eitaa logo
⌈ࡅߺ߳ܦ߭ܝ‌ࡅ࡙ߺܟߺࡏަߊ‌‌ܘ⌋
9.3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
886 فایل
از جهان ماندہ فقط جان ڪہ مرا تَرڪ ڪند من چنانم ڪہ محال است ڪسے درڪ ڪند!.☕ ح‌ـرف‌هاے‌در‌گوش‌ـی↓☕ @Fh1082 ناشناسمـوטּ↓☕ https://daigo.ir/secret/51970196 تبلیغاتمـوטּ↓☕ @tabligh_haifa دراین کانال رمان هم گذاشته میشود فرق دارد با کانال فقط رمان! ×کپی×
مشاهده در ایتا
دانلود
سحر دهم🌙 قسمت دهم: زمستان گرم...... أَیْنَ مِثْلُ خَدِیجَةَ.... و هر فرزندی از دامان مادر پر و بال می‌گیرد و مادر است مربی هر فرزندی و فرزند برومند اسلام در دامن مادری پرورش یافت که به فرموده رسول عشق نظیری ندارد و شما مادر مادر این امت هستی و در فضیلت شما همین بس باشد که خورشید امامت از دامنت طلوع کرد و چشمه عصمت از وجودت جوشیدن گرفت و دنیا را زمستانی سخت و سرد فرا گرفته بود و آدمی به سان کبکی بود سر در برف کرده بی خبر و غافل از طغیان طاغوت سرد و منفعل در آشفته بازار روزگار و زمستان را خورشیدی باید و حرارتی تا به پایان خود برسد و پیامبر که سلام خدا بر او باد خورشید شد تا کوه یخ جهل جهان را فرو ریزد اما ابرهای سیاه باطل کدر کرد روی آفتاب را و اگر نبود ایثار شما و اگر نبود همت و مدد شما زمستان جان هزاران بهار را می‌گرفت و شما گرما بودی برای جان‌های سرما زده و فصل بودن شما فصل زمستان گرم بود...❄️ و شما مادری کردی برای تمام تاریخ و مادری پرورش دادی به عظمت ابدیت دین و آیین و عشق ما مردمان مدیون قلب پر از مهر و دستان پر لطف شماست مادری تمام فرزندان از میانه گودال تا منبر شام مفتخر هستند به وجود نام شما و می‌گویند دعای مادر کلید استجابت خانه‌ی رحمت خداست و چه مادری بزرگوارتر از شما مادر جان شما دعا کن برایمان دعا کن که چشمان گناه آلود ما نیز به دیدار فرزند برومندتان منور شود یا ام‌المومنین برگرفته از حدیث پیامبر ص/بحارالانوار/ج ۴۳/ص۱۳۱ س
سحر یازدهم🌙 قسمت یازدهم: کوچ پرستوها.... أَلَم تَكُن أَرضُ اللهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا* و قافله آدمیزادها در دست هیاهوی دنیا کاهی بود در برابر کوهی و اگر نبود مدد مردان مقرب الهی شاید نسل بشر پیش از طوفان نوح یا قبل از آتش ابراهیم فاتحه‌اش خوانده می‌شد و قافله سرگردان بشر راهنمایی می‌خواست و مرادی و مقتدایی و آیینی واحد برای هم رای شدن در مسیر رستگاری و آیین ما مردمان درمانده آیین عشق است و رسول عاشقی رهبر و سرور ما و این نهال نورسیده را باغبانی لازم بود برای رشد و آفتابی و بارانی🌱 مهر خدیجه‌ای می‌‌خواست و شمشیر حیدری می‌خواست و جگر حمزه‌ای و صلابت ابوطالبی و ..... و دست روزگار نامرد وحدت را برای قافله سالار این داستان به ارمغان آورد و آنگاه در میانه خفقان نور امید تابید و و بر هر کسی که مرید خورشید بود واجب شد تا هجرت کند به سمت آسمان و آدمی را هجرتی باید هجرتی از اعماق خود زنگار گرفته تا آنجا که فقط اوست و جز او چیزی نیست و زمین گردید و زمان به دور آن چرخی زد و آن روی دیگر سکه بازی زمانه بود که قطار پر شکوه اسلام را در ریل فتح قرار داد و سرعتی افزون بخشید برای رسیدن به تکامل و آنان که کویر نشین ظلمت منش بودند و هستند قطار در حرکت را سنگ می‌زدند و سنگ‌ها در میانه شلوغی دندانی را شکست و صورتی را شکست و پیشانی‌ای را.....💔😭 اما قطار از حرکت بازنماند و رفت و رفت و رفت تا یک قدمی ایستگاه اخر یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد و مقصود آن ایستگاه اخر شما بودی که بر فراز قله‌ی ظهور دنیای آشفته ما را نگاهی می‌اندازی و تلخ لبخندی میزنی و برای آنان که به یادت نیستند و یا نام تو را دکان نان و آب کرده‌اند طلب مغفرت می‌کنی و از کیسه ثواب‌های بی‌نهایت خودت چندتایی برای آنان کنار می‌گذاری هجرت رمز رسیدن به توست رمز سفر من از من به سمت تو به تویی که به جای من برای من گناهکار استغفار می‌کنی و امان از من...... و امان از من..... و امان ...از من.... برگرفته از سوره نساء آیه ۹۷
افطار دوازدهم✨ وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ* و او وعده‌ای بود به قدمت تمام تمدن‌ها و قرن‌ها وعده‌ای که باران به امید بودن او باریدن گرفت و گل‌ها به امید روی او روییدند و هیچ پیامبری نیامد جز به بشارت آمدن او يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ* و معیار ایمان اعتقاد به غیبی بود که سعادت بشر در دستان اوست يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُ‌وا وَصَابِرُ‌وا وَرَ‌ابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ* و آنان که پیرو آیین عشق بودند مامور شدند به صبر به مقاومت و ایستادگی و هر کس که رستگار شد به مدد و نگاه شما بود که نگاهت پر بود از عشق و مهر وَذَكِّرْ‌هُم بِأَيَّامِ اللَّـهِ* و هر روز که یاد شما در آن باشد روز خداست و آن روز که قیام کنی و آن روز که عشق تو مردگان را به رجعتی دوباره فرا‌می‌خواند و آن روز که کتاب قیامت با یاد شما در گوش جهان خوانده خواهد شد* و شما تمام دنیا را منور ساختی به شکوه وجود خودت به وجود دوازدهمین خورشید عالم تاب و اینجا ایستگاه دوازدهم است و اینجا خود آسمان است و آسمان خود شما هستی دلهای شکسته را و تمام آشفته حالی دنیا را می‌توان با نام تو درمان کرد و نام شما درمان است و دوری شما دردی که درمانی ندارد جز به دیدار روی دلربای شما و تمام حرف همین است حتی آواز پرندگان و صدای نسیم بهاری 💙 برگرفته از ۱.سوره انبیاء آیه ۱۰۵ ۲.سوره بقره آیه ۳ ۴.سوره آل عمران آیه ۲۰۰ ۵.سوره ابراهیم آیه ۵ ۶.حدیث امام باقر در ذیل آیه ۵ سوره ابراهیم (البرهان/ج۳/ ص ۲۸۶)
سحر بیست و یکم🌙 قسمت بیست و یکم : ما‌ و او...... بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ* و عالم را خزانه‌ای است پر از گنج‌های حکمت و معرفت که خداوند بر آن نگهبانانی گمارد ‌که وجودشان برای جهان برکت است و برای اهل زمین مایه رحمت و امنیت و سپاهان سیاهی به فریب فتنه و به زور زر و تزویر و با توسل به دشنه‌های برهنه ظلم و زهر جهل مردمان یازده بار خون‌ها ریختند و باغ بهشت را لگدمال کردند و رد هدایتگر مسیر شد در ظلمات شب رد خونی که سرآغازیش از دیوار کوچه‌‌ای تاریک بود🕯 و ادامه‌اش از محراب گلگون و گودالی که.....🥀 و از تمام تنها تک درختی ماند که تمام کبوترهای عاشق دل‌خسته بر شانه‌های او🕊 لانه کردند صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما* و قصه ما و او قصه‌ای است پر از دردهایی که خون گریستن بر آنان هم کم است💔 و او تنها ببینده‌ای است که صبح و شام خون می‌گرید و ناله می‌کند😭 بر داغ و و و سلام بر وارث تمام دردهای عالم🖤 و سلام بر غریب ترین بازمانده نسل خورشید و سلام بر حقیقت ✨ و سلام بر که در این هیاهوی دنیا جز او کسی را نداریم💔 و سالهاست که از درون هزارتوی دنیا به او بازگردیم یعنی ما خودمان را پیدا کنیم و به نور وجود حضرت دلبر برسیم💚 و الا او هم اینک هم در میان ماست بر فرش‌های ما قدم می‌گذارد و گاهی در میان خیابان چشم در چشم ما می‌شود😭 الهی عشق را آن چنان در دلمان بیدار کن که زندگی ما بی او هیچ باشد و ما بیقرار و بی‌تاب او شویم❤️ آمین.... برگرفته از ۱.سوره هود آیه ۸۶ ۲.زیارت ناحیه مقدسه ع
سحر بیست و دوم🌙 قسمت بیست و دوم : و جهان در انتظار است‌.... اِنتَظِروا الفَرَجَ وَ لا تَیأسُوا مِن رَوحِ الله و در این دنیای خسته و سرد در میان کوچه‌های غربت در ته بن بست دلتنگی و در کنج خرابه‌ی دربه‌دری با لباسی مندرس از جنس گناه و تنی زخمی از شدت تازیانه فتنه زمانه نشسته بود به آن‌که رهگذری به دادش برسد و 💙 تنها رمز بقای انسان است از پس قرن‌ها مصیبت و دلیل آسودگی است از طوفان بلاخیز🌊 رمز نجات است از آتش نمرود🔥 مایه صبر و استقامت است در مصیبت💥 و امدادگر است آن‌هنگام از فراغ جان به لبش رسیده بود💔 لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ* سنگ گرانبهایی است که خداوند در رکاب انگشتری وجود آدمی نهاد تا همیشه حتی از اعماق چاه گناه🔥 به منتهای آسمان برای پر شکستگان راهی باشد🕊 شیرین است و دوایی است که درد را تسکین می‌دهد و دردی است اگر درمان گردد دیگر دردی نخواهد ماند❤️ به نشستن و آه کشیدن نیست کار مردان خداست برای شدن باید شد باید به جای نشستن و حسرت خوردن🥀 تمام قد به احترام او ایستاد و به سویش دوید و من خسته و غم‌زده در مسیر عبور خورشید نشسته بودم🌤 که ندایی آمد که چه نشسته‌ای؟ و من پرسیدم پس چه کنم؟ و او گفت : به احترام او بایست و من ایستادم و چند قدم به سویش رفتم🚶‍♂ و هر قدم مرا به اندازه یک آسمان به نزدیک‌تر کرد و سلام بر کسی که تمام جاده‌های امید به او ختم می‌شود💚 برگرفته از ۱.حدیث امیرالمؤمنین علی ع بحارالانوار/ج۱۵/ص۱۲۳ ۲.سوره زمر آیه ۵۳
افطار بیست و هفتم✨ مَا قَطَعْتُ رَجائِى مِنْكَ وَمَا صَرَفْتُ تَأْمِيلِى لِلْعَفْوِ عَنْكَ وَلَا خَرَجَ حُبُّكَ مِنْ قَلْبِى دفتر 📖 به صفحات آخر خود می‌رسد و داستان عاشقی هر چه به پایان خود نزدیک‌تر می‌شود تنها چیزی که برایم باقی می‌ماند حسرت است و بغض و اشک💔 اشک دوری و حسرت فراق دوباره و من شکی ندارم در آن که تو مرا همان دم که هلال ماه رحمت دمیده شد🌙 روی تمام اوراق گناهم نفت ریختی و سوزاندی انگار که اصلا پرونده ‌ای نبوده شتر دیدی ندیدی🐪 و حتی اگر مرا به زنجیر غذاب ببندی⛓ و مرا را رسوای خلق کنی من باز هم دخیلی که به ضریح رحمتت بسته‌ام را باز نخواهم کرد💚 و اگر از در خانه تو بروم کدام مامن که بتواند من بی پناه را پناه دهد؟ هیهات از آن که بدون تو بتوان به ساحل نجات رسید و نجات تویی و ساحل تویی و تمام وجودم از آن توست✨ و تنها به اندازه چند نفس به اندازه یک رویای شیرین کوتاه از مهلت مهمانی ما بر سر سفره باقیست💔😭 و من دلم‌ همچنان در افطار اول جامانده و هنوز باور ندارم که وقت خداحافظی است🤚 الهی در این چند نفس باقیمانده آن ده که آن به که بهترین حاجات رسیدن به ساحل آرامش اوست برگرفته از دعای ابوحمزه ثمالی
افطار بیست و نهم✨ و شاید آخرین افطار....‌‌‌‌.... شَهْرُ رَمَضانَ‏ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقانِ سفره عاشقی در حال جمع شدن است💔 باورش سخت است که امشب باز خواهیم گشت به همان دنیای بی‌روح و پر سر و صدای خسته کننده🍂 کمتر از چند نفس مانده تا بندهای آسمان از دل زمین کنده شود😭 و دوباره لمس کردن ستاره‌ها💫 و هم صحبت شدن با خورشید بشود آرزو☀️ تا دوباره تنگ بلور آرامش با هیاهوی سرسام‌آور دنیا ترک بردارد القلبُ حَرَمُ اللّه ِ فلا تُسْكِنْ حَرَمَ اللّه ِ غَيرَ اللّه ِ  و دل حرم خداست❤️ و حرم یعنی حریم و یعنی از آنچه که حضرت معبود حرام کرده بر حذر باشی و من همیشه قلبم را به متاعی ناچیز اجاره می‌دادم به این و آن و آن چیز که در دلم نبود💔 بود و خدا جاروی غفران خویش را به دست گرفت و هر چه خاک و خاکستر بود💥 از خانه‌ی دلم جارو کرد شیشه‌ی پنجره کوچک قلبم را با آب شست🌧 و در باغچه‌ی سوخته وجودم گل‌های بهشتی عشق کاشت🌺 و کوچه را آذین بست و حالا کلید این کاشانه را به دستان من داده است و در گوشم زمزمه می‌کند🗣 بنده‌جانم حواست دوباره پرت نشود آدرس این کوچه‌ را گم نکنی باز دوباره با سنگ گناه شیشه دلت را نشکنی.... و آخرین نصیحت‌های او در میان صدای گوش‌خراش دنیا💥 چشم که باز می‌کنم دوباره منم و خیابان‌های شلوغ شهر😔 و آسمانی که از دود ماشین‌ها کدر شده است و من دوباره همان سرگردان همیشگی در این شهر درندشت و من همیشه سرگردان توام✋ این هم گذشت اما هنوز چشمهایم کویری دور افتاده است🥀 از دریای نگاهت نگار بی‌قرینه هلال ماه رویت کی پدیدار می‌شود پس؟🌙 دلم تنگ است برایت و آنکه دوباره از تو دور بیفتم قلبم را به درد می‌آورد مولایم جان جهان جهان جان💚 پدر جان.........بی تو نفس کشیدن سخت است کجایی......‌؟؟؟ برگرفته از ۱.سوره بقره آیه ۱۸۵ ۲.حدیث امام جعفر صادق ع جامع‌الاخبار/ص۵۱۸/ح۱۴۶۸