eitaa logo
کانال تقی متقی
265 دنبال‌کننده
380 عکس
39 ویدیو
3 فایل
شاعر، نویسنده، پژوهشگر، مترجم، ویراستار ، روزنامه نگار و مدیر فرهنگی این کانال، بازتاب دهنده سروده ها، نوشته ها، فایل های صوتی و آرای تقی متقی است.
مشاهده در ایتا
دانلود
"فریاد" گر نشد قسمت که چون غزه توی متن ماجرا باشیم دست کم با یک جهان فریاد با فلسطین همصدا باشیم. @taghimottaghi40
«آی آدم ها!» کودکان غزه را کشتند پیش چشم مردم دنیا کاش نیما بود و می فرمود: با شمایم آی آدم ها! @taghimottaghi40
«باور کنید من سنگ نیستم» دیگر حتی بهانه ای برای گریه نمانده است؛ حرفی برای آه، بغضی برای ناله های غریبی. چشمه های خشکیده چشمم را از حسرت کدام باران نباریده سیراب کنم؟ به عصای دست کدام واژه مهربان بیاویزم؟ قامت شکسته ام را به امیدِ امدادِ کدام عماد، عمود نگه دارم؟ من آتش گرفته ام، می شنوید؟ من ویران شده ام، می بینید؟ این جا نه دیواری پناهگاه است و نه سنگی سد راه، آوار آوار نامردمی و خروار خروار قساوت بر سرم فرود آمده است. فریادهای خاموشم را طوفان به محاصره گرفته و اشک های فراموشم را سیل خون به مفاخره. جسمم در پنجه های زمختِ آهن و سیمان مچاله و روحم در شبِ ناگزیر هزار کابوسِ خوابگرد، استحاله شده است. غیرت مردانم را در «قلقیلیا» به آتش کشیدند و جَنینِ زنانم را در «جِنین» سر بریدند. در «طولْکَرْم» همه چیز به شبی بی انتها پیوند خورده و رؤیای «الخلیل» در هیاهوی هزار کابوسِ سیاه، گم شده است. این گُرازهای کور و کر که آسمان دنیا را به بوی تعفن خود آلوده اند در اردوگاه ها جمجمه جوانانم را بر سنگفرش خیابان ها پاشیده اند و گیسوان دخترکان معصومم را به دست بادهای هرزه سپرده اند. اینک من در میادین سوخته سرزمینم بی جوشن و بی سلاح، چرخ می زنم و یا هو می کشم و گلوله ها گرداگردم جشن گلریزان گرفته اند. باور کنید این جا همه چیز برای کشتنم دست به دست هم داده اند؛ از جنگنده های تا بن دندان مسلّح تا سقف ها و دیوارهای نا مطمئن، از ژست های سردمداران فریبکار تا قطعنامه های بی پشتوانه سازمان ملل. اما با این همه من هنوز زنده ام؛ بی آب، بی غذا، بی شام، بی چراغ، بی دریچه ای به فرداهای روشن. ادامه👇
از این جهنم بی سرنوشت، آیا دری به سوی باغ های بهشت گشوده خواهد شد؟ آیا فردا چشمان بی فروغم به طلوع آتشین آفتاب صبح خواهد آویخت؟ آیا گریزگاهی ناگهان، بر این غریبه در میهن، آغوش خواهد گشود؟ آیا...؟ آقایان! باور کنید من سنگ نیستم که گلوله را در مُشتم مچاله کنم، آتش را پس بزنم، سیلی به صورت طوفان بنوازم و زخم های خونچکان راهی در من نداشته باشند. من از جنسِ شیشه ام؛ شکستنی چون سکوتِ شامگاهیِ کودکانِ «دِیْرُ البَلَح» با دلی به نرمای آب و روحی جاری در آفاق ملکوت. من از جنسِ اشکم؛ خاکی تر از غبار پریشان «غزّه» و دلتنگ چون غروب های غمگینِ «رَفَح». من از جنس گنجشکان بی آشیانِ «اَریحا» و از نسلِ «کربلا» ی به غارت رفته ام. مسلمانان! نه از رومم، نه از زنگم، نه از هندم، نه از چینم؛ فلسطینم، فلسطینم، فلسطینم، فلسطینم! @taghimottaghi40
. «یک کربلا غزه» شمر و یزید و حرمله، هستند هر روز آری روز عاشوراست امروز هم یک کربلا غزه مثل حسین بن علی(ع) تنهاست! @taghimottaghi40
«میلاد تازه» (برای انتفاضه فلسطین) نگاهت شعله ور از آتش خشم دلت نارنجکی ضامن کشیده است مبارک بادت این میلاد تازه که شور زندگی در ما دمیده است فلسطینی! در این دنیای وحشی غریبی، بی کسی، تنهاترینی شکستی هیبت نمرودیان را چو ابراهیمی و آتش نشینی اگر چه دست تو خالیست اما دلت لبریز ایمان و یقین است «شهادت» رمز و راز بودن توست نخستین گام پیروزی همین است صدایت می کنم از پشت دیوار در این غوغای شور و همصدایی تو در آن سو برادر جان، من این سو نبود ای کاش دیوار جدایی! مهر ۷۹ @taghimottaghi40
. «گرگ های هار» دود، آتش، مرگ، ویرانی می شود تکرار در غزه غیر خونریزی نمی دانند گرگ های هار در غزه. @taghimottaghi40
«کشتزاران اندوه» صهیونیست ها کشتزاران اندوه خاورمیانه را هر بار با بمب شخم می زنند دانه می کارند؛ ...ما به گریه آب می دهیم و با حسرت درو می کنیم! @taghimottaghi40
«فلسطین» چه سخاوتمند مرگ را در آغوش می کشند؛ این کودکان که حیاتبخش فردای فلسطین اند. @taghimottaghi40
«کوهسنگی» کوهسنگی هم که باشی بعضی خبرها ویرانت می کند! @palestine @Gaza @taghimottaghi40
«کندوهای عسل فردا» امروز چه آسان می توان مرد وقتی «فردا» در خیال تان لباس روشنی به تن دارد و سیل وار از بلندی های جولان سرازیر می شود: شهرک ها را با خود می برد؛ کنیسه ها را با خود می برد؛ دیوار حایل را با خود می برد؛ کوه صهیون و هر چه را جعلی است با خود می برد. امروز چه آسان می توان مرد وقتی که «فردا» کندو های عسلش را در کام تان سرریز می کند و چشم های ترس خورده تل آویو به کوری می افتد از نیش زنبورهای غزه. فردا را بگو سپیده پشت پلک شب تیغ به دست ایستاده است و پرچم فلسطین بر دوش از تپه ها بالا می رود تا به آفتاب صبح خوشامد بگوید؛ ... و صبح چه نزدیک است! @taghimottaghi40
«لعن نامه» لعنت به امریکا؛ لعنت به اسرائیل؛ لعنت به بمباران؛ لعنت به بمب افکن؛ لعنت به شمر و خولی و ابن زیاد قرن؛ لعنت به دولت های بی غیرت؛ لعنت به هر کس نیست با غزه؛ لعنت به «بایدن» صدهزاران بار؛ رحمت بر آن کس می کند این لعن را تکرار؛ جز لعن آیا واژه ای در خورد اینان هست؟ هر کس که وجدان دارد و بویی ز انسان برده گوید نیست؛ پس لعن کن این قوم را هر صبح؛ پس لعن کن این قوم را هر شام؛ شاید که سوز سینه مجروح غزه گیرد از لعن شما آرام. @taghimottaghi40
«گنجشک بهشتی» (برای کودکان غزه) تو گنجشکی، تو گنجشک بهشتی که تا دنیای ما پرواز کردی بخوان آوازهای زخمی ات را به آوازی اگر لب باز کردی از این شب های کور و کر بعید است که آواز تو را در گوش گیرد تو اما همچنان آوازه خوان باش مباد این نور، خاموشی پذیرد گل آواز تو نور است، آری در این دنیای ظلمت زای بی نور الهی دور بادا دست گلچین ز گلچینی در این شب های دیجور اگر چه درد گنجشکان زیاد است اگر چه لانه ات را باد برده مبادا از خدا دلگیر گردی مگو گنجشک را از یاد برده! دوباره می پری در باغ ها خوش تو با گنجشک های شاد و زیبا و می خوانی سرود تازه ات را برای غزه ی از نو شکوفا. @taghimottaghi40
«بن بست» غزه را راه گریزی نیست خورده هر راهی به بن پستی هر کجا چندین تن مجروح هر کجا پایی، سری، دستی. @taghimottaghi40
«روزن» آسمان غزه تاریک است نیست پیدا روزن نوری بمب ها آواز می خوانند سقف ها سنگند بر گوری. @taghimottaghi40
«زیر آوار اندوه» خدا جان! بمب ها خانه ما را غارت کرده اند خانه همسایه ها را کوچه ها و خیابان ها را هم. اینجا زیر آوار اندوه که خانه به خانه می گردد و کودکان را داغدار می کند بر تلی از آهن و سیمان ایستاده ام؛ نه سایه پدر و مادری بر سر و نه قوم و خویش و همسایه ای درست مثل خودت غریب مثل خودت تنها؛ من غربت تو را خوب می فهمم تو تنهایی مرا؛ حالا که هر دو غریب و تنهاییم بیا سر بر شانه هم یک دل سیر گریه کنیم؛ تو برای انسان های وارونه من برای انسانیتی که نیست! @taghimottaghi40
«دلداری» غزه مثل خانه ای بی سقف نه دری دارد، نه دیواری این غریب در وطن را مرگ می دهد هر لحظه دلداری. @taghimottaghi40
«کبوتر بچه» این منم در های و هوی بمب ها یک کبوتر بچه ی بی بال و پر داغدار و زخمی و بی آشیان کودکی از غزه ی خونین جگر. @taghimottaghi40
«اندوه» اگر آتش نیست پس چگونه می سوزاند اندوه؟! @taghimottaghi40
«گل سرخ» (به کودکان شهید غزه) به گلی سرخ بدل خواهی شد در سراسیمه سرما و سکوت که هوا طوفانیست و زمین، هروله گرم پریشانی ها. به گلی سرخ بدل خواهی شد که حریر نفس باغچه پیراهن توست. زندگی زنده ترین آوازش رنگ چشمان تو نیست که در آن فوج قناری ها در پروازند. ای که از آینه برمی گردی و سحر رکعتی از خنده توست که دم مرگ به جا آوردی. ابرها می بارند در نگاه تو که مانده ست به راه آه ای پوپک معصوم و غریب! غربت از نام تو خواهد کوچید دفتر زندگی ات با نفس عشق ورق خواهد خورد و تو آرام آرام مثل یک قاصدک خفته در آغوش نسیم منتشر خواهی شد. @taghimottaghi40
«کوتاه نوشت» آنان که بر گریه دیگران می خندند، از دایره انسانیت بیرونند؛ انسان بودن، خود، مسئولیت بزرگیست. @taghimottaghi40
«گرگ» هرگز ندیده ام گرگی گرگی را پاره کند؛ این فقط آدمی زادگانند که گاه وحشی تر از گرگ می شوند! @taghimottaghi40
«گریز» قافله شادمانی دور از چشم ما پیوسته کوچ می کند از این دیار به آن دیار؛ به گمانم از درد و رنج ما می گریزد! @taghimottaghi40
شعر خردسال: «فسقلی سرما خورده» هوا یه خرده سرده فسقلی سرما خورده باید بره پیش طبیب با اون اداهای عجیب- طبیب اونو گول بزنه یکباره آمپول بزنه. @taghimottaghi40