eitaa logo
⌈ࡅߺ߳ܦ߭ܝ‌ࡅ࡙ߺܟߺࡏަߊ‌‌ܘ⌋
9.3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
886 فایل
از جهان ماندہ فقط جان ڪہ مرا تَرڪ ڪند من چنانم ڪہ محال است ڪسے درڪ ڪند!.☕ ح‌ـرف‌هاے‌در‌گوش‌ـی↓☕ @Fh1082 ناشناسمـوטּ↓☕ https://daigo.ir/secret/51970196 تبلیغاتمـوטּ↓☕ @tabligh_haifa دراین کانال رمان هم گذاشته میشود فرق دارد با کانال فقط رمان! ×کپی×
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به ياد دارم مادرم را كه شمشير ملاقه اش در هوا مي چرخيد و فرمان مي داد تا قصر سنگي اجاق را پشت به بادهاي ديوانه بسازند او پادشاه بي چون و چراي قلمروي خود بود كه از شمال و جنوب به ديگ سياهش مي رسيد تنها پادشاهي كه همه شبهايش را گرسنه مي خوابيد ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌
یکی گفت : من زن عرب میگیرم مثل سیب 🍎 اون یکی گفت : من زن اروپایی میگیرم مثل توت فرنگی🍓 یکی دیگه گفت : من زن آمریکایی میگیرم مثل هلو 🍑 یکیم پیدا شد و به همه شون گفت : نه توت فرنگی و نه سیب و نه هلو میخوام چون میدونم دوروز بمونه فوری فاسد میشه ..!!! زن ایرانی میگیرم مثل انگور 🍇 خشکم بشه آخرش میشه کشمش شیرینترمیشه ..... 50 ساله هم بشه خراب نمیشه روز به روز شیرینتر میشه ؟زیاد ازحد هم که بمونه میشه شراب نااااااب...... به افتخار همه خانمهای ایرانی 😍🌹 روز زن مبارک❤️❤️ ♢°°°°°°••♡••••♡••°°°°°°♢ @tafrihgaah ♢°°°°°°••♡••••♡••°°°°°°♢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌺 نام: مردی که می خندد🥀 نویسنده✍: ویکتور هوگو🍃🍂 مترجم: محمدصادق جابری فرد🍂🍃 🍁درباره کتاب: کتاب مصور «مردی که می خندد» بر اساس رمان مشهور ویکتور هوگو به همین نام🐾 کتاب روایت کودکی است که توسط خریداران بچه های معلول شده است و با زخمی که بر صورت دارد گویی همیشه می خندد🌱 دوره گردی کودک را می یابد و با وی یک گروه نمایش خیابانی راه می اندازد...🌿
mardi-ke-mikhandad_[www.ketabesabz.com].pdf
10.67M
😍 پی دی اف کتاب: مردی که می خندد🌺
ایام عادی سال: پسر: دوستت دارم. دختر: مرسی. روز های‌ نزدیک ولنتاین: دختر: دوستت دارم. پسر: مرسی 😌😆 ♢°°°°°°••♡••••♡••°°°°°°♢ @tafrihgaah ♢°°°°°°••♡••••♡••°°°°°°♢
🌺 نام:مادر🌹 نویسنده✍:پرل باک🌸 مترجم:محمد قاضی 🍁 درباره کتاب: 📗📗 داستان زندگی یک زن رعیت بی نام و نشان در چین قبل از انقلاب را روایت می کند. همسر مضطرب و بی قرار این زن، بدون هیچ اخطار و اطلاع قبلی، او را ترک می گوید. زن که از تجربه ی این اتفاق، احساس حقارت می کند، مجبور است تا به تنهایی روی زمین کار کند، سه فرزندش را خودش بزرگ و تربیت کرده و از مادرشوهر سالخورده اش مراقبت و پرستاری کند. او برای حفظ آبرو در نظر همسایگان، تظاهر می کند که همسرش به مسافرت رفته و نامه هایی را از طرف او برای خودش می فرستد. فرزندان زن که با فقر، ناامیدی و گستره ای رو به رشد از دروغ به منظور حفظ آبرو احاطه شده بودند، تنها با حمایت ها و اراده ی شکست ناپذیر مادرشان از آب و گل درآمده و وارد اجتماع می شوند.🥀 این رمان، داستانی فراموش نشدنی درباره ی توانایی های یک زن و نقش خطیر مادرها در زندگی فرزندان است. اگر دلتنگ مادرتان هستید، اگر از زحمات و مادرانه های او غافل شده‌اید، حتماً این روایت را بشنوید.پرل باک به خاطر این کتاب در سال 1938 موفق به دریافت جایزه نوبل ادبی شد.🍂🍃