.
🏴 شهادت امام رضا عليه السّلام
بنابر قولى در اين روز در سال ۲۰۳ ه.ق حضرت رضا عليه السّلام به شهادت رسيدند.
📚 فيض العلام: ص۹۷
#ذی_القعده #امام_رضا
🆔 @TaghvimShia1
.
🔹 حركت امام رضا عليه السّلام از مدينه به سوى مرو
در اين روز در سال ۲۰۰ هجرى قمری حضرت رضا عليه السّلام از مدينه به سوى مرو حركت كردند.
📚 مستدرك سفينة البحار: ج۸، ص۵۵۶
#ذی_القعده #امام_رضا
🆔 @TaghvimShia1
.
💠 حركت پيامبر (ص) از مدينه براى حجة الوداع
در اين روز در سال ۱۰ ه.ق پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله با اصحاب از مدينه براى حجة الوداع و غدير حركت كردند.
📚 كافى: ج۴، ص۲۴۸
#ذی_القعده #پیامبر
🆔 @TaghvimShia1
.
🏴 شهادت امام جواد (ع)
در اين روز در سال ۲۲۰ ه.ق امام جواد عليه السّلام به زهر معتصم به شهادت رسيدند، و هنگام شهادت از سن مباركشان ۲۵ سال و سه ماه و ۱۲ روز گذشته بود.
بعد از شهادت حضرت رضا عليه السّلام، مأمون جواد الائمه عليه السّلام را به بغداد طلبيد و دخترش امّ الفضل را به آن حضرت تزويج نمود.
پس از مدتى كه آن حضرت از سوء معاشرت مأمون بسيار ناراحت بودند براى حج به مكه تشريف بردند. سپس به مدينه رفتند و در آنجا بودند تا مأمون به درك واصل شد و معتصم برادر او خليفه شد.
معتصم حسادت خاصى نسبت به آن حضرت داشت، و آن امام معصوم عليه السّلام را به همراه امّ الفضل به بغداد احضار كرد.
آن حضرت در حضور اكابر شيعه و ثقات اصحاب خود در مدينه امام هادى عليه السّلام را امام بعد از خود معرفى كردند و ودايع امامت را تسليم ايشان نمودند و در ۲۸ محرم سال ۲۲۰ ه.ق وارد بغداد شدند.
امّ الفضل به تحريك عمويش معتصم و به قولى جعفر بن مأمون، امام عليه السّلام را در سن ۲۵ سالگى مسموم كرد.
📚 اصول كافى: ج۲، ص۵۴۱؛ قلائد النحور: ج ذى القعده، ص۲۷۹
#ذی_القعده #امام_جواد
🆔 @TaghvimShia1
.
🔹 صلح حديبيه
در سال ششم هجرت در ماه ذى القعده پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله براى اعمال عمره قصد مكه فرمودند.
تعداد مسلمانان همراه با آن حضرت ۱۲۲۰ يا ۴۰۰ نفر بودند، و براى قربانى ۷۰ شتر به همراه خود بردند.
آنان از مسجد شجره احرام بستند، و در يك منزلى مكه در محلى به نام حديبيه بر سر چاهى توقف نمودند.
آب چاه به اندك زمانى تمام شد و چون به آن حضرت خبر دادند، به معجزه نبوّت آب چاه آن قدر زياد شد كه مثل چشمه مى جوشيد.
كفار از حركت با خبر گشته مانع ورود حضرت به مكه شدند. آن حضرت بيعتى ديگر به نام «بيعة رضوان» از اصحاب گرفتند.
قرار شد آن حضرت سال بعد حج و عمره را قضا كنند و قراردادى بين مسلمين و كفار منعقد شد، كه طبق شروطى تا ده سال جنگ بين آنان نباشد.
گروهى از صحابه از اين صلح دلتنگ شدند، و عمر بن خطاب گفت: «در نبوّت محمّد شك نكردم مانند روز حديبيه»،
به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله مى گفت: ما چگونه به اين خوارى گردن نهيم و به اين مصالحه رضايت دهيم؟!!
حضرت فرمودند: من پيامبر خدايم و كارى جز به حكم خداوند نمى كنم. عمر گفت: تو به ما گفتى به زيارت كعبه مى رويم و عمره انجام مى دهيم، پس چه شد؟
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: آيا گفتم امسال اين كار انجام مى شود؟ عمر گفت: نه! فرمود: پس چرا مجادله مى كنى؟!!
در بازگشت از حديبيه سوره فتح بر آن حضرت نازل شد.
📚 بحار الأنوار: ج۲۰، ص۳۱۷، ۳۱۶، ۳۳۵؛ ج۱۸، ص۳۷؛ ج۸۶، ص۱۱۱
#ذی_القعده #پیامبر
🆔 @TaghvimShia1
١.
♦️ عزل ابوبكر از تبليغ سوره برائت
در اين روز در سال نهم هجرت، ابوبكر از تبليغ سوره برائت عزل شد و سپس پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله أمير المؤمنين عليه السّلام را روانه فرمود كه آيات برائت را از ابوبكر بگيرد و خود بر اهل مكه قرائت فرمايد.
آغاز ماجرا اين بود كه در سال ۹ ه.ق پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله ابوبكر را به مكه فرستاد تا آيات اوائل سوره برائت را بر كفار بخواند.
پس از رفتن او جبرئيل نازل شد: «يا رسول اللَّه، اداى اين امر بايد به دست شما يا به دست مردى كه از شماست انجام شود». به روايت ديگر: «بايد على عليه السّلام از جانب تو تبليغ كند».
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله أمير المؤمنين عليه السّلام را كه به منزله جانش بود معين كردند و فرمودند: شتاب كن و آيات را از ابوبكر بگير و در موسم حج بر مردمان قرائت كن.
.
🔹 فرستادن امير المؤمنين عليه السّلام و بازگشت ابوبكر
آن حضرت ناقه غضباء را به أميرالمؤمنين عليه السّلام داد و آن حضرت همراه جابر بن عبداللَّه حركت فرمود، و در روز دوم به ابى بكر رسيد و آيات برائت را از وى گرفت و اختيار آمدن يا برگشتن را به خود او واگذار كرد.
ابوبكر به مدينه بازگشت و به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله عرض كرد: «مرا براى كارى لايق دانستى كه ديگران مشتاق آن بودند، ولى مقدارى كه رفتم مرا معزول نمودى؟
حضرت فرمود: «من تو را معزول نساختم بلكه خدا تو را معزول ساخت».
.
🔸 تبليغ سوره برائت توسّط امير المؤمنين عليه السّلام
أمير المؤمنين عليه السّلام آيات را در سه روز در ايام تشريق منى كه مجمع كفار و مشركين بود و از بغض و عداوت على عليه السّلام آكنده بودند، هر صبح و شام همراه با فرمايشات پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بر مردم قرائت مى نمود و سپس به مدينه مراجعت فرمود.
از هنگامى كه على عليه السّلام به مكه رفته بود، از فراق او آثار حزن بر صورت مبارك پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله ظاهر گشته بود. صحابه با خود مى گفتند: شايد خبر فوت آن حضرت از آسمان رسيده، يا از ما دلتنگ شده باشد.
ابوذر نزد پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله داراى مقام و منزلتى بود و لذا او را نزد آن حضرت فرستادند. ابوذر كلمات اصحاب را عرضه داشت، و آن حضرت فرمود: «حزن و اندوه من براى مفارقت على است».
.
💠 بازگشت امير المؤمنين عليه السّلام از تبليغ برائت
ابوذر براى اطلاع از حال على عليه السّلام از مدينه به استقبال آن حضرت حركت كرد، و در اثناى راه به أمير المؤمنين رسيد و با آن حضرت ديدن كرد و عرض كرد: پدر و مادرم فداى شما باد، آهسته تشريف بياوريد تا من پيشتر بروم و بشارت آمدن شما را به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بدهم.
ابوذر به سرعت خود را به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله رسانيد و آمدن على عليه السّلام را به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بشارت داد.
آن حضرت با اصحاب به استقبال على عليه السّلام آمدند و چون به آن جناب رسيدند، پياده شده آن حضرت را در آغوش گرفتند و صورت مبارك خود را بر شانه على عليه السّلام گذاشتند و از شوق ديدار گريستند و أمير المؤمنين عليه السّلام نيز گريستند.
پس پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به على عليه السّلام فرمود: «پدر و مادرم به قربانت، در مكه چه كردى؟ أمير المؤمنين عليه السّلام از آنچه انجام داده بود به آن حضرت خبر داد.
📚 فيض العلام: ص ۱۰۶-۱۰۷
#ذی_الحجه #پیامبر #امام_علی
🆔 @TaghvimShia1
٢.
🔘 آغاز نامهها براى جنگ صفين
چون دو روز از ورود أمير المؤمنين عليه السّلام به صفين گذشت، در اول ذى حجه حضرت براى معاويه نامه نوشتند و او را موعظه فرمودند،
ولى آخرالامر قرار بر اين شد كه روز اول صفر بعد از ماه حرام جنگ شروع شود و روز اول صفر جنگ شروع شد.
📚 تتمة المنتهى: ص۲۴
#ذی_الحجه #امام_علی
🆔 @TaghvimShia1