خلاصه ۹
از کتاب #تفسیر_المیزان
موارد استعمال صراط و سبیل در قرآن و فرق آن دو
🔹خدایتعالى در کلام مجیدش مکرر نام صراط و سبیل را برده و آنها را صراط و سبیل هاى خود خوانده ، با این تفاوت که به جز یک صراط مستقیم به خود نسبت نداده ، ولى سبیل هاى چندى را به خود نسبت داده ، پس معلوم مى شود: میان خدا و بندگان چند سبیل و یک صراط مستقیم بر قرار است ،
🔸 مثلا درباره سبیل فرموده : ((و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا))،
و کسانى که در راه ما جهاد کنند، ما بسوى سبیل هاى خود هدایتشان مى کنیم )،
🔹 ولى هر جا صحبت از صراط مستقیم به میان آمده ، آن را یکى دانسته است ، از طرف دیگر جز در آیه مورد بحث که صراط مستقیم را به بعضى از بندگان نسبت داده ، در هیچ مورد صراط مستقیم را به کسى از خلایق نسبت نداده ، به خلاف سبیل ، که آن را در چند جا به چند طائفه از خلقش نسبت داده ، یک جا آن را به رسول خدا (ص ) نسبت داده و فرموده : (قل هذه سبیلى ، ادعوا الى اللّه على بصیره ، بگو این سبیل من است ، که مردم را با بصیرت به سوى خدا دعوت کنم )،
جاى دیگر آن را به توبه کاران نسبت داده و فرموده : (سبیل من اناب الى ، راه آن کس که به درگاه من رجوع کند)،
و در سوره نساء آیه (115) آن را به مؤمنین نسبت داده و فرموده : (سبیل المؤ منین ).
🔸از اینجا معلوم می شود که سبیل غیر از صراط مستقیم است ، چون سبیل متعدد است و به اختلاف احوال رهروان راه عبادت مختلف میشود، به خلاف صراط مستقیم ، که یکى است ، که در مثل بزرگراهى است که همه راههاى فرعى بدان منتهى میشود،
🔹همچنانکه آیه : ((قد جاء کم من اللّه نور و کتاب مبین ، یهدى به اللّه من اتبع رضوانه ، سبل السلام ، و یخرجهم من الظلمات الى النور باذنه ، و یهدیهم الى صراط مستقیم ،))
(از ناحیه خدا به سوى شما نورى و کتابى روشن آمد، که خدا به وسیله آن هر کس که در پى خوشنودى او باشد به سبیل هاى سلامت راهنمائى نموده و به اذن خود از ظلمت ها به سوى نور بیرون مى کند و به سوى صراط مستقیمشان هدایت مى فرماید)
به آن اشاره دارد، چون سبیل را متعدد و بسیار قلمداد نموده ، صراط را واحد دانسته است ،
🔸حال یا این است که صراط مستقیم همه آن سبیل ها است و یا این است که آن سبیل ها همانطور که گفتیم راه هاى فرعى است ، که بعد از اتصالشان به یکدیگر به صورت صراط مستقیم و شاهراه در مى آیند.
فرق دیگرى بین سبیل و صراط
🔹از آیه شریفه : ((و ما یومن اکثرهم باللّه الا و هم مشرکون ))،
(بیشترشان به خدا ایمان نمى آورند، مگر توام با شرک )،
برمى آید که یک مرحله از شرک (که همان ضلالت باشد)، با ایمان (که عبارت است از یکى از سبیلها) جمع میشود و این خود فرق دیگرى میان سبیل و صراط است ، که سبیل با شرک جمع میشود، ولى صراط مستقیم با ضلالت و شرک جمع نمیشود، همچنانکه در آیات مورد بحث هم در معرفى صراط مستقیم فرمود: (و لا الضالین ).
ادامه دارد ...
مشاهده سایر خلاصه ها 👈
✨ @bairanii
خلاصه ۱۰
از کتاب #تفسیر_المیزان
🔹دقت در آیات نامبرده به دست میدهد: که هر یک از سبیل ها با مقدارى نقص و یا حداقل با امتیازى جمع میشود، به خلاف صراط مستقیم ، که نه نقص در آن راه دارد و نه صراط مستقیم زید از صراط مستقیم عمرو امتیاز دارد، بلکه هر دو صراط مستقیم است ،
🔸 به خلاف سبیل ها، که هر یک مصداقى از صراط مستقیم است ، ولکن با امتیازى که به واسطه آن از سبیل هاى دیگر ممتاز میشود و غیر او مى گردد، اما صراط مستقیمى که در ضمن این است ، عین صراط مستقیمى است که در ضمن سبیل دیگر است و خلاصه صراط مستقیم با هر یک از سبیل ها متحد است .
🔹همچنانکه از بعضى آیات نامبرده و غیر نامبرده از قبیل آیه : ((و ان اعبدونى هذا صراط مستقیم ))
و آیه : ((قل اننى هدانى ربى الى صراط مستقیم ، دینا قیما ملة ابراهیم حنیفا))،
(بگو به درستى پروردگار من ، مرا بسوى صراط مستقیم که دینى است قیم و ملت حنیف ابراهیم ، هدایت فرموده ) نیز این معنا استفاده میشود.
🔸مثل صراط مستقیم نسبت به سبیل هاى خدا مثل روح است نسبت به بدن،
چون هم عبادت را صراط مستقیم خوانده و هم دین را، با اینکه این دو عنوان بین همه سبیل ها مشترک هستند، پس میتوان گفت مثل صراط مستقیم نسبت به سبیل هاى خدا، مثل روح است نسبت به بدن ، همانطور که بدن یک انسان در زندگیش اطوار مختلفى دارد و در هر یک از آن احوال و اطوار غیر آن انسان در طور دیگر است ، مثلا انسان در حال جنین غیر همان انسان در حال طفولیت و بلوغ و جوانى و کهولت و سالخوردگى و فرتوتى است ، ولى در عین حال روح او همان روح است و در همه آن اطوار یکى است و با بدن او همه جا متحد است .
🔹و نیز بدن او ممکن است به احوالى مبتلا شود، که بر خلاف میل او باشد و روح او صرفنظر از بدنش آن احوال را نخواهد و اقتضاى آن را نداشته باشد، به خلاف روح که هیچوقت معرض این اطوار قرار نمى گیرد، چون او مفطور به فطرت خدا است ، که به حکم ((لا تبدیل لخلق اللّه ))، فطریاتش دگرگون نمى شود و با اینکه روح و بدن از این دو جهت با هم فرق دارند، در عین حال روح آن انسان نامبرده همان بدن او است و انسانیکه فرض کردیم مجموع روح و بدن است .
🔸همچنین سبیل بسوى خدا همان صراط مستقیم است ، جز اینکه هر یک از سبیل ها مثلا سبیل مؤ منین و سبیل منیبین و سبیل پیروى کنندگان رسولخدا (ص ) و هر سبیل دیگر، گاه میشود که یا از داخل و یا خارج دچار آفتى مى گردد، ولى صراط مستقیم همانطور که گفتیم هرگز دچار این دو آفت نمیشود،
🔸چه ، ملاحظه فرمودید: که ایمان که یکى از سبیل ها است ، گاهى با شرک هم جمع میشود همچنان که گاهى با ضلالت جمع میشود، اما هیچ یک از شرک و ضلالت با صراط مستقیم جمع نمى گردد، پس معلوم شد که براى سبیل مرتبه هاى بسیارى است ، بعضى از آنها خالص ، و بعضى دیگر آمیخته با شرک و ضلالت است ، بعضى راهى کوتاه تر، و بعضى دیگر دورتراست ، اما هر چه هست بسوى صراط مستقیم مى رود و به معنائى دیگر همان صراط مستقیم است ، که بیانش گذشت .
🔹صراط مستقیم راهى است بسوى خدا، که هر راه دیگرى که خلایق بسوى خدا دارند، شعبه اى از آنست و هر طریقى که آدمى را بسوى خدا رهنمائى مى کند، بهره اى از صراط مستقیم را دارا است ، به این معنا که هر راهى و طریقه اى که فرض شود، به ان مقدار آدمى را بسوى خدا و حق راهنمائى مى کند، که خودش از صراط مستقیم دارا و متضمن باشد،
🔹اگر آن راه به مقدار اندکى از صراط مستقیم را دارا باشد، رهرو خود را کمتر بسوى خدا مى کشاند، و اگر بیشتر داشته باشد، بیشتر مى کشاند، و اما خود صراط مستقیم بدون هیچ قید و شرطى رهرو خود را بسوى خدا هدایت مى کند و مى رساند.
ادامه دارد ...
مشاهده سایر خلاصه ها 👈
✨ @bairanii
خلاصه ۱۱
از کتاب #تفسیر_المیزان
🔹صراط مستقیم عبارت میشود از صراطى که در هدایت مردم و رساندنشان بسوى غایت و مقصدشان ، تخلف نکند و صد در صد این اثر خود را به بخشد، همچنانکه خدایتعالى در آیه شریفه : (فاما الذین آمنوا باللّه و اعتصموا به ، فسید خلهم فى رحمة منه و فضل ، و یهدیهم الیه صراطا مستقیما،
و اما آنهائیکه به خدا ایمان آورده و از او خواستند تا حفظشان کند، بزودى خدایشان داخل رحمت خاصى از رحمت هاى خود نموده و بسوى خویش هدایت مى کند، هدایتى که همان صراط مستقیم است )،
آن راهى را که هرگز در هدایت رهرو خود تخلف ننموده ، و دائما بر حال خود باقى است ، صراط مستقیم نامیده .
🔸خداوند سنت و طریقه مستقیم خود را دائمى و غیرقابل تخلف و تغییر معرفى مى کند و نیز در آیه : ((فمن یرد اللّه ان یهدیه ، یشرح صدره للاسلام ، و من یرد ان یضله یجعل صدره ضیقا حرجا، کانما یصعد فى السماء، کذلک یجعل اللّه الرجس على الذین لا یؤ منون ، و هذا صراط ربک مستقیما))، (کسیکه خدایش بخواهد هدایت کند، سینه اش را براى اسلام گشاده مى سازد و کسیکه خدایش بخواهد گمراه کند، سینه اش را تنگ و بى حوصله مى سازد، بطوریکه گوئى بآسمان بالا مى رود، آرى این چنین خداوند پلیدى را بر آنان که ایمان ندارند مسلط مى سازد و این راه مستقیم پروردگار تو است )
🔹طریقه مستقیم خود را غیر مختلف و غیر قابل تخلف معرفى کرده ، ونیز در آیه : (قال هذا صراط على مستقیم ، ان عبادى لیس لک علیهم سلطان ، الا من اتبعک من الغاوین ، فرمود این صراط مستقیم من است و من خود را بدان ملزم کرده ام ، به درستى بندگان من کسانیند، که تو نمى توانى بر آنان تسلط یابى ، مگر آن گمراهى که خودش به اختیار خود پیروى تو را بپذیرد)، سنت و طریقه مستقیم خود را دائمى و غیر قابل تغییر معرفى فرموده و در حقیقت مى خواهد بفرماید: ((فلن تجد لسنة اللّه تبدیلا، و لن تجد لسنة اللّه تحویلا))، (براى سنت خدا نه تبدیلى خواهى یافت و نه دگرگونى )
ادامه دارد ...
مشاهده سایر خلاصه ها 👈
✨ @bairanii
خلاصه ۱۲
از کتاب #تفسیر_المیزان
اهدنا (هدایت)
🔹هدایت عبارتست از دلالت و نشان دادن هدف ، به وسیله نشان دادن راه و این خود یک نحو رساندن به هدف است و کار خدا است ، چیزی که هست خدایتعالى سنتش بر این جریان یافته که امور را از مجراى اسباب به جریان اندازد و در مسئله هدایت هم وسیله اى فراهم مى کند، تا مطلوب و هدف براى هر که او بخواهد روشن گشته و بنده اش در مسیر زندگى به هدف نهائى خود برسد.
🔸 این معنا را خداى سبحان بیان نموده ، فرموده : ((فمن یرد اللّه ان یهدیه ، یشرح صدره للاسلام ))،
(خداوند هر که را بخواهد هدایت کند، سینه او را براى اسلام پذیرا نموده و ظرفیت میدهد)،
🔹و نیز فرموده : (ثم تلین جلودهم و قلوبهم الى ذکر اللّه ، ذلک هدى اللّه یهدى به من یشاء، سپس پوست بدن و دلهایشان بسوى یاد خدا نرم میشود و میل مى کند، این هدایت خدا است ، که هر که را بخواهد از آن موهبت برخوردار میسازد).
🔹همانطور که سبیل ها مختلفند، هدایت نیز به اختلاف آنها مختلف میشود، چون هدایت بسوى آن سبیل ها است ، پس براى هر سبیلى هدایتى است ، قبل از آن ، و مختص به آن .
🔸آیه شریفه : (و الذین جاهدوا فینا، لنهدینهم سبلنا، و ان اللّه لمع المحسنین ،
و کسانیکه در ما جهاد مى کنند، ما ایشان را حتما به راه هاى خود هدایت مى کنیم و به درستى خدا با نیکوکاران است )،
نیز به این اختلاف اشاره مى کند، چون فرق است بین اینکه بنده خدا در راه خدا جهاد کند، و بین اینکه در خدا جهاد کند،
در اولى شخص مجاهد سلامت سبیل و از میان برداشتن موانع آن را میخواهد، به خلاف مجاهد در دومى ، که او خود خدا را میخواهد، و رضاى او را مى طلبد و خدا هم هدایت بسوى سبیل را برایش ادامه میدهد، البته سبیلى که او لیاقت و استعدادش را داشته باشد، و همچنین از آن سبیل به سبیلى دیگر، تا آنجا که وى را مختص بذات خود جلت عظمته کند.
🔹صراط مستقیم از آنجائیکه امرى است که در تمامى سبیل هاى مختلف محفوظ میباشد، لذا صحیح است که یک انسان هدایت شده ، باز هم بسوى آن هدایت شود، خدایتعالى او را از صراط بسوى صراط هدایت کند، به این معنا که سبیلى که قبلا بسوى آن هدایتش کرده بوده ، با هدایت بیشترى تکمیل نموده به سبیلى که ما فوق سبیل قبلى است هدایت فرماید.
مزیت اصحاب صراط مستقیم به علم است
🔸مزیت اصحاب صراط مستقیم بر سایرین ، و همچنین مزیت صراط آنان بر سبیل سایرین ، تنها به علم است ، نه عمل ، آنان به مقام پروردگارشان علمى دارند که دیگران ندارند و گر نه در سابق هم گفتیم ، که در سبیل هاى پائین تر صراط مستقیم ، اعمال صالح کامل و بدون نقص نیز هست ، پس وقتى برترى اصحاب صراط مستقیم به عمل نبود، باقى نمى ماند مگر علم و اما اینکه آن علم چه علمى و چگونه علمى است ؟ انشاء اللّه در ذیل آیه : ((انزل من السماء ماء فسالت اودیة بقدرها)) درباره اش بحث خواهیم کرد.
🔹در اینجا تنها مى گوئیم آیه : ((یرفع اللّه الذین آمنوا منکم ، و الذین اوتوا العلم درجات ))، (خدا کسانى از شما را که ایمان دارند و کسانى که علم داده شده اند، به درجاتى بلند مى کند) و همچنین آیه : ((الیه یصعد الکلم الطیب ، و العمل الصالح یرفعه ))،
(کلمه طیب خودش بسوى خدا بالا مى رود و عمل صالح آن را بالا مى برد) به این مزیت اشعار دارد، چون مى رساند آنچه خودش بسوى خدا بالا مى رود، کلمه طیب و علم است ، و اما عمل صالح ، اثرش کمک در بالا رفتن علم است.
ادامه دارد ...
مشاهده سایر خلاصه ها 👈
✨ @bairanii