#جلسه_سیزدهم اصول 5
مقدمه ششم:
#اعتبار قید مندوحه
وجود قید مندوحه
امتثال امر در غیر منهی عنه ممکن نیست.
تکلیف به محال نباید باشد.
و این تکلیف از خالق متعال محال و قبیح است.
اگر امر کرد باید یکی از افراد آن باید مقدور باشد
اگر تمام افراد رومورد نهی قرار دهد ، این دیگه اجتماع امر و نهی نیست
نمیتوان موضوع بحث رو بدون قید مندوحه قرار داد.
وکسانیکه بحث رو مطلق گذاشتن بخاطر وضوح مطلب است.
مولی امر را میخواهد،باید امر را با نهی جمع نکند.
اگر فرد های دیگه ایی برای امر نباشد و راهی جز جمع بین امر ونهی نیست
در این موارد اشکالی ندارد و خارج از بحث است مثل نجات جان شخص در ملک دیگران .
تعدد وجه آیا کافی است یا نه؟
وانجام امر و نهی با هم آیا ممکن است یا نه؟
زمانی که مندوحه نداریم ،تکلیک به محال است.
قید مندوحه ملاک نیست.
اخوند:عد اعتبار قید مندوحه در بحث مون.
مورد امر و نهی دفع ضدین میکند یا نه ؟محال لازم میاد یا نه؟دو وجهی بودن؟
قید مندوحه متعلق به فعل است.بحث ما متعلق تکلیف است
اگر کسی جواز این اجتماع را حکم کرد.برای صحت ان ،باید از قدرت امتثال اطمینان پیدا کند.
مقرر: #کرهار
@taghrirat_shobeiri
#جلسه_چهاردهم اصول 5
مساله7
دو مبنا در احکام فقهی وجود دارد
احکام تعلق میگیر به تبایع
احکام تعلق میگیرد به افراد
افعال ما در خارج مورد نظر شرع است.
امر ونهی رفته روی تبایع در خارج،اجتماع امر و نهی اشکال ندارد.
امر و نهی رفته به افراد تعلق گرفته،اجتماع امر و نهی ممکن نیست.
آخوند این نظرات رو قبول ندارند.
دو توهم شده در تعلق احکام به افراد یک نظر دارند و در تعلق احکام به تبایع اختلاف دارند.
مقرر: #کرهار
@taghrirat_shobeiri
#جلسه_شانزدهم اصول 5
#مقدمه هفتم در رابطه با ارتباط اجتماع امر ونهی با تعلق احکام به طبایع یا افراد
اجتماع امر و نهی ارتباط دارد با تعلق احکام به طبایع : جواز اجتماع
اجتماع امر و نهی ارتباط دارد با تعلق احکام به افراد: امتناع اجتماع
شارع طبیعت را حرام کرده یا افراد آن به صورت فرد فرد در خارج.
شارع به تمام حالات و افراد نماز ها امر کرده ،،به نحو عام بدلی:بعد اگر همین نماز غصبی مورد نهی شارع هم باشد، اجتماع امر و نهی در واحد وجودی لازم می اید که اجتماع نقیضین است.
اگر طبیعت باشد ،اجتماع امر و نهی نمی باشد،در اینجا که دو عنوان است،دو حکم دارد؟محل بحث در اینجا است.
توهم دوم: اگر احکام به طبیعت تعلق بگیرد قائل به جواز میشیم
اگر به افراد تعلق گیرد اجتماع ضدین و محال است.
آخوند ره : هر دو توهم باطل است.
مقرر: #کرهار
@taghrirat_shobieri
#جلسه_هفدهم اصول 5
#احکام به طبیعت به لحاظ وجود خارجی تعلق می گیرد.
آخوند:وحدت وجودی برای شی اگر باعث بشه حیثیت متعدد نداشته باشه
تعدد حیثیات موجب تعدد وجوه نمیشه و اجتماع ممکن نیست.
این بحث مبتنی بر اون بحث نیست.
قائلین به جواز احکام به طبایع تعلق میگیره ،
و کسی که معتقد به عدم اجتماع امر و نهی معتقد به تعلق احکام به افراد است.
اگر تعدد وجه تاثیر گذار باشد ، محل اجتماع دو موجودی که به یک وجود موجود شده اند.
یک فرد باتوجه به جهات مختلف میتواند امر و نهی متفاوت بپذیرد.
میتوان مصداق برای هر کدام از طبیعت ها باشد.
حکم به طبیعت تعلق میگیره و در نهایت به فرد سرایت میکند.
همانطور که اجتماع ضدین محال است،اجتماع مثلین هم محال است.
چون صلاه مصداق برای دو طبیعت است،بلا اشکال است.
تفاوت اجتماع امر و نهی با باب تعارض چیست؟
این ها اصلا مصداق شون باب تباین است.
ملاک ها متفاوت است
تفاوت ها:
1هم از ناحیه ثبوت و اثبات
در اجتمع امر و نهی ملاک باید وجود داشته باشد.
اگر قائل به جواز باشیم محکوم به دو حکم است.
اگر قائل به عدم بشیم،محکوم به موردی است که ملاک هر کدام قوی تر باشد.
در اینجا از باب تزاحم خارج و از باب تعارض میشود.
به حسب مقاب ثبوت:در امر و نهی هر دو صادق اند و تکاذبی نباشد و ملاک هر دو باشد.
اما در تعارض یکی دیگری را نفی میکند،
به حسب مقام اثبات: در تعارض دعوا سر دو دلیل است ، در اجتماع امر و نهی اشکالی وجود ندارد
قایل به امتناع:دو حکم نمیتونیم داشته باشیم.
به حکم اقوی عمل میکنیم.
مقرر: #کرهار
@taghrirat_shobeiri
#جلسه_نوزدهم اصول 5
چگونگی احراز ملاک برای امر ونهی
دخول بر بحث امر ونهی ،قائل به اجتماع: جواز و امتناع،تعارض و تزاحم.
در بحث تعارض و... ملاک ها کاملا متفاوت است
صورت ها:
دلیلی که از خارج وجود دارد، هر دوی آنها در حکم تساقط اند:میشه اجتماع امر و نهی
اما اگر ملاکی نباشد:دو حالت
اطلاق این دو دلیل بر تساقط دلالت میکند یا نمیکند
اگر بکند، یا جمع عرفی هست یا نه.
اطلاق دو دلیل بر تساقط دلالت نکند.
ولی اطلاقی نسبت به حکم فعلی وجود ندارد
حکم صور:
1:بحث داخل در اجتماع امر ونهی است
2:بنابر قول به جواز و امتناع
وجوب فعلی و حرمت فعلی محال است.
وجوه دیگر اشکالی ندارد.
اگر وجود ملاک برا هر دو ثابت شد،میشه از موارد اثبات اجتماع امر و نهی
تنافی بین دو دلیل نیست.
اگر دو دلیل را از خارج بدانیم کاذب است ،دیگر معتبر نمیباشد.
از موارد تکاذب و تعارض است ،جایی که حکم فعلی ندارد.حمل از آن جهت است که دلیل ضعیف بر حمل اقتضای ،حمل شود.
در جایی که توجیهی نیست بر تعارض و تکاذب حمل میکنیم.
یا دلیل بر وجوب ملاکین باشد اجتماع امر و نهی است
یادلیل نیست میشه تعارض
یا دلیل نداریم یا اطلاق دارند بر حکم فعلی:در بیان حکم اقتضایی است(اجتماع امر و نهی) یا حکم فعلی که یا قائل به جواز(اجتماع امر و نهی) یا امتناع
یا اطلاق بر حکم فعلی ندارند:دلالتی نیست.
مقرر: #کرهار
@taghrirat_shobeiri
#جلسه_بیستم اصول 5
تعارض بین وجوب و حرمت میتواند بخاطر نبودن مقتضی یا بودن مانع باشد
در اجتماع امر و نهی باید ملاک را پیدا کنیم.
حکمی فعلی در دو عنوان بنابر امتناع ،
از باب تعارض نمی باشد.
اگر دلیلی نبود یا دلیل بر انتفاع یکی از دو حکم داریم؛از باب تعارض میباشد
اما اگر دلیل بر انتفاع یک طرف نباشد ، اگر قائل به امتناع بشیم بحث تعارض میشود و الا از بحث تعارض نمی باشد.
ثمره بحث اجتماع امر و نهی:
آخوند: اگر قائل به جواز بشیم،انجام مجمع مسقط تکلیف است و بین عبادی توصلی و عبادی بودن واجب فرقی نیست.بنابر جواز
بنابر امتناع:
یا باید جانب نهی مقدم شود:با انجام فرد واجب ،تکلیف امر ساقط نمی شود.
یا امر را مقدم بداریم:واجب باید امتثال شود ،نماز راباید بخوانیم.حتی اگر عبادی باشد.
بنابر قول به امتناع اگر واجب توصلی باشد،فرق میکند:
همین که در خارج امتثال شود کفایت میکند.
نیت قربت باشد یانه
با اختیار باشد یا نباشد
در تعبدی :نیت قربت لازم است و امر مولا به عبد برای انجام آن،قصد قربت ندارد.
در عبادت قصد قربت باید باشد.
در واجب توصلی در ضمن فرد حرام میخواد انجام دهد،باید ملاک را رعایت کند.
ضرری به امتثال نمی زند.
شاید بگیم امتثال نیست،مستحق ثواب نیست.
تکلیف ساقط است.
بنابر قول به امتناع،جانب نهی مقدم شود در تعبدیات:
در عبادات اگر مکلف عالم به حکم و موضوع باشد ،امر عبادی امتثال نمی شود.زیرا قصد قربت لازم است.
اگر بدون نیت بیاورد،صحیح نیست.
اگر کسی بگوید فعل حرام را برای خدا می آورم،می گوییم عمل خوب را برای خدا باید بیاوریم.
امکانش نیست: در فرضی که میداند
اگر نمی داند ،امکانش هست،
جهل بخاطر کوتاهی بوده:این عمل سبب تقرب نیست و واجب عبادی امتثال نمی شود
ولی اگر کوتاهی نکرده،عمل او تکلیف را ساقط میکند.
شرط تنجیز حکم،علم است.
مقرر: #کرهار
@taghrirat_shobeiri
#جلسه_بیست_و_یکم اصول 5
اگر قائل به امتناع باشیم و ترجیح جانب نهی را بدیم ،امر ساقط است.
اگر بخاطر جهل تقصیر دارد ،فعل او قبیح است
اگر التفات به حرمت ندارد،میتواند قصد قربت کند.ولی صلاحیت برای تقرب ندارد
و بدون این قصد قربت غرض از عبادت حاصل نمیشود
اما اگر جاهل قصوری بود و قصد قربت کرد ؛امر او صحیح است.زیرا مصلحت و ملاک دارد و به نحو حسن صادر شده است.
سه چیزی که لازم است :
قصد قربت.
فعل مقرب باشد.
صدور فعل از ما حسن باشد.
غرض از امر حاصل شود،امر ساقط میشود.اگرچه امتثال نیست.
احکام تابع ماهو الاقوی است.
مبنا:احکام تابع آنچه که برای مصالح و مفاسد اقوی باشد ،نه آنچه بالفعل موثر است.
مصلحت تنها کفایت میکند؛زیرا انجام فعل اسقاط آن امر میشود.
ملاک هر حکمی باید قوی تر باشد تا مقدم شود.
امر ملاک قوی نداشته تا مقدم شود، و وقتی امری نبود،امتثال امر نمیشود.
ولی اگر احکام تابع ملاکی که حسن و قبح به فعل میدهد،حرمت مجهول است
مهم اینست که امر ساقط است، ولو امتثال امر هم نباشد.
برای امتثال امر که نیازی به مامور به نیست.
چون عقل بین افراد تفاوتی قائل نیست،چون مانعی نیت.
مقتضی موجود و عدم مانع:
مانع موجود است
ملاک غرض مولا است
اگر عمل وافی مولا باشد کافی است
طبیعت امر ملاک است
امری که به کلی صلاه تعلق گرفته است
تمام افراد ان را شامل میشود
مثلا در بحث ضد ،واجب اعم ،حکم فعلی برداشته میشود :در مسجدی که نجس و شخص میخواهد نماز بخواند ،در حالی که امر به تطهیر شده
غرض تطهیر باید اول حاصل شود
احکام راتابع مصالح فعلی اگر بدانیم،
جهلش هم قصوری باشد،حرمت فعلیت ندارد،مانع از جلوی امر به صلاه برداشته میشود
مقرر: #کرهار
@taghrirat_shobeiri
#جلسه124 #کرهار
ال اگر برجمع وارد شود دلالت بر تعیین دارد مگر اینکه بالاترین درجه آن را مد نظر داشته باشیم
مرتبه اعلی افراد جنس ، تعیین که نیاز به قرینه ندارد و
غیر اعلی نیاز به قرینه دارد.
مرتبه اعلی ،مرتبه عموم میباشد
و مرتبه اقل جمع هم که عموم دارد؟
واگر بر عموم دلالت کند ،لازم میاد که تعریفی نباشد الا اینکه لفظی است.
ال نقشی ندارد و زینت است و تمام معانی توسط قرینه فهمیده میشود
اینکه علماء با ال ،العلماء بر عموم دلالت دارد ،دلیل بر این نیست که برای استغراق است.بلکه برای تزئین است.
و العلما یک تعریف لفظی میباشد
نکره: همان اسم جنس همراه با تنوین است .مانند رجل
معانی الفاظ نکره : در مقام اخبار به معنای فردی است که نزد متکلم مشخص ولی نزد مخاطب مجهول است .
.........