eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.3هزار دنبال‌کننده
22.6هزار عکس
15.9هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🍃🌸🍂🍃🌸 🍂🌸🍂 🌸 واقعی 🌸بالاخره برگشتیم تهران و من علی رو دو هفته ای ندیدم رفته بود یزد. یک شب که داشتیم صحبت میکردیم موبایلش زنگ زد همون موبایلی که من با وام  خریده بودم که خوشحالش کنم . صدای یه دختر میومد از اون ور خط علی بهش یواش  گفت باشه _عزیزم پس میبینمت…. علی فکر نمیکرد من حرفاشو و صدای اون خانم و شنیدم. بدنم لمس شد. 🌸صدای دختر؟ عزیزم؟ اون فقط به من میگفت عزیزم. به روی خودم نیاوردم که صدای دختر رو شنیدم. گفتم کی بود؟ گفت _ ام ام ام پریسا بود دوست دختر بهرام. من اون پسر رو میشناختم حتی مگسهای ماده از دستش در امان نبودن به سختی باورم میشد راست گفته باشه.اگه دوست دختر پریسا بود چرا گفت عزیزم بی خداحافظی و خیلی سرد تلفن و قطع کردم 🌸علی هم پیگیر نشد که چرا یهو قطع کردم. چند روز خیلی تحت فشار بودم مثه روانیا شده بودم  مامان یک دوستی داشت که پسرش که بالا ۵۰سال سن داشت و روانپزشک بود  واسه تعطیلات اومده بود ایران. به اصرار مامان چند جلسه باهاش مشاوره کردم. اون تشویقم میکرد به نگه داشتن علی چون متوجه نبود فرهنگ اینجا چقدر با سوئد متفاوت هست . 🌸یک شب داشتم تلفنی با دکتر صحبت میکردم که علی اومد پشت خطم . منم اهمیت ندادم چند بار به فاصله یک ربع زنگ زد. دلم خنک میشد وقتی زنگ میزد و من جوابشو نمیدادم. 🌸صحبتم با دکتر که تموم شد زنگ زد وقتی برداشتم شروع کرد به داد و بیداد کردن من از خودم این همه بی تفاوتی در مقابل علی رو هیچوقت سراغ نداشتم. خوشحال بودم از اینکه داره حرص میخوره وقتی دیدم داره هر چی لایق خودشه به من نسبت میده فقط گفتم _خیلی نفهمی علی من به خاطر درست شدن رابطمون دنبال دکتر و مشاور میگردم اونوقت تو هر چی لایق خودت هست رو به من نسبت میدی؟ 🌸فکر میکنی من متوجه نیستم سرت تو یزد گرمه؟ یک لحظه سکوت مطلق شد.  گوشی رو قطع کردم فقط همین از دستم برمیومد. حالم بد بود بدنم میلرزید. نمیدونستم چیکار کنم بین عقل و دلم مونده بودم شک داشتم بهش اما باورم نمیشد علی اهل این حرفا نبود 🌸 🍂🌸🍂 🍃🍂🌸🍃🍂🌸
💚الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : 🔸مَن خافَ اللّه َ أخافَ اللّه ُ مِنهُ كُلَّ شَيءٍ ، 🔸و مَن لَم يَخَفِ اللّه َ أخافَهُ اللّه ُ مِن كُلِّ شَيءٍ . 📚الكافي : 2/68/3 💚امام صادق عليه السلام : 🍃آنکه از خدا بترسد، خداوند همه چيز را از او بترساند و هركه از خدا نترسد خداوند او را از همه چيز ترسان كند.🍃
يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ قَٰتِلُوا۟ ٱلَّذِينَ يَلُونَكُم ✨مِّنَ ٱلْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا۟ فِيكُمْ غِلْظَةًۭ ۚ وَٱعْلَمُوٓا۟ ✨أَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلْمُتَّقِينَ (۱۲۳) ✨اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، ✨با كافرانى كه مجاور شما هستند ✨نبرد كنيد؛ ✨و آنان بايد در شما شدت و خشونت ✨(و قاطعیت) بيابند؛ ✨و بدانيد كه خداوند با پرهیزکاران است(۱۲۳) 📚سوره مبارکه التوبه ✍ آیه ۱۲۳
در اماکن عمومی ❓سؤال: استعمال دخانیات در اداره‌های دولتی و اماکن عمومی چه حکمی دارد؟ پاسخ: اگر بر خلاف مقررّات داخلی ادارات و اماکن عمومی باشد و یا موجب اذیت و ناراحتی دیگران و یا ضرر رساندن به آنان شود، جایز نیست. 🔹منبع: پایگاه اطلا‌ع‌رسانی دفتر رهبر معظم انقلاب
🦋در راه مشهد شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند!! به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت گفت: 🌷این میرداماد چقدر بی عرضه است اسبش دائم عقب می ماند. شیخ بهائی گفت: کوهی از علم و دانش برآن اسب سوار است، حیوان کشش اینهمه عظمت را ندارد. ساعتی بعد عقب ماند، 🌷به میر داماد گفت: این شیخ بهائی رعایت نمیکند، دائم جلو می تازد. میرداماد گفت: اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمی شناسد و می خواهد از شوق بال در آورد. این است "رسم رفاقت..." در "غیاب" یکدیگر" حافظ آبروی" هم باشیم...♥️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
داستانک ✍دهخدا مادری داشت بسیار عصبی بود و پرخاشگر؛ طوری که دهخدا بخاطر مادرش ازدواج نکرده بود و پیرپسر مجردی بود در کنار مادرش زندگی می‌کرد. نصف شبی مادرش او را از خواب شیرین بیدار کرد و آب خواست. دهخدا رفت و لیوانی آب آورد مادرش لیوان را بر سر دهخدا کوبید و گفت آب گرم بود. سر دهخدا شکست و خونی شد. به گوشه‌ای از اتاق رفت و زار زار گریست. گفت: «خدایا من چه گناهی کرده‌ام بخاطر مادرم بر نفسم پشت‌ پا زده‌ام. من خود، خود را مقطوع‌النسل کردم، این هم مزد من که مادرم به من داد. خدایا صبرم را تمام نکن و شکیبایی‌ام را از من نگیر.» گریست و خوابید شب در عالم رؤیا دید نوری سبز از سر او وارد شد و در کل بدن او پیچید و روشنش ساخت. صدایی به او گفت: «برخیز در پاداش تحمل مادرت ما به تو علم دادیم.» 💥از فردای آن روز دهخدا شاهکار تاریخ ادبیات ایران را که جامع‌ترین لغت‌نامه و امثال و حکم بود را گردآوری کرد و نامش برای همیشه بدون نسل، در تاریخ جاودانه شد. ‌http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
✍ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﭘﻠﯽ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ …ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﮐﻤﮏ ﺭﺳﺎﻧﻨﺪ …ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺷﺪﺕ ﺁﺏ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺯﻳﺎﺩ ﺍﺳﺖ، ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻪ ﺑﺮﺍﺷﻮﻥ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ … ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺠﺎﺗﺘﻮﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻩ ! ﻭ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﺮﺩ !!!ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻣﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﮐﻮﺷﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﻴﺎﻳﻨﺪﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺋﻤﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻼﺵ ﺗﻮﻥ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﺮﺩ !!!ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺁﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺩ . ﺍﻣﺎ ﺷﺨﺺ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺣﺪﺍﮐﺜﺮ ﺗﻮﺍﻧﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻥ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ .…ﺑﻴﺮﻭﻧﯽ ﻫﺎ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻼﺷﺖ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻫﺴﺖ …ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﻻ ﺧﺮﻩ ﺍﺯ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ . ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ، ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻧﺎ ﺷﻨﻮﺍﺳﺖ . دﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺸﻮﯾﻖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ! ﻧﺎﺷﻨﻮﺍ ﺑﺎﺵ ﻭﻗﺘﻰ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻣﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﺖ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🍃قحطی در سالی که قحطی بیداد کرده بود و همه مردم زانوی غم به بغل گرفته بودند، مرد عارفی از کوچه‌ای می‌گذشت، غلامی را دید که بسیار شادمان و خوشحال است. به او گفت: «چه طور در چنین وضعی می‌خندی و شادی می‌کنی؟» غلام جواب داد: «من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار می‌کنم روزی مرا می‌دهد، پس چرا غمگین باشم در حالی که به او اعتماد دارم؟» مرد عارف گفت: «از خودم شرم کردم که یک غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمی‌دهد و من خدایی دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم!» http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🌸  یه فیلمی که تاحالا ندیدید رو بردارید شروع کنید ده ثانیه از وسطش ببینید، تصورتون رو راجع به اون سکانس و‌ آدمای توش رو توی ذهنتون نگه دارید 🌸 بعد بشینید فیلم رو از اول ببینید وقتی رسیدید به همون سکانس میبینید که چقدر تصوراتتون غلط بوده. 🌹 توی‌ زندگی هم همینه ، رو یه نگاه نتیجه گیری نکنید؛ آدمارو از ریشه بشناسید. 🌹 نگاه امروز تون به زندگی و آدمها، متفاوت و زیبا 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
در گذشته، پیرمردی بود ڪه از راه ڪفاشی گذر عمر می ڪرد ... او همیشه شادمانه آواز می خواند، ڪفش وصله می زد و هر شب با عشق و امید نزد خانواده خویش باز می گشت. و امّا در نزدیڪی بساط ڪفاش، حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود؛ تاجر تنبل و پولدار ڪه بیشتر اوقات در دڪان خویش چرت می زد و شاگردانش برایش ڪار می ڪردند، ڪم ڪم از آوازه خوانی های ڪفاش خسته و ڪلافه شد ... یڪ روز از ڪفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟ ڪفاش گفت روزی سه درهم تاجر یڪ ڪیسه زر به سمت ڪفاش انداخت و گفت: بیا این از درآمد همه ی عمر ڪار ڪردنت هم بیشتر است! برو خانه و راحت زندگی ڪن و بگذار من هم ڪمی چرت بزنم؛ آواز خواندنت مرا ڪلافه ڪرده ... ڪفاش شوڪه شده بود، سر در گم و حیران ڪیسه را برداشت و دوان دوان نزد همسرش رفت. آن دو تا روز ها متحیر بودند ڪه با آن پول چه ڪنند ...! از ترس دزد شبها خواب نداشتند، از فڪر اینڪه مبادا آن پول را از دست بدهند آرامش نداشتند، خلاصه تمام فڪر و ذڪرشان شده بود مواظبت از آن ڪیسه ی زر ... تا اینڪه پس از مدتی ڪفاش ڪیسه ی زر را برداشت و به نزد تاجر رفت، ڪیسه ی زر را به تاجر داد و گفت: بیا ! سڪه هایت را بگیر و آرامشم را پس بده. "خوشبختی چیزی جز آرامش نیست"
‍ ‍ 💕 در دبستانی،معلمی به بچه ها گفت آرزوهاشونو بنویسن . اون نوشته های بچه ها رو جمع کرد و به خونه برد . یکی از برگه‌ها ؛ معلم رو خیلی متاثر کرد . در همون اثنای خوندن بود که همسرش وارد شد و دید که اشک از چشمای خانمش جاریه . پرسید، چی شده؟ چرا اینقدر ناراحتی ؟ زن جواب داد، این انشا را بخوان؛ امروز یکی از شاگردانم نوشته . گفتم آرزوهایشان را بنویسند و اون اینجوری نوشته . مرد کاغذ را برداشت و خواند. متن انشا اینگونه بود: "خدایا، می‌خواهم آرزویی داشته باشم که مثل همیشه نباشد؛ مخصوص است. می‌خواهم که مرا به تلویزیون تبدیل کنی.می‌خواهم که جایش را بگیرم. جای تلویزیونی را که در منزل داریم بگیرم. می‌خواهم که جایی مخصوص خودم داشته باشم و خانواده‌ام اطراف من حلقه بزنند.می‌خواهم وقتی که حرف می‌زنم مرا جدّی بگیرند؛ می‌خواهم که مرکز توجّه باشم و بی آن که سؤالی بپرسند یا حرفم را قطع کنند بگذارند حرفم را بزنم. دلم می‌خواهد همانطور که وقتی تلویزیون خراب است و به آن می‌رسند، به من هم برسند و توجّه کنند. دلم می‌خواهد پدرم، وقتی از سر کار برمی‌گردد، حتّی وقتی که خسته است، قدری با من باشد. و مادرم، وقتی غمگین و ناراحت است، به جای بی‌توجّهی، به سوی من بیاید. و دوست دارم، برادرانم برای این که با من باشند با یکدیگر دعوا کنند ... دوست دارم خانواده هر از گاهی همه چیز را کنار بگذارند و فقط وقتشان را با من بگذرانند. و نکتۀ آخر که اهمّیتش کمتر از بقیه نیست این که مرا تلویزیونی کن تا بتوانم آنها را خوشحال و سرگرم کنم. خدایا، فکر نکنم زیاد چیزی از تو خواسته باشم. فقط دوست دارم مثل هر تلویزیونی زندگی کنم." انشا به پایان رسید. مرد نگاهی به همسرش کرد و گفت، "عجب پدر و مادر وحشتناکی‌اند!" زن سرش را بالا گرفت و گفت، "این انشا را دخترمان نوشته"....
از خواص سیر غافل نباشیم🧄 سعی کنیم آنرا حتی المقدور هفته ای یکبار در غذایمان استفاده کنیم.. ضد سرطان/آنتی بیوتیک قوی/مفید برای بیش از هفتادنوع بیماری/ سیر معجزه طبیعت است🧄 ✍فواید مصرف سیر بصورت ناشتا : 👈درمان عفونت های تنفسی 👈درمان زخم معده و درد ریه 👈برطرف کننده ی سرفه 👈بهبود سرماخوردگی 👈دشمن سنگ کلیه 👈کاهش فشار و چربی خون
✨﷽✨ ✨ بیشتر آدما با چنان عجله و شتابی به سمت داشتن زندگی خوب حركت می كنن كه از كنارش رد می شن. زندگی پر از فرصت هاست، فرصت ها رو از دست نده...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸مشکل اغلب آدمها اینه که همیشه به چیزی فکر می کنند که دوست ندارند نه به چیزی که دوست دارند 🔸 ذهن فرق دوست داشتن و دوست نداشتن شما رو درک نمیکنه! ذهن فقط چیزی که بهش فکر می کنید رو جذب می کنه ! 🔸پس فقط به چیزهایی که دوست داری و میخوای اتفاق بیفته فکر کن! نه چیزهایی که دوست نداری و ازش میترسی! ❌ ️پس دیگه نگو: خدا کنه مریض نشم! 🔹بگو: خدا کنه لحظه به لحظه سالم تر از قبل بشم! ❌️دیگه نگو: فکر کنم فقیر میشم! 🔹بگو: خدا کنه برکت و ثروت الهی همه زندگیم رو فرا بگیره! ❌️نگو: خدا کنه دیر نرسم! 🔹بگو: خدا کنه به موقع برسم! ❌️نگو: خدا کنه امتحانم رو نیفتم! 🔹بگو: خدا کنه پاس بشم!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘️امام علی(ع) دنیا فریب می دهد، زیان می رساند، و سریع می گذرد. 📖نهج البلاغه، حکمت۴۱۵ 🕊 ای شویم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و یٰا مَنْ یُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّداٰئِد👌🌼 و ای خدایی که تیزیِ مصیبتها و سختی ها به دست تو شکسته میشود. از درگه همچون تو کریمی هرگز نومید کسی نرفت و من هم نروم🌼 امیدوارم راه براتون باز شه. زندگیتون بدون غم و دل مشغولی باشه. آمین🤲 ✨ ┅✿❀♡❀🕊✿┅┅
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شکر گزاری ، درهای بیشتری را باز می کند تا خوبی های بیشتری از راه برسد خدایا🤲 شکرت برای این روز زیبا آخر هفته تون پر از خیر و برکت 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 💎الهی به امیدتو💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃برای سلامتی و 🥀ظهور آقا امام زمان 🍃وسلامتی خودتون و 🥀خانواده محترمتون 🍃و شادی روح بلند 🥀سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی 🍃و از دست رفتگان حادثه کرمان 🥀و سانحه سقوط هواپیمای 🍃مسافربری اوکراین 🥀صلوات 🍃اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🥀وَ آلِ مُحَمَّد ٍ🍃وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ‎‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فوق العاده زیبا ♥️نام زهرا يک جهان معنا بود 🔥نام زهرا احسن الاسما بود ♥️نام زهرا مشتق از نام خداست 🔥زينت کرسي وعرش کبرياست ♥️نام زهرا ذکر اهل دل بود 🔥نام زهرا حل هر مشکل بود ♥️نام زهرا يک مدينه ماتم است 🔥داستان رنج هاي عالم است ♥️نام زهرا نام يار حيدر است 🔥ياوري که بين ديوار و در است ♥️نام زهرا نام غمناکي بود 🔥من بميرم چادرش خاکي بود ♥️نام زهرا نام يک دلخسته است 🔥صاحب يک پهلوي بشکسته است
📸 ... ☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
☝️ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 18 دی ماه 1399 🌞اذان صبح: 05:45 ☀️طلوع آفتاب: 07:15 🌝اذان ظهر: 12:11 🌑غروب آفتاب: 17:07 🌖اذان مغرب: 17:27 🌓نیمه شب شرعی: 23:26
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🤲 🌸هنگامی که مرا بخوانند " یعنی باید دعای دعا کننده از دل او برآید ولقلقه زبانش نباشد . 🌸 امام صادق علیه‌السلام روایت فرموده اند: "خداوند دعای قلب فراموشکار را مستجاب نمی کند ." 🔹 همچنین بنده در دعا کردن باید حاجت خودرا حقیقتا از خداوند بخواهد و دیگران را در کنار خدا ،حقیر و کوچک بشمارد واگر چه مخلوقات را واسطه می شناسد ،سر رشته امور را به دست خدا بداند . 🌸 در حدیث "قدسی " آمده است: هیچ مخلوقی به غیر من تمسک نمی جوید مگر اینکه رشته اسباب آسمان ها و زمین را بر او قطع میکنم .اگر از من چیزی بخواهد به اونمی دهم واگر مرا بخواند دعایش را مستجاب نمیکنم وهیچ مخلوقی به من تمسک نمی جوید مگر اینکه آسمان ها وزمین را ضامن رزقش کنم . اگر مرا بخواند اجابت می کنم واگر حاجتی بخواهد حاجتش را بر می آورم واگر از من طلب آمرزش کند او را می آمرزم. 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
☝️ 🌸 🌸 🥀لٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ المَلِكُ الحَقُّ المُبين 💥معبودي جز خدا نيست 💥پادشاه برحق آشكار ➖➖➖➖➖➖ 💎روز ۵شنبه ۲ رڪعت نمازبـہ نیت ڪسب مال وثروت بخواند‌ و سپس《سوره یاسین》بخواند و این عمل را تا ۳ روز انجام دهد بهتر است  📚گوهر شب چراغ ۱۵۷/ ۲
⬇️ ✨امام رضا علیه السلام: 🍯شفای هردردی درعسل نهفته است وهر کسی ناشتا اندکی عسل باکندر بخورد، 🔸بلغم راقطع می کند، 🔸صفرا رامی شکند 🔸زهره سودا را ریشه کن می کند. 🔸و ذهن را صفا می دهد 🔸و حافظه را تقویت می کند. 📚 فقه الرضا_ص347 ✴️•⇦بمقدار مساوی عسل مرغوب را با کندر نر(سفید وشیرین است) مخلوط نموده و2 قاشق چای خوری صبح ناشتا مصرف کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنج شنبه است و ياد درگذشتگان😔 🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ پنجشنبه ویادعزیزان سفر کرده😔 پنجشنبه و دلتنگی های‌ عجیب💔 پنجشنبه و بغض‌های یواشکی 😢 پنجشنبه وخاطرات به جامانده😔 🔸شادی روح عزیزان، پدران و مادران، وجانباختگان سانحه ی هوایی ، از دست رفتگان در کرمان و سردار حاج قاسم سلیمانی بخوانیم فاتحه و صلوات🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺امیدوارم امروزتون ❄️پر از زیبایی و امیـد 🌺و دلتون سرشار از ❄️مهـر و شـور زندگی باشه 🌺امیـدوارم روزتون ❄️از زیباترین و قشنگترین 🌺لحظات و موفقیت ها‌ لبریز باشه ❄️تقدیم با بهترین آرزوها 🌺آخر هفته خوبی داشته باشید
🍂🍃🌸🍂🍃🌸 🍂🌸🍂 🌸 واقعی 🌸اوایل شهریور اومد تهران با دوستاش بیرون رفتیم. بهرام هم بود . داشتیم برمیگشتیم سمت خونه که علی گفت؛ _ خب عزیزم تو برو خونه من و بهرام میریم جایی کار داریم مردد نگاش کردم حس میکردم داره دروغ میگه _ چیکار؟ – میخوایم برای پریسا کادو بخریم تولدشه. 🌸بی رودروایسی جلو بهرام گفتم _دوست دختر یکی دیگس تو واسش کادو بخری؟ بهرام هیچی نگفت سرش پایین بود با خنده گفتم _ علی آقا تو کسی هستی که حتی اجازه نمیدی من با دوستام یه پارک خشک و خالی برم فقط یک شب شک کردی با کسی دیگه صحبت میکنم آبرو برام نذاشتی اون وقت واسه دوست دختر دوستت خودشیرینی میکنی؟ عصبانی شد _چی میگی دیوونه شدی؟ 🌸بلندتر از خودش گفتم _دیوونه تویی و هفت جد و آبادت در ماشینو کوبیدم و پیاده شدم شبش پشت سر هم زنگ میزد ، تکس میداد _ عزیزم سارا ی من به خدا اشتباه میکنی اصلا مامانم داره پس فردا با ما میاد یزد. بیا من و تو و مامانم با هم بریم .بیا که مطمئن شی چیزی نیست. نه گفتم میام نه گفتم نمیام. داشتم پیش خودم حساب میکردم ارزش رفتن رو داره اصلا؟ . . 🌸پس فردا شد هیچکس به من خبر نداد که بیا بریم یزد علی و مامانش تنهایی رفتن من یک هفته جوابشو ندادم… اومد تهران اومد دم خونمون. پیام داد _جوابمو میدی یا زنگ خونتونو بزنم؟ جواب دادم. – چی میخوای از جونم؟ تو منو میخای چیکار؟ دست از سرم بردار… -ترو خدا قهر نکن به خدا یهویی شد مامانم به یک سری دلایل موافق نبود تو بیای باهامون. گفتم خیلی خب فردا صبح بیا بریم جایی صحبت کنیم 🌸 🍂🌸🍂 🍃🍂🌸🍃🍂🌸
🍂🍃🌸🍂🍃🌸 🍂🌸🍂 🌸 واقعی 🌸فرداش تا رسید پیشم گوشی رو از دستش قاپیدم خیلی سعی کرد مانع بشه اما طوری نگاش کردم که حساب کار دستش اومد و رفت عقب ایستاد کلی عکس دو نفری داشتن علی و پریسا و کلی عکس سه نفری پریسا، علی و مامانش مطمئن شدم. مامانشم دستش با علی تو یه کاسس هر چی میگفتم دلیل این عکس های صمیمی چیه جواب درستی نمی گرفتم ولی چون دوستش داشتم نمیخواستم قبول کنم که داره بهم خیانت میشه 🌸مثل بچه ی بودم که دلش نمیخواست اسباب بازیشو با کسی دیگه شریک بشه . دلیل خیلی از رفتاراشونو نمیفهمیدم رفتار علی و مامانش مامانش  هفتگی رنگ عوض میکرد هفته بعدش مامانش زنگ زد که بیا بریم مبل به سلیقه تو بخریم من میخوام پدر مادرتو دعوت کنم و کم کم روابطتون رو رسمی کنیم. واسه خودمم جالب بود که اصلا خوشحال نشدم اما باهاشون رفتم خرید. 🌸بگذریم از اینکه تو مبل فروشی چقدر عشوه و ادا برای فروشنده درآورد که من پیش خودم گفتم پسره ی خر جای اینکه واسه من بیخود و بی جهت قفس بسازی یه نگاهی به مامانت بنداز شاید بفهمی رفتار من خیلی هم موجه و سنگینه. یک ماهی گذشت و مامانش هر از چند گاهی میگفت  _باید پدر و مادرتو دعوت کنم و من نه تایید میکردم و نه تکذیب اصلا روم نمیشد بعد از قضیه شمال مامانم رو باهاشون دوباره روبرو کنم . 🌸یک روز غروب که خونشون بودیم طبق معمول قهوه خوردیم و داشت فال قهوه ی منو میگرفت تو نعلبکی من با تفاله ها شمایل یه عروس درست شده بود گفت _وای چه قشنگ به زودی ازدواج میکنی… من لبخند تلخی زدم علی گفت آخ جون عروسیه ما؟ مامانش چشم غره رفت و علی لال  شد . مدام تاکید میکرد که تو فالت اسم حمید رو میبینم … من هیچوقت به فال اعتقاد نداشتم فقط به چشم تفریح بهش نگاه میکردم موضوع ازدواج رو هم به شوخی و خنده گرفتم و تمومش کردم رفت. 🌸 🍂🌸🍂 🍃🍂🌸🍃🍂🌸
. مواردی که اجازه شوهر برای از منزل بر لازم نیست. ✅گرچه از حقوق مرد بر زن این است که زن بدون اذن او از خانه بیرون نرود، اما در موارد زیر اطاعت واجب نیست. 1⃣ در انجام واجبات عینی همچون حج واجب. 🕋 2⃣ برای فراگیری احکام واجب. 3⃣ اگر زن قبل از عقد 💍 باشوهر توافق کند به ادامه تحصیل 📝 و اشتغال 💰، مرد نمی تواند او رانهی کند. 4⃣ خروج برای مسائل ضروری همچون درمان بیماری.💉 5⃣ خروج برای فرار از ضرر جانی، 🔪 مالی و عرضی. 6⃣ خروج از منزل برای تظلم و دادخواهی. 7⃣ خروج برای ، چنانچه شوهر او قادر به آن نباشد یا از انفاق سرپیچی کند. 📗 : ۱. فرهنگ فقه ج۳ ص ۴۵۲ ۲. توضیح المسائل مراجع م ۲۴۱۲ ۳. احکام خانواده وحیدی ج ۱ ص ۲۸۸ ۴. احکام دو دقیقه ای محمود اکبری ج ۳ ص ۹۴
اگر بنده مرگ و سرانجامش را میدید؛ دشمن آرزو و فریب آن می شد😈 💢نهج البلاغه تصویری💢