«تندیس* زیبایی»
یک آکواریوم
ده بیست تا ماهی
تندیس زیبایی
تمثیل همراهی
آب و غذاشان هست
پیوسته آماده
شادند و بازیگوش؛
دلدار* و دلداده*
در دوستی؛ یکدل
در همدلی؛ یکرنگ
هم دوستان صلح
هم دشمنان جنگ.
*-تندیس: مجسمه.
*-دلدار: مهربان، محبوب، معشوق.
*-دلداده: علاقه مند، عاشق، مشتاق.
#تقی_متقی
«کبوتر آفتاب»
زمستان
بر بلندی ها
دانه پاشیده؛
چشمت روشن
کبوتر آفتاب!
#تقی_متقی
«گرگ»
هرگز ندیده ام
گرگی
گرگی را بدرد؛
این فقط آدمی زادگانند
که گاه گرگ می شوند!
#تقی_متقی
.
«کوتاه نوشت»
.
اگر خودت با خدایی، خوش به حالت!
اگر خدا با توست، خوش به حالت!
اگر نه اینی نه آن، بدان که در این جهان بزرگ، گم شده ای بیش نیستی!
.
#کوتاه_نوشت
#زیبا_نوشت
#کلمات_قصار
#جملات_قصار
#حکیمانه
#هروله_واژه ها
.
#تقی_متقی
.
««مردی به قامت کوه»
به گمانم
سنگینی جهان را
به دوش می کشید.
...و حالا
شانه هایش چه سبک
و جهان چه سنگین شده است!
#تقی_متقی
«مگس های متوهم»
مفردها جمع شدند
خیابان تقسیم شد.
آتش افروختند
در جان جامعه
«آزادی» را فریاد کردند
«زن» از «زندگی» جا ماند.
چادر از سر «حیا» کشیدند
کف زدند
هلهله کردند
ناسزا گفتند
و چونان دری زنگ زده
که سال ها بسته باشد
دهن به عربده گشودند.
به شیشه «شاهچراغ» شلیک کردند
و بر ضریح مقدس
خون ها شتک زد.
کشتند، سوختند، بردند
مگس هایی که
توهم عقاب شدن دارند!
#تقی_متقی
.
«شعری از انار»
بار میوه داشت
وانت سفید
یک انار سرخ
ناگهان پرید
چرخ زد؛ نشست
در میان راه
زخم شد سرش
ناله کرد و آه
یک سواری از
روی او گذشت
پاره پاره شد
دانه دانه گشت
شاعری نوشت
شعری از انار
تازه شد از آن
داغ نوبهار!
#شعر_نوجوان
#چارپاره
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_معاصر
#ادبیات_امروز
#تقی_متقی
«کوتاه نوشت»
کاکتوس ها با آنکه سراپا خارند، اسم شان «گل» است؛ درست مثل برخی ها که نام شان «آدم» است!
#هروله_واژه_ها
#حکیمانه
#جملات_قصار
#کلمات_قصار
#زیبا_نوشت
#کوتاه_نوشت
#تقی_متقی
«میدان تیر»
نیستی
تنهایی
دلم را میدان تیر خود کرده است؛
به هدف بزند یا نه
فرقی به حالم نمی کند.
#تقی_متقی
«آرزوی پرواز»
جرعه ای آب و
تکه ای نان
این تمام دلخوشی گنجشکی است
در طول زمستان و تابستان؛
لانه ای هم اگر نبود
بر شاخه ای آرام می گیرد؛
آسمان که باشد
و بال و پری
دیگر گنجشک از زندگی چه می خواهد؟!
کاش انسان ها نیز
به قدر گنجشکان
دلخوشی های کوچکی داشتند:
آب و نانی که سیر و سیراب شان کند
لانه ای که در آن آرام گیرند
آسمانی که آرزوی پروازشان را
اجابت کند!
#تقی_متقی
«کوتاه نوشت»
آلودگی صوتی، همان زباله ای است که به جای سطل آشغال، در گوش من و شما تخلیه می شود!
#کوتاه_نوشت
#زیبا_نوشت
#کلمات_قصار
#جملات_قصار
#حکیمانه
#هروله_واژه_ها
#تقی_متقی
هدایت شده از
«پسته ی گریان!»
من پسته ای لب بسته هستم
زاییده ی یک اتفاقم
در این سکوت سرد چندیست
زندان من گشته اتاقم
پیچیده ام در ناامیدی
جسم امید و آرزو را
دست غمی سنگین فشرده
هر دم ز من راه گلو را
از پسته ی خندان مجویید
در من در این زندان نشانی
من پسته ی گریان خویشم
از پسته ی گریان، چه دانی؟!
#شعر_نوجوان
#تقی_متقی
«برگ برنده»
کودک باد
با برگ ها بازی می کند
در کوچه، در خیابان؛
پاییز
برگ برنده را رو کرد!
#تقی_متقی
هدایت شده از
«کوتاه نوشت»
انسان چیست؟ موجودی سیری ناپذیر که آمده تا منابع طبیعی را مسرفانه مصرف کند و محیط زیست را به گند بکشد!
#هروله_واژه_ها
#حکیمانه
#جملات_قصار
#کلمات_قصار
#زیبا_نوشت
#کوتاه_نوشت
#تقی_متقی
«قسم به قلم»
«قسم به قلم
و آنچه می نگارد»؛
برای آنان که خواندن نمی دانند
برای آنان که نوشتن
برای جهان فراموشکار.
#تقی_متقی
هدایت شده از
«کوتاه نوشت»
کسی که پشت فرمان پراید، خدا را بنده نیست؛ پشت فرمان پورشه، بی گمان شیطان رجیم است!
#کوتاه_نوشت
#زیبا_نوشت
#کلمات_قصار
#جملات_قصار
#حکیمانه
#هروله_واژه_ها
#تقی_متقی
«بردگی»
ما
به «روشنی»
عادت کرده ایم،
خفاش
به «تاریکی»؛
زندگی
بردگی عادت هاست.
#تقی_متقی
«ترانه های شیرین»
در بیستون عشق
فرهاد باش
تا تیشه و سنگ های کوه نیز
در گوش ات
ترانه های شیرین زمزمه کنند.
#تقی_متقی
«زباله دان تاریخ»
به گمانم
«زباله دان تاریخ»
که می گویند
همین زمین است؛
همین زمین بی زبان!
#تقی_متقی
.
«زندگی»
زندگی نشسته مثل برف
توی کوچه کوچه های شهر؛
کوچه های تنگ و تو به تو
کوچه های آشتی و قهر
زندگی میان کوچه هاست
مثل آب جو، ترانه خوان
مثل برق و باد در گذر
مثل عشق و آرزو، جوان
زندگی مباد بی تپش
زندگی مباد بی نفس
زندگی نبود تلخ و زهر
کاشکی به کام هیچ کس
یک به یک اگر چه گم شدیم
در هزارتوی زندگی
باز دیدنی است بی گمان
چون همیشه روی زندگی.
#شعر_نوجوان
#تقی_متقی
هدایت شده از
شعر نوجوان:
"دختر عشق و ایمان"
(برای بانوی آب و آینه)
گل هوای تو را کرد
رنگ و بویش عوض شد
بلبل از عشق تو گفت
خلق و خویش عوض شد
آمدی؛ شب سرآمد
روز، ماه ی برآمد
فصل سرد زمین رفت
نوبهار از در آمد
گرم شد خانه ی وحی
از حضور تو بانو!
دیده ی مکه حیران
محو نور تو بانو!
مهربانی ورق خورد
در کتاب نگاهت
درس ایثار آموخت
فقر در دستگاهت
ای شکیباتر از کوه
در شب تند توفان!
مادر هر چه خوبی؛
دختر عشق و ایمان!
#تقی_متقی