eitaa logo
تفسیر قرآن
504 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
235 فایل
🌹امیر المومنین ع: قرآن را بیاموزید که بهترین گفتار است و آن را نیک بفهمید که بهار دل هاست https://eitaa.com/joinchat/4224516132Ca6d640ffc0 برای عضویت کلیک کنید👆 ادمین تبادل، پست، نظرات و پیشنهادات: @fatemeh_koochakii ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 🌕🌕 ✍به جوانی که پشت میز بود گفتم: دستم خالی است نمی‌شود کاری کنی که من برگردم؟ ☘ نمی‌شود از مادرمان حضرت زهرا بخواهی مرا شفاعت کنند،شاید اجازه دهند تا برگردم و الناس را جبران کنم یا کارهای گذشته را اصلاح کنم... جوابش منفی بود. اصرار کردم... ☘لحظاتی بعد جوان پشت میز نگاهی به من کرد و گفت: به خاطر اشک های این کودکان یتیم و به خاطر دعاهای همسر و دختری که در راه داری و دعای پدر و مادر،حضرت زهرا شمارا نمود تا برگردی. به محض اینکه به من گفته شد برگرد،یک بار دیدم که زیر پای من خالی شد.. تلویزیون های سیاه و سفید قدیمی وقتی خاموش می شود حالت خاصی داشت،چند لحظه طول می کشید تا تصویر شود. ☘ مثل همان حالت پیش آمد، به یکباره رها شدم کمتر از یک لحظه دیدم روی تخت بیمارستان خوابیده و تیم پزشکی مشغول زدن شوک برقی به من هستند. دستگاه شوک چند بار به بدن من زدند تا به قول خودشان بیمار احیا شد. ☘روح به جسم برگشته بود،حالت خاصی داشتم. هم خوشحال بودم که دوباره مهلت یافتم و هم ناراحت که از آن وادی نور دوباره به این دنیای فانی برگشتم. پزشکان کار خود را تمام کرده بودن،در مراحل پایانی عمل بود که من سه دقیقه دچار ایست قلبی شده بودم و بعد هم با ایجاد شک مرا احیا کردند. ☘در تمام لحظات، کارهای ایشان بودم. مرا به ریکاوری انتقال داده و پس از ساعتی اثر بیهوشی رفت و درد و رنج ها دوباره به بدن برگشت. حالم بهتر شده بود، توانستم چشم راستم را باز کنم اما نمی‌خواستم حتی برای لحظه‌ای از آن لحظات زیبا دور شوم. ☘ من در این ساعات تمام خاطراتی که از آن سفر معنوی را داشتم را با خودم مرور میکردم. چقدر سخت بود،چه شرایط سختی را طی کردم و را با تمام $نعمت هایش دیدم. افراد گرفتار را دیدم. من تا چند قدمی رفتم. مادرم حضرت زهرا با کمی فاصله مشاهده کردم و کردم که مادر ما در دنیا و آخرت مقامی دارد... ☘حالا برای من واقعا سخت بود. دقایقی بعد دو خانم پرستار وارد سالن شدند. آن‌ها می‌خواستند تخت چرخدار مرا با آسانسور منتقل کنند. ☘ همین که از دور آمدند از مشاهده چهره یکی از آن ها واقعا $وحشت کردم من او را مانند یک می دیدم که به من نزدیک میشد... مرا به بخش منتقل کردند برادر و برخی از دوستانم بالای سرم بودند. ☘ یکی دو نفر از بستگان می‌خواستم به دیدنم بیایند.. آنها از منزل خارج شده و به سمت بیمارستان در حال در راه بودند... به خوبی اینها را متوجه شدم،اما یک باره از دیدن آنها وحشت زده شدم.... ☘بدنم و به همراهان گفتم: تماس بگیر و بگو فلانی برگرده هیچکس را ندارم. احساس می‌کردم که باطن بیشتر افراد برایم نمایان است، و رفتار... ☘به غذایی که برای آوردن نگاه نمیکردم می‌ترسیدم را ببینم... دوست نداشتم هیچ کس را نگاه کنم برخی از دوستان آمده بودند تا من تنها نباشم،اما وجود آنها مرا بیشتر تنها می‌کرد. ☘️ بعد از آن تلاش کردم تا رویم را به سمت دیوار برگردانم. میخواستم هیچ کس نبینم. یکباره رنگ از چهره ام پرید! صدای را از در و دیوار می شنیدم... ☘دو سه نفری که همراه من بودند به توصیه پزشک اصرار می کردند که من چشمانم را باز کنم اما نمی دانستند که من از دیدن چهره اطرافیان دارم. آن روز در بیمارستان با دعا و التماس از خدا خواستم که این حالت برداشته شود نمی‌توانستم ادامه دهم. ☘خدا را شکر این حالت برداشته شد اما دوست داشتم تنها باشم.دوست داشتم در خودمان را در مورد حسابرسی اعمال دیده بودم و مرور کنم. چقدر بود آنجا،زمان مطرح نبود،آنجا احتیاج به کلام نبود. با یک نگاه آنچه می‌خواستیم منتقل می‌شد.حتی برخی را دیدم که هنوز واقع نشده بود. ☘ برخی مسائل را متوجه شدم که گفتنی نیست و در آخرین حضور در آن وادی برخی دوستان و همکاران را مشاهده کردم که شده بودن! ☘می خواستم بدانم این ماجرا رخ داده یا نه به همین خاطر از نزدیکانم خواستم از آن چند نفر برایم خبر بگیرند تا بفهمم زنده اند یا شده اند؟! ادامه دارد... https://eitaa.com/joinchat/4224516132Ca6d640ffc0
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 🌕🌕 ✍شب با همسرم صحبت می کردیم خیلی از مواردی که برای من پیش آمده باورکردنی نبود. گفتم: لحظه آخر هم بهم گفتند به خاطر همسر و دختری که در راه داری شدی. ☘ به همسرم گفتم این هم یک است اگر این بچه دختر بود معلوم می شود که تمام این بوده.. در پاییز همان سال دخترم به دنیا آمد ☘تنها چیزی که پس از بازگشت من از آن در من ایجادم می کرد و تا چند سال من را اذیت می‌کرد بود. ❌من می شنیدم که خیلی آور و ترسناک بود. ☘اما این مسئله در کنار اتفاق نمی افتاد آنجا آرامش بود و روح معنویت که در وجود انسان ها پخش می شد. ☘اما نکته مهم دیگری را که باید اشاره این است که در کتاب اعمال و در لحظات آخر حضور در آن دنیا،میزان خودم را که اضافه شده بود مشاهده کردم. ❌ به من چند سال مهلت دادند که آن هم به پایان رسیده و من اکنون در وقت‌های اضافه هستم. ☘اما به من گفتند، ما زمانی که شما برای صله رحم و دیدار و نزدیکانت میگذاری جز عمر شما محسوب نمی کنیم. همچنین زمانی که مشغول بندگی_خالصانه خداوند یا زیارت اهل بیت هستی این مقدار نیز جز عمر شما حساب نمی‌شود یقین داشتم که ماجرای همکاران من واقعی است. اما در روزگاری که خبری از نبود چطور این حرف را می کردم... ☘به همین خاطر چنین چیزی نگفتم اما هر روز که برخی از همکاران مرا میدیدم یقین داشتم که یک را که تا مدتی بعد به خود خواهد رسید ملاقات می کنم. ☘احساس_عجیبی در ملاقات با این دوستان داشتم می خواستم بیشتر از قبل با آنها حرف بزنم... یک شهید را که به زودی به میرفت میدیدم. اما چطور این اتفاق می افتد آیا جنگی در راه است؟؟ ☘ چهارماه بعد از عمل جراحی، مهرماه سال ۹۴ بود که در اداره اعلام شد کسانی که علاقمند به حضور در صف هستند می توانند ثبت نام کنند. ☘ جنب و جوشی در میان همکاران افتاد آنها که فکرش را می‌کردم همگی ثبت‌نام کردند. من هم با پیگیری بسیار توفیق یافتم تا پس از دوره آموزش تکمیلی راهی سوریه شوم. ☘مرتب از خدا میخواستم که همراه با مدافعان حرم به کاروان ملحق شوم. هیچ به حضور در دنیا نداشتم ☘ مگر اینکه بخواهم برای خدا کاری انجام دهم. دیده بودم که در آن سوی هستی چه جایگاهی دارند لذا آرزو داشتم همراه با آنها باشم. ☘ کارهایی را انجام دادم و هر کاری که فکر می‌کردم باید کنم انجام دادم. ☘ آماده رفتن شدم، به یاد دارم که قبل از اعزام خیلی مشکل داشتم با رفتن من موافقت نمی شد... ادامه دارد... https://eitaa.com/joinchat/4224516132Ca6d640ffc0
⃣4⃣ در این آیه به برخی باورهای غلط و امیدهای نابجای یهود، اشاره شده است. آنان گمان می‏‌کردند که در روز قیامت اجدادشان، شفیع آنان خواهد شد. چنانکه بت‏‌پرستان، بت‏‌ها را شفیع خود می‌‏پنداشتند. برخی از آنان قربانی کردن را کفّاره‏ ی گناهان دانسته و اگر پول نداشتند، یک جفت کبوتر را سر می‏‌بریدند. گروهی از آنان به همراه مرده، طلا و زیورآلات دفن می‌‏کردند تا مرده به عنوان جریمه‏‌ی گناهانش بپردازد. غافل از آنکه قیامت بر خلاف دنیاست، که برخی با پول و پارتی و یا حمایت گرفتن از قدرت‏ها، بر مشکلاتشان پیروز می‌‏شوند. در روز قیامت، تمام سبب‏‌ها قطع؛ «تقطّعت بهم الأسباب» و نسبت‏‌ها محو؛ «فلا أنساب بینهم» و زبان عذرخواهی بسته می‏‌شود؛ «فلا یؤذن لهم فیعتذرون» مال و فرزند کارآیی ندارند؛ «لا ینفع مالٌ و لا بنون» و خویشاوندی نیز ثمری ندارد؛ «لن تنفعکم أرحامکم» قدرت‏‌ها پوچ می‏‌شوند؛ «هلک عنّی سلطانیه» و شفاعت بدون اذن خداوند پذیرفته نمی‏‌شود؛ «و لا یشفعون الاّ لمن ارتضی» و فدیه پذیرفته نمی‏‌شود. «لایؤخذ منکم فدیه» 🍃🌸بحثی درباره شفاعت از کلمه «» به معنای جفت است، یعنی افرادی که مایه‏ ای از ایمان و تقوی و عمل داشته و در آن روز کمبودی دارند، لطفی به آن مایه‏‌ها اضافه می‏‌شود و در اثر جفت و همراه شدن با لطف اولیای الهی، از قهر خداوند نجات می‏‌یابند. بنابراین شفاعت، تنها شامل کسانی می‏‌شود که تلاشگرند، ولی در راه مانده ‏اند و نیاز به قدرتی دارند که در کنار آنان باشد. حدود آیه از قرآن مربوط به است که به چند دسته تقسیم می‏‌شوند: 🔸۱- آیاتی که شفاعت را نفی می‏‌کنند، مانند: «یومٌ لا بیعٌ فیه ولا خلّةٌ ولا شفاعةٌ» ، روزی که معامله و دوستی و شفاعت در آن نیست. 🔸۲- آیاتی که شفاعت را مخصوص خداوند می‏‌دانند، مانند: «مالکم من دونه من ولّی ولا شفیع»، غیر از او هیچ یاور و شفاعت کننده‏‌ای نیست. 🔸۳- آیاتی که از شفاعت دیگران با اذن خداوند یاد می‏‌کنند، مانند: «من ذا الذّی یشفع عنده الاّ باذنه» ، چه کسی در نزد او (خداوند) شفاعت می‏‌کند مگر به اذنش؟ ۴- آیاتی که شرایط شفاعت شوندگان را بیان می‏‌کنند، مانند: 🔸الف: شفاعت برای کسی است که مورد رضایت خدا باشد. «ولا یشفعون الا لمن ارتضی» 🔸ب: برای ظالمان، دوستدار و شفیعی نیست. «ما للظّالمین من حمیم ولا شفیع» 🔸ج: فرشتگان برای کسانی که ایمان آورده ‏اند، دعا و استغفار می‏‌کنند. «ویستغفرون للّذین آمنوا» با توجّه به آیات فوق، معلوم می‏‌شود که شفاعت بی‏ قید و شرط نیست و شفاعت به اجازه و اذن خداست و شفاعت شونده، باید واجد شرایطی باشد و اگر کسی شرایط شفاعت را دارا نباشد، هر چند همسر پیامبر خدا باشد، مورد شفاعت قرار نمی‏ گیرد. چنانکه همسر و علیهما السلام به علّت فسق، مشمول شفاعت نشدند. «فخانتا هما فلم یغنیا عنهما من اللّه شیئاً و قیل ادخلا الّنار مع الدّاخلین» بنابراین شفاعتی سازنده است که انسان را با اولیای خدا پیوند دهد و مانع یأس او شود. ولی اگر ایمان به شفاعت سبب جرأت بر گناه گردد، همانگونه که مسیحیان عقیده دارند که عیسی فدا شد تا گناهان ما بخشیده شود، هرگز قابل قبول نیست. : آیا شفاعتِ اولیای خدا، به معنای ایستادن در برابر اراده‏‌ی خدا نیست؟ کسی را که خدا اراده کرده عذاب کند، پیامبر با شفاعت خود جلو آن اراده را نمی‏‌گیرد؟ : هم کیفر بدکاران و هم اجازه شفاعت به اولیای خود، اراده و خواست اوست. بنابراین شفاعت اولیای خدا، چیزی در برابر اراده‏‌ی الهی نیست. : آیا شفاعت اولیای خدا به این معناست که رحم آنان از خدا بیشتر است. زیرا خدا می‏‌خواهد عذاب کند و اولیای او شفاعت می‏‌کنند؟ : هم وجود رحم در اولیای خدا و هم اجازه‏ ی استفاده از آن، از طرف خداست. بنابراین اوست که با رحم و لطف خود، اجازه‏‌ی شفاعت می‏ دهد. : آیا ، اراده‏ ی خدا را تغییر می‏ دهد؟ : اراده‏ ی خداوند در شرائط مختلف یک نوع نیست. اراده خدا بر کیفر گناهکار است، ولی اگر او توبه کند، قهرش را برمی‏ دارد. زیرا شرائط انسان گناهکار با انسان توبه‏ کار فرق دارد. انسانی بخاطر و و از اولیای خدا در دنیا، مشمول شفاعت آنان می‏‌شود و دیگری که مخالف آنان بوده، مشمول نمی‌‏شود. اسباب بخشش گناهان در دنیا چیز است: 🔺۱- . «الاّ الّذین تابوا واصلحوا وبیّنوا فاولئک اتوب علیهم وأنا التّواب الرّحیم» 🔺۲- . «ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفّر عنکم سیّئاتکم» 🔺۳- . «انّ الحسنات یُذهبنَ السیّئات»یا ولی در آخرت، راه بخشش فقط شفاعت است. : ✅۱- ترس از حضور در دادگاه الهی،بدون وجود هرگونه وکیل یا شفیعی، زمینه ی تقویت تقوای الهی است. «وَ اتَّقُوا یَوْماً» ✅۲-در برابر عقاید خرافی و باطل، با قاطعیّت برخورد کنید. «لا یُقْبَلُ، لا یُؤْخَذُ»
❤️ولادت حضرت عباس علیه السلام مبارک 🌼🌼 در روز قیامت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به علی علیه السّلام می فرماید: . به فاطمه علیها السّلام بگو برای شفاعت و امت، چه داری؟ علی علیه السّلام پیام پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را به فاطمه ابلاغ می کند، . 🔶فاطمه علیها السّلام در جواب می گوید: «یا امیرالمؤمنین کَفانا لِاَجلِ هذا المَقامِ الیَدانِ المَقطُوعَتانِ مِن اِبنِی العَبّاسُ ؛ . ای امیرمؤمنان! پسرم ، برای ما در مورد مقام کافی است.» 📙ویژگی ها و فضائل حضرت عباس علیه السّلام، ص۱۱۱ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @TafsirQuranKarim1 ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯