هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
ادامه درس 👆
💖💜💖💜💖
💜💖💜💖
💖💜💖
💜💖
💖
#تفسیر_سوره_نور
#لطفا_توجه_بفرمایید
👇👇👇
💖برای جمع آوری و نوشتن
مطالب و #درس ها
وقت گذاشته می شود
درس #بیستم
💖 آیه : ۱۳
وبعد در ایه ۱۳ /سوره نور
پس از #سفارش به همدردی با یکدیگر به حکم فقهی واجرایی
تهمت پرداخته می گوید
💖لَوْلا جاؤا عَلَیهِ بِارْبَعةِآآیه
شُهَداءَآ فَاذْ لَمْ یأْتوا بِالشُّهَداءِ فَاولئِک عِنْدَ اللهِ هُمُ الْکاذِبونَ.
چرا برآن #ادعا چهار شاهد نیاوردید؟
پس حالا که شاهدان
را نیاوردند ، اینان خود در پیشگاه خدا دروغگویند
💖شما در کارتان قانون و
حساب دارید،
#اسلام برای شما وظیفه
معین کرده؛
#شرعاً وظیفه دارید که
هر تهمتی نسبت به یک #مسلمان
شنیدید
مادام که بینه شرعی
اقامه نشده است
بگویید دروغ است،
💖"تکلیف ما در مواجهه
با افکها و#تهمت ها تکلیف
بسیار روشنی است.
💖 بعد از این ما باید بدانیم
اگر فردی درباره فردی
یا مؤسسهای حرفی زد
ما چه وظیفهای داریم.
💖آیا وظیفه داریم
سکوت کنیم؟
نه
💖آیا وظیفه داریم حتی بگوییم
«ما که نمیدانیم،
#خدا عالم است»،
«من چه میدانم،
شاید باشد شاید نباشد»؟
نه.
💖 آیا وظیفه داریم
در مجالس #نقل کنیم،
بگوییم «چنین چیزی میگویند»؟
به طریق اولی نه.
💖 پس وظیفه مان
چیست؟ 🤔
💖#نکته مهم : 👇
مادام که بینه شرعی اقامه
نشده و #شرعاً بر ما ثابت نشده است،
باید بگوییم
#دروغ است.
فقط وقتی که #شرعاً ثابت شد
و
یقین پیدا کردیم
💖مثلًا در مورد #زنا
چهار شاهد عادل
و
در مورد #غیر زنا دو شاهد
عادل #شهادت دادند
که به چشم خودمان دیدیم یا به گوش خودمان شنیدیم
آنگاه #وظیفه مبارزه داریم.
💖مادام که بینه شرعی
نیست،
ویقین واقعی ندارید
نه حق داریم
بازگو کنیم،
نه حق داریم بگوییم
«نمیدانیم،
چه میدانیم، شاید هست،
شاید نیست»
و
نه حق داریم #سکوت کنیم،
بلکه وظیفه داریم
بگوییم #دروغ است
.💖 هر وقت #شرعاً ثابت شد،
آنوقت وظیفه
ما مبارزه کردن است.
💖البته در هر موردی
وظیفهای داریم.
در بعضی از مسائل،
ما باید مبارزه کنیم،
در بعضی از مسائل #حاکم شرعی باید وظیفهاش را انجام بدهد.
( این درس ادامه دارد 👆)
#حاکم
حاكمي به مردمش گفت:
صادقانه مشكلات را بگوييد.
کشاورزی بلند شد و گفت:
گندم و شير كه گفتی چه شد؟
مسكن چه شد؟ كار چه شد؟
حاكم گفت:
ممنونم كه مرا آگاه كردی
همه چيز درست ميشود.
يكسال گذشت و دوباره حاكم گفت: صادقانه مشكلاتتان را بگوييد
كسی چيزی نگفت؛
كسی نگفت گندم و شير چه شد؛
كار و مسكن چه شد!
از ميان جمع یک نفر زیر لب گفت:
کشاورز چه شد؟!
👈 کانال حکایت نامه
🆔 @hekayatnameh
#هر_شب_یک_داستان_کوتاه
☯️ داستان تاریخی حاکم و دهقان !
🤴روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید .
🤴حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند .
👨🏼🌾روستایی بی نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد.
به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند.
🤴حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید.
🤴حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد #کشاورز گفت میتوانی بر سر کارت برگردی ، ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند #حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت .
همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا ، منتظر توضیح حاکم بودند.
🤴حاکم از کشاورز پرسید : مرا می شناسی؟
👨🏼🌾کشاورز بیچاره گفت : شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.
حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟ سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.
🤴حاکم گفت:بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم در یک شب بارانی که در #رحمت_خدا باز بود من رو به آسمان کردم و گفتم خدایا به حق این باران و رحمتت مرا حاکم #نیشابور کن و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو #حکومت نیشابور را می خواهی؟
🙄یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد.
🤴حاکم گفت: این قاطر و پالانی که می خواستی ، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی.
😎فقط می خواستم بدانی که برای خدا حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد.
💯فقط #ایمان و #باور من و توست که فرق دارد....
💯"از خدا بخواه فقط بخواه و زیاد هم بخواه" خدا بی نهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی انتهاست ولی به خواسته ات ایمان داشته باش
🥰خداوند بخشنده مهربان را شاکریم که ما قانون جذبی هستیم و هر لحظه باور ما بیشتر و محکم تر از قبل شده و در حال جذب بهترین ها هستیم.
😇خداوندا رحمت و نعماتت را شکر می گوییم و از تو بهترین ها را در تمام عرصه ها طلب میکنیم.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝