eitaa logo
کانال تقی متقی
265 دنبال‌کننده
384 عکس
39 ویدیو
3 فایل
شاعر، نویسنده، پژوهشگر، مترجم، ویراستار ، روزنامه نگار و مدیر فرهنگی این کانال، بازتاب دهنده سروده ها، نوشته ها، فایل های صوتی و آرای تقی متقی است.
مشاهده در ایتا
دانلود
«یا نور!» صبح است و اذان باد، جاری در باغ ذکر سحر سبزه و گل، «یا نور» است هر بوته به حالت رکوع است و سجود «تسبیح به دست، خوشه انگور است.» @taghimottaghi40
«کوتاه نوشت» مال کثیری که از آن، خیر حقیری به کسی نرسد، یا نصیب وارث است یا طعمه حوادث. @taghimottaghi40
«رنگ خدا» خداوند تنها بود؛ تنهای تنها؛ نه آبی، نه خاکی، نه هوایی، نه حرفی، نه شعری؛ و تنهایی محض چه قدر ملالت بار بود! خدا خواست چیزهایی لباس هستی بپوشد؛ پس دروازه هستی را گشود، و هستی با دامنی پر از دروازه عبور کرد. خدا مشتی رنگ برداشت و بر بوم فضا پاشید؛ فضا تیره و تار شد؛ شب شد؛ سیاه و زغالی. خاک از بی رنگی اش نزد خدا گله کرد. خدا گفت:«بیا، این هم رنگ!» و بر پیشانی اش نقطه ای سیاه نهاد. بعد مشتی دیگر برداشت و بر بوم فضا پاشید؛ فضا روشن شد؛ روز شد؛ سپید و نورانی... و همین طور همه چیز رنگ گرفت از دست خدا؛ رنگ های جورواجور تا از هم شناخته شوند. خدا از رنگ آمیزی هستی هیچ دریغ نکرد. هر که را و هر چه را سهمی داد؛ فراخور حالش. جمعی هستی را انکار کردند. جمعی رنگ را و جمعی خدا را. خداوند روی در هم کشید و آنان را «کافر» نامید، و روی شان را سیاه کرد، و دل شان را و دیدشان را؛ و چنین است که کفر پرتوی ندارد. اما جماعتی بسیار، هستی را تصدیق کردند و خدا را و رنگ را. گفتند:«همه چیز رنگ خدا دارد و بس!» خداوند لبخند زد و آنان را «مومن» نامید و روی شان را سپید و نورانی کرد، و دل شان را و دیدشان را. و چنین شد که آنان در پرتو ایمان، راه را از چاه و سیاهی را از سپیدی، باز شناختند. @taghimottaghi40
«زمستان را اندوهی است» زمستان را اندوهی است وقتی از شیار کفشی پاره عبور می کند و دستان چشمه یخ می بندد. سرما استخوان پل ها را شکسته است از رودخانه چگونه عبور می کنی درشکه چوبی وقتی بخار دهان هیچ اسبی برف ها را آب نمی کند و شعله هیچ کبریتی در دهان باد نمی گیرد؟!
"انقلاب بهمنی" پا به پا شدیم مشت های مان گره؛ یکصدا شدیم بی هراس و دلهره؛ کاخ ها سقوط کرد دیو شب گریخت انقلاب بود و روزهای دیدنی زنده باد زنده باد زنده باد انقلاب بهمنی! . @taghimottaghi40
«یکتایی» آن گونه که غیر نحل هرگز در سینه خود عسل ندارد «مولا»ست یگانه نسخه دهر تک نسخه او بدل ندارد!
❤️روز پدر مبارک❤️ @taghimottaghi40
"طبیعت" طبیعت، کتاب خداست همان سوره و آیه و جزء و حزب؛ در او ذره ای نیست کذب. @taghimottaghi40
. "حق" حق نمی گویند جز مردان حق؛ دیگران گویند اما در لفاف؛ "کی توان حق گفت جز زیر لحاف!" @taghimottaghi40
یک قطره شبنم: کاش می دانستیم نصیب ما از "دنیا" همان مقداری است که برای "آخرت" ذخیره کرده ایم! @taghimottaghi40
"چراغ یاد" مثل شعله بر زبان واژه ها نشسته ای! مثل شعله بر زبان اشک و آه؛ ای ستاره! ای چراغ راه! زندگی به باور بلند تو تند و گرمپو به سان برق و باد چون درخش ناگهان یک شهاب بود؛ سهم کوچک حیات تو نذر عشق و آفتاب بود. ای دمیده مثل شعله بر زبان واژه های سرد و سنگ! گرم و روشن است تا ابد چراغ یاد تو زیر سقف این جهان آب و رنگ ای شهید! @taghimottaghi40
«گل بهمن» وطن جنبید و طرحی نو درافتاد «امام» از آن سوی تبعید آمد «شهیدان» شیشه شب را شکستند گل «بهمن» دمید و عید آمد. @taghimottaghi40
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«وقتی که نیستی» دوست دارم از خانه دری باشم گشوده بر آمدنت؛ از پنجره، نسیمی که موهایت را شانه کند؛ از میز غذاخوری، دسته گلی در گلدان که مشامت را گره بزند به بهار؛ از دیوار، قاب عکسی که لبخندت را ادامه دهد؛ آه وقتی که نیستی به تهی دستی این خانه کیست؟! @taghimottaghi40
. «کوتاه نوشت» درست است که فرشته ها دیدنی نیستند؛ اما تو چنان باش که هر کس تو را ببیند، سوگند بخورد که فرشته ای را ملاقات کرده است! @taghimottaghi40
. «اردوگاه آوارگان» به گمانم زمین اردوگاه آوارگان است؛ بر بساطش می نشینیم چای می نوشیم و خستگی در می کنیم و محض تفریح گاه می جنگیم گاه آشتی می کنیم؛ ما آوارگان عاقلی هستیم! @taghimottaghi40
"درس زندگی" ما دانش آموزیم و دنیا هم کلاس درس پیغمبران، آموزگارانند امروز درس زندگی را باید از آنان بیاموزیم؛ فردا که وقت امتحان آخر ترم است یکضرب مردود است هر کس که درس زندگی را پشت گوش انداخت؛ یعنی که دیگر فرصت جبران نخواهد یافت؛ یعنی که اصلا زندگی را باخت! @taghimottaghi40
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️⭐️چشم مکه روشن⭐️⭐️ جبرئیل خندید با صدای باران ای زمین جوان شو پابه پای باران پرشده سکوتت با صدای قل قل چشمه ات پر از آب سفره ات پر از گل هم ببار با شوق هم بخند با من خوش به حال دنیا چشم مکه روشن : تهیه شده در مجموعه هنری
«کوتاه نوشت» متاسفانه این آدم های فهیم هستند که باید تاوان بی شعوری عده ای را بدهند! @taghimottaghi40
«ننه سرما» وای ننه سرما اومد! هوای کوچه سرده باز ننه در این هوا بقچه به دوش می گرده هر جا قدم می ذاره یخ می زنه جای پاش اشکا رو در میاره با هرهر خنده هاش بقچه که خیلی کهنه س پاره می شه دوباره وای که چه برف نازی از توی اون می باره! @taghimottaghi40
17.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ببینید؛ 🔰کلِّ خَیْرٍ جمهوری اسلامی.... 🔸ماجرای شیعه شدن فرزند یک وهابی... 💢کانال خبری @shohadayeiran57
. «راستی، من کیستم؟!» زندگی ام از روزی آغاز نشد که به دنیا آمدم؛ بیهوده برای دانستن تاریخ تولدم به شناسنامه ام مراجعه مکن؛ چند برگ کاغذ بی زبان چه می داند که زندگی چیست! پدر، مادر، محل، مدرسه، شغل... این ها چگونه می توانند معرف من باشند وقتی که حتی خودم هنوز خودم را نمی شناسم! راستی، من کیستم که در وجود خودم نیستم؟! * * * وقت است که اعتراف کنم زندگی ام از روزی آغاز شد که عاشقت شدم و با نامت نشستم برخاستم خندیدم گریستم زیستم حسین(ع)! @taghimottaghi40
«تخمه ی آفتابگردان» من تخمه ی آفتابگردانم همسایه ی چند تخمه ی دیگر چندیست جدا شدیم از شاخه چندیست جدا شدیم از مادر یک بچه خرید بسته ای از ما هی تخمه شکست با لب و دندان حالا من و تخمه های دیگر هم هستیم نصیب کودک مهمان ماییم به پیش زور بازویش بسیار سبک، چنان پر کاهی من خیره به چشم و دست و دندانش در حسرت آن که برکشم آهی! @taghimottaghi40
«کوتاه نوشت» درمان همه بیماری ها، خود دردی است بی درمان: مرگ!
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
«گاه باید...» با کوبش مدام، هر در بسته ای باز نمی شود؛ گاه باید در را شکست؛ گاه سر و دست را.