eitaa logo
⌈ࡅߺ߳ܦ߭ܝ‌ࡅ࡙ߺܟߺࡏަߊ‌‌ܘ⌋
9.3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
886 فایل
از جهان ماندہ فقط جان ڪہ مرا تَرڪ ڪند من چنانم ڪہ محال است ڪسے درڪ ڪند!.☕ ح‌ـرف‌هاے‌در‌گوش‌ـی↓☕ @Fh1082 ناشناسمـوטּ↓☕ https://daigo.ir/secret/51970196 تبلیغاتمـوטּ↓☕ @tabligh_haifa دراین کانال رمان هم گذاشته میشود فرق دارد با کانال فقط رمان! ×کپی×
مشاهده در ایتا
دانلود
💫بسم‌الله‌الرحمن‌رحیم🕊
••• صبح آمدھ با عشق ، بزن لبخند؎ ‌تا در بھ غم و غرورِ شب بَربَند؎ با عشق بپا خیز خوشت باشد روز ا؎ آنکه چو گل به رو؎ مامیخند؎💕 | ☃🥜| -❄️-𝑴𝒚𝒄𝒉𝒏𝒍↷ ❁¦➺@tafrihgaah•°~•
•باور داشته باش کھ میتونی •خوشبختی و موفقیت مال •توئه •مطمئن باش •فقط بخواه و شرو؏ کن •اراده کنی از پس همه چی برمیا؎ بهت قول میدم •قهرمان😌💪 🔥 -💖-𝑴𝒚𝒄𝒉𝒏𝒍↷ ❁¦➺@tafrihgaah•°~•
❤ ای دیدنت بهانه ترین خواهش دلم فڪری بڪن برای من و آتش دلم دست ادب به سینه ی بی تاب می زنم صبحت بخیر حضرت آرامش دلم 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚 -💚-𝑴𝒚𝒄𝒉𝒏𝒍↷ ❁¦➺@tafrihgaah•°~•
‌↻🦋••|| °• ‌👌ابلیس به ۵ علت بدبخت شد: ➊اقــرار به گــناه نڪرد ➋از ڪرده پشـیمان نشد ➌خـود را مـلامـت نڪرد ➍تصـمیم به تـوبه نگرفت ➎از رحـمت خدا نامید شد. 👌آدم به ۵ علت سعادتمـند شد: ➊اقــرار به گـــناه ڪرد ➋از ڪرده پشــیمان شد ➌خـود را ســرزنش ڪرد ➍تعـجیل در تـوبه ڪرد ➎به رحمت حق امید داشت. -🖤-𝑴𝒚𝒄𝒉𝒏𝒍↷ ❁¦➺@tafrihgaah•°~•
<🔔💛> • • تکیه داده ام به آسمانی که خدا روی ابرهایش نشسته. ^^ • ツ -💛-𝑴𝒚𝒄𝒉𝒏𝒍↷ ❁¦➺@tafrihgaah•°~•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(0).pdf
1.35M
📚کنار تو درگیر آرامشم📚 نویسنده : اسما تراب ژانر : 📃خلاصه : رمان درمورد عاشق شدن دو تا خواهر و دو تا برادره عشقی که پراز دردسر عشقی پر از ماجراجویی ...
1_1092946345.pdf
5.93M
📚زندگی به سبک اورانگوتان📚 ژانر : 📃خلاصه : یه دختر از جنس شیطنت! که بقول پسر از جنس زندگی! یه پسر از جنس سنگ که بقول دختر از جنس اورانگوتان! حالا این دختر زندگی بخش و این پسر اورانگوتانی! باهم چی میسازن؟! خب معلومه!
Roman Yasamin(romanbook.ir) pdf.pdf
4.22M
📚یاسمین📚 نویسنده : مرتضی مودب پور ژانر : 📃خلاصه : پسری به اسم بهزاد عاشق دختری به اسم فرنوش میشه ، بهزاد پسری فقیر و دانشجوی پزشکیه و فرنوش دختری خوشگل و پولدار و پسرخالش یکی از خواستگارای اونه و خودش رو نامزد فرنوش میدونه اما فرنوش عاشق بهزاده ، تا اینکه مامان فرنوش که مخالف ازدواج این دو بوده از بهزاد میخواد که به دیدنش بیاد و اونجاست که از بهزاد میخواد که بذاره فرنوش با پسر خالش ازدواج کنه و ...
عطر نفسات.pdf
2.49M
📚عطر نفسات📚 نویسنده : مریم_۲۱ ژانر : 📃خلاصه : ما اینجا یه دونه دختر داریم یه دونه ام پسر!!! یه دختر از جنس لجبازی یه پسر از جنس غرور. خب اینا طی اتفاقاتی تو دانشگاهشون میفته با هم به جنگ بر می خیزند! یک جنگ به تمام عیار بین این دو تا اتفاق میفته که کل زندگی شون رو عوض میکنه!! و معلوم نیس این جنگ و جدال کی تموم میشه اصلا پایانش چی میشه؟؟!! نکته : اونایی که فکر میکنند رمان تکراریه و از یه کل کل تو دانشگاه شروع و به سفره شمال ختم میشه ، باید بگم کاملا در اشتباهن!! خیلی اتفاقات هست که قراره براشون بیفته. بالاخره بعد از کلی بحث و جدال عاشق هم میشن ولی عشقشون پر از دردسر و ماجراست ، بنظر شما سرنوشت شون چی میشه؟! میتونند از پس مشکلاتی که سر راهشونه بر بیان و بهم برسند یا نه؟ ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا