📚پرتگاه‌عشق📚 نویسنده : #homa_moscow ژانر : #عاشقانه #همخونه_ای 💠خلاصه: داستان از اونجایی شروع میشه که مردی طی یک تصادف کارش به بیمارستان می کشه و در اونجا از پزشکی به نام دکتر شریف می خواد که مواظب دخترش باشه.. و بعد از فوت مرد پسر مجبور میشه دختر رو ببره خو نه خودش و از اونجا داستان لجبازی این ۲ نفر شروع میشه. #باهم‌بخوانیم #پی‌دی‌اف

برای دوستی که درخواست کتاب دختر شینا رو داده بودند

💚✨💚✨💚✨💚✨💚✨💚 💚✨💚✨💚✨💚✨💚✨ 💚✨💚✨💚✨💚✨💚 💚✨💚✨💚✨💚✨ 💚✨💚✨💚✨💚 💚✨💚✨💚✨ 💚✨💚✨💚 💚✨💚✨ 💚✨💚 💚✨ 💚 《به نام خالق عاشقی》 💚کوله بار عشق💚 #قسمت_چهل_و_نهم: 🌺مصطفی🌺 +خب زهرا حالش خوبه بشینم گریه بکنم؟ ×از دست تو!کی بهش زده؟ -من.. ×کی هستی تو؟ -الیاس مرادی ×مصطفی میشناسیش؟ +اره بابا رفیقمه ×نترس بابا کاریت ندارم.. بلاخره اتفاقه..ولی بدون اگه صورتت نورانی نبود و از اون قرتیا بودی قطعا الان گوشه بازداشتگاه بودی. -ممنونم لطف دارین😐😂 "ببخشید..اگه با من کاری ندارید من برم..ولی..خبری شد بهم بگین.. +بازم ممون بهمون خبر دادین ان شاءالله جبران کنیم.. "رونیکا" "خواهش میکنم...از بیمارستان اومدم بیرون..چیو جبران میکنه؟؟اخه با چی میخواد جبران کنه😐😂 🌺مصطفی🌺 +وای بچه ها چیو میخواستم جبران کنم؟😬 ×برو خاستگاریش +هر هر هر -😂اشکال نداره بابا سوء تفاهم شده.. +بهت پی میدادم نمیگفتی کجایی نامرد _زیاد روبه راه نبودم. +عاااو باش -اره. ×ببینم شماره منو نمیخوای؟😂 -با کسی که با خواهرتون تصادف کرده کاری ندارید؟متنفر نیستید؟😂 ×نه بابا گفتم که.. -باشه..بنویسید..0916... ×ذخیره کردم..الان میرم پی میدم -باشه.. ×اومد؟ -اره..سلام امیرم ×اره -ذخیره کردم

💚✨💚✨💚✨💚✨💚✨💚 💚✨💚✨💚✨💚✨💚✨ 💚✨💚✨💚✨💚✨💚 💚✨💚✨💚✨💚✨ 💚✨💚✨💚✨💚 💚✨💚✨💚✨ 💚✨💚✨💚 💚✨💚✨ 💚✨💚 💚✨ 💚 《به نام خالق عاشقی》 💚کوله بار عشق💚 #قسمت_پنجاه: 🌺مصطفی🌺 +الان قشنگ یه ساعته داریم فقط حرف میزنیم..بجاش بریم با دکتر حرف بزنیم حداقل بریم زهرارو ببینیم. -ببخشید من با اجازتون برگردم بخش کار دارم.. +برو تو خسته نباشی -سلامت باشی..یاعلی ×خدا به همراهت +راه افتادم سمت اتاق اقای دکتر ×وایسا منم برسم +مگه مسابقه دوئه؟ ×مصطفی میزنم تو دهنتااا😐 +منم ترسیدم. در اتاق و زدم و وارد اتاق شدم امیرم پشت سرم اومد داخل سلام اقای دکتر 'سلام..بفرمایید؟کاری داشتید؟ +بله،اگه امکانش هست مریضمونو ببینیم 'نمیتونید صبر کنید؟ورود به اونجا فعلا ممنوعه +خواهش میکنم!پنج دقیقه فقط! 'یه لحظه صبر کنید هماهنگ کنم +چشم.. ×اروم تو گوشش گفتم:من میرم

💚✨💚✨💚✨💚✨💚✨💚 💚✨💚✨💚✨💚✨💚✨ 💚✨💚✨💚✨💚✨💚 💚✨💚✨💚✨💚✨ 💚✨💚✨💚✨💚 💚✨💚✨💚✨ 💚✨💚✨💚 💚✨💚✨ 💚✨💚 💚✨ 💚 《به نام خالق عاشقی》 💚کوله بار عشق💚 #قسمت_پنجاه_و_یکم: 🌺مصطفی🌺 +تو الان میخوای بری گریه و زاری راه میندازی من میرم. ×مگه زنم؟؟؟ +فعلا اره ×مصطفی دارم برات. +خیلی خب الان برو اونور.. چی شد اقای دکتر؟ 'قبول کردن..فقط اول برید لباسای ضروری رو بپوشید +چشم..فعلا خدافظ 'یاعلی +از اتاق بیرون اومدیم و به سمت اتاقی که لباسارو میدادن رفتیم... در زدم و یکی اومد بیرون *شما همونید که میخواستید برید بخش مراقبت های ویژه؟ +بله لباسا رو خواستیم ببریم *بفرمایید‌. +لباسارو گرفتم و پوشیدم.. وارد بخش مراقبت های ویژه شدم..

💚✨💚✨💚✨💚✨💚✨💚 💚✨💚✨💚✨💚✨💚✨ 💚✨💚✨💚✨💚✨💚 💚✨💚✨💚✨💚✨ 💚✨💚✨💚✨💚 💚✨💚✨💚✨ 💚✨💚✨💚 💚✨💚✨ 💚✨💚 💚✨ 💚 《به نام خالق عاشقی》 💚کوله بار عشق💚 #قسمت_پنجاه_و_دوم: 🌺مصطفی🌺 یه پسری همراهم بود تا اتاقو نشونم بده.. بلاخره رسیدیم اتاق زهرا..از پشت شیشه نگاهش کردم.. کلی وسایل روش بود حتی..حتی یه سرم تو گلوش بود.. اقا!برا چی این سرم رو توی گلوش گذاشتن؟ *من اطلاعی ندارم.. +در اتاقو باز کردم و وارد اتاق شدم. رفتم نزدیکش الان دوساعت بود که از اتاق عمل اومده بیرون.. ولی بهوش نیومده! زهرا؟عموجان..عزیزم؟صدامو میشنوی؟ چشاتو باز کن داغ خانوادت بس نبود؟الان نوبت توئه؟ ببینم!دارید انتقام چیو از ما میگیرید؟ زهرا جانم..قربونت برم..اون چشای قشنگتو باز کن.. دستشو گرفتم‌و بوسیدم.. باشه..من رفتم...خدافظ بیشتر از این نتونستم پیشش باشم..از اتاق اومدم بیرون. تو همون راهرو لباسارو در اوردم و از بخش خارج شدم..

#تباهیات‌بچگى😂 #پیشنهاد‌دانلود👌 •┈••✾•✨🖤✨•✾••┈• @tafrihgaah •┈••✾•✨🖤✨•✾••┈•

همچین میگن شیر اگه پیر هم بشه شیره.. انگار شتر وقتی پیرمیشه خر میشه!😂 -💖-𝑴𝒚𝒄𝒉𝒏𝒍↷ ❁¦➺@tafrihgaah•°~•

قابل توجه اون دسته از پسرایی که یه تیکه از موی سرشونو رنگ میکنن؛ شما تنها نیستید، تو روستای ما واسه اینکه گوسفندا گُم نشن یه تیکه از پَشم‌ اونارو رنگ میزنن😂 -💖-𝑴𝒚𝒄𝒉𝒏𝒍↷ ❁¦➺@tafrihgaah•°~•

میگن وقتی توی جنگل با یه خرس مواجه میشی باید بشینی، تو چشاش خیره شی و تکون نخوری تا بهت حمله نکنه... من هرچقدرم به این فک میکنم احساس میکنم خود خرسه اینو نوشته 🤣🤣 -💖-𝑴𝒚𝒄𝒉𝒏𝒍↷ ❁¦➺@tafrihgaah•°~•

ای دانشجو...📚 ای بیچاره❗️ ای در به در هزارتومن پول❗️ ای ژتون خور❗️😕 ای مخترع غذا‼️ ای غربت نشین❕ ای الکی خوش❗️ ای تک زنگی‼️ شمع شدى شعله شدى سوختى😶 خير سرت هيچى نياموختى🙋 ستاد تازه تاسیس نابود سازی روحیهٔ دانشجویان سراسر کشور 🎓😂 -💖-𝑴𝒚𝒄𝒉𝒏𝒍↷ ❁¦➺@tafrihgaah•°~•