#داستانک
💠 همین که پایمان به شهر رسید با انبوه دیوار نوشته هایی مواجه شدم که علیه دکتر بود.
الاغ سر راهمان سر بریدند و " مرگ بر بهشتی " و " بهشتی بهشتی طالقانی رو تو کُشتی " گفتند.
به همین دلیل در خلال سخنرانی ام به گوشه ای از جنبه های شخصیتی ایشان اشاره کردم.
💢 بعد از جلسه بیش از 22 نامه به دستم رسید که تماما حرف های رکیک و فحش و ناسزا بود.مرا متهم کرده بودند که از یک " آمریکایی " حمایت کرده ام و با او همدست هستم.نوشته بودند خانه 15 طبقه دارد،زن اروپایی دارد و...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🔰 یک روز در مجلس خبرگان به دکتر گفتم شما چرا در مقابل این همه توهین از خودتان دفاع نمی کنید؟
در جواب آیه ای خواند و گفت :
🌼🌼 فلانی من نباید از خودم دفاع کنم،بلکه باید آنقدر ایمان خودم را قوی کنم که خداوند از من دفاع کند و جواب اینها را بدهد. و چون وعده خدا حق است ،من به این وعده اعتقاد دارم،
⬅️ بعد هم گفت دفاع خدا را که نمی توان با دفاع ما مقایسه کرد.
#دوست_آسمانی_من
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
#داستانک
🔰 شخصی ۳۰ سال مشغول تجارت بود، ثروت عظیمی به دست آورد و زمین بسیار بزرگی خرید.
۳۰ سال دیگر کار کرد و باز هم ثروت کلانی به دست آورد
و با آن ثروت، کاخ بسیار مجللی ساخت.
👈 زمانی که میخواست به آن کاخ نقل مکان کند، ماموران حکومتی گفتند :
« زمین شما آن طرفتر است و زمین را اشتباهی گرفتهای،
کاخت را روی زمین دیگری ساختهای و زمین خودت بایر مانده است. »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
♻️ شاید این داستان زندگی ما هم باشد
یک زمین داریم به نام #بدن
و یک زمین هم داریم به نام #روح
❌ فکر میکنیم بدن ما، زمین ماست و هر چه داریم خرج این بدن میکنیم و وقتی که میخواهیم بمیریم به ما میگویند :
«زمین شما، روحتان بوده ولی شما روح را رها کردهاید و فقط بدن را آباد کردهاید.»
💬 جناب مولوی در مثوی خیلی زیبا همین مطلب را به شعر درآورده👇
🔹در زمین مردمان، خانه مکن
🔹کار خود کن، کار بیگانه مکن
🔸کیست بیگانه تن خاکی تو
🔸کز برای اوست غمناکی تو
#تلنگر
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
#داستانک
🌱 داستان ملاقات دختر آیت الله اراکی با امام زمان(عج)
🔹 مولف کتاب گنجینه دانشمندان در جلد دوم صفحه 64 نقل می کند. آیت الله محمد علی اراکی فرمودند:
دخترم می خواست به مکه مکرمه مشرف شود و می ترسید نتواند در اثر ازدحام حجاج، طوافش را کامل و راحت انجام دهد.
من به او گفتم: اگر به ذکر «#یا_حفیظ_یا_علیم» مقاومت کنی خدا به تو کمک خواهد کرد.
📌 او مشرّف به مکه شد و برگشت، در مراجعت یک روز برای من تعریف می کرد که من به آن ذکر تکرار می کردم و بحمدالله اعمالم را راحت انجام می دادم.
تا آنکه یک روز در هنگام طواف، بوسیله جمعی از سودانیها ازدحام عجیبی را در طواف مشاهده کردم. قبل از طواف با خود فکر می کردم که من امروز چگونه در میان این همه جمعیت طواف کنم، حیف که من در اینجا محرمی ندارم، تا مواظب من باشد، مردها به من تنه نزنند،
🍀 ناگهان صدائی شنیدم! کسی به من می گوید: متوسل به #امام_زمان (ع) بشو تا بتوانی راحت طواف کنی.
گفتم:« امام زمان» کجا است؟ گفت: همین آقا است که جلو تو می روند.
نگاه کردم دیدم، آقای بزرگوار پیش روی من راه می رود و اطراف او قدر یک متر خالی است و کسی در آن حریم وارد نمی شود.
⏪ همان صدا به من گفت : وارد این حریم بشو و پشت سر آقا طواف کن.
من فوراً پا در حریم گذاشتم و پشت سر حضرت ولی عصر (ع) می رفتم و به قدری نزدیک بود که دستم به پشت آقا می رسید! آهسته دست به پشت عبای آن حضرت گذاشتم و به صورتم مالیدم، و می گفتم آقا قربانت بروم، ای «امام زمان» فدایت بشوم، و به قدری مسرور بودم، که فراموش کردم، به آقا سلام کنم.
♻️ خلاصه همین طور هفت بار طواف را بدون آنکه بدنی به بدنم بخورد و آن جمعیت انبوه برای من مزاحمتی داشته باشد انجام دادم. و تعجب می کردم که چگونه از این جمعیت انبوه کسی وارد این حریم نمی شود.
📜ملاقات با امام زمان (ع)، ص۹۵
#جمعه
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
#داستانک
📌 روزی یک تاجر مهمی نزد حاج شیخ عبد الکریم حائری آمده بود.
به آقا گفته بود: گاهی کارهای من در هم پیچیده میشود و به بحران بر میخورم. راه حلی بدهید که راحت بشوم.
🌱 ایشان فرمودند: سعی کن #نماز خود را اول وقت بخوانی.
اگر تو در کار خدا باشی، خدا هم در کار تو خواهد بود.
⏪⏪ [در حدیث داریم مَن کانَ لِلّه کانَ اللّهُ لَه
یعنی هر که برای #خدا باشد، خدا برای اوست]
📚 زیبایی های نماز؛ استاد فرحزاد؛ خلاصه ای از صفحه 121
#موعظه_خوبان
#حدیث_ناب
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
#داستانک
🔹 روزي پادشاهي سنگ نسبتا" بزرگي را بر گذرگاهي باريك قرارداد، به گونه اي كه ارابه ها و گاري ها و حتي گاه پياده ها براي گذر از آن مشكل داشتند. خود نيز به كمين نشست تا واكنش مردم را ببيند.
مدتها گذشت و همه با دردسر از كنار سنگ رد مي شدند و فقط به #غر_زدن اكتفا مي كردند.
🔰 روزي پيرمردي روستايي از آنجا رد مي شد و سنگ را ديد.
كوله بارش را زمين گذاشت و با زحمت بسيار آن سنگ را جابجا كرد و جاده را باز نمود ؛
ناگهان متوجه كيسه اي زير سنگ شد!!
كيسه را باز كرد نامه اي بود و سنگهاي قيمتي بسيار ❗️
⬅️ در نامه نوشته شده بود "اين پاداش كسي است كه به جاي غر زدن و اعتراض كردن به روزگار ، زحمت عوض كردن اوضاع را به خود مي دهد
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
📌 هندوانۀ شب #یلدا
🍉 دستفروش: هندوانه، هندوانۀ شب یلدا؛ بدوبدو آخرشه.
_ بابا! یلدا بیهندوانه هم میشه؟
+ چرا نشه؟ اصل شب یلدا به دور هم بودنشه.
- یعنی اونایی که تنهان یلدا ندارن؟ حتی با هندوانه؟!
+ چطور مگه؟
- آخه مامان اون روز تو جمکران گریه میکرد و میگفت: «آقاجون! شرمندهایم که اینقدر یلدای غیبتت طولانی شده، شرمنده که تنهایید.» بابا یلدای انتظار رو هم جشن میگیرن؟
📖 #داستانک
کاش فال شب یلدای همه این باشد
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲
#امام_زمان
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
✨#داستانک
حاکمی هر شب در تخت خود به آینده دخترش می اندیشید ...که دخترش را به چه کسی بدهدتا مناسب او باشد ..در یکی از شبها وزیرش را صدا زد و از اوخواست که شبانه به مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و نماز شب را بر خواب ترجیح دهد ...از قضا آن شب دزدی قصد دزدی در آن مسجد را کرده بود تا هرچه گیرش بیاید از آن مسجد بدزدد...پس قبل از وزیر و سربازانش به آنجا رسید ...در را بسته یافت واز دیوار مسجد بالا رفت و داخل مسجد شد ..
هنگامی که بدنبال اشیاء بدرد بخورش می گشت وزیر و سربازانش داخل شدند و دزد صدای در راشنید که باز شد بنابراین راهی برای خود نیافت الا اینکه خود را به نماز خواندن مشغول کرد .. سربازان داخل شدند و اورا در حال نماز دیدند ،
وزیر گفت : سبحان الله ! چه شوقی دارد این جوان برای نماز....ودزد از شدت ترس هرنماز را که تمام می کرد نماز دیگری را شروع می کرد ..
تا اینکه وزیر دستور داد که سربازان مراقب باشند از نماز که تمام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند و او را بیاورند ، و اینگونه شد که وزیر جوان را نزد حاکم برد .و حاکم که تعریف دعا ها ونمازها ی جوان را از وزیر شنید ، به او گفت : تو همان کسی هستی که مدتهاست دنبالش بودم و می خواستم دامادم باشد ، اکنون دخترم را به ازدواج تو در می آورم و تو امیر این مملکت خواهی بود ...
جوان که این را شنید بهت زده شد و آنچه دیده و شنیده بود را باور نمی کرد ، سرش را از خجالت پایین آورد و با خود گفت : خدایا مرا امیر گرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم در آوردی ،فقط با نماز شبی که ازترس آن را خواندم ! اگر این نماز از سر صداقت و خوف تو بود چه به من می دادی و هدیه ات چه بود اگر از ایمان و اخلاص می خواندم !
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
#داستانک | رژیم منحوس
◽️وقتی ظلم و جنایت از حد گذشت، وقتی درندهخویی به نهایت رسید، باید منتظر طوفان بود. رهبر انقلاب | ۱۴۰۲/۰۷/۱۸
▫️ایده و محتوا: محمدسعید غلامی
▫️طراح گرافیک: محمدجواد عباسی
⬇️دریافت نسخهی باکیفیت | zip
#قدس | #طوفان_الاقصی
🔹خانهی طراحان انقلاب اسلامی
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
10.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستانک
ماجرای نماز شیخ ارده شیره
🎙استاد عالی
#نمــاز
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
╭═══ೋ•☆ۣۜۜ፝•ೋ═══╮
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
╰═══ೋ•☆ۣۜۜ፝•ೋ═══╯