eitaa logo
کانال تقی متقی
265 دنبال‌کننده
382 عکس
41 ویدیو
3 فایل
شاعر، نویسنده، پژوهشگر، مترجم، ویراستار ، روزنامه نگار و مدیر فرهنگی این کانال، بازتاب دهنده سروده ها، نوشته ها، فایل های صوتی و آرای تقی متقی است.
مشاهده در ایتا
دانلود
«تندیس* زیبایی» یک آکواریوم ده بیست تا ماهی تندیس زیبایی تمثیل همراهی آب و غذاشان هست پیوسته آماده شادند و بازیگوش؛ دلدار* و دلداده* در دوستی؛ یکدل در همدلی؛ یکرنگ هم دوستان صلح هم دشمنان جنگ. *-تندیس: مجسمه. *-دلدار: مهربان، محبوب، معشوق. *-دلداده: علاقه مند، عاشق، مشتاق.
«کبوتر آفتاب» زمستان بر بلندی ها دانه پاشیده؛ چشمت روشن کبوتر آفتاب!
«گرگ» هرگز ندیده ام گرگی گرگی را بدرد؛ این فقط آدمی زادگانند که گاه گرگ می شوند!
. «کوتاه نوشت» . اگر خودت با خدایی، خوش به حالت! اگر خدا با توست، خوش به حالت! اگر نه اینی نه آن، بدان که در این جهان بزرگ، گم شده ای بیش نیستی! . ها .
. ««مردی به قامت کوه» به گمانم سنگینی جهان را به دوش می کشید. ...و حالا شانه هایش چه سبک و جهان چه سنگین شده است!
«مگس های متوهم» مفردها جمع شدند خیابان تقسیم شد. آتش افروختند در جان جامعه «آزادی» را فریاد کردند «زن» از «زندگی» جا ماند. چادر از سر «حیا» کشیدند کف زدند هلهله کردند ناسزا گفتند و چونان دری زنگ زده که سال ها بسته باشد دهن به عربده گشودند. به شیشه «شاهچراغ» شلیک کردند و بر ضریح مقدس خون ها شتک زد. کشتند، سوختند، بردند مگس هایی که توهم عقاب شدن دارند!
. «شعری از انار» بار میوه داشت وانت سفید یک انار سرخ ناگهان پرید چرخ زد؛ نشست در میان راه زخم شد سرش ناله کرد و آه یک سواری از روی او گذشت پاره پاره شد دانه دانه گشت شاعری نوشت شعری از انار تازه شد از آن داغ نوبهار!
«کوتاه نوشت» کاکتوس ها با آنکه سراپا خارند، اسم شان «گل» است؛ درست مثل برخی ها که نام شان «آدم» است!
«میدان تیر» نیستی تنهایی دلم را میدان تیر خود کرده است؛ به هدف بزند یا نه فرقی به حالم نمی کند.
«آرزوی پرواز» جرعه ای آب و تکه ای نان این تمام دلخوشی گنجشکی است در طول زمستان و تابستان؛ لانه ای هم اگر نبود بر شاخه ای آرام می گیرد؛ آسمان که باشد و بال و پری دیگر گنجشک از زندگی چه می خواهد؟! کاش انسان ها نیز به قدر گنجشکان دلخوشی های کوچکی داشتند: آب و نانی که سیر و سیراب شان کند لانه ای که در آن آرام گیرند آسمانی که آرزوی پروازشان را اجابت کند!
«کوتاه نوشت» آلودگی صوتی، همان زباله ای است که به جای سطل آشغال، در گوش من و شما تخلیه می شود!
«پسته ی گریان!» من پسته ای لب بسته هستم زاییده ی یک اتفاقم در این سکوت سرد چندیست زندان من گشته اتاقم پیچیده ام در ناامیدی جسم امید و آرزو را دست غمی سنگین فشرده هر دم ز من راه گلو را از پسته ی خندان مجویید در من در این زندان نشانی من پسته ی گریان خویشم از پسته ی گریان، چه دانی؟!
«برگ برنده» کودک باد با برگ ها بازی می کند در کوچه، در خیابان؛ پاییز برگ برنده را رو کرد!
«کوتاه نوشت» انسان چیست؟ موجودی سیری ناپذیر که آمده تا منابع طبیعی را مسرفانه مصرف کند و محیط زیست را به گند بکشد!
«قسم به قلم» «قسم به قلم و آنچه می نگارد»؛ برای آنان که خواندن نمی دانند برای آنان که نوشتن برای جهان فراموشکار.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. "دور تو بگردم" طعم تو اناری رنگت شكلاتی شيرينی و ترشی در تو شده قاتی * پيش همه محبوب از بس نمكينی شوری تو شيرين وقتی كه چنينی * از هر دسر خوب برتر شده بی‌شك دور تو بگردم هر روز لواشک!
«کوتاه نوشت» کسی که پشت فرمان پراید، خدا را بنده نیست؛ پشت فرمان پورشه، بی گمان شیطان رجیم است!
«بردگی» ما به «روشنی» عادت کرده ایم، خفاش به «تاریکی»؛ زندگی بردگی عادت هاست.
«کوتاه نوشت» «مادر» تنها فرشته آسمانی است که در زمین حضور دارد.
«ترانه های شیرین» در بیستون عشق فرهاد باش تا تیشه و سنگ های کوه نیز در گوش ات ترانه های شیرین زمزمه کنند.
«زباله دان تاریخ» به گمانم «زباله دان تاریخ» که می گویند همین زمین است؛ همین زمین بی زبان!
. «زندگی» زندگی نشسته مثل برف توی کوچه کوچه های شهر؛ کوچه های تنگ و تو به تو کوچه های آشتی و قهر زندگی میان کوچه هاست مثل آب جو، ترانه خوان مثل برق و باد در گذر مثل عشق و آرزو، جوان زندگی مباد بی تپش زندگی مباد بی نفس زندگی نبود تلخ و زهر کاشکی به کام هیچ کس یک به یک اگر چه گم شدیم در هزارتوی زندگی باز دیدنی است بی گمان چون همیشه روی زندگی.
شعر نوجوان: "دختر عشق و ایمان" (برای بانوی آب و آینه) گل هوای تو را کرد رنگ و بویش عوض شد بلبل از عشق تو گفت خلق و خویش عوض شد آمدی؛ شب سرآمد روز، ماه ی برآمد فصل سرد زمین رفت نوبهار از در آمد گرم شد خانه ی وحی از حضور تو بانو! دیده ی مکه حیران محو نور تو بانو! مهربانی ورق خورد در کتاب نگاهت درس ایثار آموخت فقر در دستگاهت ای شکیباتر از کوه در شب تند توفان! مادر هر چه خوبی؛ دختر عشق و ایمان!
در هوای انتظار: وقتی قرار ندیدن در میان است چشم گو مباش!