eitaa logo
📌تقویم شیعه📜
355 دنبال‌کننده
8 عکس
2 ویدیو
0 فایل
🌱 ﷽ 🌱 ✨اینجا سعی داریم وقـايـع تاریخی مرتـبـط با زندگانی معصومین علیهم‌السلام رو کاملاً مستند و معتبر ارائه بدیم. ⚠️ نشر مطالب با ذکر لینک مجاز است❗ 💢 کانال اصلی‌مون: @Hadis_Shia برای بیان نظرات شما 👇 B2n.ir/w15631
مشاهده در ایتا
دانلود
۶. 💠 عروسى و شركت كنندگان در بعضى روايات آمده است كه بعد از خريد، أمير المؤمنين عليه السّلام صبر كرد تا اينكه جعفر و عقيل به آن حضرت گفتند: از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بخواه كه همسرت را به خانه بياورى. بعضى از همسران پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله گفتند: ما از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله خواهش مى كنيم كه شما همسرت را بياورى. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «ما انتظار داريم خود او بيايد و از ما درخواست كند». أمير المؤمنين عليه السّلام مى فرمايد: عرض كردم «حيا مانع من مى شود». پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله اجازه مجلس عروسى و وليمه را فرمودند، و به أمير المؤمنين عليه السّلام فرمودند: «هر كس را دوست دارى دعوت كن». زنان به كار زنها و أمير المؤمنين عليه السّلام و عمار و بلال و چند نفر ديگر به كار مجلس مردها كه در مسجد بود، مى رسيدند. اصحاب با هداياى خود در جشن عروسى آن دو نور الهى شركت كردند، و از وليمه عروسى كه به دستور پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فراهم آمده بود، ميل كردند. در آن مجلس ۴۰۰۰ نفر از آن طعام خوردند، و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله غذائى براى أمير المؤمنين و فاطمه عليهماالسّلام فرستاد، در حالى كه چيزى از آن غذا كم نشد و همچنان به جاى ماند، با وجود اينكه سه روز از آن تناول مى كردند. شب با مراسمى مخصوص، حسب الامر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله آن دو بزرگوار را به حجره امّ سلمه آوردند. امّ سلمه مى گويد: هنگامى كه خورشيد غروب كرد، پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «فاطمه را بياور». من رفتم و دست فاطمه سلام اللَّه عليها را گرفته در حالى كه لباسش بر زمين كشيده مى شد و از خجالت و شرم عرق از چهره‌اش جارى بود، آن حضرت را نزد پدر بزرگوارش آوردم. هنگامى كه خدمت آن حضرت رسيد، از شدت خجالت پايش لغزيد. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «خداوند تو را از لغزشهاى دنيا و آخرت نگه دارد». هنگامى كه پيش روى آن حضرت قرار گرفت، چادر را از صورت فاطمه سلام اللَّه عليها كنار زد تا على عليه السّلام چهره او را ببيند. سپس دست او را در دست على عليه السّلام قرار داد و اين گونه بود كه اين زندگى نورانى آغاز شد. 📚 بحار الأنوار: ج۴۳، ص۹۶ 🆔 @TaghvimShia1
٧. ✨ ثمره ازدواج نورانى ثمره اين ازدواج مبارك و نورانى و الهى پنج فرزند بود. دو امام معصوم عليهماالسّلام، آقا و مولايمان حضرت مجتبى عليه السّلام و سرور شهيدان حضرت اباعبداللَّه عليه السّلام، دو دختر حضرت عقيله بنى هاشم زينب كبرى و جناب امّ كلثوم عليهماالسّلام و كه اين فرزندان در زمان حيات پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله در مدت نه سال به دنيا آمدند. آخرين فرزند ايشان حضرت محسن عليه السّلام بود كه بعد از شهادت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به مدت چند روز به وسيله ضربه هاى بين در و ديوار و كتك هاى منافقين و ظالمين به شهادت رسيد. حضرت فاطمه سلام اللَّه عليها نه سال و ۷۵ روز يا ۹۵ روز در منزل أمير المؤمنين عليه السّلام زندگى كرد تا آنكه بعد از شهادت حضرت محسن عليه السّلام به شهادت رسيد. 📚 دلائل الامامة: ص ۴۵-۴۷ 🆔 @TaghvimShia1
٣. ♦️ روز سد الابواب در اين روز به امر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله همه درهاى منازل اصحاب به طرف مسجد پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بسته شد، جز در خانه أمير المؤمنين عليه السّلام كه به دستور خاص الهى آن را نبستند. عده اى از اصحاب عرض كردند: يا رسول اللَّه، چرا همه دربها را جز در خانه على عليه السّلام بستيد؟ حضرت فرمودند: «من تابع وحى پروردگار هستم»، و در روايتى ديگر است كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله خطبه‌اى ايراد فرمود و در ضمن آن فرمود: «اى مردم، خداوند متعال به موسى و هارون امر فرمود خانه هائى بنا كنند، و امر فرمود كه اشخاص غیر پاک در آن خانه‌ها بيتوته نكنند و زنها داخل آنها نشوند مگر هارون و ذريّه هارون. على بن ابى طالب عليه السّلام براى من به منزله هارون است براى موسى. پس براى احدى از زنها و اشخاص غیر پاک حلال نيست كه به مسجد من داخل شود». پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله ايستادند و فرمودند: «عده‌اى رضايت قلبى ندارند كه على بن ابى طالب عليه السّلام در همه وقت و هر حالتى ساكن مسجد باشد، در حالى كه آنها بيرون شده‌اند، و به خدا قسم كه من آنها را بيرون نكرده‌ام و على عليه السّلام را من ساكن مسجد قرار نداده‌ام، بلكه خداوند آنها را بيرون نموده و على عليه السّلام را ساكن مسجد قرار داده است، و منزلت او نزد من مانند منزلت هارون نزد موسى عليه السّلام است. سپس در فضائل على عليه السّلام كلماتى فرمودند، تا آنجا كه فرمودند: «هر كس از اين موضوع ناراحت است برود آنجا»، و اشاره به طرف شام كردند. 📚 علل الشرايع: ج۱، ص۲۶۲؛ مصباح كفعمى: ج۲، ص۶۰۰ 🆔 @TaghvimShia1
. ♦️ افشاء سر ولايت توسّط عايشه در اين روز در سال دهم هجرت در حجة الوداع پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به حفصه سرّى را بيان فرمود و به او تذكر داد كه اگر اين سرّ را با كسى بازگو كنى، لعنت خدا و ملائكه و تمامى مردم بر تو باد. حفصه بلافاصله آن سِر را به عايشه گفت. عايشه هم آن را به ابوبكر بازگو كرد و ابوبكر هم عمر را در جريان قرار داد. كار به جائى رسيد كه آن چهار زن و مرد تصميم گرفتند پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را مسموم كنند. جبرئيل پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را با خبر كرد و آن حضرت آنها را از توطئه و افشاء سرّ خبر داد. سپس حفصه را طلاق دادند، ولى بعداً به اصرار بعضى رجوع فرمودند و آيات سوره تحريم نازل شد. وَ إذْ أسَرَّ النَّبِيُّ إلى بَعْضِ أزْواجِهِ حَديثاً فَلَمّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِيَ الْعَليمُ الْخَبيرُ إنْ تَتُوبا إلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْريلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهيرٌ. (سوره تحريم، آيات ۳ - ۴) اين دو زن چه كرده بودند كه خداوند در سوره تحريم آنها را به زن نوح و لوط عليهما السّلام تشبيه نموده است؟ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا امْرَأتَ نُوحٍ وَ امْرَأتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قيلَ ادْخُلاَ النّارَ مَعَ الدّاخِلينَ.(تحريم/۱۰) در آخر آيه ۴ اين سوره آمده است: اگر شما دو زن ياور هم شويد براى قتل آن حضرت، خداوند و جبرئيل و صالح المؤمنين يعنى أمير المؤمنين عليه السّلام و ملائكه ياور پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله هستند. «تظاهروا» در آيه شريفه خطاب به عايشه و حفصه است، و معنايش اين است كه آنان تعاون بر اذيّت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نموده، سرّ آن حضرت را فاش كردند و زنان آن حضرت را اذيّت نمودند. عمر مى گويد: مراد از اين دو زن كه در اذيّت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله هم پيمان بودند عايشه و حفصه است. 📚 رياحين الشريعة: ج۲، ص ۳۸۲ - ۳۸۳؛ بحار الأنوار: ج ۲۲، ص ۲۲۸ - ٢٣٣ 🆔 @TaghvimShia1
. 💠 خلافت ظاهرى أميرالمؤمنين عليه‌السّلام در روز قتل عثمان یعنی ١٨ ذی‌الحجه در سال ۳۴ هجری قمری مردم با أميرالمؤمنين عليه‌السّلام بيعت كردند. 💎 از نکات جالب توجه این است که خلافت واقعی امیرالمؤمنین عليه‌السلام در روز غدیر به امر الهی، با خلافت ظاهری آن حضرت به دست مردم، هر دو در روز ١٨ ذی‌الحجه رخ داده است. همچنین (همانطور که قبلاً بیان شد)، خلافت و جانشینی اوصیاءِ انبیاء نیز در چنین روزی اتفاق افتاده است. 📚 مستدرك سفينة البحار: ج۵، ص۲۱۲ 🆔 @TaghvimShia1
. 💎 روز خاتم بخشى در اين روز أميرالمؤمنين عليه‌السّلام در مسجد پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله، انگشتر خود را در حالت ركوع به سائل بخشيد، و آيه مباركه ۵۵ سوره مائده در شأن آن حضرت نازل شد: «إنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ» «سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند.» بزرگان اهل سنّت اتّفاق دارند كه آيه «انما وليكم اللَّه... » در شأن اميرالمؤمنين عليه‌السّلام نازل شده است. از أميرالمؤمنين (ع) معناى اين آيه شريفه را سؤال كردند كه مى‌فرمايد: «يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها» «نعمت خداوند را مى شناسند و سپس آن را انكار مى كنند» (نحل، ۸۳)، حضرت فرمودند: هنگامى كه آيه مباركه «انما وليكم اللَّه... » نازل شد، عده‌اى از اصحاب پیامبر در مسجد مدينه جمع شدند. بعضى به بعض ديگر گفتند: درباره اين آيه چه مى‌گوئيد؟ بعضى گفتند: اگر منكر اين آيه بشويم ساير آيات را هم بايد منكر شويم و اگر ايمان به اين آيه بياوريم و قبول كنيم براى ما ذلّت است؛ زيرا على بن أبیطالب عليه‌السّلام بر ما مسلّط مى‌شود. عده‌اى از منافقين گفتند: ما مى‌دانيم كه محمّد در آنچه مى‌گويد صادق است. او را به ظاهر دوست داريم، ولى از على در آنچه امر مى‌كند اطاعت نمى‌كنيم. حضرت فرمودند: در اين هنگام اين آيه نازل شد: «يعرفون نعمة اللَّه ثم ينكرونها... »، يعنى: ولايت على بن أبیطالب عليه‌السّلام را مى‌شناسند و حال اينكه اكثر آنها كه آن را مى‌شناسند نسبت به ولايت آن حضرت كافرند. بعضى از مخالفين گفته‌اند: براى كسى اتّفاق نيفتاده كه در يك زمان جمع بين دو عبادت مالى و بدنى بنمايد مگر براى على بن أبیطالب عليه‌السّلام، و براى أحدى نيامده از فضائل مثل آنچه براى على عليه‌السلام آمده است. 📚 تفسير برهان: ج۱، ص۴٧٩ 🆔 @TaghvimShia1
٣. ⚔️ شروع جنگ صفين پس از بى نتيجه ماندن نامه‌ها و موعظه هاى امير المؤمنين عليه السّلام به معاويه در ماه محرم، در روز چهارشنبه اول صفر سال ۳۸ ه.ق لشكر امير المؤمنين در مقابل لشكر شام صف كشيدند. لشكر حضرت ۹۰ هزار نفر و لشكر معاويه ۸۵ هزار نفر بودند. لشكر كفر، آب را بر لشكر حضرت امير المؤمنين عليه السّلام بستند، ولى پس از گرفتن و باز نمودن آب توسط امام حسين عليه السّلام لشكر حضرت مانع از رسيدن آب به لشكر معاويه نشدند. سرانجام با حيله چند برگ از قرآن بر سر نيزه كردند، و ماجراى حكمين پيش آمد. 📚 تتمة المنتهى: ص۲۳-٢٩ 🆔 @TaghvimShia1
. 🗡️ ليلة الهرير در جنگ صفين خاتمه جنگ صفين نبرد «ليلة الهرير» در شب جمعه يازدهم ماه صفر سال ۳۸ ه.ق بود. در آن شب سپاه معاويه از شدت سرما مانند سگ صدا مى‌كردند، چون «هرير» به صداى سگ مى‌گويند. امير المؤمنين عليه السّلام ذوالفقار به دست و سوار بر اسب پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله شمشير مى‌زد و به هر شمشيرى كه مى‌زد تكبير مى‌گفت و شجاعى را به خاك مى‌افكند. مقتولين به دست آن حضرت در آن شب بيش از ۵۰۰ نفر نقل شده است، و تا صبح مشغول جنگ بودند به گونه‌اى كه ذوالفقار چند مرتبه خميده شد و آن بزرگوار با زانوى مبارك آن را راست نمودند. در اين جمگ جمعى از لشكر امير المؤمنين عليه السّلام به شهادت رسيدند كه از جمله آنها عمار ياسر، اويس قرنى، هاشم مرقال، پسر هاشم، خزيمة بن ثابت، صفوان بن حذيفة و عبداللَّه بن بديل با برادرش عبدالرحمن بن بديل، عبداللَّه بن حارث برادر مالك اشتر، كه از خواص امير المؤمنين عليه السّلام بودند. از لشكر معاويه جمع كثيرى به درك واصل شدند، و اين جنگ ۱۴ ماه به طول انجاميد. سرانجام با حيله عمروعاص و نفاق عده اى مثل اشعث بن قيس كندى كار به حكميت كشيد. 📚 منتخب التواريخ: ص ۱۶۳-١۶۴ 🆔 @TaghvimShia1
. 🔸 حكمين در صفين صبح دوازدهم يا سيزدهم ماه صفر سال ۳۸ ه.ق، لشكر امير المؤمنين عليه السّلام مهياى جنگ شدند، اما عمروعاص حيله نمود و دستور داد تا قرآنها را بر سر نيزه كنند. صفوف جلو لشكر كفر ورقهائى از قرآن و در ديگر صفوف هر كس هر چه داشت بر سر نيزه كرد!! و فرياد مى‌زدند: «لا حكم الا للَّه »! منافقين مانند اشعث بن قيس، با تضعيف روحيه لشكر حضرت آنان را به اختيار حكمين ترغيب كردند. هرچه اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمودند كه اين نيرنگ است، و من كلام اللَّه ناطق هستم نتيجه نداد. سرانجام قرار بر اين شد كه هر لشكر حكمى از جانب خود معين كند تا حكم ايشان را هر دو طرف بپذيرند. معاويه عمروعاص را معرفى كرد و اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمود: «اگر ناچار هستيم، عبداللَّه بن عباس، و الاّ مالك اشتر نخعى حكم باشد». اشعث و جماعت قرّاء و حافظين كه بعداً جزء خوارج شدند راضى به هيچكدام از اين دو نشدند و گفتند: «فقط عبداللَّه بن قيس يعنى ابوموسى اشعرى». نفاق منافقين نتيجه داد و ابوموسى و عمروعاص در «دومة الجندل» كه قلعه‌اى است بين مدينه و شام، جمع شدند، و با توجه به عداوتى كه هر دو نسبت به بنى هاشم خصوصاً حضرت امير المؤمنين عليه السّلام داشتند و با مكر و حيله عمروعاص حضرت را به ظاهر عزل نمودند. ابوموسى از جمله منافقينى بود كه در شب عقبه (بعد از غدير) قصد قتل پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله را داشتند. بدين ترتيب فرداى آن روز در بين جمعيت ابوموسى به عمرو گفت: تو بايست و معاويه را از امارت خلع كن، تا من هم على بن ابى طالب عليه السّلام را خلع نمايم. عمروعاص گفت: من هرگز بر تو كه عامل ابوبكر و عمر بوده‌اى و در ايمان و هجرت بر من تقدم داشته‌اى سبقت نمى گيرم! ابن عباس گفت: ابوموسى! پسر نابغه تو را فريب ندهد، ولى او به گفته ابن عباس گوش نداد و ايستاد و انگشتر از دست بيرون كرد و گفت: من على و معاويه را از خلافت عزل نمودم و ساكت شد. عمروعاص ملعون ايستاد و گفت: «مردم شنيديد كه ابوموسى، على را از خلافت عزل كرد. من هم او را از خلافت عزل نموده، و آن را براى معاوية بن ابى سفيان ثابت مى‌نمايم كه او سزاوارتر است، و من بعنوان منصوب كردن معاويه انگشتر به دست مى كنم»! حكمين براى عوامفريبى فحش و دشنام بسيارى به يكديگر دادند و دست به گريبان يكديگر شدند و شريح قاضى تازيانه‌اى بر سر عمروعاص زد. ابوموسى از ترس اصحاب حضرت امير المؤمنين عليه السّلام به مكه پناهنده شد. همه اين مطالب در حالى بود كه پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله در غزوه دومة الجندل ابوموسى را از اينكار خبر دادند و فرمودند: «حكمين در دومة الجندل گمراهند و گمراه مى‌كنند كسانى را كه از آنها تبعيت كنند». امير المؤمنين عليه السّلام پس از اين واقعه در قنوت نوافل ابوموسى و سه نفر ديگر را اين گونه لعن مى‌فرمود: «اللهم العن معاوية و عمراً و اباالاعور السلمى و ابا موسى الاشعرى». 📚 شرح ابن أبي الحديد: ج۱۳، ص ۳۱۴-٣١۵؛ تتمة المنتهى: ص ۳۰-٣١ 🆔 @TaghvimShia1
. 📝 طلب كتف توسط پيامبر (ص) در اين روز پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله دوات و كتف طلبيدند تا بنويسند كه خلافت بلافصل براى أميرالمؤمنين علی عليه‌السّلام است، ولى عمر مانع از اين كار شد و به ساحت اقدس نبوى صلى‌الله‌عليه‌وآله جسارت كرد و گفت: «إن الرَّجُلَ َلَيَهْجُر»: «اين مرد هذيان مى گويد»! همچنين پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله در اين روز بر منبر رفتند و خطبه خواندند و مردم را موعظه نمودند و به پيروى از قرآن و عترت فرا خواندند. 📚 بحار الانوار: ج۲۲، ص۴۷۳ 🆔 @TaghvimShia1
١. 🖤 دفن بدن مطهر پيامبر (ص) در نيمه شب اول ربيع الاول بدن مطهر خاتم الانبياء و المرسلين صلى‌الله‌عليه‌وآله را اميرالمؤمنين على بن أبیطالب عليه‌السّلام دفن فرمودند. 📚 طبقات ابن سعد: ج۲، ص۷۸ مصيبت و فاجعه رحلت پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله از يك طرف و بى‌احترامى به آن حضرت و توجه نداشتن مردم به غسل و كفن و دفن حضرت از طرف ديگر، داغهائى بود كه بر دل مبارك اميرالمؤمنين عليه‌السّلام سنگينى مى كرد. 📚خصال: ص۳۷۲ چنانكه با ياد تلخ آن روزها فرموده اند: «آيا بدن شريف پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله را رها مى‌كردم و او را دفن ننموده براى خلافت و سلطنت بعد از او نزاع مى‌كردم»؟ 📚 احتجاج: ص۷۴ شيخ مفيد مى فرمايد: «اكثر مردم در دفن پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله حاضر نشدند، و نماز بر آن حضرت نخواندند، چه اينكه بين انصار و مهاجرين مشاجره در امر خلافت بود. 📚 ارشاد مفيد: ج۱، ص۱۸۹ اعمش مى‌گويد: پيامبرشان از دنيا رفت و مردم هم و غمى نداشتند جز آنكه عده‌اى بگويند: «امير از ماست» و طايفه ديگرى بگويند: «امير از ماست». 📚 تقريب المعارف: ص۲۵۶ هنگام رحلت پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله مغيره خطاب به ابوبكر و عمر گفت: اگر بعداً با مردم كارى داريد آنها را دريابيد. لذا ابوبكر و عمر هنگام دفن پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله حاضر نبودند، بلكه ميان ديگران بودند كه در سقيفه براى خود امير انتخاب مى‌كردند، و قبل از آنكه كنار بدن حضرت حاضر شوند، بدن مطهر دفن شد. 📚 المنصف: ص۱۴ و۵۶۸ عبداللَّه بن حسن مى‌گويد: به خدا قسم ابوبكر و عمر بر پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله نماز نخواندند، و سه روز بدن مبارك آن حضرت دفن نشد، ولى با اين همه اهل سقيفه مشغول كار خود بودند. 📚 تقريب المعارف: ص۲۵۱ حضرت باقر عليه‌السّلام مى‌فرمايند: مردم روز دوشنبه و شب سه شنبه را بر بدن آن حضرت نماز مى خواندند، و عموم مردم حتّى خواص و نزديكان حضرت بر بدن مبارك نماز خواندند، اما هيچيك از اهل سقيفه بر غسل و كفن و دفن حضرت حاضر نشدند. اميرالمؤمنين عليه‌السّلام، بريده اسلمى را براى خبر دادن نزد آنان فرستاد، ولى اعتنائى نكردند و بعد از دفن آن حضرت بيعت آنان هم تمام شد. 📚 مناقب ابن شهر آشوب: ج۱، ص۲۹۷ عايشه در اين باره اقرارى دارد كه جالب توجه است. او گفته است: «بخدا قسم ما از دفن پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله با خبر نشديم تا اينكه صداى بيل و كلنگ را در شب چهارشنبه از حجره آن حضرت شنيديم»، يعنى بعد از دفن متوجه شديم. 📚 تاريخ الاسلام (ذهبى): ج۱، ص۵۸۲ بايد از اينان كه بر سر غصب خلافت همه چيز را فراموش كرده بودند پرسيد: آيا سقيفه در حضور پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله و به سفارش حضرت بود يا غدير؟ آيا براى تشكيل شوراى سقيفه دستورى از طرف خداوند آمده بود يا درباره غدير؟ آيا در سقيفه از اكثر بلاد مسلمين حضور داشتند يا در غدير؟ آيا در سقيفه همه مردم حاضر بودند يا در غدير كه حتّى زنها هم بيعت كردند؟ 🆔 @TaghvimShia1
٢. 🌌 ليلة المبيت شب اول اين ماه پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله از شر كفار از مكه به مدينه هجرت كردند. در آن شب آقا و مولايمان اميرالمؤمنين عليه‌السّلام جان نثارى فرموده به جاى رسول گرامى اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله در بستر ايشان خوابيدند. چه اينكه كفار قريش قصد كشتن حضرتش را داشتند. به اين مناسبت آيه: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ...»: «از مردم كسى هست كه جان خويش را در راه رضايت خداوند مى‌فروشد و خدا بر بندگان مهربان است»، در شأن على بن ابى طالب عليه السّلام نازل شد. (سوره بقره: آيه ۲۰۷) در شبى كه اميرالمؤمنين عليه‌السّلام به جاى پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله خوابيد به جبرئيل و ميكائيل خطاب رسيد كه من بين شما دو نفر برادرى قرار دادم و عمر يكى از شما را بيش از ديگرى قرار دادم. كداميك از شما ايثار مى كند كه عمر طولانى از آن ديگرى باشد؟ هر دو عمر طولانى را اختيار كردند. خطاب آمد: «به زمين نگاه کنيد و ببينيد كه چگونه على عليه‌السّلام حيات خود را به برادرش پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله ايثار نموده و به جاى او خوابيده و جان خود را فداى او نموده است. به زمين برويد و او را از دشمنان حفظ كنيد». آنان آمدند و جبرئيل بالاى سر اميرالمؤمنين عليه‌السّلام و ميكائيل سمت پاهاى آن حضرت نشست و ندا كرد: «بخ بخ من مثلك يابن أبیطالب، خداوند در جمع ملائكه به تو مباهات فرمود». اينجا بود كه آيه شريفه «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ...» نازل شد. 📚 بحارالانوار: ج۹۷، ص۱۶٨؛ ج١٩، ص٣٩ 🆔 @TaghvimShia1