eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.1هزار دنبال‌کننده
97 عکس
23 ویدیو
1 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ «201» همانا كسانى كه تقوا پيشه كرده‌اند، هرگاه وسوسه‌هاى) شيطانى به آنان نزديك شود، متوجّه مى‌شوند (وخدا را ياد مى‌كنند)، آنگاه بينا مى‌گردند. وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ «202» و برادرانشان، (شيطان صفتان گمراه،) آنان را در انحراف مى‌كشند و نگه مى‌دارند و هيچ كوتاهى نمى‌كنند. نکته ها كلمه‌ى «مس»، به معناى اصابت و برخورد كردن همراه با لمس كردن است. «طائِفٌ»، به معنى طواف كننده است، گويا وسوسه‌هاى شيطانى همچون طواف كننده‌اى پيرامون فكر و روح انسان پيوسته گردش مى‌كند تا راهى براى نفوذ بيابد. «1» شايد مراد از توجّه در اين آيه، تذكّر به شنوايى و بينايى خداوند است كه در پايان آيه‌ى قبل آمده بود، يعنى توجّه مى‌كنند كه خدا كار آنها را مى‌بيند و حرفشان را مى‌شنود و اين توجّه به حضور خداوند، سبب ترك گناه مى‌شود. چنانكه امام صادق عليه السلام درباره‌ى اين آيه فرمود: وسوسه گناه به سراغ بنده مى‌آيد، او به ياد خداوند مى‌افتد، متذكّر شده و انجام نمى‌دهد. «2» «1». تفسير نمونه. «2». تفسير نورالثقلين. جلد 3 - صفحه 253 در برخى روايات، ذكر «لااله الّا اللّه» براى دفع وسوسه‌هاى شيطان توصيه شده است. «1» وسوسه‌ى شيطان، گاهى از دور است، «فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ» «2»، گاهى از طريق نفوذ در روح و جان، «فِي صُدُورِ النَّاسِ» «3»، گاهى با همنشينى، «فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ» «4»، گاهى هم از طريق رابطه و تماس. «مَسَّهُمْ» پیام ها 1- شيطان، به سراغ انسان‌هاى با تقوا و مؤمن هم مى‌رود. «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ» 2- شيطان‌ها براى انحراف، پيوسته در حال گشت و طوافند. «طائِفٌ» (وسوسه‌هاى نفسانى و شيطانى، مثل ميكرب همه جا وجود دارند و دنبال ايمان‌هاى ضعيفند تا در آنها نفوذ كنند.) 3- گاهى ممكن است علما، مربّيان و مصلحان، مورد تماس‌هاى مشكوك براى القاى خط انحرافى قرار گيرند كه بايد هشيار باشند و در مسير خواسته‌هاى دشمن قرار نگيرند و به خدا پناه ببرند. إِذا مَسَّهُمْ‌ ... تَذَكَّرُوا 4- ياد خدا، به انسان بصيرت مى‌دهد و او را از وسوسه‌ها نگاه مى‌دارد. «تَذَكَّرُوا، مُبْصِرُونَ» 5- متّقى، به خدا توجّه كرده و شيطان‌شناس و آگاه است. اتَّقَوْا ... تَذَكَّرُوا 6- گناهكاران و گرفتاران شيطان، كورند و نجات يافتگان از دام‌هاى ابليس، بينايند. «مُبْصِرُونَ» 7- اگر افراد جامعه از نظر اخلاقى، سياسى، اقتصادى و نظامى، پاك و متّقى باشند، رفت و آمدها وتماس‌ها با شيطان صفتان كارساز نخواهد بود. «تَذَكَّرُوا، مُبْصِرُونَ» 8- اگر تقوا و تذكّر نباشد، شيطان‌ها با انسان برادر مى‌شوند و تماس آنها، آسان و «1». تفسير اثنى‌عشرى. «2». طه، 120. «3». ناس، 5. «4». زخرف، 36. جلد 3 - صفحه 254 مؤثّر مى‌گردد و انسان را به عمق گمراهى مى‌كشانند. «إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ» 9- راه انحراف، نهايت و حدّ ندارد. «يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ» 10- خداوند، صالحان متّقى را تحت ولايت قرار مى‌دهد، چنانكه در آيات قبل خوانديم، إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ‌ ... وَ هُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ‌ ولى بى‌تقوايان، گرفتار اخوّت شيطانى مى‌شوند. «إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ» 11- شيطان‌ها، پس از به گمراهى كشاندن انسان‌هايى كه برادر آنها شده‌اند، دست‌بردار نيست و همچنان آنان را در منجلاب گمراهى فرو مى‌برد. «فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ» 12- شيطان صفتان، در انحراف كردن انسانها به كسى رحم نمى‌كنند و از هيچ‌كس دست برنمى‌دارند. «لا يُقْصِرُونَ»" ‏‏‏‏٠۲_جز۹ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قالُوا لَوْ لا اجْتَبَيْتَها قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما يُوحى‌ إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «203» و هرگاه آيه‌اى براى آنان نياورى (و چند روزى تلاوت وحى قطع شود)، مى‌گويند: چرا آيه‌اى برنگزيدى؟ بگو: من فقط چيزى را پيروى مى‌كنم كه از سوى پروردگارم بر من وحى مى‌شود. اين (قرآن) بصيرت‌هايى از سوى پروردگارتان است و براى كسانى كه ايمان آورند، مايه‌ى هدايت و رحمت است. نکته ها «اجتباء» از «جبايت»، به معناى جمع كردن آب در حوض است. به حوض نيز «جابيه» مى‌گويند. جمع‌آورى خراج و ماليات را هم «جبايت» مى‌گويند، سپس به جمع‌آورى چيزهاى گزيده شده، «اجتباء» گفته شده است. و شايد معناى آيه اين باشد؛ چرا معجزه‌اى را كه از تو درخواست كرديم، برنگزيدى و معجزه‌ى ديگرى آوردى و طبق سليقه‌ى ما عمل نكردى؟! پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «اذا أردتُم عيش السعداء و موت الشهداء و النّجاة يوم الحشرة و جلد 3 - صفحه 255 الظلّ يوم الحرور و الهدى يوم الضّلالة فادرسوا القرآن فانّه كلام الرّحمن و حرز من الشيطان و رجحان فى الميزان»، «1» اگر خواهان زندگى سعادتمند و مرگ شهادت‌گونه و نجات و رهايى از روز گرم و سوزان قيامت مى‌باشيد، قرآن بياموزيد، زيرا قرآن، كلام خداوند رحمان است و مايه‌ى ايمنى از شيطان و سنگينى ميزان در قيامت. در روايت ديگرى فرمودند: قرآن، كمال دين شماست، هركس از قرآن رويگردان شود، جايگاهش آتش است. «فيه كمال دينكم ما عَدل احدٌ عن القرآن الّا الى النّار». «2» پیام ها 1- آيات قرآن، معجزه و نشانه‌ى حقّانيّت رسالت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله است. «لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ» 2- آيات قرآن، گاهى با فاصله‌ى زمانى طولانى نازل مى‌شد. «وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ» 3- لازم نيست مُبلّغ، هر روز سخن جديدى ارائه كند، شايد گاهى سكوت لازم باشد. «لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ» 4- كفّار، آيات قرآن را مطالب برگزيده‌ى پيامبر مى‌پنداشتند كه از اين سو و آن سو جمع‌آورى كرده وبه مردم ارائه مى‌دهد، نه آنكه وحى‌الهى باشد. «لَوْ لا اجْتَبَيْتَها» 5- كفّار بهانه‌جو، پيامبر را به خاطر فاصله افتادن در نزول وحى شماتت مى‌كردند. «قالُوا لَوْ لا اجْتَبَيْتَها» 6- رهبر آسمانى نبايد تحت تأثير بهانه‌گيرى‌ها و تقاضاهاى نابجا قرار گيرد، بلكه بايد پاسخ بهانه‌ها را صريح و قاطع بيان كند. قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ‌ ... 7- پيامبر، تنها از وحى فرمان مى‌گيرد، نه آنكه مطالبى را از پيش خود برگزيند و ارائه دهد. «إِنَّما أَتَّبِعُ ما يُوحى‌ إِلَيَّ» 8- وحى، وسيله‌ى تربيت پيامبر و امّت است و لازمه‌ى ربوبيّت. «رَبِّي‌، رَبِّكُمْ» 9- هدايت‌هاى قرآن، ناب است و ذرّه‌اى با انحراف مخلوط نيست. (بكار بردن‌ «1». بحار، ج 89، ص 17. «2». كافى، ج 2، ص 600. جلد 3 - صفحه 256 كلمه‌ى «هُدىً» به جاى «هاد»، نشانه‌ى آن است كه قرآن يكپارچه هدايت است) 10- ارشاد و هدايت بايد براساس بصيرت باشد. «بَصائِرُ، هُدىً» 11- قرآن، هم كتاب شناخت و بصيرت فكرى است، «بَصائِرُ» هم راهنماى ارشاد و حركت عملى. «هُدىً» و نتيجه‌ى پيروى از آن، رحمت و بركت در دو جهان است. «وَ رَحْمَةٌ» 12- گرچه قرآن كتاب هدايت براى عموم است، امّا تنها صاحبان ايمان از اين هدايت بهره مى‌برند و كوردلان كه از بصيرت و هدايت الهى دورند، خود را از اين رحمت محروم مى‌كنند. «هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ «204» و هرگاه قرآن خوانده شود، به آن گوش دهيد و ساكت شويد (تا بشنويد)، باشد كه مورد رحمت قرار گيريد. نکته ها كلمه‌ى «انصات»، به معناى ساكت شدن، براى گوش دادن است. اين آيه مى‌گويد: هنگام تلاوت قرآن، از روى ادب سكوت كرده و آيات آن را گوش دهيد. البتّه سكوتِ واجب، تنها در زمانى است كه امام‌جماعت مشغول خواندن حمد و سوره نماز باشد كه بايد مأمومين ساكت باشند و در بقيّه موارد مستحب و نشانه‌ى ادب است. اگر فرمان سكوت هم نبود، خرد و ادب اقتضا مى‌كرد كه در برابر كلام خالق، سكوت كنيم. حضرت على عليه السلام مشغول نماز خواندن بود كه فرد منافقى چندين بار بلندبلند قرآن خواند، در هر بار حضرت سكوت مى‌كردند و سپس نماز را ادامه مى‌دادند. «1» امام باقر عليه السلام فرمودند: قاريان قرآن سه گروه هستند: گروهى قرآن را وسيله‌ى كسب و كار و معاش خود دانسته، خود را بر مردم تحميل مى‌كنند، گروهى تنها قرآن را به زبان دارند و در «1». تفسير نمونه. جلد 3 - صفحه 257 عمل، احكامش را رعايت نمى‌كنند و گروهى كه قرآن را تلاوت كرده و دواى درد خود مى‌دانند و همواره با آن مأنوسند، خداوند به واسطه‌ى اين افراد عذاب را دفع كرده و به خاطر آنان باران نازل مى‌كند و اينان افرادى نادر هستند. «اعزّ من الكبريت الاحمر». «1» پیام ها 1- از سوى هركس كه قرآن تلاوت شود، بايد سكوت كرده، به آن گوش بسپاريم. «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ» ( «قُرِئَ» مجهول آمده است) 2- سكوت و گوش كردن به قرآن، زمينه‌ى برخوردارى از رحمت الهى است. «لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ اذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلِينَ «205» و پروردگارت را از روى خوف وتضرّع، آهسته و آرام در دل خود و در هر صبح و شام ياد كن و از غافلان مباش. نکته ها در آيه‌ى قبل، آداب تلاوت قرآن بيان شد و در اين آيه، آداب ذكر و دعا بيان شده است و بايد با تضرّع و خشوع و بيم و اميد همراه باشد. كلمه‌ى «آصال» جمع «اصيل»، به معناى نزديك غروب و شامگاهان و كلمه‌ى «غدو» جمع «غدوة»، به طلوع فجر تا طلوع خورشيد گفته مى‌شود. بعضى گفته‌اند: مراد از «ذكر» در اين آيه، نمازهاى واجب پنجگانه است و از ابن‌عباس نقل شده كه بر اساس اين آيه، امام جماعت بايد در نماز صبح و شب قرائتش با صداى بلند باشد به مقدارى كه مأمومين بشنوند، نه زيادتر از آن. «1». كافى، ج 2، ص 627. جلد 3 - صفحه 258 پیام ها 1- پيامبران نيز بايد پيوسته به ياد خدا باشند، تا چه رسد به ديگران. «وَ اذْكُرْ رَبَّكَ» 2- قرآن، علاوه بر ذكر زبانى، ذكر قلبى و درونى را هم مى‌ستايد. «فِي نَفْسِكَ» 3- ياد خدا وقتى غفلت‌زدايى مى‌كند كه بدون تظاهر و سر وصدا باشد، وگرنه خودش نوعى سرگرمى و غفلت مى‌شود. «تَضَرُّعاً وَ خِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ» 4- ربوبيّت خداوند دائمى است، پس سزاوار است كه ياد او هم پيوسته باشد. وَ اذْكُرْ رَبَّكَ‌ ... بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ‌ 5- آن ذكر و يادى بيمه كننده‌ى انسان است كه عاشقانه و سوزناك و پيوسته و در هر صبح و شام باشد. تَضَرُّعاً ... بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ‌ 6- در آغاز هر روز و هنگام شروع به كار و تصميم‌گيرى و در پايان هر روز و هنگام جمع‌بندى و نتيجه‌گيرى بايد به ياد خدا بود. «بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ» 7- آنان كه هر صبح و شام، خدا را ياد نمى‌كنند، از غافلانند. وَ اذْكُرْ ... وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلِينَ‌" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیاییم با پیوستن به کانال تفسیر صوتی استاد قرائتی و گوش دادن روزی یک آیه تفسیر قرآن از عمل کنندگان به قرآن باشیم(حدود ۱۰ دقیقه در روز) @tafsir_qheraati
"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ يَسْجُدُونَ «206» همانا كسانى كه مقرّبان درگاه پروردگارت هستند، از پرستش او سر باز نمى‌زنند، او را تسبيح مى‌گويند و براى او سجده مى‌كنند. نکته ها «الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ»، يعنى مقرّبان درگاه خداوند، هم شامل فرشتگان مى‌شود، هم بندگان وارسته‌اى كه خود را در محضر خدا مى‌بينند. هنگام تلاوت و شنيدن آيه‌ى فوق، سجده مستحبّ است. «1» در مورد پانزده آيه‌ى قرآن‌ «1». تفسير نمونه. جلد 3 - صفحه 259 سجده وارد شده است. چهار مورد واجب آن عبارتست از: آيه‌ى 15 سوره‌ى سجده، 37 فصّلت، 62 نجم و 19 علق و در يازده آيه سجده مستحب است، آيات 206 اعراف، 15 رعد، 48 نحل، 107 اسراء، 58 مريم، 18 و 77 حج، 60 فرقان، 25 نمل، 24 ص و 21 انشقاق. پیام ها 1- با عبادت، خود را همرنگ و هماهنگ فرشتگان سازيم. وَ اذْكُرْ رَبَّكَ‌ ... إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ‌ ... 2- مستكبر، به مقام قرب الهى نمى‌رسد، «الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ لا يَسْتَكْبِرُونَ» و مقرّبان الهى، متواضع و فروتن بوده و تكبّر نمى‌ورزند. 3- ذكر خدا، نمونه‌ى روشن عبادت است. وَ اذْكُرْ رَبَّكَ‌ ... لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ‌ 4- غفلت از خداوند، بر اثر خودبزرگ‌بينى و استكبار است. «لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلِينَ إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ لا يَسْتَكْبِرُونَ» 5- راه قرب به خداوند، فروتنى، عبادت و سجده‌ى خالصانه است. عِنْدَ رَبِّكَ لا يَسْتَكْبِرُونَ‌ ... وَ لَهُ يَسْجُدُونَ‌ 6- سجده، اختصاص به خداوند دارد و مقرّبان اين را باور دارند. «لَهُ يَسْجُدُونَ» (مقدّم شدن‌ «لَهُ» بر «يَسْجُدُونَ»، نشانه‌ى اختصاص است) 7- به عبادت خود مغرور نشويم، چون خداوند فرشتگانى دارد كه پيوسته در حال عبادت‌اند. إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ‌ .... يُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ يَسْجُدُونَ‌ 8- بايد روحيّه‌ى استكبار را كنار گذاشت، سپس خدا را تسبيح گفت و به سجده افتاد. «لا يَسْتَكْبِرُونَ‌، يُسَبِّحُونَهُ‌، يَسْجُدُونَ» «الحمدلِلّه رَبّ العالمين»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بر همگان لازم است. «أَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُمْ» 10- مؤمن بايد در ميدان‌هاى اخلاق، جامعه و سياست، به دستورات الهى عمل كند تا مشروعيّت داشته وبه موفقيّت برسد. «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُمْ وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» 11- ايمان تنها در قلب نيست، بلكه جلوه‌ى خارجى و اطاعت عملى هم مى‌خواهد. أَطِيعُوا ... إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ‌ 12- ممكن است كسانى در آزمايش جانفشانى و حضور در جبهه قبول شوند، ولى در آزمايش مالى و تقسيم غنائم و انفال مردود گردند. «إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» 13- جبهه رفتن به تنهايى نشانه‌ى ايمان كامل نيست، طمع نداشتن به غنائم، حفظ اخوّت و تسليم بودن در برابر رهبرى هم لازم است. (كلّ آيه) تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 267 پانویس پرش به بالا↑ تفسير مجمع البيان‏. پرش به بالا↑ در تفاسیر على بن ابراهیم و برهان چنین ذکر شده که این آیه در جنگ بدر نازل گردید. هنگامى که دشمن رو به فرار نهادند عده اى از اصحاب و لشکریان نزدیک خیمه رسول خدا صلی الله علیه و آله از او حفاظت و نگهدارى می‌نمودند و عده اى دیگر مشغول غارت کردن دشمنان گردیدند و عده اى دیگر هم در تعقیب دشمن و بدست آوردن اسیر و غنائم جنگى پرداختند. وقتى که اسیران و غنائم را در یکجا جمع‌آورى نمودند، انصار خواستار اسیران گردیدند سپس آیه 67 این سوره «ما کانَ لِنَبِی أَنْ یکونَ لَهُ أَسْرى » نازل گردید که در جاى خود مذکور شده است وقتى که خداوند اسیران و غنائم را بر آنان مباح گردانید. سعد بن معاذ که نزدیک خیمه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم از او حفاظت می‌نمود به سخن آمد و گفت: یا رسول الله براى ما از رفتن در صفوف دشمن و کشتن آن‌ها و بدست آوردن غنائم مانعى در بین نبود ولى ما به خاطر حفاظت جان شما و نگهدارى از وجود شما به طرف دشمن حمله نکردیم و از جاى خود دور نشدیم و ترسیدیم مبادا وجود شما در مخاطره دشمن بیفتد و اینان مى ترسیدند که در موقع تقسیم غنائم چیزى به آن‌ها نرسد ولذا در میان اصحاب از نکته نظر تقسیم، اختلاف افتاد و خداوند این آیه را نازل فرمود بعد از نزول آیه وقتى که اصحاب دیدند که غنائم مزبور متعلق به خدا و رسول او مى باشد لذا چشم پوشیدند و منصرف شدند سپس آیه 41 این سوره «وَاعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَی ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ» نازل گردید که در جاى خود ذکر شده است. پرش به بالا↑ در سنن ابوداود و نسائى و صحیح ترمذى از عامه این روایت از سعد نقل گردیده است و نیز در سنن ابوداود و نسائى و ابن حبان و حاکم از ابن عباس روایت کنند که پیامبر فرمود هر که در جنگ بدر دشمن را بکشد آنچه متعلق به دشمن باشد از او خواهد بود و هر کس دشمنى را اسیر نماید مربوط به خود او خواهد بود. پیرمردان زیر پرچم‌ها استوار مى بودند و جوانان به جنگ و کشتار و برداشت غنائم مى پرداختند. پیرمردها به جوانان مى گفتند: ما را در غنائم خود شریک کنید زیرا با شما در جنگ شرکت داشته ایم با این گفتار نزدیک بود کار به نزاع منجر شود سپس این آیه نازل گردید، در صحیح بخارى از ابن عباس نقل شده که سوره انفال درباره جنگ بدر نازل شده همچنانى که سوره حشر درباره جنگ بنى‌النضیر نازل گردیده است. پرش به بالا↑ محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص365."
"تفسیر نور (محسن قرائتی) جلد 3 - صفحه 263 سیمای سوره‌ى انفال‌ اين سوره هفتاد وپنج آيه دارد و در مدينه نازل شده است. اين سوره به دليل كلمه‌ى «انفال» كه در آغاز آن آمده، همچنين به دليل بيان كردن احكام انفال و ثروت‌هاى عمومى، به «انفال» نامگذارى شده است. نام ديگر اين سوره، «بدر» است، زيرا بيشتر آياتش پيرامون جنگ بدر است اوّلين نبرد مسلمانان با مشركان مى‌باشد و مسلمانان از امدادهاى الهى و نصرت خدا برخوردار شدند. همچنين در اين سوره، ويژگى‌هاى سپاه حقّ و باطل نيز بيان شده است و درسهايى از تاريخ پيامبر اسلام و چگونگى رفتار آن حضرت با مسلمانان و مسائلى همچون انفال، بيت‌المال، احكام جهاد، غنائم، اسيران و خمس و چگونگى تقسيم آن، ماجراى هجرت و ليلةالمبيت، صفات مؤمنان واقعى، جلوگيرى از اختلاف و تفرقه و ... بيان شده است. جلد 3 - صفحه 264 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌ به نام خداوند بخشنده‌ى مهربان‌ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفالِ قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُمْ وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ «1» (اى پيامبر!) از تو درباره‌ى انفال (غنائم جنگى و اموال عمومى) مى‌پرسند (كه از آن كيست؟) بگو: انفال، از آنِ خدا و پيامبر است. پس، از خداوند پروا كنيد و (روابط) ميان خودتان را اصلاح كنيد و اگر ايمان داريد، از خدا و رسولش اطاعت كنيد. نکته ها در قرآن حدود 130 بار واژه‌ى سؤال و مشتقّات آن، از جمله 15 بار عبارت‌ «يَسْئَلُونَكَ» آمده است. «انفال» جمع «نَفل»، به معناى زياده و عطيّه است. چنانكه به زيادتر از نمازهاى واجب، نافله گفته مى‌شود و عطاى فرزند به حضرت ابراهيم «نافله» به حساب آمده است. «وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ نافِلَةً» «1» در روايات و كتب فقهى، منابع طبيعى و ثروت‌هاى عمومى، غنائم جنگى، اموال بى‌صاحب مثل: زمينى كه صاحبش آن را رها كرده، اموال مردگان بى‌وارث، جنگل‌ها، درّه‌ها، نيزارها، «1». انبياء، 72. جلد 3 - صفحه 265 زمين‌هاى موات، معادن و ... از انفال شمرده شده‌اند. «1» چون قبل از اسلام، نحوه‌ى توزيع غنائم بر اساس تبعيضات بود، پس از جنگ بدر كه اوّلين جنگ مسلمانان و همراه با غنائم بسيار بود، در اين‌كه غنائم را چه بايد كرد و به چه كسانى مى‌رسد و چه كسانى اولويّت دارند، نظرهاى مختلفى وجود داشت. سرانجام با سؤال و درخواست مردم از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله، خود آن حضرت به تقسيم غنائم پرداخت و بطور عادلانه و يكسان ميان مردم تقسيم كرد تا تبعيضات موهوم دوره‌ى جاهلى را از ميان برداشته و از مستضعفان حمايت كند، هر چند برخى، از اين برابرى رنجيدند. «2» گرچه آيات اين سوره درباره‌ى جنگ بدر است و اين آيه نيز بيشتر نظر به غنائم جنگى دارد، ولى اختصاص به آن ندارد. «3» امام صادق عليه السلام فرمود: «انفال به چند سهم تقسيم مى‌شود كه يكى از سهام براى خداوند است، سهم خداوند از انفال، زير نظر رسول خدا مصرف مى‌شود». «4» پاداش اصلاح و آشتى ميان مردم، از يك سال نماز و روزه‌ى مستحبّى هم بيشتر است. «5» امام صادق عليه السلام به شاگرد خود مفضّل فرمود: «اگر ميان دو نفر از طرفداران ما نزاعى درگرفت، از مال من خرج كن و ميان آنان آشتى بده». «6» در اسلام، تقويت و تحكيم پيوندها و از بين بردن اسباب تفرقه و نفاق به قدرى اهميّت دارد كه در بعضى مراحل نه تنها اصلاح ذات البين واجب است، بلكه از سهم امام نيز مى‌توان براى آن استفاده كرد. «7» پیام ها 1- سؤال مردم درباره‌ى انفال و پاسخ پيامبر صلى الله عليه و آله به آنان، نشان‌دهنده‌ى دخالت اسلام در شئون اقتصادى جامعه است. يَسْئَلُونَكَ‌ ... «1». تفسير نورالثقلين؛ بحار، ج 93، ص 205 وكافى، ج 1، ص 539. 2- مرجع بيان احكام و مسائل اقتصادى، رهبر الهى است. يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفالِ قُلِ‌ ... 3- هدف از جهاد در اسلام، پيروزى حقّ بر باطل است. غنائم، مسأله‌ى فرعى و اضافى است. ( «انفال»، به معناى «زياده» است.) 4- حكومت اسلامى پشتوانه‌ى اقتصادى مى‌خواهد و انفال، پشتوانه‌ى نظام اسلامى است. «الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ» 5- اسلام براى منابع طبيعى و ثروت‌هاى عمومى نيز قانون دارد. «الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ» 6- تمام مصارف رسول‌اللّه، در راستاى اهداف الهى است. «لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ» 7- حفظ اموال عمومى، پاكى و پروا لازم دارد. «فَاتَّقُوا اللَّهَ» (زيرا بيت‌المال و اموال عمومى، مى‌تواند بسترى براى سوءاستفاده باشد.) 8- كسى كه قصد اصلاح دارد، بايد خودش اهل تقوا باشد. «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا» 9- حفظ وحدت واصلاح ميان مردم، ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا