eitaa logo
تجربیات خانوم خونه
23.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
11.3هزار ویدیو
164 فایل
سلام 😊 هرروز باکلی مطالب جديد #طب_سبک_زندگی__خانه_داری🏠 #ترفند_همسرداری👩‍❤️‍👨_آشپزی👩🏻‍🍳تربیت فرزند👨‍👩‍👧‍👧فرزند آوری 🤰🏻و..درخدمتتون هستیم مدیرکانال تبلیغات شبانه @yamahdeey8891 آیدی ادمین تبلیغات روزانه @Roza135. @SarbazeEemam
مشاهده در ایتا
دانلود
* * 🔹همسرشهید : 🔸یه روز اومدم خونه یدم چشماش سرخه!!🥺 🔹نگاه کردم دیدم کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب توے دستاشه ..📚 🔸بهش گفتم :گریه کردی🤔؟!! 🔹یه نگاهیے به من کرد و گفت:راستی اگه خدا اینطورے که توے این کتاب نوشته با ما معامله کنه عاقبت ما چے میشه!؟ 🔸مدتی بعد براے گروه خودشون یه صندوق درست کرده بود و به دوستانش گفت: 🔹هرکسی غیبت کنه باید ۵۰ تومان بندازه تو صندوق📥 باید جریمه بدیم تا گناه تکرار نشه🤍 *❤️🕊 💕* ✍کانال تجربیات خانوم خونه https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
تجربیات خانوم خونه
✨کرامت شهید علی اصغر کلاته به روایت همسرش طیبه پسوندی :✨ در سال 1378 به شدت بیمار شده بودم. 😷 بیماری گواتر داشتم و حدود 8 ماه تمام هر چه به دکتر مراجعه میکردم فایده نداشت. 😔 از این موضوع خیلی ناراحت 😔بودم. شبی با احساس ناراحتی به رختخواب رفتم و شوهرم را در نظر آوردم و به او گفتم : شما هم که مرا فراموش کرده اید و به خواب ما نمی آیی..😢 این عبارات را با دلی شکسته و چشمانی پر از اشک 😭با همسر شهیدم مطرح کردم و بخواب رفتم. در خواب دیدم قبر باز شد و همسرم از قبر بیرون آمد و از قبرستان به روستایی 🌳که زادگاهش بود به سبزوار آمد. وقتی بالای سرش رفتم دیدم پلک هایش بهم میخورد. میدانستم که او شهید شده است. در خواب به خود گفتم علی اصغر زنده است. 😳 وقتی این جمله را با خود زمزمه کردم دیدم چشمهایش را باز کرد و با من صحبت کرد و گفت : چرا ناراحت هستی؟ بعد دستش را به گلویم کشید و گفت : ناراحت گلویت نباش. بعد به حامد (پسرم که موقع شهادت پدرش 10 ماهه بود و آن زمان یک جوان 17 ساله)نگاهی کرد و خندید.😊 پس از لحظاتے از خواب بیدار شدم. به ذهنم آمد که دوباره بروم و از گلویم آزمایش💉 مجددی بگیرم. وقتی دکتر نتیجه آزمایش 📋را دید با تعجب گفت گلویت حالت طبیعی پیدا کرده و از آن پس هرچه زمان میگذشت گلویم بهتر میشد بطوریکه مصرف دارو را کاملا قطع کردم و بهبودی کامل یافت. مسلمان بودنش فقط برای خودش نبود.سعی میکرد اعضای خانواده هم بااو همراه شوند.یکی از کارهایی که برای این همراهی طرح ریزی کرده بود صندوقچه 📦جبهه بود. هرکس غیبت میکرد یا دروغ میگفت باید مبلغی💸درون صندوق می انداخت. پولهای💰 صندوقچه را هم گذاشته بود برای کمک به جبهه. ♥طریقه شهادت: وقتی نیروهایش در محاصره دشمن قرار گرفتند از سه جهت تانکهای دشمن او و همرزمانش را دوره کرده بودند و راه پس، هور بود و امواج آب. در کنار یکی از همرزمانش آنقدر به تانکهای دشمن آرپی جی زد که از گوش او خون جاری شد و سرانجام تیر یکی از تیراندازهای دشمن پیشانی او را شکافت .😔 . شهید علی اصغر کلاته سیفری، فرمانده گردان جبار. شهادت 6 اسفند 1362 عملیات خیبر. مزار : 5 کیلومتری سبزوار در روستای زادگاهش کلاته سیفر . ✍کانال تجربیات خانوم خونه https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f