"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ قُلْ لا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبارِكُمْ وَ سَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «94»
جلد 3 - صفحه 487
هنگامى كه از جهاد برگشتيد، (منافقانِ متخلّف از جنگ تبوك،) براى شما عذر مىآوردند. بگو: عذرتراشى نكنيد، ما هرگز حرف شما را باور نمىكنيم، خداوند ما را از اخبار (و احوال) شما آگاه كرده است. خداوند و پيامبرش عملكرد شما را مىبينند، آنگاه نزد خدايى كه داناى پنهان و آشكار است بازگردانده مىشويد و او شما را به آنچه مىكرديد، آگاه خواهد كرد.
نکته ها
حدود هشتاد نفر از منافقان، در جنگ تبوك شركت نكردند، و هنگامى كه پيامبر و مسلمانان از جنگ بازگشتند، براى توجيه كار خود، بهانههاى مختلفى را مطرح كردند. آيه نازل شد كه آنچه را مىگويند باور نكنيد و آنها را به خدا واگذاريد.
پیام ها
1- مسلمانان بايد چنان مقتدر باشند كه متخلّفان، خود را موظّف به عذرخواهى كنند. «يَعْتَذِرُونَ»
2- با منافقانِ عذر تراش، قاطعانه برخورد كنيم. «لا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ»
3- خداوند از راه غيب، پيامبرش را از اخبار منافقان و اعمال مردم آگاه مىسازد. «قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ»
4- پس از پايان جنگ، عذر و بهانه تراشىها آغاز مىشود. يَعْتَذِرُونَ ... إِذا رَجَعْتُمْ
5- علم خدا نسبت به غيب و شهود، پيدا و پنهان، يكى است و چيزى از او پنهان نيست. «عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ»
6- يادآورى قيامت، از بهترين عوامل سازندهى انسان است. «تُرَدُّونَ، فَيُنَبِّئُكُمْ»
7- انسان در برابر تمام كارهاى خود مسئول است وقيامت، روز رسوايى است. فَيُنَبِّئُكُمْ ...
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 488"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۹۴_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
«95» وَ لَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ
ولى آنها هرگز به سبب آنچه از پيش فرستادهاند، آرزوى مرگ نكنند و خداوند به حال ستمگران، آگاه است.
نکته ها
نترسيدن از مرگ، نشانهى صدق ويقين است. وقتى مرگ از راه مىرسد شوخىها، تعارفات و خيالات مىگريزند، تنها انسان مىماند و اعمال او. در لحظهى مرگ، انسان باور مىكند كه متاع دنيا كم است و آخرت بهتر وباقى است. در لحظه مرگ، انسان باور مىكند كه دنيا غنچهاى است كه براى هيچكس شكفته نمىشود و دوستان دنيوى مگسانند دور شيرينى. انسان اگر به مرتبه يقين برسد، هرچه به مرگ نزديكتر مىشود، احساس قرب ووصول به لقا وديدار الهى مىكند. به همين دليل حضرت على عليه السلام وقتى ضربهى شمشير را بر فرق خود احساس كرد فرمود: «فُزتُ و ربّ الكعبة» قسم به پروردگار كعبه رستگار شدم.
امام حسين عليه السلام در كربلا هر چه به زمان شهادت نزديك مىشد، صورتش برافروخته و شكوفاتر مىگرديد، و وقتى در شب آخر از يارانش پرسيدند: مرگ نزد شما چگونه است؟
جلد 1 - صفحه 164
جملاتى را در جواب عرضه داشتند كه نشان دهندهى يقين آنان به حقّانيّت راهشان بود، آنها مرگ را شيرين مىدانستند و حتّى برخى از آنان در همان شب آخر با يكديگر مزاح مىكردند.
پیام ها
1- ترس از مرگ، در واقع ترس از كيفر كارهاى خودماست. «بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ»
2- مدّعيان دروغگو و متوقّعان نابجا، ظالمند. «وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ»*
3- خودتان مىدانيد كه چه كردهايد، خداوند نيز كه از آنها با خبر است، پس اين همه ادّعا براى چه؟! «وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۹۵_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ «96»
براى شما سوگند مىخورند تا شما از آنان راضى شويد. (بدانيد كه شما هم) اگر از آنان راضى شويد، قطعاً خداوند از گروه فاسق، خشنود نخواهد شد.
نکته ها
شايد سوگندشان در آيه قبل، براى آن بوده كه متعرّض آنان نشوند، در اين آيه علاوه بر صرفنظر و عدمتعرّض مسلمانان، خواهانِ رضايت قلبى آنان نيز هستند. «لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ»
منافقان، براى رضايت قلبى مسلمانان ارزشى قائل نبودند، اصرارشان بر رضايت، تنها براى مصون ماندن از عكسالعمل قهرآميز مسلمانان بود، تا بتوانند پايگاه اجتماعى و نفوذ خود را در جامعه حفظ كنند!
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: «مَن التمسَ رضى اللَّه بسخطِ الناسِ رضىَ اللَّه عنه و ارضى عنه الناسَ و من التمس رضى الناس بسخطِ اللَّهِ سخط اللَّه عليه واسَخَط عليه الناسَ» كسىكه به قيمت خشم مردم، در پى رضاى خدا باشد، خدا از او راضى مىشود و مردم را هم از او راضى مىسازد، و هركس با خشمِ خدا در پى جلب رضايت مردم باشد، خداوند از او ناراضى مىشود و دل مردم را هم از او خشمگين و ناراضى مىكند. «1»
پیام ها
1- منافقان، در پى جلب نظر مردم و حفظ پايگاه خود در ميان مردمند و كارى به رضاى خدا و توبه ندارند. «لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ»
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 490
2- در پى جلب رضاى الهى باشيم، نه رضاى مردم كه گذشتِ مردم مهّم نيست، عفو وقهر الهى مهّم است. «فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى»
3- چون خدا از منافقان راضى نيست، آنان كه از منافقان راضى شوند، راهشان را از خدا جدا كردهاند. فَإِنْ تَرْضَوْا ... فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى
4- جلب رضاى مؤمنان در همه جا، مستلزم جلب رضاى خدا نيست. فَإِنْ تَرْضَوْا ... فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى
5- هرگز از فاسق، مادامى كه در فسق است، راضى نشويد. «فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۹۶_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «97»
باديهنشينانِ عرب (بهخاطر دورى از تعليم وتربيت وسخنان پيامبر)، در كفر ونفاق شديدترند وبه اينكه حدود آنچه را خدا بر پيامبرش نازل كرده ندانند سزاوارتر، و خداوند دانا و حكيم است
نکته ها
«اعراب» يعنى باديهنشينان. مفردِ آن «اعرابى» است، نه «عَرب».
اعرابى بودن به معناى دورى از فرهنگ دينى و تعاليم مكتب است. كلمهى «اعراب» ده بار در قرآن آمده و جز يك مورد، بقيّهى موارد، مثل روايات، نكوهشآميز است.
در حديث آمده است: «تفقّهوا فى الدّين فانّه مَن لم يتفقّه فى الدين فهو اعرابى» دينشناس شويد، چون هر كه فهم عميقِ دينى نداشته باشد، اعرابى است. در حديث ديگرى نيز مىخوانيم: «نحن بنوهاشم و شيعتنا العربُ و ساير الناسِ اعرابٌ» ياران و پيروان ما عرباند و ديگران اعرابند. «1»
مردم عصر پيامبر صلى الله عليه و آله دو گروه بودند: شهرنشين و باديهنشين. چون آيات قبل دربارهى
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 491
پيروزى مسلمانان در جنگ تبوك بود، اين آيه شايد اشاره به اين باشد كه از باديهنشينان جاهل و همجوار، غافل نباشيد كه ممكن است با تحريك دشمنان، دست به آشوب بزنند.
پیام ها
1- باديهنشينى، موجب دورى از فرهنگ وآداب دينى مىشود. «الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً»
2- محيط اجتماعى و فرهنگى انسان، در بينش و موضعگيرى او در مورد حقايق و معارف مؤثّر است. «الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً»
3- افرادِ ناآگاه و دور از فرهنگ، گاهى آلت دست كافران و منافقان قرار مىگيرند و از خود آنها هم بىمنطقتر مىشوند. «الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً»
4- كفر و نفاق، درجاتى دارد. «أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً»
5- يكى از عوامل كفر و نفاق، ناآگاهى است. أَشَدُّ كُفْراً ... أَلَّا يَعْلَمُوا
6- دانستن احكام دين، لازم است وگرنه اعرابى هستيم. «يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ»
7- شهرنشينان جاهل به حدود الهى، به منزلهى اعراب و باديهنشينان، بلكه بدتر از آنان هستند. «أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۹۷_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ مَغْرَماً وَ يَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوائِرَ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ «98»
بعضى از باديهنشينان، كسانى هستند كه آنچه را انفاق مىكنند، (به خاطر نفاق يا ضعف ايمان،) ضرر حساب مىكنند وبراى شما پيش آمدهاى بد را انتظار مىكشند. بر خود آنان پيش آمد بد باد! و خداوند شنوا و داناست.
نکته ها
«مَغرَم»، از «غرامت»، به معناىِ ملازمت است. به بدهكار وطلبكار كه يكديگر را رها نمىكنند، «غَريم» گفته مىشود. و به بدهكارى كه ملازم انسان است تا آن بدهى را بپردازد، «مَغْرَمٍ» گويند.
«دوائر»، جمع «دائرة»، حوادثى است كه از هر طرف انسان را احاطه مىكند.
جلد 3 - صفحه 492
پیام ها
1- منافق وآنكه علم وايمان به حدود الهى و فرهنگ اسلامى ندارد، انفاق را ضرر مىپندارد. «يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ مَغْرَماً»
2- منافق، حسود است وبراى ديگران جز شرّ نمىخواهد. «يَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوائِرَ»
3- كسىكه براى ديگران تمنّاى شرّ دارد، خودش گرفتار آن مىشود. «يَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوائِرَ، عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ»
4- خداوند، به گفتهها و خصلتهاى انسان آگاه است. «اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۹۸_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ قُرُباتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ أَلا إِنَّها قُرْبَةٌ لَهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «99»
امّا برخى از عربهاى باديهنشين، كسانى هستند كه به خداوند و روز قيامت ايمان دارند و آنچه را انفاق مىكنند، وسيلهى قرب به خدا و (جلب) دعا و صلوات رسول مىدانند. آگاه باشيد كه همين انفاقها، براى آنان موجب قرب است. به زودى خدا آنان را در رحمت خويش وارد مىكند. همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.
پیام ها
1- اگر گروهى را سرزنش مىكنيم، خوبان آنها را فراموش نكنيم. بدنبالِ «الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً» مىفرمايد: وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ ...
2- باديهنشينى و محيط اجتماعى، اختيار رشد را از انسان نمىگيرد. وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ ...
3- ايمان، زمينهساز انفاق و آرامش است. «يُؤْمِنُ، يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ قُرُباتٍ»
4- از امكانات مادّى براى رسيدن به قرب الهى بهره بگيريم. «يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ قُرُباتٍ»
5- آنچه موجب قرب به خداست، نيّت خالص است، نه صِرف عمل. مؤمن و منافق هر دو انفاق مىكنند، ولى انفاق مؤمن ستوده است. «أَلا إِنَّها قُرْبَةٌ»
جلد 3 - صفحه 493
6- كار كردن براى جلب رضايت رسول خدا، با توحيد مخالفتى ندارد. «إِنَّها قُرْبَةٌ»
7- مؤمنِ انفاقگر، مشمول دعاى رسولخدا قرار مىگيرد. «صَلَواتِ الرَّسُولِ»
8- مؤمن، غرق در رحمت الهى است، «فِي رَحْمَتِهِ» و منافق، غرق در حوادث تلخ است. «عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ» (آيه قبل)
9- انفاق خالصانهى باديهنشينان كه از محيطِ بىفرهنگاند، بيشتر مورد تقدير و تمجيد است. «أَلا، إِنَّها، فِي رَحْمَتِهِ، غَفُورٌ، رَحِيمٌ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۹۹_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا