eitaa logo
تفقه
1.3هزار دنبال‌کننده
577 عکس
80 ویدیو
490 فایل
و ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِروا كافَّةً فَلَولَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُم طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا في الدِّينِ وَ لِيُنذِرُوا قَومَهُم إِذا رَجَعوا إِلَيهِم لَعَلَّهُم يَحذَرُونَ (التوبة/ ۱۲۲) @MehdiGhanbaryan @jargeh @tarikht @halqat
مشاهده در ایتا
دانلود
مشتق اصولی و نفی امامت ظالمان.pdf
262K
تحلیل رابطه مشتق اصولی و نفی امامت ظالمان ✔️ در روایات معتبری، امام معصوم (علیه‌السلام) با استناد به آیه شریفه «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»، هر ظالمی را تا روز قیامت نفی می‌کنند؛ حتی کسانی که در گذشته، آلوده به بت‌پرستی بوده و سپس مسلمان شده‌اند نیز شایستگی رسیدن به مقام «امامت» را ندارند. این سخن امام (علیه‌السلام) در واقع کنایه‌ای است به خلافت اول و دوم که پیش از اسلام آوردن، مدت مدیدی از عمر خویش را در بت‌پرستی سپری کردند. در مقابل، دانشمندان اهل سنت در مقام دفاع از خلافت خلفا بر این باورند که وضع شده برای خصوص به مبدأ اشتقاق و استعمال آن در فرد ، یک است. جالب آن‌که اصولیان شیعه علاوه بر پذیرفتن استدلال امام (علیه‌السلام)، بر آنند که مشتق تنها درخصوص متلبّس به مبدأ، حقیقت است. حال پرسش این است که چگونه می‌توان پذیرفت که مشتق وضع شده درخصوص متلبس به مبدأ و از سوی دیگر استدلال امام (علیه‌السلام) به آیه شریفه را نیز قبول نمود. در این مقاله دیدگاه نفر از دانشمندان را در پاسخ به این پرسش مطرح نموده و در پایان دیدگاهِ برگزیده تبیین می‌شود. @tafaqqoh
✔️ یک انتساب: آیا شیخ مفید روز نهم ربیع را عید دانسته است؟ 🔸 در بین طرفداران جشن مشهور است که شیخ مفید (رحمه الله) این روز را عید دانسته است. این شهرت بر پایه ی برخی نسخ متأخّر کتاب «مسارّ الشیعة» شکل گرفته است. شیخ عبّاس قمی (رحمه الله) درباره روز نهم ربیع می نویسد: «از کتاب مسارّ الشیعة نقل شده که فرموده این روز، عید بزرگ و روز یعنی شکافتن است و از برای آن شرح بزرگی است که در غیر این موضع ذکر شده و حضرت رسول صلّی الله علیه و آله این روز را عید فرموده و امر کرده که مردم نیز این روز را عید قرار دهند و درست کنند.» (وقائع الایام، ص315) از سخن ایشان روشن است که خود، این مطلب را در مسارّ الشیعة ندیده است. مصحح کتاب نیز در پاورقی نوشته است: «در چاپ کنگره شیخ مفید و چاپ آیة الله مرعشی نجفی این مطلب نبود.» پیش از مرحوم شیخ عبّاس، استادش میرزا حسین نوری (رحمه الله) نوشته است: «قَالَ الشَّیْخُ الْمُفِیدُ فِی کِتَابِ مَسَارِّ الشِّیعَةِ وَ فِی الْیَوْمِ التَّاسِعِ‏ مِنْهُ یَعْنِی الرَّبِیعَ‏ الْأَوَّلَ یَوْمَ الْعِیدِ الْکَبِیرِ وَ لَهُ شَرْحٌ کَبِیرٌ فِی غَیْرِ هَذَا الْمَوْضِعِ وَ عَیَّدَ فِیهِ النَّبِیُّ ص وَ أَمَرَ النَّاسَ أَنْ یُعَیِّدُوا فِیهِ وَ یُتَّخَذَ فِیهِ الْمَرِیسُ‏ انْتَهَی.» (مستدرک الوسائل؛ ج ‏2 ؛ ص 522) در نقل ایشان عبارت «عید البقر» وجود ندارد. در کتابخانه مجلس، نسخه ای از مسارّ الشیعة وجود دارد که تاریخ کتابت آن 1305 ه.ق است. در این نسخه آن چه مرحوم شیخ عبّاس آورده، عیناً یافت می شود: 🖼 تصاویر نسخ خطی بارگذاری خواهد شد. (تصویر شماره 1) ابوالحسین خوئینی نیز گفته است این مطلب در نسخه ای از مسارّ الشیعة که با شماره 7940 در کتابخانه آستان قدس نگهداری می شود، وجود دارد. (فصل الخطاب فی تاریخ قتل ابن الخطّاب، هیئة خدام المهدی، پاورقی ص61) امّا به چند دلیل این نسخ تحریف شده و نامعتبر می باشند: 1. در نسخه چاپ کنگره چنین مطلبی وجود ندارد. (مسار الشیعة، ص49، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید رحمه الله) این نسخه چاپی بر اساس نسخ خطّی متعدّد تهیّه شده و از جمله آن ها، نسخه ای است که در سال 391 به خطّ کوفی کتابت شده است؛ یعنی دقیقاً سه سال پس از تألیف کتاب توسّط شیخ مفید و در حالی که ایشان هنوز زنده بوده است. (البته برخی در این نسخه تردید کرده‌اند.) 2. علاوه بر این نسخه بسیار کهن، نسخه های چاپی و خطّی دیگر نیز فاقد این مطلب است. مثلاً رجوع کنید به نسخه ای از مسارّ الشیعة که ضمن مجموعه ای با نام «مجموعة نفیسة فی تاریخ الائمة» چاپ شده است. (مجموعة نفیسة فی تاریخ الأئمة علیهم السلام؛ دار القارئ؛ بیروت ؛ ص46) تصاویر زیر که از سایت کتابخانه مجلس دریافت شده است، نسخه هایی از مسارّ الشیعة را نشان می دهد که در آن ذکری از نهم ربیع نیست: 🖼 تصاویر نسخ خطی بارگذاری خواهد شد. (تصاویر شماره 2 تا 7) 3. شیخ مفید در مسارّ الشیعة روز ضربت خوردن را 26 و درگذشت او را 29 ذی الحجة دانسته است. همچنین وفات امام حسن عسکری علیه السلام و انتقال خلافت به حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را در روز 4 ربیع دانسته است. (به نسخ مختلف مسارّ الشیعة رجوع شود.) بنابراین وجهی نداشته که نهم ربیع را عید بداند؛ زیرا در نظر ایشان نه روز است و نه روز امام مهدی عجل الله فرجه!!! 🔹 بنابر آن چه شیخ عباس با از مسارّ الشیعة نقل کرده و عیناً در نسخه خطی مسارّ الشیعة به تاریخ 1305 ه.ق آمده است، نهم ربیع «عید البقر» نامیده شده است. این تعبیر اشاره دارد به نفرین حضرت زهرا سلام الله علیها: «... فقالت بقر الله‏ بطنک‏ کما بقرت صحیفتی ...» (شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید؛ ج ‏16؛ ص 235) «... فأخذ الکتاب منها لینظر فیه، فمزّقه و بقره، فقالت له: لم فعلت ذلک؟! بقر اللّه‏ تعالى بطنک؛ فقال ابن عبّاس: فاستجاب اللّه دعاءها و رأیناه کما دعت.» (غرر الأخبار؛ ص 91) 4. بسیاری از محدّثان در جوامع و مؤلفات خود (مانند بحار الانوار، وسائل الشیعة و ...) از مسارّ الشیعة روایت کرده اند، امّا هیچ یک چنین مطلب مهمّی را متذکّر نشده اند. حتّی سید بن طاوس رحمه الله وقتی به ذکر نهم ربیع می رسد، هیچ حرفی از مسارّ الشیعة نمی زند؛ بلکه تصریح می کند: «... و لم أجد فیما تصفّحت من الکتب إلى الآن موافقة أعتمد علیها للروایة الّتی رویناها عن ابن بابویه تغمده اللَّه بالرضوان ...» (الإقبال؛ ج ‏3؛ ص 113؛ مکتب الاعلام الاسلامی) در حالی که ایشان از کتاب یا همان مسارّ الشیعة بسیار نقل کرده است. (الاقبال؛ ج ‏1؛ صص 264 و 282 و ج ‏3؛ صص 50 و 106 و 270) حتّی در همین باب مربوط به ربیع الاوّل به این کتاب استناد کرده است. (الاقبال؛ ج 3، ص 122)
🔹 تحکیم بنیادهای نظریه ولایت فقیه در نجف اشرف (سال ۱۳۴۸ ه‍ . ش) / بخش سوم ✔️ ولایت و وظیفه‌ی حکومتی، ملازمه‌ای با ولایت تکوینی و مقامات معنوی ندارد. 🔘 ‏‏لازمۀ اثبات ولایت و حکومت برای امام علیه السلام این نیست که مقام معنوی نداشته باشد.‏‎ ‎‏برای امام مقامات معنوی هم هست که جدا از وظیفۀ حکومت است. و آن، مقام ‏‎ ‎‏کلی الهی است که گاهی در لسان ائمه، علیهم السلام، از آن یاد شده است. خلافتی است‏‎ ‎‏تکوینی که به موجب آن جمیع ذرات در برابر «ولیّ امر» خاضعند. از ضروریات مذهب‏‎ ‎‏ماست که کسی به مقامات معنوی ائمه علیهم السلام نمی‌رسد، حتی ملک مقرب و نبی مرسل. اصولاً‏‎ ‎‏رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام ـ طبق روایاتی که داریم ـ قبل از این عالم انواری بوده اند در‏‎ ‎‏ظل عرش؛ و در انعقاد نطفه و «طینت» از بقیۀ مردم امتیاز داشته‌اند‏‏. و مقاماتی دارند‏‎ ‎‏الی ماشاءالله. چنانکه در روایات «معراج» جبرئیل عرض می‌کند: ‏‏لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَةً، لاحْتَرَقْتُ‏‏.‏‎ ‎‏(اگر کمی نزدیک‌تر می‌شدم، سوخته بودم.) یا این فرمایش که ‏‏إنَّ لَنا مَعَ اللهِ حالات لایَسَعُهُ‏‎ ‎‏مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لا نَبِیٌ مُرْسَلٌ‏‏. (ما با خدا حالاتی داریم که نه فرشتۀ مقرب آن را می‌تواند‏‎ ‎‏داشته باشد و نه پیامبر مرسل). این جزء مذهب ماست که ائمه علیهم السلام چنین مقاماتی‏‎ ‎‏دارند، قبل از آن‌که موضوع در میان باشد. چنان‌که به حسب روایات این مقامات‏‎ ‎معنوی برای حضرت زهرا، سلام الله علیها، هم هست‏‏؛ با این‌که آن حضرت نه است‏‎ ‎‏و نه و نه . این مقامات سوای وظیفۀ حکومت است. لذا وقتی می‌گوییم‏‎ ‎‏حضرت زهرا علیها السلام، قاضی و خلیفه نیست، لازمه‌اش این نیست که مثل من و‏‎ ‎‏شماست؛ یا بر ما ندارد. 🔘 عهده دار شدن حکومت فی حد ذاته شأن و مقامی نیست؛ بلکه وسیلۀ انجام وظیفۀ‏‎ ‎‏اجرای احکام و برقراری نظام عادلانۀ اسلام است. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام دربارۀ نفس‏‎ ‎‏حکومت و فرماندهی به ابن عباس‏‏ فرمود: این کفش چه‌قدر می‌ارزد؟ گفت: هیچ. فرمود:‏‎ ‎‏فرماندهی بر شما نزد من از این هم کم ارزش‌تر است؛ مگر این‌که به وسیلۀ فرماندهی و‏‎ ‎‏حکومت بر شما بتوانم حق (یعنی قانون و نظام اسلام) را برقرار سازم؛ و باطل (یعنی قانون‏‎ ‎‏و نظامات ناروا و ظالمانه) را از میان بردارم‏‏. پس، نفس حاکم شدنْ و فرمان‌روایی وسیله‌ای‏‎ ‎‏بیش نیست. و برای مردان خدا اگر این به کار خیر و تحقق هدف‌های عالی نیاید،‏‎ ‎‏هیچ ارزش ندارد. لذا در خطبۀ نهج البلاغه می‌فرماید: «اگر حجت بر من تمام نشده و ملزم‏‎ ‎‏به این کار نشده بودم، آن را (یعنی فرماندهی و حکومت را) رها می‌کردم». بدیهی است‏‎ ‎‏تصدی حکومتْ به دست آوردن یک وسیله است؛ نه این‌که یک باشد؛ زیرا اگر‏ مقام معنوی بود، کسی نمی‌توانست آن را غصب کند یا رها سازد. هرگاه حکومت و‏‎ ‎‏فرماندهی اجرای احکام الهی و برقراری نظام عادلانۀ اسلام شود، قدر و ارزش پیدا‏‎ ‎‏می‌کند؛ و متصدی آن صاحب ارجمندی و معنویت بیش‌تر می‌شود. بعضی از مردم چون‏‎ ‎‏دنیا چشمشان را پر کرده، خیال می‌کنند که ریاست و حکومت فی نفسه برای ائمه علیهم السلام شأن‏‎ ‎‏و مقامی است، که اگر برای دیگری ثابت شد دنیا به هم می‌خورد. حال آن‌که نخست وزیر‏ #‎‏شوروی یا و رئیس جمهور حکومت دارند، منتها کافرند. کافرند، اما‏‎ ‎‏حکومت و نفوذ سیاسی دارند؛ و این حکومت و نفوذ و اقتدار سیاسی را وسیلۀ کام‌روایی‏‎ ‎‏خود از طریق اجرای قوانین و سیاست‌های ضدانسانی می‌کنند.‏ 🔘 ائمه و فقهای عادل موظفند که از نظام و تشکیلات حکومتی برای اجرای احکام الهی‏‎ ‎‏و برقراری نظام عادلانۀ اسلام و به مردم استفاده کنند. صِرف حکومت برای آنان جز‏‎ ‎‏رنج و زحمت چیزی ندارد؛ منتها چه بکنند؟ مأمورند انجام وظیفه کنند. موضوع «ولایت‏‎ ‎‏فقیه» مأموریت و انجام وظیفه است.‏ 📚 کتاب ولایت فقیه؛ حکومت اسلامی / تقریر بیانات مرحوم امام خمینی قدس سره در نجف اشرف / صص ۵۳ تا ۵۵ 🌐 https://b2n.ir/u09934 @tafaqqoh