🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹
#قسمت_بیست_و_یکم
#داستانِ_واقعی
🌕#سه_دقیقه_درقیامت🌕
✍به جوانی که پشت میز بود گفتم: دستم خالی است نمیشود کاری کنی که من برگردم؟
☘ نمیشود از مادرمان حضرت زهرا بخواهی مرا شفاعت کنند،شاید اجازه دهند تا برگردم و #حق الناس را جبران کنم یا کارهای #خطای گذشته را اصلاح کنم... جوابش منفی بود.
اصرار کردم...
☘لحظاتی بعد جوان پشت میز نگاهی به من کرد و گفت: به خاطر اشک های این کودکان یتیم و به خاطر دعاهای همسر و دختری که در راه داری و دعای پدر و مادر،حضرت زهرا شمارا #شفاعت نمود تا برگردی.
به محض اینکه به من گفته شد برگرد،یک بار دیدم که زیر پای من خالی شد.. تلویزیون های سیاه و سفید قدیمی وقتی خاموش می شود حالت خاصی داشت،چند لحظه طول می کشید تا تصویر #محو شود.
☘ مثل همان حالت پیش آمد، به یکباره رها شدم کمتر از یک لحظه دیدم روی تخت بیمارستان خوابیده و تیم پزشکی مشغول زدن شوک برقی به من هستند.
دستگاه شوک چند بار به بدن من زدند تا به قول خودشان بیمار احیا شد.
☘روح به جسم برگشته بود،حالت خاصی داشتم.
هم خوشحال بودم که دوباره مهلت یافتم و هم ناراحت که از آن وادی نور دوباره به این دنیای فانی برگشتم.
پزشکان کار خود را تمام کرده بودن،در مراحل پایانی عمل بود که من سه دقیقه دچار ایست قلبی شده بودم و بعد هم با ایجاد شک مرا احیا کردند.
☘در تمام لحظات، #شاهد کارهای ایشان بودم.
مرا به ریکاوری انتقال داده و پس از ساعتی اثر بیهوشی رفت و درد و رنج ها دوباره به بدن برگشت.
حالم بهتر شده بود، توانستم چشم راستم را باز کنم اما نمیخواستم حتی برای لحظهای از آن لحظات زیبا دور شوم.
☘ من در این ساعات تمام خاطراتی که از آن سفر معنوی را داشتم را با خودم مرور میکردم.
چقدر سخت بود،چه شرایط سختی را طی کردم و #بهشت_برزخی را با تمام $نعمت هایش دیدم.
افراد گرفتار را دیدم.
من تا چند قدمی #بهشت رفتم.
مادرم حضرت زهرا با کمی فاصله مشاهده کردم و #مشاهده کردم که مادر ما در دنیا و آخرت #چه مقامی دارد...
☘حالا برای من #تحمل_دنیا واقعا سخت بود.
دقایقی بعد دو خانم پرستار وارد سالن شدند. آنها میخواستند تخت چرخدار مرا با آسانسور منتقل کنند.
☘ همین که از دور آمدند از مشاهده چهره یکی از آن ها واقعا $وحشت کردم من او را مانند یک #گرگ می دیدم که به من نزدیک میشد...
مرا به بخش منتقل کردند برادر و برخی از دوستانم بالای سرم بودند.
☘ یکی دو نفر از بستگان میخواستم به دیدنم بیایند.. آنها از منزل خارج شده و به سمت بیمارستان در حال در راه بودند...
به خوبی اینها را متوجه شدم،اما یک باره از دیدن #چهره_باطنی آنها وحشت زده شدم....
☘بدنم #لرزید و به همراهان گفتم: تماس بگیر و بگو فلانی برگرده #تحمل هیچکس را ندارم.
احساس میکردم که باطن بیشتر افراد برایم نمایان است، #باطن_اعمال و رفتار...
☘به غذایی که برای آوردن نگاه نمیکردم میترسیدم #باطن_غذا را ببینم...
دوست نداشتم هیچ کس را نگاه کنم برخی از دوستان آمده بودند تا من تنها نباشم،اما وجود آنها مرا بیشتر تنها میکرد.
☘️ بعد از آن تلاش کردم تا رویم را به سمت دیوار برگردانم. میخواستم هیچ کس نبینم.
یکباره رنگ از چهره ام پرید! صدای #تسبیح_خدا را از در و دیوار می شنیدم...
☘دو سه نفری که همراه من بودند به توصیه پزشک اصرار می کردند که من چشمانم را باز کنم
اما نمی دانستند که من از دیدن چهره اطرافیان #ترس دارم.
آن روز در بیمارستان با دعا و التماس از خدا خواستم که این حالت برداشته شود نمیتوانستم ادامه دهم.
☘خدا را شکر این حالت برداشته شد اما دوست داشتم تنها باشم.دوست داشتم در #خلوت خودمان را در مورد حسابرسی اعمال دیده بودم و مرور کنم.
چقدر #لحظات_زیبایی بود آنجا،زمان مطرح نبود،آنجا احتیاج به کلام نبود.
با یک نگاه آنچه میخواستیم منتقل میشد.حتی برخی #اتفاقات را دیدم که هنوز واقع نشده بود.
☘ برخی مسائل را متوجه شدم که گفتنی نیست و در آخرین #لحظات حضور در آن وادی برخی دوستان و همکاران را مشاهده کردم که #شهید شده بودن!
☘می خواستم بدانم این ماجرا رخ داده یا نه به همین خاطر از نزدیکانم خواستم از #احوال آن چند نفر برایم خبر بگیرند تا بفهمم زنده اند یا #شهید شده اند؟!
ادامه دارد...
https://eitaa.com/joinchat/4224516132Ca6d640ffc0
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹
#قسمت_بیست_وسوم
#داستانِ_واقعی
🌕#سه_دقیقه_درقیامت🌕
✍شب با همسرم صحبت می کردیم خیلی از مواردی که برای من پیش آمده باورکردنی نبود.
گفتم: لحظه آخر هم بهم گفتند به خاطر #دعای همسر و دختری که در راه داری #شفاعت شدی.
☘ به همسرم گفتم این هم یک #نشانه است اگر این بچه دختر بود معلوم می شود که تمام این #ماجراها_صحیح بوده..
در پاییز همان سال دخترم به دنیا آمد
☘تنها چیزی که پس از بازگشت من از آن #وادی_ترس_شدیدی در من ایجادم می کرد و تا چند سال من را اذیت میکرد #ترس_ازحضور_درقبرستان بود.
❌من #صداهای_وحشتناکی می شنیدم که خیلی #دلهره آور و ترسناک بود.
☘اما این مسئله در کنار #مزار_شهدا اتفاق نمی افتاد آنجا آرامش بود و روح معنویت که در وجود انسان ها پخش می شد.
☘اما نکته مهم دیگری را که باید اشاره این است که در کتاب اعمال و در لحظات آخر حضور در آن دنیا،میزان #عمر خودم را که اضافه شده بود مشاهده کردم.
❌ به من چند سال مهلت دادند که آن هم به پایان رسیده و من اکنون در وقتهای اضافه هستم.
☘اما به من گفتند، ما زمانی که شما برای صله رحم و دیدار #والدین و نزدیکانت میگذاری جز عمر شما محسوب نمی کنیم. همچنین زمانی که مشغول بندگی_خالصانه خداوند یا زیارت اهل بیت هستی این مقدار نیز جز عمر شما حساب نمیشود
یقین داشتم که ماجرای #شهادت همکاران من واقعی است.
اما در روزگاری که خبری از #شهادت نبود چطور این حرف را #ثابت می کردم...
☘به همین خاطر چنین چیزی نگفتم اما هر روز که برخی از همکاران مرا میدیدم یقین داشتم که یک #شهید را که تا مدتی بعد به #محبوب خود خواهد رسید ملاقات می کنم.
☘احساس_عجیبی در ملاقات با این دوستان داشتم می خواستم بیشتر از قبل با آنها حرف بزنم... یک شهید را که به زودی به #ملاقات_خدا میرفت میدیدم.
اما چطور این اتفاق می افتد آیا جنگی در راه است؟؟
☘ چهارماه بعد از عمل جراحی، مهرماه سال ۹۴ بود که در اداره اعلام شد کسانی که علاقمند به حضور در صف #مدافعان_حرم هستند می توانند ثبت نام کنند.
☘ جنب و جوشی در میان همکاران افتاد آنها که فکرش را میکردم همگی ثبتنام کردند. من هم با پیگیری بسیار توفیق یافتم تا پس از دوره آموزش تکمیلی راهی سوریه شوم.
☘مرتب از خدا میخواستم که همراه با مدافعان حرم به کاروان #شهدا ملحق شوم.
هیچ #علاقهای به حضور در دنیا نداشتم
☘ مگر اینکه بخواهم برای #رضای خدا کاری انجام دهم. دیده بودم که #شهدا در آن سوی هستی چه جایگاهی دارند لذا آرزو داشتم همراه با آنها باشم.
☘ کارهایی را انجام دادم #وصیتنامه و هر کاری که فکر میکردم باید #جبران کنم انجام دادم.
☘ آماده رفتن شدم، به یاد دارم که قبل از اعزام خیلی مشکل داشتم با رفتن من موافقت نمی شد...
ادامه دارد...
https://eitaa.com/joinchat/4224516132Ca6d640ffc0
#تفسیر_سوره_بقره_آیهی8⃣4⃣
در این آیه به برخی باورهای غلط و امیدهای نابجای یهود، اشاره شده است. آنان گمان میکردند که در روز قیامت اجدادشان، شفیع آنان خواهد شد. چنانکه بتپرستان، بتها را شفیع خود میپنداشتند. برخی از آنان قربانی کردن را کفّاره ی گناهان دانسته و اگر پول نداشتند، یک جفت کبوتر را سر میبریدند. گروهی از آنان به همراه مرده، طلا و زیورآلات دفن میکردند تا مرده به عنوان جریمهی گناهانش بپردازد.
غافل از آنکه قیامت بر خلاف دنیاست، که برخی با پول و پارتی و یا حمایت گرفتن از قدرتها، بر مشکلاتشان پیروز میشوند.
در روز قیامت، تمام سببها قطع؛ «تقطّعت بهم الأسباب» و نسبتها محو؛ «فلا أنساب بینهم» و زبان عذرخواهی بسته میشود؛ «فلا یؤذن لهم فیعتذرون» مال و فرزند کارآیی ندارند؛ «لا ینفع مالٌ و لا بنون» و خویشاوندی نیز ثمری ندارد؛ «لن تنفعکم أرحامکم» قدرتها پوچ میشوند؛ «هلک عنّی سلطانیه» و شفاعت بدون اذن خداوند پذیرفته نمیشود؛ «و لا یشفعون الاّ لمن ارتضی» و فدیه پذیرفته نمیشود. «لایؤخذ منکم فدیه»
🍃🌸بحثی درباره #شفاعت
شفاعت از کلمه «#شفع» به معنای جفت است، یعنی افرادی که مایه ای از ایمان و تقوی و عمل داشته و در آن روز کمبودی دارند، لطفی به آن مایهها اضافه میشود و در اثر جفت و همراه شدن با لطف اولیای الهی، از قهر خداوند نجات مییابند. بنابراین شفاعت، تنها شامل کسانی میشود که تلاشگرند، ولی در راه مانده اند و نیاز به قدرتی دارند که در کنار آنان باشد.
حدود #سی آیه از قرآن مربوط به #شفاعت است که به چند دسته تقسیم میشوند:
🔸۱- آیاتی که شفاعت را نفی میکنند، مانند: «یومٌ لا بیعٌ فیه ولا خلّةٌ ولا شفاعةٌ» ، روزی که معامله و دوستی و شفاعت در آن نیست.
🔸۲- آیاتی که شفاعت را مخصوص خداوند میدانند، مانند: «مالکم من دونه من ولّی ولا شفیع»، غیر از او هیچ یاور و شفاعت کنندهای نیست.
🔸۳- آیاتی که از شفاعت دیگران با اذن خداوند یاد میکنند، مانند: «من ذا الذّی یشفع عنده الاّ باذنه» ، چه کسی در نزد او (خداوند) شفاعت میکند مگر به اذنش؟
۴- آیاتی که شرایط شفاعت شوندگان را بیان میکنند، مانند:
🔸الف: شفاعت برای کسی است که مورد رضایت خدا باشد. «ولا یشفعون الا لمن ارتضی»
🔸ب: برای ظالمان، دوستدار و شفیعی نیست. «ما للظّالمین من حمیم ولا شفیع»
🔸ج: فرشتگان برای کسانی که ایمان آورده اند، دعا و استغفار میکنند. «ویستغفرون للّذین آمنوا»
با توجّه به آیات فوق، معلوم میشود که شفاعت بی قید و شرط نیست و شفاعت به اجازه و اذن خداست و شفاعت شونده، باید واجد شرایطی باشد و اگر کسی شرایط شفاعت را دارا نباشد، هر چند همسر پیامبر خدا باشد، مورد شفاعت قرار نمی گیرد. چنانکه همسر #نوح و #لوط علیهما السلام به علّت فسق، مشمول شفاعت نشدند. «فخانتا هما فلم یغنیا عنهما من اللّه شیئاً و قیل ادخلا الّنار مع الدّاخلین»
بنابراین شفاعتی سازنده است که انسان را با اولیای خدا پیوند دهد و مانع یأس او شود. ولی اگر ایمان به شفاعت سبب جرأت بر گناه گردد، همانگونه که مسیحیان عقیده دارند که عیسی فدا شد تا گناهان ما بخشیده شود، هرگز قابل قبول نیست.
#سؤال: آیا شفاعتِ اولیای خدا، به معنای ایستادن در برابر ارادهی خدا نیست؟ کسی را که خدا اراده کرده عذاب کند، پیامبر با شفاعت خود جلو آن اراده را نمیگیرد؟
#پاسخ: هم کیفر بدکاران و هم اجازه شفاعت به اولیای خود، اراده و خواست اوست. بنابراین شفاعت اولیای خدا، چیزی در برابر ارادهی الهی نیست.
#سؤال: آیا شفاعت اولیای خدا به این معناست که رحم آنان از خدا بیشتر است. زیرا خدا میخواهد عذاب کند و اولیای او شفاعت میکنند؟
#پاسخ: هم وجود رحم در اولیای خدا و هم اجازه ی استفاده از آن، از طرف خداست. بنابراین اوست که با رحم و لطف خود، اجازهی شفاعت می دهد.
#سؤال: آیا #شفاعت، اراده ی خدا را تغییر می دهد؟
#پاسخ: اراده ی خداوند در شرائط مختلف یک نوع نیست. اراده خدا بر کیفر گناهکار است، ولی اگر او توبه کند، قهرش را برمی دارد. زیرا شرائط انسان گناهکار با انسان توبه کار فرق دارد. انسانی بخاطر #محبّت و #ارادت و #اطاعت از اولیای خدا در دنیا، مشمول شفاعت آنان میشود و دیگری که مخالف آنان بوده، مشمول نمیشود.
اسباب بخشش گناهان در دنیا #سه چیز است:
🔺۱- #توبه. «الاّ الّذین تابوا واصلحوا وبیّنوا فاولئک اتوب علیهم وأنا التّواب الرّحیم»
🔺۲- #ترک_گناهان_کبیره. «ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفّر عنکم سیّئاتکم»
🔺۳- #حسنات_و_کارهای_نیک. «انّ الحسنات یُذهبنَ السیّئات»یا
ولی در آخرت، راه بخشش فقط شفاعت است.
#پیامها:
✅۱- ترس از حضور در دادگاه الهی،بدون وجود هرگونه وکیل یا شفیعی، زمینه ی تقویت تقوای الهی است. «وَ اتَّقُوا یَوْماً»
✅۲-در برابر عقاید خرافی و باطل، با قاطعیّت برخورد کنید. «لا یُقْبَلُ، لا یُؤْخَذُ»
❤️ولادت حضرت عباس علیه السلام مبارک 🌼🌼
در روز قیامت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به علی علیه السّلام می فرماید: .
به فاطمه علیها السّلام بگو برای شفاعت و #نجات امت، چه داری؟ علی علیه السّلام پیام پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را به فاطمه ابلاغ می کند، .
🔶فاطمه علیها السّلام در جواب می گوید: «یا امیرالمؤمنین کَفانا لِاَجلِ هذا المَقامِ الیَدانِ المَقطُوعَتانِ مِن اِبنِی العَبّاسُ ؛ .
ای امیرمؤمنان! #دو_دست_بریده پسرم #عباس، برای ما در مورد مقام #شفاعت کافی است.»
📙ویژگی ها و فضائل حضرت عباس علیه السّلام، ص۱۱۱
╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮
@TafsirQuranKarim1
╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯