسم بخورم باور میکنی؟! بـاشـه! قــسـم می‌خــورم! 🌞 قسم به  روز 🌃 قسم به شب 👏که من تو را رها نکرده‌ام... 👏وبزودی آنقدر به تو عطا خواهم کرد که راضی شوی!    🌸وعــده‌ی خـــدا را بـاور کنیــم🌸 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛄️همیشه که نباید همه چیز ، خوب باشد ! در دلِ مشکلات است که آدم ، ساخته می شود . ⛄️گاهی همین سختی ها و مشکلات پله ای می شوند به سمتِ بزرگترین موفقیت ها 🤍 در مواقعِ سختی ، نا امید نباش . برایِ آرزوهایت بجنگ ✊ و محکم تر از قبل ، ادامه بده ...🏃‍♂ چه بسیارند ؛ جاده های همواری ، که به مرداب ختم می شوند ،🪷 و چه بسیارتر ؛ جاده های ناهموار و صعب العبوری ؛ که به زیباترین مسیر ها می رسند .🚂 تسلیم نشو ... ❗️ شاید پله ی بعد ؛ ایستگاهِ خوشبختی ات باشد 🥰 ✍ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🔸 اطلاعاتی که سیستم اطلاع رسانی دشمن اجازه نمی دهد ملت ایران از آن مطلع شود👆 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🛑 دستاوردهای کلان جمهوری اسلامی ایران @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
آنتی بیوتیک‌های گیاهی را جایگزین قرص کنید 👌 👈دوغ به همراه پونه 👈دمنوش بابونه قبل از نهار 👈سیر به همراه ماست قبل شام 👈زنجبیل + عسل و آبلیمو بعد از صبحانه ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
════‌‌‌‌༻‌♥️༺‌‌‌════ حضرت امام موسی کاظم(ع) فرمودند :↯↯↯ اگر کسی از دوران کودکی درهرشب هر کدام از سوره های 💫ناس💫 و 💫 فلق💫 را سه بار بخواند و سوره ی 💫 توحید 💫 را 100 بار واگر نتواند 50 بار بخواند 🌺👌 خدای عزوجل هر نوع دیوانگی و جن زدگی و پیش آمد هایی که کودکان دچارش می شوند و نیز مرض تشنگی و فاسد شدن معده و جوشش خون را تا زمانی که بدان مداومت کند تا به پیری برسد از او دور می سازد و اگر خود را به خواندن آن پای بند کند یا دیگری بر آن وادارش کند تا روزی که خدای عزوجل جانش را بگیرد محفوظ می ماند 📚 منبع اصول کافی ج۴ کتاب فصل قرآن ص ۴۲۹ ↬  @shamimrezvan ღگشا👆👆   ════‌‌‌‌༻‌❤️༺‌‌‌════
♥️با عشق زندگی به بن بست نمی‌رسد هر آن معجزه‌ای اتفاق مي‌اُفتد به شرطی که دلت ❤️                       به خدا گرم باشد🌹 سه شنبه تون گلباران🌹 ‎‌‌‌‌‌‌‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
10قانون کلی برای زندگی 💎قانون يکم: به شما جسمي داده شده. چه جسمتان را دوست داشته يا از آن متنفر باشيد. بايد بدانيدکه در طول زندگي در دنياي خاکي با شماست. 💎قانون دوم: در مدرسه اي غير رسمي وتمام وقت نام نويسي کرده ايد که زندگي نام دارد. 💎قانون سوم: اشتباه وجود ندارد، تنها درس است. 💎قانون چهارم: درس آنقدر تکرار مي شود تا آموخته شود. 💎قانون پنجم: آموختن پايان ندارد. 💎قانون ششم: قضاوت نکنيد، غيبت نکنيد، ادعا نکنيد، سرزنش نکنيد، تحقيرو مسخره نکنيد و گرنه سرتان مي آيد. 💎قانون هفتم: ديگران فقط آينه شما هستن. 💎قانون هشتم: انتخاب چگونه زندگي کردن با شماست. همه ابزار ومنابع مورد نياز رادر اختيارداريد. 💎قانون نهم: جواب هايتان در وجود خودتان است. تنها کاري که بايد بکنيد اين است که نگاه کنيد،گوش بدهيد و اعتماد کنيد. 💎قانون دهم: خير خواه همه باشيد تا به شما نيز خير برسد. به هيچ دسته كليدي اعتماد نكنيد بلكه كليد سازي را فرا ابگیرید. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزریق انرژی مثبت➕ ﺗﮑﺮﺍﺭ کنیم🌹 من پر از شور و شوق و امیدم ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻮﻓﯿﻖ ﺍﻟﻬﯽ ﺍﺳﺖ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﻣﯽﺁﯾﺪ ﻭ ﺷﮕﻔﺘﯽﻫﺎ ﺍﺯ ﺣﺮﻛﺖ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﻰﺍﻳﺴﺘﻨﺪ. پروردگارا سپاسگزارم❣ 🌹روزتون پراز انرژی مثبت🌹 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💚امام سجّاد علیه السلام: خدایا... 💎فرمانبرداری از پدر و مادر و نیکی کردنِ من درحقّ ایشان را برای من... از آب خنک در کام تشنگان گواراتر ساز، تاخواهش ایشان رابرخواهش خودترجیح دهم... 📚از دعای 24 صحیفه سجادّیه ➿〰➿〰➿ 💚امام باقر عليه السلام: 💎هر كه خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند در روز قيامت از گناه او در گذرد... 📚ميزان الحكمه ج8 ص453 〰➿〰➿〰➿ 💚 امام صادق علیه السلام: 💎 اوصيا، درهاى ورود [به شناخت] خداوند عز و جل هستند و اگر آنها نبودند، خداوند عز و جل شناخته نمى‌شد . خداوند متعال به وسيله ايشان با خلق خويش احتجاج مى‌كند . 📚الكافي : ج ١ ص ١٩٣ ح ٢ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
📿 ✍ ☑️سوال 1. اگه بین نماز لباس . شلوار یا موهامونو درست کنیم اشکال نداره؟ 2. اگه موقع وضو النگو رو جابجا کنیم بدون اینکه دستمون برخوردی با اون دست دیگه داشته باشه اشکال داره؟ رهبری ـــــــــــــــــــ ✅پاسخ 1- ✍مرتب کردن لباس یا مو در حال نماز اشکالی ندارد ولی هر کاری که باعث شود خشوع درنماز ازبین برود مکروه می باشد 2-✍یکی از شرایط صحّت وضو این است که در اعضای وضو مانعی از رسیدن آب نباشد بنابراین وجود النگو یا انگشتراگر مانع رسیدن آب به پوست نباشد و بتوان با حرکت دادن النگو یا انگشتر، آب را به پوست رساند، وضو صحیح است اما اگر مانع رسیدن آب باشد، در موقع وضو گرفتن و شستن دست‌ها باید آن، را از دست بیرون آورد،یا اینکه در هنگام جابجا کردن آنها نیت وضو نداشته باشد و گرنه وضو باطل است. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 🦋☘🦋☘🦋☘🦋☘🦋☘🦋
وَتَوَكَّلْ عَلَى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ ﴿۲۱۷﴾ ✨و بر خداى عزيز مهربان توكل كن (۲۱۷) 📚سوره مبارکه الشعراء✍آیه ٢١٧ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
📚داستان کوتاه📚 ⚡️مردی كه كمك میخواست⚡️ به گذشته پرمشقت خويش می انديشيد ، به يادش می افتاد كه چه روزهای تلخ  و پر مرارتی را پشت سر گذاشته ؛ روزهايی كه حتی قادر نبود قوت روزانه  زن و كودكان معصومش را فراهم نمايد. با خود فكر میكرد كه چگونه يك  جمله كوتاه - فقط يك جمله - كه در سه نوبت پرده گوشش را نواخت ، به  روحش نيرو داد و مسير زندگانيش را عوض كرد ، و او و خانوادهاش را از  فقر و نكبتی كه گرفتار آن بودند نجات داد.  او يكی از صحابه رسول اكرم بود. فقر و تنگدستی براو چيره شده بود . در  يك روز كه حس كرد ديگر كارد به استخوانش رسيده، با مشورت و پيشنهاد  زنش تصميم گرفت برود، و وضع خود را برای رسول اكرم شرح دهد، و از آن حضرت استمداد مالی كند.  با همين نيت رفت، ولی قبل از آنكه حاجت خود را بگويد اين جمله از  زبان رسول اكرم به گوشش خورد: «هرکس ازما كمكی بخواهد ما به او  كمك میكنيم، ولی اگر كسی بینيازی بورزد و دست حاجت پيش مخلوقی دراز  نكند، خداوند او را بینياز میكند» . آن روز چيزی نگفت، و به خانه  خويش برگشت. باز با هيولای مهيب فقر كه همچنان بر خانهاش سايه افكنده بود روبرو شد ؛ ناچار روز ديگر به همان نيت به مجلس رسول اكرم حاضر شد، آن روز هم همان جمله را از رسول اكرم شنيد: «هر کس ازماكمكی بخواهد ما به او كمك میكنيم، ولی اگر كسی بی نيازی بورزد خداوند او را بینياز میكند». اين دفعه نيز بدون اينكه حاجت خود را بگويد، به خانه خويش برگشت. و چون خود را همچنان در چنگال فقر ضعيف و بيچاره و ناتوان میديد ، برای سومين بار به همان نيت به مجلس رسول اكرم رفت ؛ باز هم لبهای رسول اكرم به حركت آمد ، و با همان آهنگ - كه به دل قوت و به روح اطمينان  میبخشيد ؛ همان جمله را تكرار كرد .  اين بار كه آن جمله را شنيد ، اطمينان بيشتری در قلب خود احساس كرد .  حس كرد كه كليد مشكل خويش را در همين جمله يافته است . وقتی كه خارج شد با قدمهای مطمئنتری راه میرفت. با خود فكر میكرد كه ديگر هرگز به  دنبال كمك و مساعدت بندگان نخواهم رفت . به خدا تكيه میكنم و از نيرو و استعدادی كه در وجود خودم به وديعت گذاشته شده استفاده میكنم ، واز او  میخواهم كه مرا در كاری كه پيش میگيرم موفق گرداند و مرا بی نياز سازد .  با خودش فكر كرد كه از من چه كاری ساخته است؟ به نظرش رسيد عجالة اين قدر از او ساخته هست كه برود به صحرا و هيزمی جمع كند و بياورد و بفروشد . رفت و تيشهای عاريه كرد و به صحرا رفت، هيزمی جمع كرد و فروخت. لذت حاصل دسترنج خويش را چشيد . روزهای ديگر به اينكار ادامه داد ، تا تدريجا توانست از همين پول برای خود تيشه و حيوان و ساير لوازم كار را بخرد .  باز هم به كار خود ادامه داد تا صاحب سرمايه و غلامانی شد .  روزی رسول اكرم به او رسيد و تبسم كنان فرمود: «گفتم ، هركس از ما كمكی بخواهد ما به او كمك میدهيم ، ولی اگر بی نيازی بورزد خداوند او را بی نياز میكند. منبع : 📚اصول کافی،  ج۲، صفحه 139-باب القناعة. وسفينة البحار، ماده قنع. . .http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍒داستان آموزنده 🍒 زن و شوهری نشسته بودند و یک لحظه شوهر به همسرش گفت : میخوام بعد از چندین ماه پدر و مادرم و برادرانم و بچه هایشان فردا شب به صرف شام دور هم جمع کنم و زحمت غذا درست کردن را بهت میدم . زن با کراهیت گفت : ان شاءالله خیره میشه . مرد گفت : پس من میرم به خانواده ام اطلاع بدم . روز بعد مرد سرکار رفت و بعد از برگشتن به منزل به همسرش گفت : خانواده ام الان میرسن شام آماده کردی یا نه؟ زن گفت : نه خسته بودم حوصله نداشتم شام درست کنم آخه خانواده تو که غریبه نیستند یه چیز حاضری درست میکنیم . مرد گفت : خدا تو رو ببخشه دیروز به من ميگفتی كه نمیتونم غذا درست کنم آخه الان میرسن من چيکار کنم .... زن گفت : به آنها زنگ بزن و از آنها عذر خواهی کن اونها که غریبه نیستند . مرد با ناراحتی از منزل خارج شد . و بعد از چند دقیقه درب خانه به صدا در اومد و زن رفت در را باز کرد و پدر و مادر و خواهر و برادرانش را دید که وارد خانه شدند. پدرش از او پرسید پس شوهرت کجا رفته ؟ زن گفت : تازه از خانه خارج شد . پدر گفت : دیروز شوهرت اومد خونمون و ما رو برای شام امشب دعوت کرد مگه میشه خونه نباشه ؟ و زن متحیر و پریشان شد و فهمید که غذایی که باید می پخت برای خانواده خودش بود نه خانواده شوهر ؟ و سریع به شوهر خود زنگ زد و بهش گفت که چرا زودتر بهم نگفتی که خانواده منو برای شام دعوت کرده بودی ؟ مرد گفت : خانواده من با خانواده تو فرقی ندارند . زن گفت : خواهش میکنم غذا هیچی تو خونه نداریم زود بیا خرید کن . مرد گفت : جایی کار دارم دیر میام خونه اینها هم خانواده تو هستند فرقی نمیکنه یه چیزی حاضری درست کن بهشون بده همانطور که خواستی حاضری به خانواده ام بدی .. و این درسی برای تو باشه که به خانواده ام احترام بگذاری . 🍒 پس با دیگران همانطوری رفتار کن که دوست داری دیگران باتورفتارکنند🍒 ====================== http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆 ======================
☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘ 🌼☘🌼 ☘🌼 🌼 دو برادر بودند كه يكي از آنها معتاد و ديگري مردي متشخص و موفق بود. براي همه معما بود كه چرا اين دو برادر كه هر دو در يك خانواده و با يك شرایط بزرگ شده اند، سرنوشتي متفاوت داشته اند؟ از برادرِ معتاد، علت را پرسيدند. پاسخ داد: علت اصلي شكست من، پدرم بوده است. او هم يك معتاد بود. خانواده اش را كتك مي زد و زندگي بدي داشت. چه توقعي از من داريد؟ من هم مانند او شده ام. از برادر موفق دليل موفقيتش را پرسيدند. در كمال ناباوري او گفت: علت موفقيت من پدرم است. من رفتار زشت و ناپسند پدرم با خانواده و زندگي اش را مي ديدم و سعي كردم كه از آن رفتارها درس بگيرم و كارهاي شايسته اي جايگزين آن ها كنم. طرز نگاه هر کس به زندگی، دنیای او را می سازد. ✔️هر روز با بهترین و همراه ما باشید😊 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
💎روزی ابلیس بافرزندانش ازمسیری میگذشتند به طایفه ای رسیدند که درکنار راه چادر زده بودند، زنی رامشغول دوشیدن گاو دیدند، ابلیس به فرزندانش گفت : تماشاکنیدکه من چطور بلا بر سر این طایفه می آورم بعد بسوی آن زن رفت وطنابی را که به پای گاو بسته بود تکان داد. باتکان خوردن طناب، گاو ترسید و سطل شیر را به زمین ریخت و کودک آن زن را که در کنارش نشسته بود لگد کرد و کشت. زن با دیدن این صحنه عصبانی شد و گاو را با ضربات چاقو از پای درآورد. وقتی شوهرش آمد و اوضاع را دید، زن رابه شدت کتک زد و او را طلاق داد. فامیلِ زن آمدند و آن مرد رادبه باد کتک گرفتند و آنقدر او را زدند که کشته شد. بعد از آن اقوامِ مرد از راه رسیدند و همه باهم درگیر شدند و جنگ سختی درگرفت . هنوز در گوشه و کنار دنیا بستگان آن زن و شوهر همچنان در جنگ هستند. فرزندان ابلیس بادیدن این ماجرا گفتند: این چه کاری بود که کردی؟ ابلیس گفت : من که کاری نکردم، فقط طناب را تکان دادم! ماهم در اینطور مواقع فکر میکنیم : کاری نکرده ایم درحالیکه نمیدانیم، حرفی که میزنیم، چیزی که می نویسیم، نگاهی که میکنیم ممکن است حالی را دگرگون کند، دلی رابشکند، مشکلی ایجادکند آتش اختلافی برافروزد، و... بعدازاین وقایع فکرمیکنیم که کاری نکرده ایم،فقط طناب راتکان داده ایم! @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
📚پادشاه و نوجوان یکی از پادشاهان به بیماری هولناکی که نام نبردن آن بیماری بهتر از نام بردنش است ، گرفتار گردید. گروه حکیمان و پزشکان یونان به اتفاق رأی گفتند : چنین بیماری ، دوا و درمانی ندارد مگر اینکه زهره (کیسه صفرا) یک انسان دارای چنین و چنان صفتی را بیاورند. پادشاه به مأمورانش فرمان داد تا به جستجوی مردی که دارای آن اوصاف و نشانه ها می باشد ، بپردازند و او را نزدش بیاورند. مأموران به جستجو پرداختند ، تا اینکه پسری (نوجوان) با را همان مشخصات و نشانه ها که حکیمان گفته بودند ، یافتند و نزد شاه آوردند. شاه پدر و مادر آن نوجوان را طلبید و ماجرا را به آنها گفت و انعام و پول زیادی به آنها داد و آنها به کشته شدن پسرشان راضی شدند. قاضی وقت نیز فتوا داد که : ریختن خون یک نفر از ملت به خاطر حفظ سلامتی شاه جایز است. جلاد آماده شد که آن نوجوان را بکشد و زهره او را برای درمان شاه ، از بدنش درآورد. آن نوجوان در این حالت ، لبخندی زد و سر به سوی آسمان بلند نمود. شاه از او پرسید : در این حالت مرگ ، چرا خندیدی ؟ اینجا جای خنده نیست .نوجوان جواب داد : در چنین وقتی، پدر و مادر ناز فرزند را می گیرند و به حمایت از فرزند بر می خیزند و نزد قاضی رفته و از او برای نجات فرزند استمداد می کنند و از پیشگاه شاه دادخواهی می نمایند ، ولی اکنون در مورد من ، پدر و مادر به خاطر ثروت ناچیز دنیا ، به کشته شدنم رضایت داده اند و قاضی به کشتنم فتوا داده و شاه مصلحت خود را بر هلاکت من مقدم می دارد. کسی را جز خدا نداشتم که به من پناه دهد، از این رو به او پناهنده شدم. سخنان نوجوان ، پادشاه را منقلب کرد و دلش به حال نوجوان سوخت و اشکش جاری شد و گفت : هلاکت من از ریختن خون بی گناهی مقدمتر و بهتر است. سر و چشم نوجوان را بوسید و او را در آغوش گرفت و به او نعمت بسیار بخشید و سپس آزادش کرد. لذا در آخر همان هفته شفا یافت .(و به پاداش احسانش رسید.) همچنان در فکر آن بیتم که گفت پیل بانی بر لب دریای نیل زیر پایت گر بدانی حال مور همچو حال تست زیر پای پیل 📚گلستان سعدی @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان