eitaa logo
سروده‌های تهمتن
1.3هزار دنبال‌کننده
87 عکس
13 ویدیو
0 فایل
سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن) 🆔 @TahamtanPoems اندیشکده علوم و فناوری‌های نرم انقلاب اسلامی: 🆔 @jahaadetabin ارتباط با سجاد رستمعلی: 🆔 @SajadRostamali ارتباط با ادمین کانال: 🆔 @Z_3_1_3M
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم «حضرت کاظم(ع)» چنین تقدیر بنموده است بر تو خالق ناظم که بر بدکاره هم پاکی دهی، ای حضرت کاظم! لذا هرکس که حاجتمند درگاه الهی شد دم باب الحوائج بهر رفع حاجتش لازم چنان انوار فضلت روشنی بخشیده جان‌ها را که دل‌های خلایق رو به سوی مرقدت عازم سجاد رستمعلی (تهمتن) ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. ‼️عزیزانتان را یک جرعه شعر مهمان کنید! 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔸 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «الگوی جاویدان» زمین، خاکستری بی‌جان ضلالت، مسلک مردان و انسانی چونان نادان که صد رحمت به هر حیوان زمانِ ناامیدی بود سیاهش، بی سپیدی بود ز ترسِ فقر، کودک‌کش به افیون و به مِی سرخوش ز حق‌گویی لبش خامُش اسیرِ درد بی‌درمان زمان ناامیدی بود و رنج نوپدیدی بود به فحشا افتخارش بود و استثمار، کارش بود و شیطانی سوارش بود که ابلیس از بدش حیران زمان ناامیدی بود بشر محو پلیدی بود همه تحریف، آیینش خرافه پایه‌ی دینش و اوهامات، بالینش و انسان، گرگ هر انسان زمان ناامیدی بود و بهرش سررسیدی بود رسید هنگامه‌ی بعثت روا گرداند حق، حاجت فرو آمد ز او رحمت هدایت گشت، سرگردان زمان نو امیدی شد و وقت روسپیدی شد و قرآن نام علمش شد بشر مبهوت حلمش شد جهان سالم ز سِلمش شد و مؤمن شد به او ایمان زمان نو امیدی شد و دوران جدیدی شد تجلی کرد رب در او و بنیان کرد حق بر او به سامان می‌رسد گر او شود الگوی جاویدان زمان نو امیدی شد که خود بر آن نویدی شد بخوان محمود! پیغامت بلندا داده رب نامت زمین و آسمان رامت علی هم شاهدی بر آن زمان نو امیدی شد و هنگام سعیدی شد جهالت بهر جنگ آمد پی صد عار و ننگ آمد سعادت را درنگ آمد و بعثت چاره‌ای بر آن زمان ناامیدی نیست بجز بعثت کلیدی نیست سجاد رستمعلی(تهمتن) ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. ‼️عزیزانتان را یک جرعه شعر مهمان کنید! 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔸 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «بخوان» اول مدد ز اسمِ خدا، خالق جهان کاو آفریده کل جهان را ز لامکان انسان بیافریده همو از سرشت عشق در بهترین قوام، به تقویم لا زمان وقتی مدد گرفته و از عشق پُر شدی بعدش حدیثِ گفته و ناگفته را بخوان آری بخوان، قسم به خدایت که اکرم است اویی که داده علم به کُنه قلم نشان تعلیم غیب کرده به انسان کاملش از بعد از آنکه داده به او دانش عیان آری قسم به او که به طغیان رسد بشر با وهم بی نیازی از ربِّ إنس و جان هر موج رفته باز به دریا رسد رهش آری بخوان که جمله جهان سوی ما روان آری بگو اطاعت طاغوت باطل است در سجده شو، به کام جهان بندگی چشان سجاد رستمعلی (تهمتن) ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. ‼️عزیزانتان را یک جرعه شعر مهمان کنید! 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔸 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «بیت سوم» در میان بیت سوم، محشری برپا نموده دست تقدیرش حدیث عشق را یکجا سروده گرکه تعبیرم به صورت ننگری، کفرش ندانی او ز شاعر هم بلی، پیش از ازل دل را ربوده تاکه نورِ وجه او روشن کند أرض و سما را بانثار خون خود زنگار از جان‌ها زدوده باهزار و نهصد و پنجاه زخم تیغ و نیزه باب یکتایی به رویِ هر که حق خواهد گشوده آنکه در عرشش خدا بنوشته از نور نجاتش جزحسین بن علی بن ابی‌طالب که بوده؟ سجاد رستمعلی (تهمتن) ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. ‼️عزیزانتان را یک جرعه شعر مهمان کنید! 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔸 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «بیداری» هیچ باور شدنی است؟! قومِ زندانیِ در بندِ هوس ناگه از خوابِ هزاران ساله مردنی کامل و تام خارج از دایره‌ی منطق و عقل بی‌سبب برخیزد!؟ وچه خوابی؟! همه هذیانِ ملامت‌گونه خوابی از جنسِ سکون خوابی از وحدتِ جاماندن‌ها یاکه پیمانِ خیالاتِ پلید! و گمانم نتوان کرد تصور این را بی‌سبب خاستن از کابوسی اینچنین وهم‌انگیز! باخودم می‌گویم: «نکند عابرِ دلسوز، سَحر با خود داشت!؟ یاکه اورادِ رهایی از خویش! یاکه او خود، تداعی‌گرِ خورشیدِ سحرگاهی بود!» من نمی‌دانم هیچ!! لیک این می‌دانم: عابرِ لحظه‌ی بیداریمان پای جا پایِ نسیم در ورایِ نگه ساکن و متروکِ زمان از همه ماندن‌ها رد شد و در افقِ سبزِ طلوع جای گرفت؛ و توانست که نابود کند جادوی خیره‌گر ماندن را! و رهایی بخشید همه‌مان را از خویش! او بسان موسی وزبانم لال ما قوم بنی‌اسرائیل: ما اندر پیِ او در حرکت او آرام روان اندر پیش. سجاد رستمعلی (تهمتن) ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. ‼️عزیزانتان را یک جرعه شعر مهمان کنید! 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔸 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «فصل یخبندان» درختان، خشک و عورند و شرر، آذر زند بر جان شکسته استخوان، سرما، زمین در حسرت باران چونان سوزی است صورت‌ها به سرخی می‌زند پهلو و اهل رَشک، با نخوت، به گرماگرم با بُهتان و ابر کینه، هم‌پیمانه با گرد و غبارِ جهل گلو را می‌فشارد تا بمیرد در خودش انسان نه تنها شب، گرفته صورتِ خورشید با ظلمت ستاره ریخته از آسمان چون برگ پاییزان و بوف شوم پوشیده، ردای حضرت سیمرغ و هوهو می‌کند چون صوفیانِ حضرتِ جانان عجب احوال تلخی دارد این پاییز وهم‌انگیز که برده از دلِ عشاق هم، سودای تابستان رها شو تیرِ مانده در میانِ چله‌ی داور بیا تا دور هم گردآوری مردانِ سرگردان بِدم! ای هر دمت بادِ بهاران! ای دمت اعجاز! بِدم! تا طی شود با یک نفس این فصلِ یخبندان سجاد رستمعلی (تهمتن) پ.ن: ۱. عور: برهنه، لخت ۲. شرر: شراره، شعله ۳. آذر: آتش، همچنین ماه نهم از سال هجری شمسی ۴. رشک: حسادت، بخل ۵. نخوت: خودپسندی، غرور ۶. بهتان: تهمت، افترا ۷. هم‌پیمانه: هم‌پیاله، همدست ۸. تیر: گلوله، بهره و قسمت، ماه چهارم از سال هجری شمسی ۹. چله: زهِ کمان، مدت زمان اعتکاف اهل معرفت، چهلمین روز از تابستان یا زمستان ۱۰. داور: اسم خدا به معنی حکم کننده ۱۱. اعجاز: معجزه، خرقِ عادت ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. ‼️عزیزانتان را یک جرعه شعر مهمان کنید! 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔸 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «فصل رستاخیز» ای بهارِ خرّمِ جان‌ها! بیا تعجیل کن رمزِ بگذشتن ز بحران‌ها! بیا تعجیل کن این زمستان، سخت دل‌ها را پریشان کرده است چاره‌ی دردِ پریشان‌ها! بیا تعجیل کن سوزِ بی‌مهری، خلایق را چُنان قندیل کرد ای حضورت، ختمِ بوران‌ها! بیا تعجیل کن شاخه‌های خشک، دستانی به سوی آسمان مرهمِ آلام و افغان‌ها! بیا تعجیل کن دانه‌ها، مؤمن به خورشیدند، حتی پشتِ ابر فصلِ سرسبزیِ بستان‌ها! بیا تعجیل کن اهلِ خدعه، ابرهای تیره را افزون کنند هادمِ بنیانِ بُطلان‌ها! بیا تعجیل کن اهلِ تزویر، آبرو بُردند از دین پیشِ خلق ای تعالی‌بخشِ ایمان‌ها! بیا تعجیل کن این زمستانِ بلا، باللَّه که طولانی شده فصلِ رستاخیزِ انسان‌ها! بیا تعجیل کن سجاد رستمعلی(تهمتن) پ.ن: ۱. بوران: کولاک، طوفان همراه با برف و سرمای شدید ۲. آلام: دردها و رنج‌ها ۳. افغان: ندبه، فریاد و زاری، فَغان ۴. خدعه: فریب ۵. هادم: نابود کننده ۶. اساس، بنیاد، شالوده ۷. بطلان: باطل بودن، فاسد بودن، پوچی ۸. تزویر: ظاهرسازی، ظاهرنمایی ۹. رستاخیز: قیام، به پا خاستن، بیداری ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. ‼️عزیزانتان را یک جرعه شعر مهمان کنید! 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔸 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «ملت سلمان» مطربان، دف زن و سرمست و غزلخوان شما بلبلان، بنده‌ی خوشخوانِ سرِ خوان شما مُلکِ دارا، قدمِ کوچکی از ساحتتان جام‌جم خلعتیِ نوکر دیوانِ شما گردشِ دورِ فلک، هست طوافی به مُدام مِهر را روز نویش حاصل احسان شما کامِ عطشانِ زمین، در طلبِ جام شما آسمان، خواب خوشش، برکتِ نیسانِ شما تا گشایش شود اندر گرهِ اهلِ زمان گیسویش بید، گِره داده به ایوانِ شما نرگس و لاله و سوسن، همگی چشم به راه مرهمِ زخمِ جهان است نهان‌جانِ شما بهر آمادگیِ عرصه‌ی دنیا به جلوس عزمِ خود، جزم کند ملتِ سلمان شما سجاد رستمعلی(تهمتن) پ.ن: ۱. مطرب: به طرب آورنده، خواننده، نوازنده ۲. خوان: ضیافت، مهمانی، بساط، سفره ۳. دارا: داریوش اول ملقب به داریوش کبیر، نخستین پادشاه سلسله هخامنشیان ۴. ساحت: قلمرو، پیشگاه ۵. جام جم: پیاله کیخسرو که توسط حکما ساخته شده و جهان در آن هویدا بود. ۶. خلعتی: هدیه، پاداش ۷. دیوان: دولت ۸. گردش دور فلک: چرخش یک دور کامل اجرام آسمانی در مدار خود ۹. طواف: گرد چیزی گشتن ۱۰. مُدام: مستمر، همچین ته پیاله شراب ۱۱. مهر: رب النوع آفتاب ۱۲. نیسان: بارانی که به مدت بیست روز پس از بیستم فروردین باریده، آن را جمع کرده و به آن دعا می‌خوانند. ۱۳. ایوان: کاخ پادشاه ۱۴. نهان‌جان: جانِ پنهان ۱۵. عرصه: مجموع زمین و بنای متعلق به آن ۱۶. جلوس: بر مسند حکمرانی قرار گرفتن ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. ‼️عزیزانتان را یک جرعه شعر مهمان کنید! 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔸 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «بهاران» آمد ترنم جان، ای بلبل خوش الحان! تصنیف تازه‌ای گو، آواز تازه‌ای خوان چشمم چو فرش راهش، سرخ از سر پگاهش شب را وداع گویید، آمد چو مهرِ تابان اسپند و عنبر آرید، و إن یکاد خوانید جان مرا بگیر و، دور سرش بچرخان بنیان محکم آمد، عشق مجسم آمد آذین به ریسه کن دل، آمد صعودِ انسان بین خوان رحمت آمد، راه سلامت آمد مخروبه عالم از جنگ، از نو شود گلستان برگو به تاج‌داران، از ندبه‌های یاران پایین ز تخت آیید، سر می‌رسد بهاران سجاد رستمعلی(تهمتن) پ.ن: ۱. ترنم: نغمه، زیبا کردن نغمه در تلاوت قرآن ۲. تصنیف: ترانه ۳. پگاه: فجر، سحر ۴. مهر: خورشید ۵. اسپند: اسفند ۶. عنبر: ماده‌ای خوشبو و خاکستری رنگ ۷. و إن یکاد: آیه‌ای از قرآن برای جلوگیری از چشم زخم ۸. بنیان: بنیاد، اساس ۹. مجسم: مصور ۱۰. آذین: چراغانی، آیینبندی ۱۱. صعود: عروج ۱۲. خوان: بساط ۱۳. ندبه: تضرع، زاری ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. ‼️عزیزانتان را یک جرعه شعر مهمان کنید! 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔸 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «یارِ تو» در ساحتِ جان، تشنه‌ی دیدارِ تو باشیم صد یوسف اگر هست، خریدار تو باشیم وقتی تو طبیب آمده‌ای جانِ زمین را افتاده به خاکیم که بیمار تو باشیم گویند که از هر نفست عشق برویَد ما طالب عشقیم و هوادار تو باشیم اسب ارچه به اشعار نجیب است ولی سگ... بگذار که ما عبدِ وفادار تو باشیم باران! به تَنِ مزرعه إعجاز نداری! بگذار که ما دشت نمکزار تو باشیم گردن بزنی هم، چو به مژگانِ سَنانت فخریست که ما کشته‌ی کشتار تو باشیم تنهاییِ ما روزنه‌ای بود به امید از غیر بریدیم مگر یارِ تو باشیم سجاد رستمعلی (تهمتن) پ.ن: ۱. ساحت: عرصه، میدان ۲. جان: حیات، زندگی ۳. طبیب: دانا به دوا و علاج و دارو و درمان، حکیم ۴. ارچه: اگرچه ۵. إعجاز: معجزه ۶. مژگان سنان: مژه‌های تشبیه شده به سرنیزه ۷. فخر: افتخار، سربلندی ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. ‼️ عزیزانتان را یک جرعه شعر مهمان کنید! 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔸 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «خان دهم» تو که رفتی، همه‌ی شهر، پر از ولوله شد بزمِ بدخواهیِ ما، مملو از هلهله شد توکه رفتی، دلِ من، یخ زد و از رفتن ماند سرِ سرگشته‌ی من، ساکن و بی‌حوصله شد تو که رفتی، غزلم مُرد، سیه شد شعرم و وجود سخنم، غمزده و پر گِله شد عاشقی، حرفه‌ی بیچارگیِ رندان شد رونق افتاد ز بازار و غزل بی‌صله شد رقصِ بدمستی امواج و غروبِ مهتاب حاکی از رفتن تو، آمدنِ زلزله شد فکر، عریان شد و در یادِ تو سرگردان گشت و خیال از پیِ تو، جاری و بی‌شاکله شد پیرِ ما، تَرک مِی و میکده و ساغر کرد و پیِ عطرِ تنت، همره با قافله شد ره دراز است میانِ تو و این غمزدگان خارِ ره سهل بوَد، فاصله خود مسئله شد چون تهمتن، ز پِی‌ات هفت نَه، نُه خان آمد بر درِ خان دهم، چیره‌ی این فاصله شد سجاد رستمعلی (تهمتن) پ.ن: ۱. ولوله: جوش و خروش، غوغا، فریاد ۲. بزم: مجلس عیش و عشرت و باده‌گساری ۳. بدخواهی: کینه‌ورزی، عداوت و دشمنی ۴. هلهله: سر و صدای حاکی از شعف ۵. سرگشته: عاشق ۶. رندان: آن‌که در باطن پاک‌تر و پرهیزکارتر از ظاهر باشد، عارف ۷. رونق: فعال و شکوفا بودن چیزی ۸. صله: مالی که امیران در مقابل سرودن شعر به شعرا می‌بخشیدند. ۹. بدمستی: عربده و هرزه‌گویی و بدخویی در هنگام مستی ۱۰. شاکله: شکل، صورت ۱۱. ساغر: جام ۱۲. قافله: کاروان ۱۳. غمزده: مصیبت دیده ۱۴. تهمتن: رستم، تخلص شاعر ۱۵. خان: مرحله ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. ‼️ عزیزانتان را یک جرعه شعر مهمان کنید! 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔸 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «زندگی» زندگی زیستن دفتر خاطره را برگ زدن یک مرور است پسِ لحظه‌ی بی‌لحظگی ثانیه‌ها! پس بیا دفتر خود مملو از خاطره‌ای خوش بکنیم! زندگی بازخوانی همین چند صبا خاطره است! سجاد رستمعلی (تهمتن) ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. ‼️ عزیزانتان را یک جرعه شعر مهمان کنید! 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔸 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems