#داستانکشب
📌داستان امشب 🍃🌺
- لقمان به پسرش گفت:
پسرم دنیا کم ارزش است
و عمر تو کوتاه.
حسادت، خوی تو و بد رفتاری،
منش تو نباشد !
که این دو جز به خودت آسیب
نمیرسانند و اگر تو خودت به
خودت آسیب برسانی کاری
برای دشمنت باقی نگذاشتی ...
چرا که دشمنی خودت با خودت،
بیشتر از دشمنی دیگری به زیان
تو تمام خواهد شد.
#شبتونامامزمانی💫✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
↙️↙️↙️
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل👆
#داستانکشب
📌داستان امشب 🍃🌺
☘مرد سرمایه داری در شهری زندگی میکرد؛
🌷اما به هیچکس ریالی کمک نمیکرد.
فرزندی هم نداشت. و تنها با همسرش زندگی میکرد.
☘ در عوض قصابی در آن شهر بود که به نیازمندان گوشت رایگان میداد.
روز به روز نفرت مردم از شخص سرمایه دار بیشتر میشد مردم هرچه او را نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی؟
در جواب میگفت نیاز شما ربطی به من ندارد.
بروید از قصاب بگیرید تا اینکه او مریض شد
احدی به عیادتش نرفت و در نهایت در تنهایی جان داد.
هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود...
همسرش به تنهایی او را دفن کرد
اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد
دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد.
او گفت کسی که پول گوشت را پرداخت میکرد دیروز از دنیا رفت..!!
#قضاوتکارمانیستقاضیخداست
#داستان_پند_آموز
#شبتونامامزمانی💫✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
↙️↙️↙️
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل👆
#داستانکشب
📌داستان امشب 🍃🌺
🔴 بندگی من یا آزادی تو؟
روزی خلیفه وقت، کیسه پر از سیم با بنده ای نزد ابوذر غفاری فرستاد.
خلیفه به غلام گفت:«اگر وی این از تو بستاند، آزادی». غلام کیسه را به نزد ابوذر آورد و اصرار بسیار کرد، ولی وی نپذیرفت.
غلام گفت:آن را بپذیر که آزادی من در آن است و ابوذر پاسخ داد:«بلی، ولی بندگی من در آن است».
پیام متن:
گاهی ثروت های مادی آدمی را بنده خود می کنند و او را از بندگی خدا خارج می سازند..
#شبتونامامزمانی💫✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
↙️↙️↙️
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل👆
#داستانکشب
📌داستان امشب 🍃🌺
💢#درختجادویی🌴
مسافری خسته که از راهی دور میآمد به درختی رسید و تصمیم گرفت که در سایه آن قدری استراحت کند غافل از این که آن درخت جادویی بود؛ درختی که میتوانست آن چه که بر دلش میگذرد برآورده سازد!
وقتی مسافر روی زمین سخت نشست با خودش فکر کرد که چه خوب میشد اگـر تختخواب نرمی در آن جا بود و او میتوانست قدری روی آن بیارامد. فـوراً تختی که آرزویش را کرده بود در کنارش پدیدار شـد!
مسافر با خود گفت: «چقدر گرسنه هستم. کاش غذای لذیذی داشتم.»ناگهان میزی مملو از غذاهای رنگارنگ و دلپذیر در برابرش آشکار شد. مرد با خوشحالی غذاها را خورد و نوشید.
بعد از سیر شدن، کمی سرش گیج رفت و پلکهایش به خاطـر خستگی و غذایی که خورده بود سنگین شدند. خودش را روی آن تخت رها کرد و در حالی که به اتفـاقهای شگفتانگیز آن روز عجیب فکر میکرد با خودش گفت: «قدری میخوابم. ولی اگر یک ببر گرسنه از این جا بگذرد چه؟» ناگهان ببـری ظاهـر شـد و او را درید.
هر یک از ما در درون خود درختی جادویی داریم که منتظر سفارشهایی از جانب ماست.ولی باید حواسمان باشد. چون این درخت افکار منفی، ترسها و نگرانیها را نیز تحقق میبخشد. بنابر این مراقب آن چه که به آن میاندیشید باشید.
#شبتونامامزمانی💫✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
↙️↙️↙️
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل👆
#داستانکشب
📌داستان امشب 🍃🌺
💢#محتاجترازپادشاهندیدم
روزی هارون الرشید به سربازانش دستور داد تا بهلول دیوانه را به نزد او بیاورند...
سربازان پس از ساعتی گشت زدن در شهر بهلول دیوانه را در حال بازی با کودکان یافتند
و او را به نزد هارون الرشید بردند
هارون الرشید با روی باز از بهلول استقبال کرد و گفت مبلغی پول به بهلول بدهند..
که بین فقرا و نیازمندان تقسیم کند و از آنها بخواهد برای سلامتی و طول عمر هارون الرشید دعا کنند
بهلول وجه را از خزانه هارون الرشید گرفت و لحظه ای بعد دوباره به نزد خلیفه هارون الرشید رسید...
هارون الرشید با تعجب به بهلول نگاه کرد و گفت ای دیوانه چرا هنوز اینجایی !
چرا برای تقسیم کردن پول به میان فقرا نرفته ای ؟
بهلول ( عاقل ترین دیوانه ) گفت : هر چه فکر کردم از خلیفه محتاج تر و فقیرتر در این دیار نیافتم
چرا که می بینم ماموران تو به ضرب تازیانه از مردم باج و خراج می گیرند و در خزانه ی تو می ریزند...
از این جهت دیدم که نیاز تو از همه بیشتر است لذا وجه را آورده ام تا به خودت بازگردانم....🌺
#شبتونامامزمانی💫✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
↙️↙️↙️
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل👆
#داستانکشب
📌داستان امشب 🍃🌺
🔻#چهلسالسرگردانی
💠 حضرت موسی علیهالسلام به قوم خود گفت: «با دشمنان خدا جنگ کنید»
💎 بنیاسرائیل بهانه آوردند و گفتند: «در آن شهر، گروهی زورمند هستند که ما نمیتوانیم با آنها بجنگیم.» پس «یوشع بن نون» و «کالب بن یوقنا» از سرداران حضرت موسی (ع) به آن شهر رفتند تا غالب گردند.
💠 بنیاسرائیل از روی اهانت به آن دو و از روی استهزاء پیامبر (ع) گفتند: «ما در آن سرزمین در نیاییم تا زور آوران در آنجا هستند؛ پس تو و خدایت بروید با آنان بجنگید. ما برای تماشا اینجا نشستهایم.»
💎حضرت موسی علیهالسلام ناراحت شد و نفرین کرد تا میان او و اینها جدایی ایجاد شود.
💠خداوند سرزمین پاک بیتالمقدس را چهل سال بر ایشان حرام کرد و آنها در بیابانها سرگردان بودند.
💎 بنیاسرائیل چهل سال در دشت و صحرا راه میرفتند تا رها شوند و بعد از راهپیمایی دوباره خود را همانجا میدیدند.
#داستان #حضرت_موسی #بنی_اسرائیل
#شبتونامامزمانی💫✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
↙️↙️↙️
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل👆
#داستانکشب
📌داستان امشب 🍃🌺
📚 #حکایتی_از_کشکول_شیخ_بهایی
👈 حلوا فروش و مشتری
🌴مردی، حلوافروش را گفت که کمی حلوایم به نسیه ده.
🌴حلوافروش گفت: بچش، حلوای نیکی است. گفت: من به قضای رمضان سال پیش روزه دارم.
🌴حلوافروش گفت: پناه به خدا! اگر با چون تو معامله کنم.
🌴تو که قرض خدا را سالی به دیگر سال عقب اندازی با من چه خواهی کرد؟
#شبتونامامزمانی💫✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
↙️↙️↙️
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل👆
#داستانکشب
📌داستان امشب 🍃🌺
🔻#وارستهشدنوزيربركنارشده
✨پادشاهى ، يكى از وزيران را از وزارت بركنار نمود.
او از مقام و رياست دور گرديد و به مجلس ((پارسايان )) راه يافت و در كنار آنها به زندگى ادامه داد.
بركت همنشينى با آنها به او روحيه عالى و آرامش خاطر بخشيد.
مدتى از اين ماجرا گذشت ، راءى پادشاه درباره وزير عوض شد و او را طلبيد و به او احترام نمود.
✨مقام ديوان عالى كشور را به او سپرد، ولى او آن مقام را نپذيرفت و گفت : ((گوشه گيرى در نزد خردمندان بهتر از نگرانى از سرانجام كار و مقام است .))
آنان كه كنج عافيت بنشستند
دندان سگ و دهان مردم بستند
كاغذ بدريدند و قلم بشكستند
وز دست و زبان حرف گيران رستند
✨پادشاهى گفت : ((ما به انسان خردمند كاملى كه لياقت تدبير و اداره كشور را داشته باشد نياز داريم . ))
✨وزير بر كنارشده گفت : ((اى شاه ! نشانه خردمند كامل آن است كه هرگز خود را به اين كارها (ى آلوده به ظلم شاه ) نيالايد.))
هماى بر همه مرغان از آن شرف دارد
كه استخوان خورد و جانور نيازارد
حکایتهای #سعدی
#وزیر #پادشاه
#شبتونامامزمانی💫✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
↙️↙️↙️
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل👆
#داستانکشب
📌داستان امشب 🍃🌺
📚داستان کوتاه
شاگردی از استاد پرسید: خواهش می کنم به من بگو از کجا باید یک انسان خوب را تشخیص دهم؟
استاد جواب داد: تو نمی توانی از روی سخنان یک فرد تشخیص دهی که او یک انسان خوب است، حتی از ظاهر او هم نمی توان به این شناخت رسید. اما می توانی از فضایی که در حضور او به وجود می آید، او را بشناسی؛ چرا که هیچ کس قادر نیست فضایی ایجاد کند که با روحش سازگاری نداشته باشد.
#شبتونامامزمانی💫✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
↙️↙️↙️
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل👆
#داستانکشب 📌داستان امشب 🍃🌺
راننده ماشینی در دل شب راهش را گم کرد و بعد از مسافتی ناگهان ماشینش هم خاموش شد.
همان جا شروع به شکایت از خدا کرد: خدایا پس تو داری اون بالا چکار میکنی؟و...
در همین حال چون خسته بود خوابش برد، وقتی صبح از خواب بیدار شد از شکایت شب گذشتهاش خیلی شرمنده شد.
ماشینش دقیقا نزدیک یک پرتگاه خطرناک خاموش شده بود...
همه ما امکان به خطا رفتن را داریم، پس اگر جایی دیدیم که کــارمان پیــش نمیرود، شکایت نکنیم، شایـد اگــر جلــوتر برویم پرتگاه باشد...
#شبتونامامزمانی💫✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
↙️↙️↙️
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل👆
#داستانکشب
📌داستان امشب 🍃🌺
#حکایت
کلاغی آواز کبک را شنید و بر دلش نشست.
او تصمیم گرفت که آواز کبک را بیاموزد و از این طریق با کبک ها دوستی گزیند و همنشین آنها شود.
کلاغ بسی کوشید اما به جایی نرسید.
سرانجام نا امید شد و خواست به رفتار خویش باز گردد، اما نتوانست.
زیرا آواز خود را نیز فراموش کرده بود و دیگر زبان کلاغ ها را نمی دانست.
بنابرین از اینجا مانده و از آنجا رانده شد.
به جای اینکه از زندگی دیگران تقلید کنی، بهترین خودت باش...🌻🍃
#شبتونامامزمانی💫✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
↙️↙️↙️
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل👆
#داستانکشب
📌داستان امشب 🍃🌺
🔻#بجاينفريندعاکنید
🔸ابراهيم اطروش مي گويد : با معرفت كرخي بر كنار دجله نشسته بوديم .
🔹ديديم عده اي جوان در قايقي نشسته و در ضمن حركت به قاضي و آوازه خواني و نواختن موسيقي و شرب خمر مشغول هستند .
🔸بعضي از دوستان از معروف كرخي خواستند كه آنها را نفرين كند . او دستهايش را بلند كرد و گفت :
🔹خدايا همانطور كه آنها را در دنيا شاد كردي ، در آخرت هم آنان را شاد بفرما !
🔸دوستان به او گفتند : ما از تو خواستيم آنها را نفرين كني ، اما تو برايشان دعا كردي ؟
او گفت : اگر خدا بخواهد آنها را در آخرت شاد فرمايد وسائل توبه كردن آنان را فراهم مي آورد .
📚شنیدنی های تاریخ 393_محجةالبیضاء ج7 ص 268
✅قابل توجه کسانی که فرزندانشان و همسایه ها را به راحتی نفرین می کنند.
به جای نفرین دعا کنیم..
#نفرین #دعا
#شبتونامامزمانی💫✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
↙️↙️↙️
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل👆