eitaa logo
کانال تقی متقی
265 دنبال‌کننده
381 عکس
39 ویدیو
3 فایل
شاعر، نویسنده، پژوهشگر، مترجم، ویراستار ، روزنامه نگار و مدیر فرهنگی این کانال، بازتاب دهنده سروده ها، نوشته ها، فایل های صوتی و آرای تقی متقی است.
مشاهده در ایتا
دانلود
«کشتزاران اندوه» صهیونیست ها کشتزاران اندوه خاورمیانه را هر بار با بمب شخم می زنند دانه می کارند؛ ...ما به گریه آب می دهیم و با حسرت درو می کنیم! @taghimottaghi40
«فلسطین» چه سخاوتمند مرگ را در آغوش می کشند؛ این کودکان که حیاتبخش فردای فلسطین اند. @taghimottaghi40
«کوهسنگی» کوهسنگی هم که باشی بعضی خبرها ویرانت می کند! @palestine @Gaza @taghimottaghi40
«کندوهای عسل فردا» امروز چه آسان می توان مرد وقتی «فردا» در خیال تان لباس روشنی به تن دارد و سیل وار از بلندی های جولان سرازیر می شود: شهرک ها را با خود می برد؛ کنیسه ها را با خود می برد؛ دیوار حایل را با خود می برد؛ کوه صهیون و هر چه را جعلی است با خود می برد. امروز چه آسان می توان مرد وقتی که «فردا» کندو های عسلش را در کام تان سرریز می کند و چشم های ترس خورده تل آویو به کوری می افتد از نیش زنبورهای غزه. فردا را بگو سپیده پشت پلک شب تیغ به دست ایستاده است و پرچم فلسطین بر دوش از تپه ها بالا می رود تا به آفتاب صبح خوشامد بگوید؛ ... و صبح چه نزدیک است! @taghimottaghi40
«لعن نامه» لعنت به امریکا؛ لعنت به اسرائیل؛ لعنت به بمباران؛ لعنت به بمب افکن؛ لعنت به شمر و خولی و ابن زیاد قرن؛ لعنت به دولت های بی غیرت؛ لعنت به هر کس نیست با غزه؛ لعنت به «بایدن» صدهزاران بار؛ رحمت بر آن کس می کند این لعن را تکرار؛ جز لعن آیا واژه ای در خورد اینان هست؟ هر کس که وجدان دارد و بویی ز انسان برده گوید نیست؛ پس لعن کن این قوم را هر صبح؛ پس لعن کن این قوم را هر شام؛ شاید که سوز سینه مجروح غزه گیرد از لعن شما آرام. @taghimottaghi40
«گنجشک بهشتی» (برای کودکان غزه) تو گنجشکی، تو گنجشک بهشتی که تا دنیای ما پرواز کردی بخوان آوازهای زخمی ات را به آوازی اگر لب باز کردی از این شب های کور و کر بعید است که آواز تو را در گوش گیرد تو اما همچنان آوازه خوان باش مباد این نور، خاموشی پذیرد گل آواز تو نور است، آری در این دنیای ظلمت زای بی نور الهی دور بادا دست گلچین ز گلچینی در این شب های دیجور اگر چه درد گنجشکان زیاد است اگر چه لانه ات را باد برده مبادا از خدا دلگیر گردی مگو گنجشک را از یاد برده! دوباره می پری در باغ ها خوش تو با گنجشک های شاد و زیبا و می خوانی سرود تازه ات را برای غزه ی از نو شکوفا. @taghimottaghi40
«بن بست» غزه را راه گریزی نیست خورده هر راهی به بن پستی هر کجا چندین تن مجروح هر کجا پایی، سری، دستی. @taghimottaghi40
«روزن» آسمان غزه تاریک است نیست پیدا روزن نوری بمب ها آواز می خوانند سقف ها سنگند بر گوری. @taghimottaghi40
«زیر آوار اندوه» خدا جان! بمب ها خانه ما را غارت کرده اند خانه همسایه ها را کوچه ها و خیابان ها را هم. اینجا زیر آوار اندوه که خانه به خانه می گردد و کودکان را داغدار می کند بر تلی از آهن و سیمان ایستاده ام؛ نه سایه پدر و مادری بر سر و نه قوم و خویش و همسایه ای درست مثل خودت غریب مثل خودت تنها؛ من غربت تو را خوب می فهمم تو تنهایی مرا؛ حالا که هر دو غریب و تنهاییم بیا سر بر شانه هم یک دل سیر گریه کنیم؛ تو برای انسان های وارونه من برای انسانیتی که نیست! @taghimottaghi40
«دلداری» غزه مثل خانه ای بی سقف نه دری دارد، نه دیواری این غریب در وطن را مرگ می دهد هر لحظه دلداری. @taghimottaghi40
«کبوتر بچه» این منم در های و هوی بمب ها یک کبوتر بچه ی بی بال و پر داغدار و زخمی و بی آشیان کودکی از غزه ی خونین جگر. @taghimottaghi40
«اندوه» اگر آتش نیست پس چگونه می سوزاند اندوه؟! @taghimottaghi40
«گل سرخ» (به کودکان شهید غزه) به گلی سرخ بدل خواهی شد در سراسیمه سرما و سکوت که هوا طوفانیست و زمین، هروله گرم پریشانی ها. به گلی سرخ بدل خواهی شد که حریر نفس باغچه پیراهن توست. زندگی زنده ترین آوازش رنگ چشمان تو نیست که در آن فوج قناری ها در پروازند. ای که از آینه برمی گردی و سحر رکعتی از خنده توست که دم مرگ به جا آوردی. ابرها می بارند در نگاه تو که مانده ست به راه آه ای پوپک معصوم و غریب! غربت از نام تو خواهد کوچید دفتر زندگی ات با نفس عشق ورق خواهد خورد و تو آرام آرام مثل یک قاصدک خفته در آغوش نسیم منتشر خواهی شد. @taghimottaghi40
«کوتاه نوشت» آنان که بر گریه دیگران می خندند، از دایره انسانیت بیرونند؛ انسان بودن، خود، مسئولیت بزرگیست. @taghimottaghi40
«گرگ» هرگز ندیده ام گرگی گرگی را پاره کند؛ این فقط آدمی زادگانند که گاه وحشی تر از گرگ می شوند! @taghimottaghi40
«گریز» قافله شادمانی دور از چشم ما پیوسته کوچ می کند از این دیار به آن دیار؛ به گمانم از درد و رنج ما می گریزد! @taghimottaghi40
شعر خردسال: «فسقلی سرما خورده» هوا یه خرده سرده فسقلی سرما خورده باید بره پیش طبیب با اون اداهای عجیب- طبیب اونو گول بزنه یکباره آمپول بزنه. @taghimottaghi40
«کوتاه نوشت» دانشی که تو را یک قدم به انسانیت نزدیک نکند، به درد لای جرز می خورد. @taghimottaghi40
«شکسته ی پیروز» ما برای ماندن به دنیا آمده ایم گر چه کشته شویم. این خاک سجده گاه ماست؛ این خاک که رشک آسمان و مدفن پیامبران است. ما در این خاک ریشه کرده ایم و از این خاک به معراج می رویم گر چه از زیر آوار سنگین سنگ؛ روح مجروح مان در آسمان فلسطین بال می گشاید به کردار ابرهای پاییزی و گریه سر می دهد صبح و شام کودکان ناشکفته پرپر را. آی جنین های زخمی! آی نوزادان مادر کشته ی بی شیر! آی کودکان بی آب و غذا و هوا! این کابوس شب های بی چراغ به پایان خواهد رسید و دنیای کور و کر که قلبش را در سطل های زباله قی کرده خواهد دید و شنید که خون دادیم و شرف ندادیم که جان دادیم و خاک ندادیم و غزه گر چه در محاصره گرگ های هار گر چه بی آب و غذا و دوا گر چه خانه ها و بیمارستان هایش ویران گر چه کشته هایش پشته شکسته شکسته شکسته شکسته ی پیروز است! @taghimottaghi40
«دود اندوه» از پنجره های شهر گاه سری بیرون می آید گاه صدایی؛ گاه دود آهی سیاه تر از شب! @taghimottaghi40
شعر نوجوان: «فرصتی برای گریستن» چرا کسی نمی رسد به داد غصه های ما مگر به گوش آسمان نمی رسد صدای ما؟! هراس، مثل خنجری شکسته در گلوی مان و مرگ، مرگ ناگهان نشسته رو به روی مان در این فضای سوخته پرنده پر نمی زند بهار هم در این فضا گلی به سر نمی زند اگر چه عمق درد را چو گریه کس بیان نکرد به گریه های ما کسی نگاه مهربان نکرد ...و باز ما و بیکسی در این فضای سوخته و یک جهان بی پدر و چشم های دوخته! @taghimottaghi40
«پندار» گاه دره ای را قله پنداشتیم؛ آه چه پندار غم انگیزی داشتیم! @taghimottaghi40
«کوتاه نوشت» اغلب مردم به ظاهر آزادند؛ به واقع، زندانی افکار تنگ و تاریک خود. @taghimottaghi40
«هوای ماتم» (برای حضرت زهرا(س)) واژه واژه واژه شعر من در هوای ماتمت نشسته است؛ پهلوی شما شکسته است. @taghimottaghi40