eitaa logo
تجربه ها
14.4هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
42 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
(تجربه سفر یک روزه من به روستا) قسمت اول؛ ساعت ۵ونیم صبح راهی روشن‌آباد شدیم. یک ساعتی توی راه بودیم. اونجا که رسیدیم بچه‌ها ذوق‌زده این‌ور و او‌ن‌ور می‌رفتند و فرغون‌سواری می‌کردن و چشمشون دنبال شکار سگ و الاغ و گوسفند بود. حسابی لذت می‌بردم از فضای دوست‌داشتنی روستا و ‌رهاشدگی بچه‌هام. از حس‌وحال و دیدزدن و شعف‌زدگی که خارج شدم، رفتم سراغ آماده کردن بساط چای و صبحانه. برای روستایی‌ها، از نماز صبح تا ساعت ۸، یعنی چهار ساعت کار و وقت مفید و پربرکت، که ما مفت و ‌مجانی صرف خوابیدن می‌کنیم. یعنی اینجا اگر کسی دلش هم بخواد تا ساعت ۸ بخوابه، کار و بار و کشاورزی و گوسفندداری نمی‌زاره. سبک زندگی‌شون جوری چیده شده که اونا رو به سمت حرکت و تلاش سوق میده نه تنبلی و راحت‌طلبی. هر کی تنبل باشه، خودش ضررش رو می‌بینه. باورم نمی‌شد، ما کلی کار انجام داده بودیم ولی هنوز ساعت ۸ صبح بود. ادامه دارد......