٢.
⚔️ جنگ بدر
در روز جمعه در سال دوم هجرت حنگ بدر كبرى به وقوع پيوست. تعداد مسلمانان ۳۱۳ نفر و تعداد شهداى آنان ۹ تا ۱۴ نفر، و تعدا كفار ۹۵۰ نفر بود.
مقتولين كفار ۷۰ نفر بودند و ۷۰ نفر را هم مسلمانان اسير گرفتند. ۳۵ نفر از ۷۰ نفر كشته هاى كفار به دست أمير المؤمنين عليه السّلام به قتل رسيدند.
در اين جنگ ابوجهل نيز كشته شد. ابوجهل هشام بن مغيره مخزومى از دشمنان سرسخت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بود. او با اينكه نامش هشام بود ولى از فرط بدجنسى و زشت سيرتى به ابوجهل مكنى شد.
ابوجهل كسى بود كه در مكه آزار و اذيت بسيار به رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و آله نمود. بچه دان شتر بر سر مبارك حضرت ريخت. خاكستر و خاك بر سر مبارك حضرت ريخت.
سنگ به دندان مباركش زد، نسبت كذب و جنون به آن حضرت داد، مادر عمار ياسر جناب سميه را بعد از شكنجه بسيار با نيزه شهيد كرد.
در جنگ بدر دو برادر انصارى (معاذ و معوذ) به خاطر سابقهاى كه از او در اذيت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله شنيده بودند تصميم به كشتن او گرفتند.
به هر صورت ضربه هائى به او زدند و يكى از دو برادر دستش قطع شد و به پوست آويزان گرديد، ولى چون ديد دستش مزاحم جنگ با ابوجهل و هواداران اوست، زير پايش گذاشت و دفعتاً آن را از بدنش جدا كرد و سپس ابوجهل را نقش زمين كردند.
بعد از جنگ، پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: كسى خبر از ابوجهل بياورد. عبداللَّه بن مسعود رفت و پا روى سينه او گذاشت.
ابوجهل به هوش آمد و گفت: بر جاى بلندى پاى گذاشتهاى. اى كاش قاتل من دهقان نبود (كه كنايهاى از انصار بود).
عبداللَّه بن مسعود سر او را از بدن جدا كرد و نزد پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله آورد و جلوى پاى آن حضرت انداخت. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله شكر الهى بجا آورد.
و خداوند نصرت خود را بر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نازل نمود، و آن حضرت فرمود: امروز روز عيد است و بايد شكر خدا را بر نعمتى كه به اهل ايمان عطا فرموده به جاى آورد.
📚 الوقايع و الحوادث: ج۱، ص ۲۱۵-۲۱۶؛ بحار الأنوار: ج۱۹، ص۳۲۵ و ج۹۷، ص۱۶۸، ٣٨٣ و ج۱۸، ص۳۸۰
#ماه_رمضان #پیامبر
🆔 @TaghvimShia1
٣.
🎈 قتل عايشه
در شب ۱۷ ماه رمضان در سال ۵۸ ه.ق در مدينه، عايشه دختر ابوبكر به دست معاويه كشته شد و به سزاى اعمالش رسيد.
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله دوست داشت تا زنده است مرگ و دفن عايشه را ببيند.
ابن ابى الحديد مى گويد: اگر خليفه دوم به جاى على عليه السّلام بود هر آينه عايشه را تكه تكه مى كرد.
معاويه چون خواست براى پسرش يزيد بيعت بگيرد، عايشه آن را انكار كرد و معاويه را تهديد كرد و گفت: برادرم محمد را كشتى، و براى يزيد بيعت مى گيرى؟
معاويه ترسيد كه مبادا او ايجاد فتنه كند. لذا در خانه خود چاهى كند و آن را پر از آهك كرد و فرشى قيمتى بر روى آن پهن نمود و تختى بر آن نهاد و عايشه را وقت نماز عشا به خانه خود خواند.
وقتى عايشه وارد شد، معاويه او را به نشستن بر آن تخت تعارف كرد. همين كه روى آن نشست، فرو رفت و به چاه افتاد و هلاك شد و معاويه در چاه چندين نيزه مسموم تعبيه كرده بود و هنگامى كه عايشه در چاه افتاد فوراً كار او ساخته شد.
عايشه در زمان حيات پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله با آن حضرت رفتار نامناسبى داشت. با أمير المؤمنين عليه السّلام و حضرت صديقه سلام اللَّه عليها و همسران پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله رفتارهاى زشت و كينه توزانهاى روا داشت.
واقعه جمل و كشته شدن حدود بيست هزار نفر از مسلمين به خاطر فتنه او از كارهاى معروف اوست.
وقتى حضرت زهرا سلام اللَّه عليها به شهادت رسيد، همسران رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله براى سر سلامتى أمير المؤمنين عليه السّلام آمدند جز عايشه كه اظهار مريضى كرد و سخنى گفت كه دلالت بر خوشحالى او داشت.
از مشخص ترين نشانههاى بغض و كينه او نسبت به أمير المؤمنين عليه السّلام اين بود كه غلامش را «عبدالرحمن» نام نهاد و گفت: اين نام گذارى را به خاطر محبّتم به قاتل على بن ابى طالب يعنى عبدالرحمن بن ملجم انجام دادم.
📚 شرح ابن ابى الحديد: ج۹، ص۱۹۸ و ج۱۷، ص۲۵۴؛ رياحين الشريعة: ج۲، ص۳۵۷؛ فيض العلام: ص۳۶
#ماه_رمضان #پیامبر #امام_علی
🆔 @TaghvimShia1
.
💢 فتح مكه
در سال ۸ ه.ق فتح مكه واقع شد. در اين فتح بزرگ تعداد مسلمانان ۱۲ هزار نفر، و شهدا ۲ نفر بودند. علت شهادت آن دو اين بود كه همراه لشكر نبودند و از آخر مكه وارد شده بودند، و لذا مورد هجوم قرار گرفته شهيد شدند.
در اين روز أمير المؤمنين عليه السّلام به امر مبارك خاتم الانبياء صلّى اللَّه عليه و آله، براى شكستن بتهائى كه در كعبه بود، پاى مبارك خود را بر كتف شريف اشرف مخلوقات نهاد.
علامه مجلسى رحمة اللَّه از تاريخ طبرى نقل مى فرمايد: هنگامى كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نظر مباركش بر اين قرار گرفت كه به طرف مكه حركت كند، عمر را طلبيد و به او فرمود: به مكه برو و اشراف قريش را از حال ما با خبر كن. عمر گفت: من بر جانم از اشراف قريش مى ترسم!
هنگامى كه مسلمانان وارد مكه شدند شعار مى دادند: «اليوم يوم الملحمة»: «امروز روز در هم كوبيدن است». پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: شعار را عوض كنيد و بگوئيد: «اليوم يوم المرحمة»: «امروز روز رحمت است».
بعد فرمود: ابوسفيان و خانه اش در امانند، و هر كس داخل خانه او رفت در امان است. همچنين فرمودند: همه در امانند به جز يك نفر به نام «هبار بن اسود» و بعضى معاويه را هم ذكر كرده اند.
علت اين برخورد شديد با هبار آن بود كه در يكى از جنگهاى مسلمين با كفار قريش عدهاى اسير از كفار گرفتند و داخل اسرا داماد بزرگ پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله شوهر زينب دخترشان بود.
حضرت فرمودند: هر كس فديه بفرستد او را آزاد مى كنيم. بين آنچه از مكه به عنوان فديه فرستاده بودند گردنبند حضرت خديجه سلام اللَّه عليها به چشم مى خورد كه به دخترش زينب داده بود.
هنگامى كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله آن گردنبند را ديدند به ياد جناب خديجه سلام اللَّه عليها افتادند و گريستند. آنگاه از مسلمين خواستند آن فديه را كه يادگار خديجه سلام اللَّه عليها است، به آن حضرت ببخشند، و آنان قبول كردند.
سپس قرار شد اسرا را آزاد كنند، در مقابل اين كه هر يك از زنان مسلمان كه در مكه اسلام را پذيرفته، اگر خواست بيايد آزاد باشد.
قرار بر اين شد كه أمير المؤمنين عليه السّلام بروند و هودج فواطم را بياورند. آن حضرت به تنهائى رفتند و زينب دختر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و ديگر هاشميات را آوردند،
همينكه مقدارى از مكه بيرون آمدند ابوسفيان لعنت اللَّه عليه گفت: پسر عمويش محمّد صلّى اللَّه عليه و آله جوانهاى شما را گمراه كرد و مسلمان شدند.
حال اين جوان يعنى على عليه السّلام در روز روشن آمده و بستگانش را مى برد، جلو او را بگيريد. آنها آمدند تا مانع آن حضرت شوند. أمير المؤمنين عليه السّلام دفاع فرمودند.
بعضى زخمى و بعضى به درك واصل شدند، در اين اثنا هبار بن اسود به هودج هاشميات حمله كرد و نيزه اى حواله هودج زينب دختر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نمود.
أمير المؤمنين عليه السّلام حملهاى به هبار كردند و او را فرارى دادند. زينب در اين حمله ترسيد و چون ششماه حامله بود، هنگامى كه وارد مدينه شدند بعد از زمانى بچه سقط شده و از دنيا رحلت كرد.
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «خون هبار بن اسود مهدور است»، و هر كس هر جا او را ديد بكشد.
ابن ابى الحديد به استادش مى گويد: پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به خاطر ترساندن زينب و سقط جنين او، ريختن خون هبار را جايز دانست.
اگر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله زنده بود، آيا ريختن خون آن كس را كه فاطمه سلام اللَّه عليها را ترسانيد، جايز نمى دانست؟
📚 بحار الأنوار: ج۲۰، ص ۱۱۱-۱۴۳، ج۲۱، ص۱۴۳، ج٣۵، ص۲۸۷ و ج۹۷، ص۱۶۷ و ٣٨۴؛ شرح ابن ابى الحديد: ج۱۴، ص۱۹۳؛ احقاق الحق: ص۲۶۵
#ماه_رمضان #پیامبر #امام_علی
🆔 @TaghvimShia1
٢.
🌧️ دعاى باران توسّط پيامبر (ص)
در ماه رمضان سال ششم هجرى قحطى شديدى در مدينه رخ داد، كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله طلب باران كردند و باران آمد.
📚 بحار الأنوار: ج۲۰، ص۳۷۶
#ماه_رمضان #پیامبر
🆔 @TaghvimShia1
🔻
٢.
🔹 بانوئى به نام نسيبه در جنگ احد:
در اين روز يكى از كسانى كه جانفشانى كرد فرار نكرد، بلكه مانع از فرار ديگران نيز شد، بانوئى به نام نسيبه دختر كعب بن مازنيه بود و به او امّ عماره مى گفتند. او با شوهر و دو پسر خود در جنگ احد شركت داشتند.
نسيبه مشك آبى به دوش داشت و سقايت لشكر اسلام را مى نمود. هنگامى كه موقعيت را چنان ديد كه مسلمين در حال فرار هستند، مشك را به كنارى انداخت و خود را پيش روى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله سپر كرد، به گونهاى كه جراحات زيادى
بر او وارد شد، كه مداواى يكى از آنها تا يك سال بعد ادامه داشت.
اين زن فداكار دست به شمشير برد، و چنان ضربهاى بر ابن حميه كه قصد كشتن پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را داشت زد كه او فرار كرد.
عبداللَّه فرزند نسيبه خواست فرار كند كه مانع او شد و او را تشويق به جنگ و دفاع از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نمود و او قبول كرد.
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به نسيبه فرمود: «بارك اللَّه عليك يا نسيبه». در اين حال پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله ديد يكى از مهاجرين فرار مى كند در حالى كه سپرش را به پشتش بسته است.
آن حضرت فرمودند: «اى صاحب سپر، سپرت را بيانداز و خودت به جهنّم برو». سپس آن حضرت به نسيبه فرمود: «سپر او را بردار». او آن را برداشت و مشغول جنگ با مشركين شد.
در اين هنگام حضرت فرمود: «مقام نسيبه از مقام فلان و فلان و فلان افضل است، چه اينكه آنان فرار كردند».
🔘 شهادت حضرت حمزه (ع):
در اين روز جناب حمزة بن عبدالمطلب عليه السّلام عموى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به شهادت رسيد. آن حضرت برادر رضاعى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بود، چون هر دو بزرگوار از زنى به نام ثويبه شير خورده بودند.
آن حضرت مردى شجاع و با هيبت بود و در اين جنگ به دست وحشى و به دستور هند همسر ابوسفيان كشته شد.
هند به خاطر كشته شدن پدر و برادر و عمويش در جنگ بدر، ابتدا قصد نبش قبر مادر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را داشت، ولى كفار قريش از ترس نبش قبور امواتشان مانع شدند.
اين بود كه او وحشى را با وعده هائى به كشتن پيامبر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله يا على مرتضى عليه السّلام و يا حمزه تحريك كرد. وحشى گفت: «از كشتن پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و پسر عمويش على عليه السّلام عاجزم، ولى براى كشتن حمزه كمين مى كنم».
او در ميدان جنگ با نيزهاى بر سينه و يا شكم مبارك آن حضرت زد و آن حضرت را شهيد كرد. وقتى خبر به هند دادند، آن خبيث دستور داد سينه آن حضرت را بشكافد و جگر مبارك آن حضرت را بيرون آورد.
وقتى خواست به جگر حمزه دندان بزند دندانهاى نحسش كارگر نشد. همچنين هند با خنجرى گوشها، بينى و... آن حضرت را جدا كرد و به گردن انداخت.
پيامبر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله هنگامى كه حمزه را با آن وضع ديدند، گريستند و عباى مبارك را روى او كشيدند كه خواهرش صفيه او را به آن حال نبيند و فرمودند: «يا عم رسول اللَّه و اسداللَّه و اسد رسوله... يا فاعل الخيرات، كاشف الكربات...».
أمير المؤمنين و فاطمه زهرا عليهماالسّلام و صفيه و ديگران بر آن حضرت گريستند. پيامبر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بر بدن مبارك او نماز خوانده و او را در احد دفن نمودند.
بعد از چهل سال كه معاويه خواست نهرى از احد عبور دهد با قبر حضرت حمزه برخورد نمود و سر بيلها به پاى حمزه رسيد و فوراً خون جارى شد!
حضرت رضا عليه السّلام به نقل از رسول خدا پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: «بهترين برادران من على عليه السّلام و بهترين عموهاى من حمزه است.
📚 بحار الأنوار: ج١۵، ص٢٨١ و ج٢٠، ص١٨ و ۵٣-۵۵؛ عيون اخبار الرضا عليه السّلام: ج۲، ص۶۱؛ اثبات الهداة: ج۲، ص ۳۶۴-۳۶۵
#ماه_شوال #پیامبر #امام_علی
🆔 @TaghvimShia1
.
♦️ رد الشمس
در اين روز بازگشت خورشيد براى أمير المؤمنين عليه السّلام به وقوع پيوسته است.
لازم به يادآورى است كه رد الشمس براى أمير المؤمنين عليه السّلام دو بار اتفاق افتاده است: يكى در زمان پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله در نزديكى مسجد قبا، و ديگرى پس از رحلت آن حضرت در سرزمين بابل در نزديكى حلّه.
علاّمه امينى رحمة اللَّه به تفصيل احاديث رد الشمس را به طرق مختلف و همچنين كسانى را كه در باره رد الشمس كتاب تأليف كردهاند در الغدير بيان فرموده است.
📚 الغدير: ج۳، ص ۱۸۳-۲۰۴؛ فيض العلام: ص٧۶ و۲۰۱
#ماه_شوال #پیامبر #امام_علی
🆔 @TaghvimShia1
.
⚔️ جنگ خندق
در اين روز در سال ۵ ه.ق غزوه خندق (احزاب) و كشته شدن عمرو بن عبدود به دست أمير المؤمنين عليه السّلام به وقوع پيوست، و اين جنگ در زمستان به وقوع پيوست.
در اين جنگ مسلمانان تعداد مسلمانان
۳۰۰۰ نفر و تعداد شهداى مسلمانان ۶ نفر بود. تعداد كفار ۱۰۰۰۰ نفر بود ولى تعداد مقتولين كفار ذكر نشده است.
در اين جنگ مسلمانان داخل مدينه در اطراف شهر خندقى كندند. در اثناى اين كار منافقين جسارتها به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نمودند و عمرو بن عبدود مبارز طلبيد ولى كسى جرأت نكرد. عمر بن خطاب از شجاعتهاى عمرو سخن گفت، و در مردم ايجاد ترس كرد.
عبد الرحمن بن عوف گفت: «اگر عمرو بر ما چيره شود همه ما را خواهد كشت. بهترين راه اين است كه محمّد را دست بسته تحويل آنها دهيم»!! در چنين شرائطى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: آيا دوستى هست كه شر اين دشمن را كفايت كند؟
آقا و مولايمان اسد اللَّه الغالب على بن ابى طالب عليه السّلام فرمود: من به مبارزه او مى روم. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله سكوت كردند، و تا سه بار اين كلام را فرمودند، و هر سه بار امير المؤمنين عليه السّلام براى مبارزه اعلام آمادگى نمودند.
آخر الامر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله اجازه فرمودند و أمير المؤمنين عليه السّلام حركت كردند. در اين هنگام پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «برز الايمان كله الى الشرك كله».
بعد از آن كه عمرو بن عبدود اسلام اختيار نكرد و دست از جنگ برنداشت، أمير المؤمنين عليه السّلام او را به يك ضربت از پا در آورد. در اين حال صداى تكبير مسلمين بلند شد و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: مبارزه على بن ابى طالب صلّى اللَّه عليه السّلام در روز خندق از
اعمال امت من تا روز قيامت افضل است.
📚 فيض العلام: ص ۷۶-۷۷؛ كشف الغمة: ج۱، ص۱۵۰
#ماه_شوال #پیامبر #امام_علی
🆔 @TaghvimShia1
.
💠 حركت پيامبر (ص) از مدينه براى حجة الوداع
در اين روز در سال ۱۰ ه.ق پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله با اصحاب از مدينه براى حجة الوداع و غدير حركت كردند.
📚 كافى: ج۴، ص۲۴۸
#ذی_القعده #پیامبر
🆔 @TaghvimShia1
.
🔹 صلح حديبيه
در سال ششم هجرت در ماه ذى القعده پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله براى اعمال عمره قصد مكه فرمودند.
تعداد مسلمانان همراه با آن حضرت ۱۲۲۰ يا ۴۰۰ نفر بودند، و براى قربانى ۷۰ شتر به همراه خود بردند.
آنان از مسجد شجره احرام بستند، و در يك منزلى مكه در محلى به نام حديبيه بر سر چاهى توقف نمودند.
آب چاه به اندك زمانى تمام شد و چون به آن حضرت خبر دادند، به معجزه نبوّت آب چاه آن قدر زياد شد كه مثل چشمه مى جوشيد.
كفار از حركت با خبر گشته مانع ورود حضرت به مكه شدند. آن حضرت بيعتى ديگر به نام «بيعة رضوان» از اصحاب گرفتند.
قرار شد آن حضرت سال بعد حج و عمره را قضا كنند و قراردادى بين مسلمين و كفار منعقد شد، كه طبق شروطى تا ده سال جنگ بين آنان نباشد.
گروهى از صحابه از اين صلح دلتنگ شدند، و عمر بن خطاب گفت: «در نبوّت محمّد شك نكردم مانند روز حديبيه»،
به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله مى گفت: ما چگونه به اين خوارى گردن نهيم و به اين مصالحه رضايت دهيم؟!!
حضرت فرمودند: من پيامبر خدايم و كارى جز به حكم خداوند نمى كنم. عمر گفت: تو به ما گفتى به زيارت كعبه مى رويم و عمره انجام مى دهيم، پس چه شد؟
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: آيا گفتم امسال اين كار انجام مى شود؟ عمر گفت: نه! فرمود: پس چرا مجادله مى كنى؟!!
در بازگشت از حديبيه سوره فتح بر آن حضرت نازل شد.
📚 بحار الأنوار: ج۲۰، ص۳۱۷، ۳۱۶، ۳۳۵؛ ج۱۸، ص۳۷؛ ج۸۶، ص۱۱۱
#ذی_القعده #پیامبر
🆔 @TaghvimShia1
١.
♦️ عزل ابوبكر از تبليغ سوره برائت
در اين روز در سال نهم هجرت، ابوبكر از تبليغ سوره برائت عزل شد و سپس پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله أمير المؤمنين عليه السّلام را روانه فرمود كه آيات برائت را از ابوبكر بگيرد و خود بر اهل مكه قرائت فرمايد.
آغاز ماجرا اين بود كه در سال ۹ ه.ق پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله ابوبكر را به مكه فرستاد تا آيات اوائل سوره برائت را بر كفار بخواند.
پس از رفتن او جبرئيل نازل شد: «يا رسول اللَّه، اداى اين امر بايد به دست شما يا به دست مردى كه از شماست انجام شود». به روايت ديگر: «بايد على عليه السّلام از جانب تو تبليغ كند».
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله أمير المؤمنين عليه السّلام را كه به منزله جانش بود معين كردند و فرمودند: شتاب كن و آيات را از ابوبكر بگير و در موسم حج بر مردمان قرائت كن.
.
🔹 فرستادن امير المؤمنين عليه السّلام و بازگشت ابوبكر
آن حضرت ناقه غضباء را به أميرالمؤمنين عليه السّلام داد و آن حضرت همراه جابر بن عبداللَّه حركت فرمود، و در روز دوم به ابى بكر رسيد و آيات برائت را از وى گرفت و اختيار آمدن يا برگشتن را به خود او واگذار كرد.
ابوبكر به مدينه بازگشت و به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله عرض كرد: «مرا براى كارى لايق دانستى كه ديگران مشتاق آن بودند، ولى مقدارى كه رفتم مرا معزول نمودى؟
حضرت فرمود: «من تو را معزول نساختم بلكه خدا تو را معزول ساخت».
.
🔸 تبليغ سوره برائت توسّط امير المؤمنين عليه السّلام
أمير المؤمنين عليه السّلام آيات را در سه روز در ايام تشريق منى كه مجمع كفار و مشركين بود و از بغض و عداوت على عليه السّلام آكنده بودند، هر صبح و شام همراه با فرمايشات پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بر مردم قرائت مى نمود و سپس به مدينه مراجعت فرمود.
از هنگامى كه على عليه السّلام به مكه رفته بود، از فراق او آثار حزن بر صورت مبارك پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله ظاهر گشته بود. صحابه با خود مى گفتند: شايد خبر فوت آن حضرت از آسمان رسيده، يا از ما دلتنگ شده باشد.
ابوذر نزد پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله داراى مقام و منزلتى بود و لذا او را نزد آن حضرت فرستادند. ابوذر كلمات اصحاب را عرضه داشت، و آن حضرت فرمود: «حزن و اندوه من براى مفارقت على است».
.
💠 بازگشت امير المؤمنين عليه السّلام از تبليغ برائت
ابوذر براى اطلاع از حال على عليه السّلام از مدينه به استقبال آن حضرت حركت كرد، و در اثناى راه به أمير المؤمنين رسيد و با آن حضرت ديدن كرد و عرض كرد: پدر و مادرم فداى شما باد، آهسته تشريف بياوريد تا من پيشتر بروم و بشارت آمدن شما را به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بدهم.
ابوذر به سرعت خود را به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله رسانيد و آمدن على عليه السّلام را به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بشارت داد.
آن حضرت با اصحاب به استقبال على عليه السّلام آمدند و چون به آن جناب رسيدند، پياده شده آن حضرت را در آغوش گرفتند و صورت مبارك خود را بر شانه على عليه السّلام گذاشتند و از شوق ديدار گريستند و أمير المؤمنين عليه السّلام نيز گريستند.
پس پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به على عليه السّلام فرمود: «پدر و مادرم به قربانت، در مكه چه كردى؟ أمير المؤمنين عليه السّلام از آنچه انجام داده بود به آن حضرت خبر داد.
📚 فيض العلام: ص ۱۰۶-۱۰۷
#ذی_الحجه #پیامبر #امام_علی
🆔 @TaghvimShia1
.
⚔️ جنگ سويق
در اين ماه در سال ۲ ه.ق غزوه سويق به وقوع پيوست. ابوسفيان بعد از واقعه بدر نذر كرد که انتقام خويش را از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بگيرد.
به اين منظور همراه دويست نفر به عريض از نواحى مدينه رفتند و دو خانه و چندين نخل را آتش زدند و دو نفر از بزرگان انصار را در آنجا كشتند تا او به نذر خود عمل كرده باشد.
چون خبر به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله رسيد ابولبابه را در مدينه گذاشته همراه با دويست نفر از مهاجرين و انصار و در رأس آنها أمير المؤمنين عليه السّلام به سوى عريض حركت كردند.
ابوسفيان چون با خبر شد كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله با عجله به آنجا مى آيد، به لشكر خود دستور داد تا انبانهاى سويق را كه براى آذوقه با خود آورده بودند ريخته و سبكبار فرار كنند.
مسلمانان وقتى رسيدند آنان گريخته بودند. لذا انبانهاى سويق را برداشته مراجعت نمودند. به همين دليل اين غزوه را «ذات السويق» گويند.
📚 منتهى الآمال: ج۱، ص۵۸
#ذی_الحجه #پیامبر
🆔 @TaghvimShia1
.
♦️ افشاء سر ولايت توسّط عايشه
در اين روز در سال دهم هجرت در حجة الوداع پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به حفصه سرّى را بيان فرمود و به او تذكر داد كه اگر اين سرّ را با كسى بازگو كنى، لعنت خدا و ملائكه و تمامى مردم بر تو باد.
حفصه بلافاصله آن سِر را به عايشه گفت. عايشه هم آن را به ابوبكر بازگو كرد و ابوبكر هم عمر را در جريان قرار داد. كار به جائى رسيد كه آن چهار زن و مرد تصميم گرفتند پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را مسموم كنند.
جبرئيل پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را با خبر كرد و آن حضرت آنها را از توطئه و افشاء سرّ خبر داد. سپس حفصه را طلاق دادند، ولى بعداً به اصرار بعضى رجوع فرمودند و آيات سوره تحريم نازل شد.
وَ إذْ أسَرَّ النَّبِيُّ إلى بَعْضِ أزْواجِهِ حَديثاً فَلَمّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِيَ الْعَليمُ الْخَبيرُ إنْ تَتُوبا إلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْريلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهيرٌ. (سوره تحريم، آيات ۳ - ۴)
اين دو زن چه كرده بودند كه خداوند در سوره تحريم آنها را به زن نوح و لوط عليهما السّلام تشبيه نموده است؟
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا امْرَأتَ نُوحٍ وَ امْرَأتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قيلَ ادْخُلاَ النّارَ مَعَ الدّاخِلينَ.(تحريم/۱۰)
در آخر آيه ۴ اين سوره آمده است: اگر شما دو زن ياور هم شويد براى قتل آن حضرت، خداوند و جبرئيل و صالح المؤمنين يعنى أمير المؤمنين عليه السّلام و ملائكه ياور پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله هستند.
«تظاهروا» در آيه شريفه خطاب به عايشه و حفصه است، و معنايش اين است كه آنان تعاون بر اذيّت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نموده، سرّ آن حضرت را فاش كردند و زنان آن حضرت را اذيّت نمودند.
عمر مى گويد: مراد از اين دو زن كه در اذيّت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله هم پيمان بودند عايشه و حفصه است.
📚 رياحين الشريعة: ج۲، ص ۳۸۲ - ۳۸۳؛ بحار الأنوار: ج ۲۲، ص ۲۲۸ - ٢٣٣
#ذی_الحجه #پیامبر #امام_علی
🆔 @TaghvimShia1